#زندگینامه_شهیدمحسن_حججی
💥قسمت نهم💥
چند باری من را با خودش برد #اصفهان سر مزار #شهیدکاظمی.😍
آن هم با ماشین یا اتوبوس یا مثل این ها.
#موتور هوندایش شرایط آتیش می کرد و از #نجف_آباد می کوبید می رفت تا اصفهان.😎
یک ساعت یک ساعت و خوردهای توی راه بودیم به #گلزار که میرسیدیم دو سه متر قبل از مزار حاج احمد می ایستاد.😇
دستش را به سینه می گذاشت، سرش را خم می کرد و به حاج احمد #سلام می داد.🤗
بعد آرام آرام می رفت جلو.می نشست کنار قبر.
اول یک دل سیر #گریه میکرد. بعد می رفت توی عالم خودش انگار دیگر هیچ چیز و هیچ کس را دور و برش نمی دید. عشق میکرد با حاج احمد. کسی اگر نمی دانست که فکر میکردم محسن آمده سر قبر بابایش.
اصلا نمی فهمیدمش.😳🙄
با خودم می گفتم یعنی چه جور میشود آدم با کسی که توی قبر از بیشتر #رفیق باشد تا آنهایی که زنده اند و هر روز می بیندشان؟🙄
وقتی هم می خواستیم برگردیم دوباره دستش را به سینه می گذاشت و همانطور عقب میآمد انگار که بخواهد از حرم امامزادهای بیرون بیاید.
نمی فهمیدمش واقعا نمی فهمیدمش.😞
♥♥♥♥♥
مسئول #هیئت بزرگی توی اصفهان بودم یک بار آمد پیشم و گفت: "ببخشید من دوست دارم #خادم این هیئت بشم. ممکنه؟"🤩✌🏻
سخت گیری خاصی داشتم روی انتخاب خادمین هیئت هر کسی را قبول نمیکردم. اما محسن را که دیدم بلافاصله قبول کردم.😍
و #معنویت از توی صورتش میبارید نیاز به سوال و تحقیق و اینجور چیزها نبود.
رو کرد به من و گفت: "ببخشید فقط دو تا تقاضا." گفتم: "بفرمایید."😯
گفت: "لطفاً توی هیئت کارهای #سنگین و #سخت رو به من بدید. بعد هم اینکه من رو بزارید برای کارهای #پشت_صحنه. نمیخوام توی دید باشم." #اخلاص توی تمام کلمات پیدا بود. قبول کردم.
ماه #محرم که می شد هر شب با ماشینش از نجف آباد می کوبید و میآمد اصفهان هیئت.😯 ساعتها خدمت میکرد و #عرق می ریخت غذا درست می کرد. چای درست میکرد. نظافت میکرد. کفش را جفت می کرد. ☺️
یک تنه اندازه ۱۰ نفر کار میکرد تا آخر شب ساعت ۱۱ دوازده می نشست توی ماشینش را خسته و کوفته راه افتاد سمت نجف آباد.😶
تا ۴۰ شب کارش همین بود بعضی وقت ها بهش می گفتم: "آقا محسن همه کارهای سنگین رو که تو انجام میدی خیلی داری اذیت میشی."😅
نگاهم میکرد لبخند می زد و می گفت: "حاجی اینا کار نیست که ما برای امام حسین علیه السلام انجام میدیم برای امام حسین علیه السلام فقط باید #سر داد!!!😔
#ادامه_دارد..
➖🔝🍂اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🍂🔝
@Emdadbanovanfatemi
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
ماسکها را باید😷😷😷 بست
دستها را باید شست
جور دیگر باید زیست
دست اگر نتوان داد، اندوهی نیست
خانه دوست اگر نتوان رفت
یادش هست، میداند دوست
حال که تن را پای رفتن نیست
خاطره را پر پرواز اما هست
دل به دریا باید داد با بال خیال
حال که واکسن نیست
با ماسک باید زیست
دیده را باید شست
دست را از دیده نهان باید کرد
سبک دیگر باید زیست
دوستان کرونا را جدی بگیرید⚠️
و حتماً حتماً از ماسک استفاده کنید
😷😷🤜🤛😷😷
@Emdadbanovanfatemi
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیدی گفتم مامانم نمیخواد جایی بره☺️
@Emdadbanovanfatemi
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#دانستنیها😄😉
🔋 رازهای جلوگیری از خرابی باتری گوشی موبایل که باید بدانید!
🔸برای اینکه عمر باتری گوشی خود را افزایش دهید، اجازه ندهید شارژ باتری شما کمتر از 15% شود، به محض رسیدن به 15% آن را به منبع شارژ متصل کنید. از آن طرف هم به محض رسیدن به 80% باتری خود را از شارژ بکشید.
🔹در هنگام شارژ با گوشی کار نکنید.
🔸باتری گوشی را با شارژر اصلی شارژ کنید
🔹طولانیمدت با گوشی خود بازی سنگین نکنید.
🔸️ گوشی را در مکانهای گرم قرار ندهید.
@Emdadbanovanfatemi
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
#کدبانوی_خانه
زرد چوبه را در مرحله انتهایی پخت به غذا اضافه کنید
اگر زردچوبه را در ابتدای پخت به غذا اضافه کنید و مدت زمان حرارت هم بالا باشد،هیچگونه تاثیری درغذا نخواهدداشت
@Emdadbanovanfatemi
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
#فروشگاه_مرواریدی_در_صدف🧕🧕🧕
فروش انواع چادرهای
عبایی
لبنانی
بحرینی
دانشجویی
عربی
ساده
#رنگی_مشکی
با قیمتهای عالی😃😃
رنگی 👇👇👇
۷۵۰۰۰_۸۵۰۰۰تومان😉😉😉
مشکی👇👇👇
۱۲۵۰۰۰_۱۸۰۰۰۰😊😊😊
#انواع_ملزومات_حجاب
ساق دست
مقنعه(بروجرد_خبرنگاری و....)
و....
روز پنجشنبه منتظر شما عزیزان هستیم 🤗🤗🤗
کجا؟🤔🤔🤔
کانون فرهنگی هنری ولایت
بلوار۱۵خردادبین کوچه۲۵و۲۷
ساعت۸تا۱۲صبح 🤓🤓🤓
@Emdadbanovanfatemi
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈