eitaa logo
دولت جوان انقلابی🇮🇷
124 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.9هزار ویدیو
177 فایل
🔆﷽🔆 ☘ذکر تعجیل فرج رمز نجات بشر است 🍃ما برآنیم که این ذکر جهانی بشود⚘ 📲ارسال انتقادات بسیار ارزشمند شما👇 @Taha_Yasin3 🛑هشدار: هر گونه کپی‌برداری از مطالب کانال بدون ذکر منبع، اصلا حرام نبوده و کاملا مجاز است✔😉 ♨️کانال دوم ما👇 @vacsam
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از محمدتقی اکبرنژاد
مقام معظم رهبری: 🔸 کلید حل مشکلات، «دعا، یاد خدا و اصلاح دل‌ها» است و ماه رجب عید کسانی است که قصد اصلاح قلوب خود را دارند. ۹۷/۱/۲۰🗓 🆔@tahavol_howze
هدایت شده از محمدتقی اکبرنژاد
🔸مناجات شعبانیه را خواندید؟ بخوانید آقا! 🔹مناجات شعبانیه از مناجات هایی است که اگر انسان دنبالش برود و فکر در او بکند، انسان را به یک جایی می رساند. 📚 صحیفه نور؛ جلد 19؛ صفحه 159 🆔 @tahavol_howze
هدایت شده از محمدتقی اکبرنژاد
🔰امام خمینی و پرهیز از مدح خود آیت‌الله شبیری زنجانی: ⬅️ خیلی‌ها همواره دلشان می‌خواهد دیگران آن‌ها را مدح کنند یا خودشان خود را ستایش می‌کنند و برای‌شان خیلی دشوار است فضیلتی از دیگران را بپذیرند. این شایع است، حتی در میان معارف هم که نمی‌خواهم نام ببرم، این قضیه شایع است. 🔸یکی از امتیازات آقای خمینی که معمولا ذكر نمی‌شود، ولی مهم است این است که اگر کسی را خوب می‌دانست، خیلی راحت از او تعریف می‌کرد و در این باب مانع نفسانی نداشت تا نتواند از دیگری تمجید کند، ولی هیچ وقت از خودش تمجید نمی‌کرد. حتی این نکته را در این حد من در آقای طباطبایی با علوّ مقام، نديدم. 👈 يک بار آقای طباطبایی آقای مطهری را معرفی می‌کرد و گفت: «ایشان، بعضی از مسائل فلسفی برایش حل نشده بود و وقتی پیش من آمد، حل شد». چنین کلماتی هیچ وقت در قاموس گفتار آقای خمینی پیدا نمی‌شد. البته آقای طباطبایی از نوادر بود، مع ذلك در اين جهت آقای خمینی امتیاز خاصی داشت. 📚 جرعه‌ای از دریا ؛ ج ۳ ص ۶۴۲ 🆔@tahavol_howze
هدایت شده از محمدتقی اکبرنژاد
❗️تا دلت بخواهد عرق خورده‌ام! ...حاج‌آقا بزرگ، به نزديك مسجد رسيده بود. يكى از عربده‌كش‌هاى كنگاور كه خيلى هم مشروب خورده بود، تلوتلو مى‌خورد و عربده مى‌كشيد. وقتى كه امير محبت را ديد، جلو آمد و در مقابل پيرمرد روحانى سينه‌اش را صاف كرد و با لحن و صداى لوطى منشانه گفت: حاجى، مى‌بينى، منم! دارم حال مى‌كنم! 🔹مردك لوطى كه انتظار داد و فرياد و عصبانيت روحانى شهر را داشت، شنيد كه حاجى با خونسردى كامل و گشاده‌رويى تمام در حالى كه چشم به چشمش دوخته بود، گفت: خوب! بگو ببينم چه كرده‌اى كه اين همه كيف مى‌كنى! مرد مست گفت: حاجى، تا دلت بخواد، شراب خوردم. مست مستم. دارم از جا كنده مى‌شم. 🔸مرد روحانى لبخندى زد و ادامه داد: «نوش جانت، حالا كه شراب را خورده‌اى و كيفت را كرده‌اى، بيا با هم برويم مسجد، نمازى هم بخوان!!!» مرد مست كه گويا شوك مغزى شديدى را تحمل كرده باشد، چشمانش را برهم زد و گفت: چى! بيام مسجد!.... خوب بريم! مى‌ريم مسجد! سپس به دنبال امير محبت كه او را به اسارت گرفته بود، آرام به راه افتاد و به دنبال او وارد حياط بزرگ مسجد جامع شد. 🔹حوض بزرگى در وسط مسجد قرار داشت. او با وضع ناجورى كه داشت، لب حوض نشست و دهانش را آب كشيد و وضويى ساخت و وارد مسجد شد؛ گويا متوجه نگاه‌هاى متعجب و شگفت‌زده نمازگزاران نشده بود. رفت و آن عقب‌ها به نماز ايستاد و به صياد خود اقتدا كرد. پس از آن بود كه تا عمر داشت، لب به مشروب نزد. 📚امیر شهر، ص90 🆔 @tahavol_howze