eitaa logo
🇮🇷Essential English Words🇮🇷
3.6هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
126 ویدیو
14 فایل
🙊Stop Talking, Start Walking🏃‍♀️🏃 🦋 ادمین👈🏽 @soft88 ⁦♥️⁩روزی۵ #صلوات به نیت سلامتی و ظهور امام زمان ⛔️کپی و نشر مطالب به هر شکل حرام⛔️ 🙂اصطلاحات و پادکست🙃 @English_House گروه چت انگلیسی eitaa.com/joinchat/4007067660C220529a69d
مشاهده در ایتا
دانلود
داستان کوتاه The Taxi Driver Peter’s job was driving a taxi downtown. He made a small salary. But he liked his job because it wasn’t dull. Every day, he saw new things that appealed to him. Peter was practical about the future. “Maybe I can get a scholarship to college,” he thought. “I could learn mathematical formulas and get a job at a bank. I could help clients invest their money.” Peter stopped to pick up a passenger. “Where to?” he asked. “Go to the Fourth Street Bank. And don’t talk to me. I’ve had a rough day,” the man said. Peter was angry, but he had a peaceful philosophy. When they stopped, the man’s fare came to $10.25. راننده تاکسی شغل پیتر رانندگی تاکسی در مرکز شهر بود. او حقوق کمی دریافت می‌کرد. اما او شغلش را دوست داشت، زیرا کسل‌کننده نبود. هر روز، او چیزهای جدیدی را می‌دید که برایش جذاب بودند. پیتر در مورد آینده واقع بین بود. او فکر کرد: «شاید بتوانم بورسیه‌ دانشگاه بگیرم. من می‌توانم فرمول‌های ریاضی را یاد بگیرم و در یک بانک کار کنم. من می‌توانم به مشتریان در سرمایه‌گذاری پول‌شان کمک کنم.» پیتر توقف کرد تا یک مسافر را سوار کند. او پرسید «کجا می‌روید؟» مرد گفت «برو به بانک خیابان چهارم. و با من صحبت نکن. من روز سختی را پشت سر گذاشته‌ام». پیتر عصبانی بود، اما او یک فلسفه صلح‌آمیز داشت. وقتی توقف کردند، کرایه مرد 10.25 دلار شد. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
☘ In the name of Allah ☘ level3
appliance ( n. ) وسیله، دستگاه ➖➖➖➖➖➖➖➖ basin ( n. ) لگن 🌸 @Essential_English_Words 🌸
broom ( n. ) جارو ➖➖➖➖➖➖➖➖ caterpillar ( n. ) کرم صدپا 🌸 @Essential_English_Words 🌸
cupboard ( n. ) کمد، قفسه، گنجه ➖➖➖➖➖➖➖➖ delicate ( adj. ) حساس، ظریف 🌸 @Essential_English_Words 🌸
emerge ( v. ) بالا آمدن، پدیدار شدن ➖➖➖➖➖➖➖➖ handicap ( n. ) معلولیت، نقص 🌸 @Essential_English_Words 🌸
hook ( n. ) قلاب ➖➖➖➖➖➖➖➖ hop ( v. ) پریدن، جهیدن، لی لی کردن 🌸 @Essential_English_Words 🌸
laundry ( n. ) رخت های شستنی ➖➖➖➖➖➖➖➖ pursue ( v. ) دنبال کردن، تعقیب کردن 🌸 @Essential_English_Words 🌸
reluctant ( adj. ) بی میل، بی رغبت ➖➖➖➖➖➖➖➖ sleeve ( n. ) آستین 🌸 @Essential_English_Words 🌸
spine ( n. ) ستون فقرات ➖➖➖➖➖➖➖➖ stain ( n. ) لک، لکه 🌸 @Essential_English_Words 🌸
strip ( n. ) نوار، باریکه ➖➖➖➖➖➖➖➖ swear ( v. ) قسم خوردن، قسم دادن 🌸 @Essential_English_Words 🌸
Swing ( v. ) نوسان کردن، تاب خوردن، چرخیدن ➖➖➖➖➖➖➖➖ utilize ( v. ) استفاده کردن از، به کار گرفتن، به مصرف رساندن 🌸 @Essential_English_Words 🌸