#شهید_آوینی به من گفت:
در کوله پشتیات شاید ۲۰ جنگ باشد، این ها باید از کولهات خارج شود و آن موقع #شهادت دنبالت می آید...
#راوی: رضابرجی;رزمنده وجانباز دفاع مقدس
➕به عندربهم یرزقون بپیوندید⇩
🆔 @Endarabbehem
💟 #خاطرات_ماندگار
ما هم آدم های معمولی بودیم . جوان بودیم . می دانستیم خوش گذراندن یعنی چه . می دانستیم که زندگیمان عادی و امن نیست . ولی وقتی می دیدم آقا مهدی درست در ایام جوانی که آدم ها وقت خوش گذشتنشان است ، دارد تیر و گلوله می خورد به خودم می گفتم که از خیلی چیزها می شود گذشت . جای زخم هایش را من یک بار دیدم . تمام گوشت یک پایش سوخته بود...
به روایت همسر #شهیدمهدی_زینالدین
➕به عندربهم یرزقون بپیوندید⇩
♦ @Endarabbehem
8.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تصاویر بسیار زیبایی از فرمانده دلیر لشگر ۱۴ امام حسین(ع) سردار شهید حاج #حسین_خرازی
➕به کانال عندربهم یرزقون بپیوندید⇩
⭕️ @Endarabbehem
عِنْدَربِهِمْ یُرْزَقُوُن
#شهیدحمیدسیاهکالی #سالروز_ولادت @Endarabbehem
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
خاطره از یکی از همرزمان شهید سیاهکالی❣
شبی که عملیات داشتیم حمید آقا رو بعد از آسیب دیدگی داشتیم میاوردیم عقب...داخل نفر بر بودیم شدت خونریزی بسیار زیاد بود😔😔😔😔اما حمید جان حتی تو اون لحظات مراقب رفتارش بود و مدام به ما میگفت ببخشید خونم روی شما میریزه!!!!مدام ذکر با حسین و یا زهرا میگفت🌹🌹🌹🌹چشماش بسته بود یکی از دوستان صداش زد که حمید جان من رو میشناسی حمید آقا گفتن بله .ا.جان مگه میشه دوستم رو نشناسم بعد دوباره چشماش رو بست و ذکر گفت دوباره چشماش رو باز کرد در حالی که دستش روی پیشانیش بود بالای سرش رو نگاه کرد و گفت یا ابا صالح المهدی و لبخند زد و چشماش رو بست و دیگه نفس نکشید😭من حس کردم یه نوری از بدنش خارج شد😭شروع کردم به گریه و داد زدن و صداش میزدم....ولی دیگه جواب نمیداد😭یکی از همرزم ها اومد و دلداریم داد و گفت بخدا حمید جان عالی پر کشید بخدا معلوم بود امام زمان (عج)رو دید و رفت🌹🌹🌹
@Endarabbehem
هشتم اردیبهشت ماه، #سالروزشهادت امیر سرتیپ خلبان علی اکبر قربان #شیرودی است.
خلبان تیز پرواز آسمان ایران که ساعتی از جنگ فاصله نگرفت و چنان جنگید که #شهیددکترچمران او را «ستاره درخشان جنگ کردستان» نامید و شهید تیمسار فلاحی او را «ناجی غرب و فاتح گردنه ها» خواند.
#بازی_دراز
➕به عندربهم یرزقون بپیوندید⇩
🔴 @Endarabbehem
✍️حمید داوود آبادی
ـ مصطفی، تو شهادت رو چگونه میبینی؟
در حالی که دستهایش را به دور خود پیچیده بود و فشار میآورد، ناگهان آنها را باز کرد و نفس عمیقی کشید😳 و گفت:
- شهادت رهایی انسان از حیات مادی و یک تولد نو است👌. شهادت مانند رهایی پرنده از قفس است.🕊
#شهید_مصطفی_کاظمزاده
منبع: 📚دیدم که جانم میرود
ولادت:۱۳۴۴
شهادت:۱۳۶۱
➕به عندربهم یرزقون بپیوندید⇩
🔴 @Endarabbehem