eitaa logo
اقتدار ولایی
1هزار دنبال‌کننده
15هزار عکس
21.5هزار ویدیو
249 فایل
مباحث سیاسی فرهنگی اجتماعی اقتصادی تاریخی ادبیات فارسی و تفسیر و احادیث اهل بیت عصمت و طهارت صلوات الله علیهم اجمعین
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 گویا این شخص خوانندس و اسمش افشین آذری هستش، رفته یه برنامه‌ای در باکو و مجری هم وقیحانه وسط برنامه بیرونش کرده از استودیو البته حقشونه، وقتی که خوار و زبون در مقابل این اوباش و تازه به دوران رسیده‌ها، گردن شکسته می‌نشینند، باید هم منتظر چنین اتفاقاتی هم باشند 💬 وحید بهمن ▪️ ‏حالا شاید درک کنید که ‎ چی میگه ، عزت ما از هر قوم و قبیله مذهبی به این پرچم و این خاک و همین زبان فارسی هست که ما رو با هر زبون مادری زیر این سقف نیلی بر ستون دماوند ، بینالود ، سهند و سبلان، دنا و زردکوه استوار و سترگ تا زابل نگاه داشته هست 💬 امیرقیاسی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🇮🇷کانال انقلابی اقتدار ولایی 🇮🇷@EqtedareVelaeii🇮🇷
🔰 لوح | رهبرانقلاب: ، شاعر حق پرست، پارسا و صادق بود كه حاضر نشد كالای شعرش را به كسی بفروشد. 🗓 ۲۷شهریور؛ روز شعر و ادب پارسی و روز بزرگداشت استاد شهریار 💻 Farsi.Khamenei.ir
🔰 شعر تقدیمی شهریار به حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در سال ۱۳۶۶ با دستخط مرحوم 🗓 ۲۷شهریور؛ روز شعر و ادب پارسی و روز بزرگداشت استاد شهریار 💻 Farsi.Khamenei.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غزل خوانی در کنار امام خامنه ای رهبرانقلاب🙏🏻💐🌺 یامهدی ادرکنی یاصاحب الزمان🌺💐 ای که می پرسی نشان عشق چیست عشق چیزی جز ظهور نیست ✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹 سالروز آغاز امامت بقیه الله الاعظم ، حضرت مهدی موعود بر همه شما عزیزان ، هزاران بار مبارک باد 💐🌺🌺💐🌺💐🌺🌺💐🌺💐🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این مداحی کوتاه از بنی فاطمه را از دست ندهید. یا علی نام تو بردم نه غمی ماند و نه همّی بابی انت و امّی گوییا هیچ نه همّی به دلم بوده، نه غمّی                        بابی انت و امّی 🆔✌️🌹🇮🇷👈گروه کشوری ما پیروزیم شما خوبان را دعوت می نماید.
برسان سلام ما را به رفوگران هجران؛ که هنوز پاره‌ی دل دو سه بخیه کار دارد…
📆 ۲۷ شهریور روز و ادب فارسی و روز بزرگداشت استاد 🔹۲۷ شهریور ماه، سالروز درگذشت استاد شهریار، با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی روز شعر و ادب پارسی نام‌گذاری شده است. به همین مناسبت هرساله در کشورمان یاد بزرگان شعر و ادب پارسی گرامی داشته می‌شود.
👤 سید محمد حسین بهجت تبریزی متخلص به ، شاعر پارسی‌گوی آذری‌زبان، در سال ۱۲۸۵ هجری شمسی در روستای خشکناب در بخش قره‌چمن آذربایجان متولد شد. او تحصیلات خود را در مدرسهٔ متحده و فیوضات و متوسطهٔ تبریز و دارالفنون تهران گذراند و وارد دانشکدهٔ طب شد. سرگذشت عشق آتشین و ناکام او که به ترک تحصیل وی از رشتهٔ پزشکی در سال آخر منجر شد، مسیر زندگی او را عوض کرد و تحولات درونی او را به اوج معنوی ویژه‌ای کشانید و به اشعارش شور و حالی دیگر بخشید. وی سرانجام پس از هشتاد و سه سال زندگی شاعرانهٔ پربار در ۲۷ شهریور ماه ۱۳۶۷ هجری شمسی درگذشت و بنا به وصیت خود در مقبرة الشعرای تبریز به خاک سپرده شد. 📝 در پی یک شکست عشقی، ترم آخر پزشکی دانشگاه را رها می‌کند و ترک تحصیل می‌نماید. یعنی حدود 6 ماه قبل از اخذ مدرک دکتری از دانشگاه به دلیل شکست عشقی انصراف می‌دهد. او که به خواستگاری دختری از آشنایان می‌رود چون وضع مالی مناسبی نداشته و در ابتدا مشهور هم نبوده جواب رد می‌شنود. استاد ﺷﻬﺮﯾﺎﺭ ﺗﺎ 47 ﺳﺎﻟﮕﯽ ﻣﺠﺮﺩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺑﻪ پای ﻋﺸﻖ ﺟﻮﺍﻧﯽ‌ﺍﺵ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ... ﻭﻗﺘﯽ در ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﻣﻌﺸﻮﻗﻪ‌ﯼ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺟﻮﺍﻧﯿﺶ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺮ ﺛﺮﻭﺗﻤﻨﺪ ﻭ بچه ﺑﻪ ﺑﻐﻞ ﺩﯾﺪ ، ﺍﯾﻦ ﺷﻌﺮ ﺭﺍ ﺳﺮﻭﺩ: ﺳﺮ ﻭ ﻫﻤﺴﺮ ﻧﮕﺮﻓﺘﻢ ﮐﻪ ﮔﺮﻭ ﺑﻮﺩ ﺳﺮﻡ ﺗﻮ ﺷﺪﯼ ﻣﺎﺩﺭ ﻭ ﻣﻦ ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﭘﯿﺮﯼ؛ ﭘﺴﺮﻡ ﺗﻮ ﺟﮕﺮﮔﻮﺷﻪ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺷﯿﺮ ﺑﺮﯾﺪﯼ ﻭ ﻫﻨﻮﺯ ﻣﻦ ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﻫﻤﺎﻥ ﻋﺎﺷﻖ ﺧﻮﻧﯿﻦ ﺟﮕﺮﻡ ﻣﻦ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻋﺸﻖ ﻧﺮﺍﻧﺪﻡ ﺑﻪ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻫﻮﺳﯽ ﻫﻮﺱ ﻋﺸﻖ ﻭ ﺟﻮﺍﻧﯿﺴﺖ ﺑﻪ ﭘﯿﺮﺍﻧﻪ ﺳﺮﻡ ﭘﺪﺭﺕ ﮔﻮﻫﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﺭ ﻭ ﺳﯿﻢ ﻓﺮﻭﺧﺖ ﭘﺪﺭ ﻋﺸﻖ ﺑﺴﻮﺯﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻣﺪ ﭘﺪﺭﻡ ﻋﺸﻖ ﻭ ﺁﺯﺍﺩﮔﯽ ﻭ ﺣﺴﻦ ﻭ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻭ ﻫﻨﺮ ﻋﺠﺒﺎ ﻫﯿﭻ ﻧﯿﺮﺯﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﯽ ﺳﯿﻢ ﻭ ﺯﺭﻡ ﺭﺍ ﻫﻤﻪ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﻪ ﺩﺭ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺍﺯ ﺷﻬﺮ ﻣﻦ ﺧﻮﺩ ﺁﻥ ﺳﯿﺰﺩﻫﻢ ﮐﺰ ﻫﻤﻪ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﻪ ﺩﺭﻡ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻭ ﺩﺭﺵ ﺗﺎﺯﻩ ﮐﻨﻢ ﻋﻬﺪ ﻗﺪﯾﻢ ﮔﺎﻫﯽ ﺍﺯ ﮐﻮﭼﻪﯼ ﻣﻌﺸﻮﻗﻪﯼ ﺧﻮﺩ ﻣﯽﮔﺬﺭﻡ تو از آن دگری رو که مرا یاد تو بس خود تو دانی که من از کان جهانی دگرم از شکار دگران چشم و دلی دارم سیر شیرم و جوی شغالان نبود آبخورم خون دل موج زند در جگرم چون یاقوت شهریارا چه کنم لعلم و والا گهرم شهریار در یکی از سمینارها و شب شعری که در شیراز به مناسبت بزرگداشت سعدی و حافظ برگزار می‌گردد، دعوت می‌شود. در آن سمینار شهریار غزل زیبایی می‌خواند که همه مبهوت می‌شوند. یک دختر دانشجوی رشته ادبیات از دانشگاه شیراز بلند می‌شود و مقاله‌ای در توصیف شهریار می‌خواند و او را مسلم می‌خواند. دختر در پایان جلسه نزد شهریار می‌رود و خیلی زیاد از شهریار تعریف می‌نماید و می‌گوید که من عاشق و شیفته شما و این غزلتان شده‌ام. شهریار از دختر می‌پرسد نام شما چیست؟ دختر می‌گوید غزاله شهریار فی البداهه این تک بیت را می‌گوید: شهریار غزلم خواند غزالی وحشی چه خوش است با غزلی صید غزالی کردم استاد شهریار در اواخر عمر به دلیل بیماری در بیمارستان بستری می‌گردد و دکتر خانواده او را جواب می‌کند. دوستان و آشنایان شهریار برای بهبود روحیه او می‌روند و با اصرار آن خانم عشق قدیمی شهریار را راضی می‌کنند که به عیادت شهریار برود. عشق قدیمی شهریار که حالا یک پیرزن بود قبول می‌کند که به عیادت شهریار در بیمارستان برود. وقتی عشق قدیمی شهریار به بیمارستان می‌رود شهریار روی تخت بیمارستان خواب بوده اما صدای قدمها و گام عشق قدیمی خود را می‌شناسد و از خواب بیدار می‌شود. وقتی عشق او در اتاق را باز می‌کند شهریار این شعر مشهور که از مفاخر ادبیات فارسی هست را برای عشق قدیمیش می‌سراید: آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا بی‌وفا حالا که من افتاده‌ام از پا چرا نوش‌دارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی سنگدل این زودتر می‌خواستی حالا چرا عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست من که یک امروز مهمان توام فردا چرا نازنینا ما به ناز تو جوانی داده‌ایم دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا وه که با این عمرهای کوته و بی‌اعتبار این‌همه غافل شدن از چون منی شیدا چرا شور فرهادم بپرسش سر به زیر افکنده بود ای لب شیرین جواب تلخ سر بالا چرا ای شب هجران که یک دم در تو چشم من نخفت اینقدر با بخت خواب آلود من لالا چرا آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می‌کند در شگفتم من نمی‌پاشد ز هم دنیا چرا در خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین خاموشی شرط وفاداری بود غوغا چرا شهریارا بی حبیب خود نمی‌کردی سفر زین سفر راه قیامت می‌رود تنها چرا
نمایی از استاد ماهم آمد به در خانه و در خانه نبودم ‎خانه گوئی به سرم ریخت چو این قصه شنودم آن که می خواست برویم در دولت بگشاید ‎با که گویم که در خانه به رویش نگشودم
🔺زيباترين تاریخ! 👌 - -