🦋🕯🦋🕯🦋🕯 🕯🦋🕯🦋🕯 🦋🕯🦋🕯 🕯🦋🕯 🦋🕯 🕯 #پارت_434 #رمان_حامی - این جامعه به هیچ کس رحم نداره. کوچیک و بزرگ و زن و مرد و پیر و جوون هم نمی شناسه. واسه اینکه بری بالا یه جاهایی حتی ممکنه مجبور شی دیگران رو بکشی پایین. البته این مورد آخر رو من تایید نمی کنم ولی خب الان خاصیت جامعه اینه اینا رو هم کلی بهت گفتم. یه جورایی حالت نصیحت داشت اگه حرفام تاثیر گذاشت بود و آروم شدی، جواب سوالم رو بده. انگار حرف هایم کمی تاثیر گذار بود چون نفس عمیقی کشید و گفت : ممنون. قطعا همینطوره. خب یک بار دیگه بپرسید من جواب بدم. - حالا که آروم شدی می رم سر اصل مطلب. کمی سکوت کردم و سپس بی پرده گفتم : ماهرو تو به من وابسته شدی؟ رنگش دوباره پرید. این بار حق داشت شوکه شود. فقط تماشایم می کرد. - ببین بد برداشت نکن. فقط می خوام حست رو بدونم تا بعدش بتونم راحت تر باهات حرف بزنم. و ازت می خوام بی تعارف جوابمو بدی. لبش را به داخل دهانش کشید. تند تند پلک می زد ولی چیزی نمی گفت. دستی جلویش تکان دادم و گفتم : ماهرو؟ هستی؟ صدایش کمی می لرزید.

پارت سورپرایز تقدیم نگاهاتون😍😍☝️

چند ذکر #معجزه آسا... 1⃣ ختم بسیار مجرب برای خانه دار شدن 2⃣ نماز عجیب ۲رکعتی کن فیکون امام حسین(ع) برای هر حاجتی 3⃣ عملی بعد از نماز عشا جهت رزق_و_روزی_بسیار_زیاد 4⃣آیت الله بهجت فرمودند برای پیدا_ کردن_کار این عمل را انجام بدهید 🔺همه ای این دستورالعملها رو برا آخرین بار داخل این کانال میذارم👇👇 eitaa.com/joinchat/2854748236Ca77e9f1d9f 💯رد خور نداره که نداره

۵ نفر برید تا یه پارتم بدم😍☝️ تعداد الان ۴۸۹۳😁

🦋🕯🦋🕯🦋🕯 🕯🦋🕯🦋🕯 🦋🕯🦋🕯 🕯🦋🕯 🦋🕯 🕯 #پارت_435 #رمان_حامی با لحنی بسیار آرام و دلسوز گفتم : الان نمی خوام چیزی بگی. اذیتت نمی کنم بیشتر از این. اما می خوام یکم توصیه بهت بکنم. ماهرو تو دختر خیلی خیلی خوبی هستی. هیچ شکی در این نیست. از همه لحاظ می گم. ماشالله هم خانمی، هم خوشگلی، هم با حجب و حیایی، هم دست‌پخت خوبه. این مورد آخری هم از همه مهم تر بود. اگر روزی روزگاری هم کسی بخواد چیزی ضد اینا بگه دهنش رو آسفالت می کنم. این وسط مشکل منم. نمی خوام بگم تو عاشق سینه چاک منی و تو به من وابسته شدی، نه اصلا قضاوتت نمی کنم. طبق حدسایی که زدم دارم می گم. ببین رک و راست بخوام بگم، بدبختی من آدمی نیستم که یه دختر با وجنات تو بخواد بهش تکیه کنه. مخصوصا الان تو دورانی از زندگی هستم که حتی گاهی خودمم نمی شناسم. گاهی به جایی می رسم که نمی دونم ادامه مسیر رو باید چه جوری برم. اونوقت چطوری یکی دیگه رو بکنم شریک زندگیم؟ اصلا کدوم زندگی؟ من زندگی ندارم. زندگی نمی کنم. من فقط زندم! نه پول دارم، نه سواد درست حسابی دارم، نه جاه و مقام دارم. هیچی! یه خدمتکار و راننده سادم. یکی که بخاطر چهار قرون پول باید صبح تا شب حرف بشنوه. هزار تا خفت و خواری رو به جون بخره تا مادر و خواهرش زیر بار منت کسی نرن.

💍 درسته که ظاهر کانال ما فروش بدلیجات و گوگولیجاته 💞 ولی اون چیزی که برامون مهمه شادی و حال خوبیه که از داشتن محصولات ما مهمون دلتون میشه 🧐 برای همین حواسمون هم به کیفیت کارهامون هست هم به قیمتشون 😇 شما لياقت زیبایی و خوشحالی رو دارید... 🥰 بچه‌های فانوس هم همین رو براتون آرزو میکنن اکسسوری‌های فانوس رو با لحظه‌های خوشتون همراه کنید 👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2097349201Cbae4410a02 👆👆👆👆

🦋🕯🦋🕯🦋🕯 🕯🦋🕯🦋🕯 🦋🕯🦋🕯 🕯🦋🕯 🦋🕯 🕯 #پارت_436 #رمان_حامی الان بزرگترین دغدغم فقط اونان. بعد پدرم من باید پناهشون باشم شاید واسه یه مرد افت داشته باشه اینا، ولی از حقیقت نمیشه فرار کرد اعتراف می کنم من نمی تونم از پس کس دیگه ای جز همون مادر و خواهرم بر بیام اینا رو فقط واسه این گفتم که اگر یکم، فقط یکم ته دلت به من امید داری از همین الان از بین ببریش. من مرد زندگی نیستم. نمی دونم تا کی، ولی می دونم فعلا اصلا اصلا نمی تونم وارد یه برهه جدید از زندگی بشم. ان‌شاءالله که حرفام رو درک کنی و برداشت بدی ازشون نداشته باشی. من تو رو مثل آبجی خودم دوست دارم. اینو فکر کنم این مدت هم فهمیدی. خیلی کمکم کردی، خیلی جاها به دادم رسیدی. هرچی هم بی عرضه باشم ، معرفت سرم می شه. سرمم پای رفاقت و معرفت می دم. کافیه کسی بهت بگه بالا چشت ابروعه. خودم چشاشو از کاسه در میارم. هروقت دلت گرفت، حالت بد بود، یا هرکار دیگه ای که داشتی من دربست در اختیارتم. بی منت و چک و چونه. ولی نمی خوام احساس و دلبستگی وارد این روابطمون بشه. لبخندی به رویش زدم. - حرفام تموم ‌شد. برو شامت رو درست کن.الاناس که جیغ خانم مدیر در بیاد. چشمانش از اشک برق زد. فهمیدم دارد جلوی من مقاومت می کند تا اشکش سرازیر نشود. برای همین بدون اینکه لحظه ای تعلل کنم، از آشپزخانه رفتم بیرون تا غرورش جلوی من نشکند. باید آن حرف ها را می زدم. حتی اگر دلخور می شد. حتی اگر عشقی در میان نبود. حتی اگر تشخیص من و آرامش اشتباه بوده باشد. چون به وجود آمدن چنین احساسی میانمان کاملا طبیعی بود. ****

🦋🕯🦋🕯🦋🕯 🕯🦋🕯🦋🕯 🦋🕯🦋🕯 🕯🦋🕯 🦋🕯 🕯 #پارت_437 #رمان_حامی ~ آرامش~ - عادی باش! سرم را چرخاندم و با تعجب نگاهش کردم. نگاهم کرد. لبخند ژکوندی تحویلم داد و سرش را به نشانه ی "چیه" تکون داد. - چطوری ام مگه؟ خیلی خونسرد نگاهش را میان مهمان ها چرخاند و زیر لب گفت : مثل کارآگاه ها داری بهشون نگاه می کنی. هرچی کمتر توجه جلب کنی به نفعته. چپ چپ نگاهش کردم و سرم را چرخاندم. کیف دستی ام را در دستم جا به جا کردم. هرچه با چشم دنبال کمیل گشتم پیدایش نکردم. صدای حامی را شنیدم. - استغفرالله. اینقدر شیاطین رجیم همه طرف زیادن آدم نمی تونه سرشو بلند کنه. سر و وضعشون رو ببین! نگاهش کردم. سرش را انداخته بود پایین و پیشانی اش را می خاراند. راست می گفت. طرز پوششان اصلا شبیه ما نبود. می توانستم ادعا کنم مرد ها حجابشان از زن ها کامل تر بود. هرچند آنها هم سر و شکلشان طوری بود که باید حسابی چشم تیز می کردی تا تشخیص دهی طرف زن است یا مرد. صدای موزیک خارجی داشت عصب های مغزم را پاره می کرد. به شدت آزار دهنده بود در طول عمرم چنین موزیک هایی گوش نکرده بودم. آن هم با آن صدای بلند!! به قدری کلافه شده بودم که قابلیت این را داشتم از صورت یکی از حاضرین را به عنوان کیسه بوکس استفاده کنم. دنبال اتو بودم تا دلم را خالی کنم.

👆جوایزنقدی#دو_میلیون_تومانی 🤩 برای نفر اول و نفر دوم #یک_میلیون_تومان و نفر سوم#پانصد_هزار_تومان و به ۵ نفرهم#دویست_هزار_تومان ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🗳برای پویش پای کار #جلیلی ام 🙋‍♂ویژه نوجوانان و نونهالان🧕 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خانم فاطمه کمانکش کد ۲۹ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🎁 جوایز به ترتیب به بالاترین بازدید از فیلم ها تعلق می گیرد. 😍و قرعه کشی از کل فیلم های ارسالی هم داریم به ۵ نفر هر کدام #۲۰۰_هزار_تومان ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🗳همه به #جلیلی رای بدهیم ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✅ شرکت در مسابقه از طریق پیام سنجاق کانال زیر👇 https://eitaa.com/joinchat/342032640Cde66017ec1

که هم اول، هم آخر جانِ مایی ! - مولانا