#شب_قدر
#استاد_فاطمی_نیا
🔰 جریان مکاشفه آیت الله خویی در شب قدر
مطلبی را در اینجا نقل میکنم برای اینکه در این ماه عزیز ذائقه مان بیدار شود و یک خورده بدانیم که "لیلة القدرخیر من الف شهر" یعنی چه و توجه پیدا کنیم که چرا انقدر بزرگان برای شب قدر دلهشان پر میزده و [میرزا جواد اقای ملکی تبریزی] سفارش میکند که یک سال مانده به شب قدر به فکر شب قدر باشید، این را برای این میگوییم. این را خیلی مجمل عرض میکنم، سندش را هم برایتان میگویم، ما در قم یک آقایی داشتیم هم مجتهد بود هم فقیه بود هم از اولیاء بود، مرحوم آیت الله آسید حسین قاضی قدس الله روحه که ایشون از قوم و خویش های آقای طبابایی و قاضی بزرگ بود، ایشون برای یبده نقل کرد، سند قضیه به این روشنی است، آسید حسین به من گفت و ایشون نقل کرد از خود آیت الله العظمی آقای خویی قدس الله روحه که دیگه سند از این قوی تر نمیشود، قریب به این مضامین که آقای خویی در طلبه گی که جوان بوده است میرود پیش آیت الله آسید علی قاضی بزرگ، قاضی تبریزی که در نجف بوده است، میگوید آقا راجع به شب های قدر یک چیزی به من مرحمت کنید، به من یک چیزی بگویید، آقای قاضی یک دستورالعمل به ایشون میدهد، آن دستورالعمل حالا شاید امانت باشد،چه عرض کنم،شاید نزد اولیاء باشد ما هم ندانیم، نمیدانم.
✔️دستورالعمل متناسب با افراد
علی کل حال در بروی همه باز است، ما اینجا نباید برخورد عوامانه بکنیم که ببینیم آن چه بوده، مثلا چه وردی بوده این عوام بازی است، دستگاه پروردگار خیلی بزرگتر از این حرف هاست، اصل پاکیزگی است اصل ریشه است، خلاصه دستورالعمل هم بالاخره به مناسبت افراد داده میشود دیگر، اینها اطباء روحانی اند، اطباء جسمانی دیدید چطور برخورد میکنند؟ یک نفر آمده مختصر سرش درد میکند، یکی هم آمده میگوید من یک کانون چرکی دربدنم هست، اون یکی میگوید من اشتهام اینطور است به همه یکنواخت دوا نمیدهند که، طب روحانی آقا دقیقتر از طب جسمانی است، حالا نمیخواهم وارد این بحث شوم خیلی دقیق است.
✅ادامه جریان مکاشفه آیت الله خویی..
عرض میکنم خلاصه دستورالعملی میدهد، میگوید اینها را انجام بده شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان بیا پیش من ایشون انجام میدهد، اقای خویی طلبه ای بوده جوان، میگوید رفتم پیش آیت الله قاضی ایشون گفت بنشین، نشستم یکوقت دیدم که یک نفر عین من روبه روی من نشسته، اصلا فرقی با من ندارد، گفتم اقا اون کی روبه رو؟ گفت اون تویی، حالا عجله نکن،فقط دقت کن ببین چه تغییری در این صورتی که میبینی به وجود می آید، میگوید دیدم که این صورت که عین من است و رو به روی من نشسته، یواش یواش تار موهای سفید در محاسنش می افتد، فرمودند: باز هم نگاه کن، نگاه کردم دیدم چند تا طلبه آمدند دور من بهشان درس میدم، دیدهم اینها زیاد شدند، این محاسن هم یک خورده بیشتر دارد سفید میشود و بالاخره جمعیت زیاد شدند و من در مسجد حلی نجف رفتم روی منبر درس خارج میدهم، همان ها را با چشم سر دارم میبینم که این صورت رفته روی منبر و طلبه ها نشسته اند، فرمود: این تویی، این آینده شماست تو مجتهد میشوی و درس خارج هم میدهی این هم درست است، بعد فرمودند: باز هم نگاه کن، نگاه کردم دیدم که یک گوشه ای از اتاق روزنه ای مثل اینکه باز شده، چاپ خانه ایست، دارند حروف چینی میکنند، فرمود:رساله شما دارد انجا چاپ میشود، بعد دیدم این محاسن این صورت سفیدتر شد و بالاخره مراجعات زیادی، استفتاء می آورند، من هم خیلی ضعیف و نحیف شده ام و مراجعین ازدحام کرده اند و بالاخره دیگه این صورت پیرتر شده که به زحمت میتواند بلند شود و بشیند، فرمود: حالا گوش بده یک صدایی می آید، گوش دادم دیدم بلندگو دارد میگوید که: مردم آیت الله العظمی آقای خویی به رحمت خدا رفت، میگوید این را هم شنیدم مسئله تمام شد، نه صورتی نه چیزی، آقای قاضی فرمودند:پسرم این تو بودی، اینی که حالا دیدی تمام آینده تو بود.یک چیز دیگری هم بعضی ها بر آن اضافه میکنند، که من بر آن چیز یقین ندارم و نمیتوانم بگویم، آن ثقیل است، حالا آن هم ان شاء الله خدا یک وقت مصلحت دانست ظاهر میشود.
به هر حال اینها را به عنوان کاشفیت خدمتتان گفتم، که بابا نمیگویم حالا آونطور بشویم، اما این نشان میدهد که شب قدر یعنی چه، حالا البته درک کردن شب قدر مراتب دارد، عرض کردم ممکن است یک نفری باشد یک صوری هم ببینید، اما مراتب نازله درک کردن شب قدر همین است که خدا یک حالی به آدم بدهد، خدا آنجا دعایش را به هدف اجابت برساند، بنده شب قدر را درک میکند یعنی این.
#نشر_پیام_صدقه_جاریه_است
🌿
🌾🍂
🍃🌺🍂
🇮🇷🌎 @Eshraqerooh280
🌍sapp.ir/sapp.ireshraqerooh110
🌍eitaa.com/Eshraqerooh280
💐🌾🍀🌼🌷🍃 🍂
┄┄┅┅✿🍃❀💜❀🍃✿┅┅┄┄
هدایت شده از اشــــــــراق اندیشـه
#شب_قدر
#استاد_فاطمی_نیا
🔰 جریان مکاشفه آیت الله خویی در شب قدر
مطلبی را در اینجا نقل میکنم برای اینکه در این ماه عزیز ذائقه مان بیدار شود و یک خورده بدانیم که "لیلة القدرخیر من الف شهر" یعنی چه و توجه پیدا کنیم که چرا انقدر بزرگان برای شب قدر دلهشان پر میزده و [میرزا جواد اقای ملکی تبریزی] سفارش میکند که یک سال مانده به شب قدر به فکر شب قدر باشید، این را برای این میگوییم. این را خیلی مجمل عرض میکنم، سندش را هم برایتان میگویم، ما در قم یک آقایی داشتیم هم مجتهد بود هم فقیه بود هم از اولیاء بود، مرحوم آیت الله آسید حسین قاضی قدس الله روحه که ایشون از قوم و خویش های آقای طبابایی و قاضی بزرگ بود، ایشون برای یبده نقل کرد، سند قضیه به این روشنی است، آسید حسین به من گفت و ایشون نقل کرد از خود آیت الله العظمی آقای خویی قدس الله روحه که دیگه سند از این قوی تر نمیشود، قریب به این مضامین که آقای خویی در طلبه گی که جوان بوده است میرود پیش آیت الله آسید علی قاضی بزرگ، قاضی تبریزی که در نجف بوده است، میگوید آقا راجع به شب های قدر یک چیزی به من مرحمت کنید، به من یک چیزی بگویید، آقای قاضی یک دستورالعمل به ایشون میدهد، آن دستورالعمل حالا شاید امانت باشد،چه عرض کنم،شاید نزد اولیاء باشد ما هم ندانیم، نمیدانم.
✔️دستورالعمل متناسب با افراد
علی کل حال در بروی همه باز است، ما اینجا نباید برخورد عوامانه بکنیم که ببینیم آن چه بوده، مثلا چه وردی بوده این عوام بازی است، دستگاه پروردگار خیلی بزرگتر از این حرف هاست، اصل پاکیزگی است اصل ریشه است، خلاصه دستورالعمل هم بالاخره به مناسبت افراد داده میشود دیگر، اینها اطباء روحانی اند، اطباء جسمانی دیدید چطور برخورد میکنند؟ یک نفر آمده مختصر سرش درد میکند، یکی هم آمده میگوید من یک کانون چرکی دربدنم هست، اون یکی میگوید من اشتهام اینطور است به همه یکنواخت دوا نمیدهند که، طب روحانی آقا دقیقتر از طب جسمانی است، حالا نمیخواهم وارد این بحث شوم خیلی دقیق است.
✅ادامه جریان مکاشفه آیت الله خویی..
عرض میکنم خلاصه دستورالعملی میدهد، میگوید اینها را انجام بده شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان بیا پیش من ایشون انجام میدهد، اقای خویی طلبه ای بوده جوان، میگوید رفتم پیش آیت الله قاضی ایشون گفت بنشین، نشستم یکوقت دیدم که یک نفر عین من روبه روی من نشسته، اصلا فرقی با من ندارد، گفتم اقا اون کی روبه رو؟ گفت اون تویی، حالا عجله نکن،فقط دقت کن ببین چه تغییری در این صورتی که میبینی به وجود می آید، میگوید دیدم که این صورت که عین من است و رو به روی من نشسته، یواش یواش تار موهای سفید در محاسنش می افتد، فرمودند: باز هم نگاه کن، نگاه کردم دیدم چند تا طلبه آمدند دور من بهشان درس میدم، دیدهم اینها زیاد شدند، این محاسن هم یک خورده بیشتر دارد سفید میشود و بالاخره جمعیت زیاد شدند و من در مسجد حلی نجف رفتم روی منبر درس خارج میدهم، همان ها را با چشم سر دارم میبینم که این صورت رفته روی منبر و طلبه ها نشسته اند، فرمود: این تویی، این آینده شماست تو مجتهد میشوی و درس خارج هم میدهی این هم درست است، بعد فرمودند: باز هم نگاه کن، نگاه کردم دیدم که یک گوشه ای از اتاق روزنه ای مثل اینکه باز شده، چاپ خانه ایست، دارند حروف چینی میکنند، فرمود:رساله شما دارد انجا چاپ میشود، بعد دیدم این محاسن این صورت سفیدتر شد و بالاخره مراجعات زیادی، استفتاء می آورند، من هم خیلی ضعیف و نحیف شده ام و مراجعین ازدحام کرده اند و بالاخره دیگه این صورت پیرتر شده که به زحمت میتواند بلند شود و بشیند، فرمود: حالا گوش بده یک صدایی می آید، گوش دادم دیدم بلندگو دارد میگوید که: مردم آیت الله العظمی آقای خویی به رحمت خدا رفت، میگوید این را هم شنیدم مسئله تمام شد، نه صورتی نه چیزی، آقای قاضی فرمودند:پسرم این تو بودی، اینی که حالا دیدی تمام آینده تو بود.یک چیز دیگری هم بعضی ها بر آن اضافه میکنند، که من بر آن چیز یقین ندارم و نمیتوانم بگویم، آن ثقیل است، حالا آن هم ان شاء الله خدا یک وقت مصلحت دانست ظاهر میشود.
به هر حال اینها را به عنوان کاشفیت خدمتتان گفتم، که بابا نمیگویم حالا آونطور بشویم، اما این نشان میدهد که شب قدر یعنی چه، حالا البته درک کردن شب قدر مراتب دارد، عرض کردم ممکن است یک نفری باشد یک صوری هم ببینید، اما مراتب نازله درک کردن شب قدر همین است که خدا یک حالی به آدم بدهد، خدا آنجا دعایش را به هدف اجابت برساند، بنده شب قدر را درک میکند یعنی این.
#نشر_پیام_صدقه_جاریه_است
🌿
🌾🍂
🍃🌺🍂
🇮🇷🌎 @Eshraqerooh280
🌍sapp.ir/sapp.ireshraqerooh110
🌍eitaa.com/Eshraqerooh280
💐🌾🍀🌼🌷🍃 🍂
┄┄┅┅✿🍃❀💜❀🍃✿┅┅┄┄
#ادامه👇👇👇👇
و ثالثا :
بنا به گفته اهل تاریخ در آن زمان به مقتضای اعتقاد سخیف بت پرستی که در افکار مردمان آن عصر رسوخ یافته بود پس از دفن اموات تمثالها و صورتهایی روی بعضی از قبر ها نقش می کردند وآنها را می پرستیدند.
و لذا بفرض اینکه «تسویه» در حدیث به معنای «تخریب» باشد تردیدی نخواهد بود در اینکه مقصود تخریب آن نوع از قبرها است، مخصوصاً با توجّه به اینکه در همان حدیث آمده است:« ولا تمثالاً الا طمسأدلّه ته» یعنی:تو،مأموریت داری که هیچ صورت و تمثالی را مگذاری،مگر اینکه آنرا محو کنی. وگرنه در همان زمان قبرهای مسلمانان در مرئی و منظر پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله) بوده و هرگز دستور خراب کردن آنها را نداده است.
و رابعا:
بفرض اینکه حدیث سنداً صحیح و دلالتاً نیز تمام باشد و مفاد آن، تحریم « رفع قبور» باشد، ولی مع الوصف ارتباطی به گنبد و صحن و رواق و ضریح نخواهد داشت ، زیرا هیچکدام از اینها «قبر» نیستند بلکه تمام اینها ساختمانهایی هستند جدا از قبر که در اطراف و یا برفراز قبر ساخته می شوند.
و خامسا:
این قبر شریف پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است که از همان ابتدا امر، طبق وصیّت خود آن حضرت( ۱۹) در بقعه و حجره طاهره واقع شده و بعداً نیز ابوبکر و عمر در همان بقعه دفن شده اند .
و امروز هم پس از گذشت چهارده قرن می بینیم آن قبر شریف مزیّن به قبّه و بارگاه و ضریح و دیگر تزیینات عالیه است و همه ساله زیارتگاه و مرکز اجتماع صدها هزار مسلمان از عارف و عامی می باشد و هیچگاه از زمان صحابه تا به امروز این جریان مورد اعتراض مسلمانان قرار نگرفته است.
آیا به زعم آقایان «وهابیان» رسول اعظم خدا (صلی الله علیه وآله و سلم) (العیاذ بالله) با وصیت خود، به دفن جسد مطهرش در حجره طاهره که مرتفع بوده است وصیتبه «بدعت» نموده و تمامی اصحاب با دفن آن حضرت در میان حجره و بعد هم با دفن ابوبکر و عمر در همان بقعه شریفه،رضا به «بدعت» داده اند و عموم امت اسلامی در طول چهارده قرن ه مرقد مطهّر رسول خدا و مدفن شیخین را، با همان بنا و ساختمان ابقا نموده و برتزیین و تشریفاتش افزوده اند و قبه و ضریح از برای آن ساخته اند، همه و همه ،ضالّ و گمراه و مبتدع بوده و هستند؟؟!! ما لکم کیف تحکمون؟(۲۰)
مسلم است که امام (علیه السلام) ابو الهیاج اسدی را تنها در دوران حکومت و خلافت خویش مأموریت داده است.بنابراین باز هم این سئوال پیش می آید که : مأموریت امام (علیه السلام) به ابوالهیاج در کجا و چه وقت بوده است؟ در عصرخلافت امام علی (علیه السلام) و پس از فتوحات اسلامی وپس از دوران خلفای سه گانه یا پیش از آن ؟ امام (علیه السلام) ابوالهیاج را به کدام یک از سرزمینها فرستاده تا قبرها را ویران و صاف و بتها را محو و نابود کند؟! در هر حال ،در هر دو روایت،فرمان صادره از رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) و امام علی (علیه السلام) ـ اگر هر دو خبر صحیح باشد ـ فرمان نابودی و ویرانی قبور مشرکین در سرزمین شرک است. گسترش این حکم مسلمانان و وجوب ویرانی آنها از کجای روایت به دست می آید؟ً! (۲۱)
🔰 تا به حال اشکالات و شبهات وهابیان در مورد تخریب قبور (بالعموم )، به طور اختصار جواب داده شد؛الان به اشکالی که بالخصوص در مورد قبور ائمه بقیع کرده اند می پردازیم:
بقیع یک گورستان عمومی است وتمام مسلمین در آن حق دارند و شما با ساختن گنبد و بارگاه و ساختمان، مانع از دفن دیگر مسلمانان در آنجا می شوید چراکه شما بیش از مقدار مورد نیاز،مکان اشغال کرده اید فلذا به حقوق دیگران تجاوز نموده اید، و ما به عنوان وکلای مردم، حق آنها را از شما می ستانیم و مانع ساخت این ساختمانها می شویم .
پاسخ این شبهه ـ که در بادی أمر به نظر وارد می آید ـ با توجه به مطالبی که در ابتدای مقاله آمده است به سادگی داده می شود مگر آنکه کسی عناد کند که در این صورت با او بحثی نداریم چرا که خفته را می توان بیدار کرد ،ولی کسی که خود را به خواب زده نمی توان بیدار کرد.
در ابتدا گفته شد که در صدر اسلام دفن بزرگان و افراد متشخص در خانه خصوصی رسم بود چنانکه پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله) در حجره خویش مدفون گشتند، و عباس عموی پیامبرو فاطمه بنت اسد در خانه عقیل بن ابیطالب دفن گردیدند ،آنگاه بعد ایشان امام حسن مجتبی و به مرور زمان سه امام دیگر به آن بدن پاک پیوستند ؛که با گسترش بقیع ،این خانه را نیز در بر گرفت.بنابراین می بینیم که مکان دفن این عزیزان منزل خصوصی است وتجاوز به حقوق دیگران نیست تا این مهربانتر از دایه ها ـ به زعم خود ـ آن را دستاویز خود قرار دهند و برای نجات از سقوط خود و حفظ عقاید پوشالی و پوچ خود بدان چنگ زنند،بله خوب گفته اند که:آدم غریق برای نجات خود به هر خاشاکی دست می آزد. (خذلهم الله تعالی بقدرته و عقابه).
#نشر_پیام_صدقه_جاریه_است
📚منابع👇