🛍خاصترین کیفِ ویژه خانومای خوش سلیقه😍
➖همهجاروگشتی اما هرچی کیفِقشنگ بوده گرون بوده و کیفای ارزونم یکیازیکی
بدتر بودنُ اصلا بهـت نمیومـدن؟😔🎨
💎کیفایدلبر اینجاکاملا باسلیقه و شکلُ
جنسی که میخوای ساخته میشنُ خیلیـم
سبک و جمعجورنُ میتونی باهاشون تیپِ
موردعلاقـهاتُ بزنیُ عیـنِمـاهبشـی😍🖼
🎁تـازه#ضمانـتمرجـوع و کُلـی تخفیـفُ
هدیهفوقالعادهعالیَـم دارن زودبیا🤩👇
https://eitaa.com/joinchat/3384673095C58400c3ed4
🦋🕯🦋🕯🦋🕯
🕯🦋🕯🦋🕯
🦋🕯🦋🕯
🕯🦋🕯
🦋🕯
🕯
#پارت_458
#رمان_حامی
کمی که گذشت، مشتی به گاو صندوق کوبید و گفت :
نمیشه. لعنتی.
با عجز نگاهش کردم.
- بازم تلاش کن.
- رمز داره.
چی کارش کنم؟!
نوچی کردم و با تاسف سر تکان دادم.
- اصلا مطمئنی اینجاست؟
- تنها جائیه که نگشتم!
- اگه نبود چی؟
- حداقل خیالمون راحت میشه..
دوباره بسم الله گفت و شروع کرد به ور رفتن با آن.
سرکی به بیرون کشیدم.
شخصی را دیدم که از دور می آمد.
از سر کچلش فهمیدم کمیل است!
از مسیری که داشت طی می کرد، معلوم بود دارد به سمت همین اتاق می آمد.
چون آخرین اتاق سالن بود.
همین را کم داشتیم.
فوری در را بستم و گفتم:
حامی داره میاد!
از جای پرید و گفت :
کی؟
- کمیل
- یا خود خدا. خب بدو بریم قایم شیم.
- کجا آخه؟
مثل مرغ پر کنده دور اتاق می گشت.
چشمش که به کمد دیواری افتاد، گوشه ی لباسم را گرفت و با خودش به همان سمت کشاند.
در عرض چند ثانیه وارد کمد دیواری شدیم و حامی به سختی در را از داخل بست.
تاریک بود و تنگ!
اگر کوچکترین تکانی می خوردیم، می افتادیم داخل بغل هم!
نمی دیدمش، اما از نفس های گرمش که به پیشانی ام می خورد، تشخیص می دادم که رو به رویم است.
صدای باز شدن در که آمد، آرام لب زد :
نفس نخور!
چشمانم گرد شد!
نفس نخورم؟ منظورش چه بود.
همان موقع که این حرف را زد، یک چیز سختی به گونه ام برخورد کرد.
درمان تخصصی مشکلات پوست بدون درد و دوره نقاهت...😱
با روزی ۵ دقیقه وقت گذاشتن تو خونه میتونی
جای زخم ، سوختگی و بخیه رو بدون عوارض از بین ببری❤️
کاملاً گیاهی و با هزینه کمتر از لیزر و جراحی🤩👌🏼
با بیش از صدها نمونه درمان شده ✅🥰
با مشاوره رایگان 🤯
اگه جای زخم ، سوختگی و یا بخیه داری این کانال به دردت میخوره😉👇😍
https://eitaa.com/joinchat/4134077275Cd5eb8882e5
🦋🕯🦋🕯🦋🕯
🕯🦋🕯🦋🕯
🦋🕯🦋🕯
🕯🦋🕯
🦋🕯
🕯
#پارت_459
#رمان_حامی
لبم را گزیدم که یک وقت آخ نگویم!
دست آقا بود!
بخاطر آن سوتی ، دستش را بلند کرد تا بگیرد جلوی دهانش که محکم زد به صورتم!
دلم می خواست با مشت بکوبم داخل شکمش اما جلوی خودم را گرفتم.
صدای تق تق کفش هایش می آمد.
بعد از کمی تعلل، صدایش شنیده شد. داشت تلفنی با شخصی حرف می زد. خیلی هم توپش پر بود.
- سلام و زهر مار!!
ببینم فرق تو با درخت چنار چیه هان؟!
خفه شو.... گفتم خفه شو مهدی!
آخه تو که عرضه نداری غلط می کنی قپی میای!
زر مفت نزن!
به محض اینکه مهمونی رو جمع و جور کنم اونجام.
پلک رو هم نمی ذاری.
ببند.... می بینمت فعلا!
سعی کردم آرام نفس بکشم تا یک وقت توجه جلب نکنم.
صدای قدم هایش و نزدیک تر می شد.
می توانستم بگویم هیچ کداممان نفس هم نمی کشیدیم.
حضورش را جلوی در کمد دیواری احساس کردم.
چشمانم را محکم بستم. هر لحظه منتظر بودم که در را باز کند، اما خوشبختانه یا متاسفانه این کار را نکرد.
صدای چرخش کلید در قفل در کمد دیواری امد و
بالاخره بعد از دقایقی انتظار که برایمان به اندازه یک سال گذشت، از اتاق خارج شد
🔵 کمک فوری برای جراحی قلب نوزاد دو ماهه
▪️سید علی اصغر متولد اردیبهشت امسال است خانواده اش دهم اردیبهشت ماه امسال با تب بالا او را به بیمارستان میبرند و دکتر تشخیص مشکل قلبی میدهد. مشکل او نبود شاهرگ اصلی قلب و وجود یک سوراخ در قلبش است. دکتر گفته اگر جراحی نشود، جانش را از دست میدهد. این خانواده توان تامین مالی برای درمان و عمل قلب فرزندشان را ندارند.
●
6037997750012677(به نام خیریه و گروه جهادی حضرت علی ابن ابیطالب)
🔴 حلوا 15دقیقه ای بدون آرد ویژه محرم🖤
➖تو هم برای درست کردن یه حلوا باید کلی دقت کنی که آردت رنگش خوب بشه و سوخته نشه😓
➖یا همسر و بچه هات ازت حلوا میخواند ولی آرد تو خونه نداری😩
✅یه جایی هست بهت یاد میده چطوری😍
حلوا را بدون آرد تو ربع ساعت درست کنی👇
https://eitaa.com/joinchat/3369140278C87ddd564a0
راستی کلی هم حلواهای بدون شکر و مقوی برای کودکان آموزش میده🤩
🦋🕯🦋🕯🦋🕯
🕯🦋🕯🦋🕯
🦋🕯🦋🕯
🕯🦋🕯
🦋🕯
🕯
#پارت_460
#رمان_حامی
در که بسته شد، هردو همزمان نفسی از سر آسودگی کشیدیم.
بدنم شل شد.
اما خیلی زود به خودم آمدم و گفتم :
درو قفل کرد؟
- به گمونم!
خواست دست دراز کند و در را باز کند که این بار محکم دستش به پهلویم خورد. آخ بلندی گفتم، دیگر جلوی خودم را نگرفتم و مشت محکمی به شکمش زدم.
آخی گفت و خم شد.
خم شدنش همانا و برخورد کله ی سفتش به به پیشانی ام همانا.
با حرص گفتم :
اخ آخ آخ حامی!! تو رو قرآن اصلا تکون نخور.
او هم آخ و اوخ کنان گفت :
وحشی! چرا مشت می زنی؟
- زدی کله و صورت و پهلو و همه جام رو داغون کردی!
وایسم مثل مجسمه نگاه کنم؟!
- مگه عمدی بود؟
- آره خب گناهی نداری! دستات درازه!
- دستای من کجاش درازه؟
کلافه شدم و گفتم : حامی ول کن! من غلط کردم. این در لعنتی رو وا کن بریم بیرون.
با بهت گفت : چی شد؟ تو گفتی غلط کردم؟
آنقدر کم طاقت شده بودم که نمی فهمیدم چه می گویم.
با حرص گفتم : بخدا اگه یه کلمه دیگه حرف بزنی می زنم جایی که نباید بزنم!
خودش را کمی جمع و جور کرد و گفت :
باشه وحشی نشو!
الان درو باز می کنم.
هرچه صبر کردم حرکتی نکرد.
📛سلامتی حق مسلم شماست😊
طب سنتی اسلامی در دنیای امروز سلامتی را به شما هدیه میده✅
❌اگر دارای مشکلات زناشویی
اعتیاد
یا دیابت هستید
این پیام را کلیک کنید
این کانال شفا را به خیلی از هموطنان هدیه داده از دستش ندید👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2064253292C9280d1568b
✅️معتبر ترین کانال ایتا در زمینه طب سنتی✅️
🧾برای اقدام و تشکیل پرونده ، فرم ویزیت رو پر کن📋
https://formafzar.com/form/yv9a1
https://formafzar.com/form/yv9a1
❌ فوری "مشکلات خصوصی آقایان" درمان شـد ❌
⭕زندگی خیلیارو حکیم با درمان این مشکلات نجات داده😍😍😍🔥🔥
https://eitaa.com/joinchat/2064253292C9280d1568b
💥🔞🚷 ورود مجرد ها ممنوع 🚷🔞💥
🦋🕯🦋🕯🦋🕯
🕯🦋🕯🦋🕯
🦋🕯🦋🕯
🕯🦋🕯
🦋🕯
🕯
#پارت_461
#رمان_حامی
با ناله گفتم :
پس چرا هیچ کاری نمی کنی؟
- باید خم شم!
- خب خم شو!
- تنگه.
- چی تنگه؟
- اینجا. خم شم میام تو حلق تو!
پا کوبیدم و گفتم : خب گلابی! ا....
پرید وسط حرفم.
من خوشگلم تو گاوی.
کنترلم را از دست دادم و گاز جانانه ای از بازویش گرفتم.
آخ بلندی گفت و هولم داد تا ولش کنم.
با ناله و فغان گفت :
خدا منو لعنت کنه که با آدمی مثل تو اومدم اینجا!
- تا تو باشی دهنت رو بی موقع باز نکنی.
برو کنار ببینم. عرضه هیچ کاری نداری!
هرچه هولش دادم کنار نرفت.
دلم می خواست تک تک موهایش را بکنم!
از لای دندان هایم غریدم.
- حامی برو کنار دیگه نکبت!
- حاج خانم میگم تنگه، تنگه! معنی تنگ رو می دونی؟
جا نیست جم بخورم.
کم کم اکسیژن هم داشت کم می شد و بی طاقت ترم می کرد.
به هر سختی ای که بود نود درجه چرخیدم و خم شدم ببینم می توانم در را بگشایم یا نه.
ولی واقعا در آن تاریکی، باز کردن قفل در آن هم از داخل تا حدودی غیر ممکن بود.
واقعا همچین چیزی هم وجود داره😍😍
درمان هر گونه زخم و بخیه و سوختگی بدون درد و عوارض اونم توی خونه😳
اگر شما هم جز کسایی هستین که از جای زخم و بخیه،سوختگی،آکنه و بریدگی خسته شدین و هزینه لیزر و مزو رو ندارید و همچنین از عوارض بعدش میترسید این کانال مخصوص شماست😍👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/726532921C205b7ce7f9
روش ها و درمانشون کاملا گیاهی و تایید شدست☘️
خیلی راحت میتونید بدون عوارض زیبایی رو به بدن و صورتتون هدیه کنید
🌹حتما سر بزنید به کانالشون👇🏻🤩
https://eitaa.com/joinchat/726532921C205b7ce7f9