eitaa logo
هرروزباقرآن📗
176 دنبال‌کننده
825 عکس
300 ویدیو
26 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️شیطان به او گفت: به شهر مى روى (در محله بدنام) و سراغ فلان زن آلوده را مى گیرى دو درهم به او بده و مرتکب گناه شو. عابد گفت: من دو درهم ندارم اصلاً نمى دانم دو درهم چیست. شیطان دو درهم از زیر پاى خود در آورد و به او داد. مرد عابد (ساده لوح) با همان لباس عبادت وارد شهر شد و سراغ منزل آن زن آلوده را گرفت. مردم او را راهنمایى کردند و تصورشان این بود که آمده است او را موعظه کند تا دست از کار زشت بر دارد. فرد عابد هنگامى که به سراغ آن زن آمد دو درهم را نزد او افکند و گفت: برخیز! برخاست و به داخل منزلش شد و به عابد گفت: داخل شو. آن گاه زن آلوده گفت: تو با وضع و هیئتى به سراغ من آمده اى که هیچ کس به این صورت به سراغ من نمى آید. (با لباس عابدان و پارسایان آمده اى) بگو ببینم چه خبر است. عابد جریان را به طور کامل براى آن زن تعریف کرد. آن زن گفت: ترک گناه آسان تر از تقاضاى توبه است و تمام کسانى که تقاضاى توبه مى کنند ممکن است موفق به توبه نشوند». 🔶سپس افزود: تصور مى کنم فردى که این دستور را به تو داده شیطانى بوده که در برابر تو به صورت عابدى ظاهر شده است. برگرد که من هرگز تسلیم خواسته تو نخواهم شد. مرد عابد (از خواب غفلت بیدار شد و) بازگشت (و اثرى از آن شیطان ندید) اتفاقاً آن زن بدکاره آن شب از دنیا رفت و مردم دیدند بر در خانه او نوشته شده است به تشییع جنازه این زن حاضر شوید که از اهل بهشت است. مردم به شک افتادند سه روز دست نگه داشته و او را دفن نکردند، چون در کار او حیران بودند. خداوند به پیامبر آن زمان یعنى «موسى بن عمران» وحى فرستاد که به سراغ فلان زن برو نماز بر او بخوان و به مردم بگو که در نماز بر او شرکت کنند که من او را بخشیدم و بهشت را بر او واجب کردم، زیرا فلان بنده عابد مرا از گناه باز داشت ════🌼🕊🌼═
*درسهایی ازقران کریم* (۲۲۹) 📚 ┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄ ✍ قسمت دویست و سیزدهم 🍃داستان امامت اوج افتخار ابراهيم (ع)🍃 ♦️۲_ادامه امام كيست؟‏شك نيست كه مراد از امامت در آيه مورد بحث معنی سوم است، زيرا از آيات متعدد قرآن استفاده می‌شود كه در مفهوم امامت مفهوم" هدايت" افتاده، چنان كه در آيه ۲۴ سوره سجده می‌خوانيم: وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ كانُوا بِآياتِنا يُوقِنُونَ‌:" و از آنها امامانی قرار داديم كه به فرمان ما هدايت كنند، چون استقامت به خرج دادند و به آيات ما ايمان داشتند". 🔶اين هدايت به معنی ارائه طريق نيست، زيرا ابراهيم پيش از اين، مقام نبوت و رسالت و هدايت به معنی ارائه طريق را داشته است.‏حاصل اينكه قرائن روشن گواهی می‌دهد كه مقام امامت كه پس از امتحانات مشكل و پيمودن مراحل يقين و شجاعت و استقامت به ابراهيم بخشيده شد غير از مقام هدايت به معنی بشارت و ابلاغ و انذار بوده است. ♦️اين موضوع در باره امام نيز صادق است، و نيروی باطنی امام و پيامبران بزرگ كه مقام امامت را نيز داشته‌اند و جانشينان آنها برای تربيت افراد مستعد و آماده و خارج ساختن آنان از ظلمت جهل و گمراهی به سوی نور هدايت تاثير عميق داشته است.اين حقيقت اجمالا در حديث پر معنی و جالبی از امام صادق ع نقل شده:خداوند ابراهيم را بنده خاص خود قرار داد پيش از آنكه پيامبرش قرار دهد، و خداوند او را به عنوان نبی انتخاب كرد پيش از آنكه او را رسول خود سازد، و او را رسول خود انتخاب كرد پيش از آنكه او را به عنوان خليل خود برگزيند. 🔶و او را خليل خود قرار داد پيش از آنكه او را امام قرار دهد، هنگامی كه همه اين مقامات را جمع كرد فرمود: من تو را امام مردم قرار دادم، اين مقام به قدری در نظر ابراهيم بزرگ جلوه كرد كه عرض نمود: خداوندا از دودمان من نيز امامانی انتخاب كن، فرمود: پيمان من به ستمكاران آنها نمی‌رسد ... يعنی شخص سفيه هرگز امام افراد با تقوا نخواهد شد. 📚 تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃 📚 ┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄ ✍ قسمت دویست و چهاردهم 🍃داستان امامت اوج افتخار ابراهيم (ع)🍃 ♦️فرق نبوت و امامت و رسالت‌:‏به‌طوری كه از اشارات موجود در آيات و تعبيرات مختلفی كه در احاديث وارد شده بر می‌آيد كسانی كه از طرف خدا ماموريت داشتند دارای مقامات مختلفی بودند: ‏۱_مقام نبوت_ يعنی دريافت وحی از خداوند، بنا بر اين" نبی" كسی است كه وحی بر او نازل می‌شود و آنچه را بوسيله وحی دريافت می‌دارد چنان كه مردم از او بخواهند در اختيار آنها می‌گذارد. 🔶۲_مقام رسالت_ يعنی مقام ابلاغ وحی و تبليغ و نشر احكام خداوند و تربيت نفوس از طريق تعليم و آگاهی بخشيدن، بنا بر اين رسول كسی است كه موظف است در حوزه ماموريت خود به تلاش و كوشش بر خيزد و از هر وسيله‌ای برای دعوت مردم به سوی خدا و ابلاغ فرمان او استفاده كند، و برای يك انقلاب فرهنگی و فكری و عقيدتی تلاش نمايد. ♦️۳_مقام امامت_يعنی رهبری و پيشوايی خلق، در واقع امام كسی است كه‌ با تشكيل يك حكومت الهی و بدست آوردن قدرتهای لازم، سعی می‌كند احكام خدا را عملا اجرا و پياده نمايد و اگر هم نتواند رسما تشكيل حكومت دهد تا آنجا كه در توان دارد در اجرای احكام می‌كوشد. 📚 تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃
*ازدریچه کتاب📚* *کتاب صد سال تنهایی: * روایتی جاودان از سرنوشت، تاریخ و تنهایی انسان *حسین ساسانی* صد سال تنهایی، شاهکار بی‌بدیل گابریل گارسیا مارکز، سرگذشت چندین نسل از خاندان بوئندیا را در شهر خیالی ماکوندو روایت می‌کند. این قصه، سفری است از آغاز تا فرجام، از شکوه تا زوال، از عشق تا سرگشتگی، و از آفرینش تا نابودی. خالق این جهان خیالی، خوزه آرکادیو بوئندیا، مردی است که سودای کشف ناشناخته‌ها در سر دارد و با اشتیاقی بی‌حد، ماکوندو را بنا می‌نهد، غافل از آنکه این سرزمین، روزی در طوفانی عظیم به دست فراموشی سپرده خواهد شد. اما داستان ماکوندو، چیزی فراتر از سرگذشت یک خاندان است. این داستان، پژواکی از تاریخ، سرنوشت و ذات بشر است. هر نسل، همان اشتباهات پیشینیان خود را تکرار می‌کند، در عشق، قدرت و رویاهای دست‌نیافتنی گرفتار می‌شود، و در پایان، تنهایی، گریزناپذیرترین تقدیر همه آن‌هاست. در بطن این چرخه، جنگ‌ها درمی‌گیرند، سیاست‌مداران به قدرت می‌رسند و سقوط می‌کنند، علم و صنعت پای به ماکوندو می‌گذارند، اما نه برای روشنی و پیشرفت، بلکه برای تاراج و نابودی. و سرانجام، آخرین بازمانده‌ی خاندان بوئندیا، در صفحات سرنوشتی که پیش‌تر نوشته شده بود، حقیقت را می‌خواند و درمی‌یابد که تاریخ، چیزی جز تکرار خویش نیست. *تنهایی؛ سرنوشتی که در تار و پود زندگی تنیده شده است* مارکز در این اثر جاودان، مفهوم تنهایی را در عمیق‌ترین و وسیع‌ترین لایه‌هایش واکاوی می‌کند. این تنهایی، تنها نبودن در میان دیگران نیست، بلکه گاهی در قدرت یافت می‌شود، گاهی در عشق، گاهی در دانش و گاهی در سرکشی در برابر تقدیر. شخصیت‌های داستان، هر یک به نوعی در این تنهایی گرفتارند؛ برخی از سرِ غرور، برخی از سر عشق، برخی به سبب عطش قدرت و برخی از سر تسلیم در برابر جبر زمانه. اما در نهایت، همه آن‌ها محکوم به زیستن در جهانی هستند که در آن، حتی در میان شلوغ‌ترین میدان‌های جنگ یا در آغوش گرم‌ترین عشق‌ها، قلب‌شان در انزوایی بی‌پایان می‌تپد. *چرخه‌ی تاریخ و سرنوشت؛ آیا تقدیر، گریزی دارد؟* یکی از مفاهیم بنیادین این اثر، تکرار تاریخ است. گویی سرنوشت، همچون چرخ دنده‌ای سنگین، پیوسته همان مسیر را می‌پیماید و از آن گریزی نیست. نسل‌های بوئندیا، همان نام‌ها، همان عشق‌ها، همان اشتباهات و همان سرگشتگی‌ها را تکرار می‌کنند. آن‌ها می‌جنگند، انقلاب می‌کنند، عشق می‌ورزند، اما آنچه می‌سازند، همچون خانه‌ای بر شن‌های روان، فرو می‌ریزد. در پایان، این سؤال در ذهن خواننده طنین‌انداز می‌شود: آیا انسان قادر است از چرخه‌ی سرنوشت خود فراتر رود، یا همواره محکوم به زیستن در سایه‌ی گذشته‌ای است که خود آن را رقم زده است؟ *واقعیت و خیال؛ مرزی که رنگ می‌بازد* صد سال تنهایی، نمونه‌ی بی‌بدیلی از رئالیسم جادویی است؛ سبکی که در آن، مرز میان واقعیت و خیال محو می‌شود و جهان به جادویی شگفت‌انگیز بدل می‌گردد. در ماکوندو، مردگان از گور بازمی‌گردند و با زندگان هم‌نشین می‌شوند، کشیشی بر فراز آسمان پرواز می‌کند، گل‌های زرد از آسمان می‌بارند و خاطرات، همچون موجوداتی زنده، در گوشه و کنار شهر سرگردان‌اند. اما این خیال‌پردازی، نه برای فرار از واقعیت، بلکه برای ترسیم حقیقتی ژرف‌تر به کار گرفته شده است؛ حقیقتی که گاه از پس واژگان عادی نمی‌توان بیانش کرد. *عنوانی که معنای هستی را در خود نهفته دارد* چرا این کتاب صد سال تنهایی نام گرفته است؟ پاسخ این پرسش را نه در زمان، بلکه در مفهوم تنهایی باید جُست. صد سال، تنها استعاره‌ای است از امتدادی که در آن، انسان‌ها از هم فاصله می‌گیرند، عشق‌ها نافرجام می‌مانند، آرزوها بر باد می‌روند و تاریخ، در چرخه‌ای تکرارشونده، گام برمی‌دارد. این تنهایی، همان غربتی است که در عمق وجود هر انسان، هر تمدن و هر سرزمین خانه کرده است؛ همان حس غریبی که حتی در میان هزاران نفر، در اوج شکوه و قدرت، دامن‌گیر می‌شود. *جهانی که در آینه‌ی ماکوندو بازتاب می‌یابد* این اثر، با آنکه از دل فرهنگ و تاریخ آمریکای لاتین برخاسته، اما به حقیقت، برای همه‌ی انسان‌ها نوشته شده است. خواننده‌ی آمریکای لاتینی، در ماکوندو، تاریخ کشور خود را بازمی‌یابد؛ استعمار، جنگ‌های داخلی، فساد و شکست‌های پیاپی را. خواننده‌ی جهانی، در آن، تصویر تکرارشونده‌ی تاریخ بشر را مشاهده می‌کند؛ سرنوشتی که گویی در همه‌جا، به یک زبان سخن می‌گوید. و خواننده‌ی هنری، در میان سطور آن، شاهکاری را می‌یابد که مرزهای زبان، زمان و مکان را درمی‌نوردد. *کتابی که سرنوشت بشر را بازنویسی می‌کند*
مارکز، با قلمی که هم شاعرانه است و هم عمیق، هم جادویی است و هم واقع‌گرا، ساختاری بی‌نظیر از روایت را خلق می‌کند. در این رمان، زمان خطی نیست، بلکه همچون جریانی دایره‌وار، پیش و پس را به هم می‌پیوندد. شخصیت‌ها، با نام‌هایی تکرارشونده، انگار از گذشته‌ای کهنه سر برمی‌آورند و در آینده‌ای محتوم فرو می‌روند. در نهایت، آنچه این کتاب را جاودان می‌سازد، نه تنها داستانش، بلکه پیامی است که در لایه‌های پنهان آن نهفته است: اینکه زندگی، چونان دست‌نوشته‌ای از پیش تعیین‌شده نیست، اما اگر انسان در فهم گذشته و آگاهی از مسیر خود کوتاهی کند، در نهایت، همچون ماکوندو، در طوفانی سهمگین از یاد خواهد رفت. و این است حقیقت تلخ و شیرین صد سال تنهایی؛ داستانی که فراتر از یک خانواده، فراتر از یک شهر، فراتر از یک سرزمین، روایت سرنوشت تک‌تک ماست. داستانی که در آن، همه ما، روزی در طوفان سرنوشت خود، محو خواهیم شد. کتاب:صدسال تنهایی نویسنده:گابریل گارسیا مارکز
*پرسش وپاسخ براساس نظراندیشمندان* (۳۷) موضوع : انتخاب دین  بر مبنای تفکر و اندیشه ▪️پرسش : نقش تفکر و اندیشیدن را در انتخاب عقیده و دین تبیین کنید . 🔶پاسخ اجمالی :                                                                                                                          گاهى پايه اعتقاد بشر يك تفكر آزاد است، انسان با يك عقل و فكر آزاد از روى تأمل و انديشه واقعى عقيده‏اى را براى خود انتخاب مى‏كند. ولى گاهى عقيده‏اى به بشر تحميل مى‏شود از هر راهى ولو از راه تقليد آباء و اجداد، و بعد انسان به آن عقيده خو مى‏گيرد و آن عقيده بدون آن كه با قوّه تفكر او كوچكترين ارتباطى داشته باشد در روح او مستقر مى‏گردد. 🔸... يكى از كارهاى انبيا همين بوده است كه اين گونه پايگاههاى اعتقادى را خراب كنند تا فرد آزاد شده بتواند آزادانه درباره خود، سرنوشت و اعتقاد خود فكر كند. 🔸... هيچ كتابى (نه مذهبى و نه غير مذهبى) پيدا نمى‏كنيد كه به اندازه قران  بشر را به تفكر سوق داده باشد؛ همواره مى‏گويد فكر كنيد؛ در همه مسائل: تاريخ، خلقت، خدا، انبيا و نبوت، معاد، تذكرات و تعليمات انبيا و مسائل ديگر. 🔶پاسخ تفصیلی : 1️⃣گاهى پايه اعتقاد بشر يك تفكر آزاد است، انسان با يك عقل و فكر آزاد از روى تأمل و انديشه واقعى عقيده‏اى را براى خود انتخاب مى‏كند. ولى گاهى عقيده‏اى به بشر تحميل مى‏شود از هر راهى ولو از راه تقليد آباء و اجداد، و بعد انسان به آن عقيده خو مى‏گيرد و آن عقيده بدون آن كه با قوّه تفكر او كوچكترين ارتباطى داشته باشد در روح او مستقر مى‏گردد. 2️⃣ اولين خاصيت و اثر اين گونه عقايد اين است كه جلو تفكر آزاد انسان را مى‏گيرد و به صورت زنجيرى براى عقل و فكر انسان در مى‏آيد. اين گونه عقايد عبارت است از يك سلسله زنجيرهاى اعتيادى و عرفى و تقليدى كه به دست و پاى فكر و روح انسان بسته مى‏شود، و همان طور كه يك آدمِ به زنجير كشيده و به غل بسته شده خودش قادر نيست آن زنجير را از دست و پاى خود باز كند، شخص ديگرى لازم است تا با وسايلى كه در اختيار دارد آن را از دست و پا و گردن او باز كند                                                                                                                              3️⃣.... يكى از كارهاى انبيا همين بوده است كه اين گونه پايگاههاى اعتقادى را خراب كنند تا فرد آزاد شده بتواند آزادانه درباره خود، سرنوشت و اعتقاد خود فكر كند.                                                                                                                                                                  4️⃣ما چون فقط قرآن خودمان را مطالعه مى‏كنيم و كتابهاى ديگر را مطالعه نمى‏كنيم، كمتر به ارزش اين همه تكيه كردن قرآن به تفكر پى مى‏بريم. شما هيچ كتابى (نه مذهبى و نه غير مذهبى) پيدا نمى‏كنيد كه تا اين اندازه بشر را به تفكر سوق داده باشد؛ همواره مى‏گويد فكر كنيد؛ در همه مسائل: تاريخ، خلقت، خدا، انبيا و نبوت، معاد، تذكرات و تعليمات انبيا و مسائل ديگر. 5️⃣مكرر شنيده‏ايد احاديث زيادى را كه به اين عبارت است: تَفَكُّرُ ساعَةٍ خَيْرٌ مِنْ عِبادَةِ سَنَةً، تَفَكُّرُ ساعَةٍ خَيْرٌ مِنْ عِبادَةِ سِتّينَ سَنَةً، تَفَكُّرُ ساعَةٍ خَيْرٌ مِنْ عِبادَةِ سَبْعينَ سَنَةً. يك ساعت فكر كردن از يك سال عبادت كردن افضل است، از شصت سال عبادت كردن افضل است، از هفتاد سال عبادت كردن افضل است. 🔸 اين تغيير تعبيرات- همان طور كه بسيارى از علما گفته‏اند- به واسطه اين است كه نوع و موضوع تفكرها فرق مى‏كند: يك تفكر است كه انسان را به اندازه يك سال عبادت جلو مى‏برد، يك تفكر است كه او را به اندازه شصت سال عبادت‏ جلو مى‏برد، يك تفكر است كه او را به اندازه هفتاد سال عبادت جلو مى‏برد.                                                                                           🔸-نتیجه  انکه :-  ... اسلام نه تنها به مردم اجازه مى‏دهد بلكه فرمان مى‏دهد كه در مسائل اعتقادی فكر كنند؛ درباره معاد فكر كنند ، درباره نبوت فكر كنند و درباره ساير مسائل، چرا؟ به دليل اطمينانى كه اسلام به منطق خود دارد و اين كه پايه اين دين روى منطق و فكر و تفكر است. مجموعه‏آثاراستادشهيدمطهرى، ج‏24، ص 370-371 ؛ ج‏24، ص385- 387وج‏24، ص: 400
*پرسش وپاسخ براساس نظر اندیشمندان* (۳۸) ✍💥 یک دلیل ساده در اثبات وجود خدا بیاورید. 📚  یک کتاب صد برگی با اوراق به هم ریخته برای اینکه به صورت تصادفی از صفحه یک تا صد مرتب شود احتمالش یک در یک تریلیون تریلیون تریلیون... (یعنی یک با دویست صفر جلوی آن) است. ✅ حال آیا عقل می پذیرد نظمهای ریز و درشت این جهان بصورت تصادفی و بدون خالق دانا و توانا به وجود آمده باشند؟" https://chat.whatsapp.com/IREI1PWgsjRAj5RLsXputK https://eitaa.com/ErydaywithQoranabedi1395
*📔درسهایی از نهج البلاغه* (۱۹۸) *⚜️⚜️*  وَ قَالَ (علیه السلام): مَنِ اسْتَقْبَلَ وُجُوهَ الْآرَاءِ، عَرَفَ مَوَاقِعَ الْخَطَإِ. 🟡ارزش مشورت ها (اخلاقى، اجتماعى): 📜و درود خدا بر او، فرمود: آن كس كه از افكار و آراء گوناگون استقبال كند، صحيح را از خطا خوب شناسد. ════🌼🕊🌼═ *🔰شرح و تفسیر حکمت 173🔰* 👌🔆راه شناخت حق: 📜امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه راه به دست آوردن رأى صحيح را در مسائل مختلف نشان داده است. مى فرمايد:🔻 «كسى كه از آراء مختلف استقبال كند (و نظرات متفاوت را بررسى نمايد) موارد خطا را خواهد شناخت»; 💢بعضى از مسائل بديهى است و به همين دليل مورد اختلاف نيست اما بسيارى از مسائل نظرى پيچيده و آراء مختلفى در آن اظهار شده است. در اين گونه مسائل هرگز نبايد انسان به تنهايى تصميم گيرى كند بلكه عقل مى گويد: بايد آراى ديگران را به ضميمه استدلالات آنها بررسى كند تا بتواند آنچه را به حقيقت نزديك تر است انتخاب نمايد. 🔰همان چيزى كه قرآن مجيد به آن دستور داده مى فرمايد: «(فَبَشِّرْ عِبَادِ  الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللهُ وَأُوْلَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الاَْلْبَابِ); پس بندگان مرا بشارت ده. همان كسانى كه سخنان را مى شنوند و از نيكوترين آنها پيروى مى كنند، آنان كسانى هستند كه خدا هدايتشان كرده و آنها خردمندانند». 💎بر این اساس حکما و متکلمان و فقهاى ما همواره در مسائل نظرى نخست به نقل اقوال مى پردازند و در کنار هر قول دلیل طرفداران آن را ذکر مى کنند، سپس از بررسى مجموع آنها ضعف ها و قوت ها ظاهر مى شود و آن قول را که از همه برتر مى بینند انتخاب مى کنند. حتى گاه اقوال کسانى که اختلاف مذهبى با آنها دارند نیز در برابر خود قرار داده و دلیلشان را بررسى مى کنند. این همان روشى است که در بسیارى از علوم از جمله علم فقه از قدیم میان جمعى از دانشمندان متداول بوده و امروز نام «فقه مقارن» بر آن مى نهند و مثلاً پیروان مکتب اهل بیت آراء مذاهب چهارگانه اهل سنت و دلائل آنها را نیز بررسى مى کنند و از مقارنه آنها با آنچه از مکتب اهل بیت آموخته اند به نقاط قوت و ضعف آراء مختلف آشنا مى شوند. 🔸البته یکى از طرق آشنایى با آراى دیگران به مشورت نشستن است ولى کلام امام(علیه السلام) در اینجا منحصراً ناظر به مشورت نیست، بلکه هر گونه بررسى آراى دیگران را شامل مى شود. 💎این گفتار حکیمانه 📌از یک سو هشدارى است به افراد متعصب و لجوج و صاحبان استبداد در رأى که گاه حاضر نیستند حتى سخنان دیگران را بشنوند تا چه رسد که اگر آنها را صحیح دیدند بپذیرند📌 و از سوى دیگر مسئله آزادى و سعه صدر را در مسائل علمى روشن مى سازد که از چهارده قرن پیش براى ما به یادگار مانده است; آن روز که نه سخنى از علم مقارن بود و نه حریت در بررسى آراء و نه احترام به افکار دیگران. 🔰شبیه این گفتار حکیمانه در کتاب من لا یحضره الفقیه از آن حضرت نقل شده که به فرزندش محمد بن حنفیه مى فرماید:  آراى عالمان یکى را در کنار دیگرى قرار ده سپس آن رأى را که به حقیقت نزدیک تر و از خطا دورتر است انتخاب کن». 🔰همان گونه که قبلاً در ذیل حکمت 161 گفتیم این معنا در غررالحکم به شکل دیگرى از آن حضرت نقل شده است: «حَقٌّ عَلَى الْعاقِلِ أنْ یُضیفَ إلى رَأْیِهِ رَأْىَ الْعُقَلاءِ وَیَضُمَّ إلى عِلْمِهِ عُلُومَ الْحُکَماءِ; شایسته است که انسان عاقل آراء سایر عقلا را در کنار رأى خود قرار دهد و علوم حکیمان را به علم خود بیفزاید (و برترین را انتخاب کند)». 💎به همین جهت از استبداد به رأى در روایات اسلامى شدیداً نکوهش شده است. 🔸در دنیاى امروز نیز به این مسئله اهمیت فراوان داده مى شود که براى رسیدن به رأى صحیح نظرخواهى مى کنند و آراء مختلف را از صاحب نظران جمع مى کنند و آنها را در برابر هم قرار مى دهند تا از این طریق به آنچه صحیح تر است نائل شوند. اگر دنیا، امروز به این مسئله رسیده پیشواى بزرگ اسلام امیرمؤمنان على(علیه السلام) چهارده قرن پیش آن را بیان فرموده است. ════🌼🕊🌼═
*درسهایی ازقران کریم* (۱۹۹) 📚 ┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄ ✍ قسمت دویست و نوزدهم 🍃داستان امامت اوج افتخار ابراهيم (ع)🍃 ♦️پاسخ به دو سؤال‌: ‏۱_ از آنچه در تفسير معنی امامت گفتيم، ممكن است اين سؤال را برانگيزد كه اگر كار امام" ايصال به مطلوب" و" اجرا كردن برنامه‌های الهی" است، اين معنی در مورد بسياری از پيامبران حتی خود پيامبر اسلام ص و ائمه طاهرين در مقياس عمومی تحقق نيافته بلكه هميشه افراد بسيار آلوده و گمراهی در مقابل آنها وجود داشتند. 🔶در پاسخ می‌گوئيم مفهوم اين سخن اين نيست كه امام مردم را اجبارا به حق می‌رساند بلكه با حفظ اصل اختيار و داشتن آمادگی و شايستگی می‌توانند از نفوذ ظاهری و باطنی امام، هدايت يابند.‏درست همانگونه كه می‌گوئيم خورشيد برای تربيت موجودات زنده آفريده شده، يا اينكه قرآن می‌گويد كار باران زنده كردن زمينهای مرده است، مسلما اين تاثير جنبه عمومی دارد اما در موجوداتی كه آماده پذيرش اين آثار و مهيای پرورش باشند. ♦️۲_سؤال ديگر اينكه لازمه تفسير فوق اين است كه هر امام بايد نخست نبی و رسول باشد و بعد به مقام امامت برسد، در صورتی كه جانشينان معصوم پيامبر اسلام ص چنين نبودند.‏در پاسخ می‌گوئيم: لزومی ندارد كه حتما شخص امام قبلا به مقام نبوت و رسالت برسد بلكه اگر كسی قبل از او باشد كه مقام نبوت و رسالت و امامت در او جمع گردد (مانند پيامبر اسلام) جانشين او می‌تواند برنامه امامت او را تداوم بخشد. 🔶 و اين در صورتی است كه نياز به رسالت جديدی نباشد، مانند پيامبر اسلام ص كه خاتم پيغمبران است. به تعبير ديگر اگر مرحله گرفتن وحی الهی و ابلاغ تمام احكام، انجام يافته و تنها مرحله اجرا باقی مانده است جانشين پيامبر می‌تواند خط اجرايی پيامبر را ادامه دهد، و نيازی به اين نيست كه خود او نبی يا رسول باشد. 📚 تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃 📚 ┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄ ✍ قسمت دویست و بیست 🍃داستان امامت اوج افتخار ابراهيم (ع)🍃 ♦️شخصيت ممتاز ابراهيم‌ : ‏نام ابراهيم در ۶۹ مورد از قرآن مجيد ذكر شده، و در ۲۵ سوره سخن از وی به ميان آمده است، در آيات قرآن از اين پيامبر بزرگ مدح و ستايش فراوان شده، و صفات ارزنده او يادآوری گرديده است. 🔶او از هر نظر قدوه و اسوه بود، و نمونه‌ای از يك انسان كامل.‏مقام معرفت او نسبت به خدا، منطق گويای او در برابر بت پرستان، مبارزات سرسختانه و خستگی‌ناپذيرش در مقابل جباران، ايثار و گذشتش در برابر فرمان پروردگار، استقامت بی نظيرش در برابر طوفان حوادث و آزمايشهای سخت او، هر يك داستان مفصلی دارد و هر كدام سرمشقی است برای مسلمانان و رهروان راه" اللَّه". ♦️به گفته قرآن او از نيكان‌ [سوره ص آيه ۴۷.] صالحان‌ [سوره نحل آيه ۱۲۲.] قانتان‌ [سوره نحل آيه ۱۲۰.]صديقان‌ [سوره مريم آيه ۴۱.] بردباران‌ [سوره توبه آيه ۱۱۴.] و وفا كنندگان به عهد بود، شجاعتی بی نظير و سخاوتی فوق العاده داشت.‏به خواست خدا در تفسير سوره ابراهيم (مخصوصا بخش آخر سوره) بحث مشروحی در اين زمينه مطالعه خواهيد كرد. 📚 تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃
*پرسش وپاسخ براساس نظر اندیشمندان* (۳۹) سئوال  : نقش عدالتخواهی و نفی تبعیض را در تداوم انقلاب اسلامی چگونه ترسیم می کنید؟ پاسخ استاد مطهری : ...اين انقلاب آن وقت تداوم پيدا خواهد كرد كه اولا مسير عدالت‏خواهى را براى هميشه ادامه بدهد يعنى دولتهاى آينده واقعا و عملا در مسير عدالت اسلامى گام بردارند، براى پر كردن شكافهاى طبقاتى اقدام كنند، تبعيضها را واقعا از ميان ببرند؛ ... والّا اگر عدالت فراموش شود انقلاب شكست مى‏خورد چون اصلا ماهيت اين انقلاب ، ماهيت عدالتخواهانه بوده است. ...اسلام مگر نمى‏خواهد جامعه اسلامى باقى بماند؟ البته واضح است كه مى‏خواهد. حالا كه مى‏خواهد باقى بماند، مگر ممكن است كه جامعه‏اى بدون اينكه بر محور عدالت بچرخد و حقوق مردم در آن جامعه محفوظ باشد باقى بماند؟ مگر پيغمبر بزرگوار ما خودش نفرمود: الْمُلْكُ يَبْقى‏ مَعَ الْكُفْرِ وَ لايَبْقى‏ مَعَ الظُّلْمِ‏ يعنى اگر يك جامعه عادل و متعادل باشد قابل بقا هست هرچند مردمش كافر باشند، اگر ظلم و اجحاف در نتيجه تفاوتها و پست و بلندى‏ها و ناهمواريها در جامعه‏اى پيدا شد آن جامعه باقى نمى‏ماند هرچند مردمش به حسب عقيده مسلمان باشند. مجموعه اثارشهید مطهری  ج 23ص733-734
*درسهایی از قران کریم* (۲۳۲) 📚 ┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄ ✍ قسمت دویست و نوزدهم 🍃داستان امامت اوج افتخار ابراهيم (ع)🍃 ♦️پاسخ به دو سؤال‌: ‏۱_ از آنچه در تفسير معنی امامت گفتيم، ممكن است اين سؤال را برانگيزد كه اگر كار امام" ايصال به مطلوب" و" اجرا كردن برنامه‌های الهی" است، اين معنی در مورد بسياری از پيامبران حتی خود پيامبر اسلام ص و ائمه طاهرين در مقياس عمومی تحقق نيافته بلكه هميشه افراد بسيار آلوده و گمراهی در مقابل آنها وجود داشتند. 🔶در پاسخ می‌گوئيم مفهوم اين سخن اين نيست كه امام مردم را اجبارا به حق می‌رساند بلكه با حفظ اصل اختيار و داشتن آمادگی و شايستگی می‌توانند از نفوذ ظاهری و باطنی امام، هدايت يابند.‏درست همانگونه كه می‌گوئيم خورشيد برای تربيت موجودات زنده آفريده شده، يا اينكه قرآن می‌گويد كار باران زنده كردن زمينهای مرده است، مسلما اين تاثير جنبه عمومی دارد اما در موجوداتی كه آماده پذيرش اين آثار و مهيای پرورش باشند. ♦️۲_سؤال ديگر اينكه لازمه تفسير فوق اين است كه هر امام بايد نخست نبی و رسول باشد و بعد به مقام امامت برسد، در صورتی كه جانشينان معصوم پيامبر اسلام ص چنين نبودند.‏در پاسخ می‌گوئيم: لزومی ندارد كه حتما شخص امام قبلا به مقام نبوت و رسالت برسد بلكه اگر كسی قبل از او باشد كه مقام نبوت و رسالت و امامت در او جمع گردد (مانند پيامبر اسلام) جانشين او می‌تواند برنامه امامت او را تداوم بخشد. 🔶 و اين در صورتی است كه نياز به رسالت جديدی نباشد، مانند پيامبر اسلام ص كه خاتم پيغمبران است. به تعبير ديگر اگر مرحله گرفتن وحی الهی و ابلاغ تمام احكام، انجام يافته و تنها مرحله اجرا باقی مانده است جانشين پيامبر می‌تواند خط اجرايی پيامبر را ادامه دهد، و نيازی به اين نيست كه خود او نبی يا رسول باشد. 📚 تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃 📚 ┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄ ✍ قسمت دویست و بیست 🍃داستان امامت اوج افتخار ابراهيم (ع)🍃 ♦️شخصيت ممتاز ابراهيم‌ : ‏نام ابراهيم در ۶۹ مورد از قرآن مجيد ذكر شده، و در ۲۵ سوره سخن از وی به ميان آمده است، در آيات قرآن از اين پيامبر بزرگ مدح و ستايش فراوان شده، و صفات ارزنده او يادآوری گرديده است. 🔶او از هر نظر قدوه و اسوه بود، و نمونه‌ای از يك انسان كامل.‏مقام معرفت او نسبت به خدا، منطق گويای او در برابر بت پرستان، مبارزات سرسختانه و خستگی‌ناپذيرش در مقابل جباران، ايثار و گذشتش در برابر فرمان پروردگار، استقامت بی نظيرش در برابر طوفان حوادث و آزمايشهای سخت او، هر يك داستان مفصلی دارد و هر كدام سرمشقی است برای مسلمانان و رهروان راه" اللَّه". ♦️به گفته قرآن او از نيكان‌ [سوره ص آيه ۴۷.] صالحان‌ [سوره نحل آيه ۱۲۲.] قانتان‌ [سوره نحل آيه ۱۲۰.]صديقان‌ [سوره مريم آيه ۴۱.] بردباران‌ [سوره توبه آيه ۱۱۴.] و وفا كنندگان به عهد بود، شجاعتی بی نظير و سخاوتی فوق العاده داشت.‏به خواست خدا در تفسير سوره ابراهيم (مخصوصا بخش آخر سوره) بحث مشروحی در اين زمينه مطالعه خواهيد كرد. 📚 تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃