unit6 level1
داستان کوتاه
short story
The Friendly Ghost
A nice woman lived by a large river. She loved children. She wanted to help them in any way. She loved her community, and everyone in the community loved her. She lived a very long time and became very wise.
When she died, she became a ghost. She was dead, but every night she returned to her community. She wanted to help children and not to cause them fright. But she had a scary voice. Children were afraid of her, but the ghost was a good one. She only scared them to help them.
روح مهربان
یک زن مهربان در کنار یک رودخانه بزرگ زندگی میکرد. او کودکان را دوست داشت. او میخواست به هر نحوی به آنها کمک کند. او جامعهاش را دوست داشت و همه در جامعه او را دوست داشتند. او مدت زمان طولانیای زندگی کرد و بسیار حکیم شد.
وقتی او مُرد، به یک روح تبدیل شد. او مرده بود، اما هر شب به جامعهاش بازمیگشت. او میخواست به کودکان کمک کند و باعث ترس آنها نشود. اما او یک صدای ترسناک داشت. کودکان از او میترسیدند، اما روح یک روح خوب بود. او فقط برای کمک به آنها آنها را میترساند
continue 👇
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
One night, some children and a dog were playing by the river. They were having fun with their pet. But they were far from home. Then the weather became bad. It rained and rained. The river was rising. It was very dark. The children knew they were lost. They needed to go north, but they didn’t know which direction it was. When the moon came out, they saw a ghost by the river. The ghost said, “Go away!”
The children felt great fright. They knew it was a ghost. Then the ghost moved closer. She yelled again, “Go away!” The children became very upset. Some of them began to cry. The children knew they had a choice: they could escape, or they could stay and face this scary individual in the dark.
یک شب، چند کودک و یک سگ در کنار رودخانه بازی میکردند. آنها با حیوان خانگیشان سرگرمی داشتند. اما آنها از خانه دور بودند. سپس هوا بد شد. باران بارید و بارید. رودخانه در حال بالا آمدن بود. هوا بسیار تاریک بود. کودکان میدانستند که گم شدهاند. آنها باید به سمت شمال میرفتند، اما جهت آن را نمیدانستند. وقتی ماه در آسمان ظاهر شد، آنها یک روح را در کنار رودخانه دیدند. روح گفت: «بروید!»
کودکان احساس ترس زیادی کردند. آنها میدانستند که یک روح است. سپس روح نزدیکتر شد. او دوباره فریاد زد: «بروید!» کودکان بسیار ناراحت شدند. برخی از آنها شروع به گریه کردند. کودکان میدانستند که یک انتخاب دارند: آنها میتوانستند فرار کنند، یا میتوانستند بمانند و با این فرد ترسناک در تاریکی مواجه شوند
continue 👇
The children ran a long distance away. The ghost followed them all the way. Finally, the children reached home. The ghost was very happy. Soon the river rose higher and higher. It was very dangerous. The ghost had helped the children survive! She had saved them from the rising water. She also used her power to lead them home. Sometimes, meeting a ghost has advantages. A ghost can save your life!
کودکان مسافت طولانی را دویدند. روح آنها را تا آخرین نقطه دنبال کرد. در نهایت، کودکان به خانه رسیدند. روح بسیار خوشحال بود. به زودی رودخانه بالاتر و بالاتر آمد. این بسیار خطرناک بود. روح به کودکان کمک کرده بود تا زنده بمانند! او آنها را از آبهای در حال بالا آمدن نجات داده بود. او همچنین از قدرت خود برای هدایت آنها به خانه استفاده کرد. گاهی اوقات، ملاقات با یک روح فوایدی دارد. یک روح میتواند زندگی شما را نجات دهد!
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
#verb #unit7 #level1
allow [əˈlaʊ] v.
To allow something to happen means to let it happen.
→ Having a ticket will allow you to enter the show.
اجازه دادن
کلمه allow به چیزی برای اتفاق افتادن به معنی رها کردن آن برای اتفاق افتادن است.
→ داشتن بلیط به شما اجازه ورود به نمایش را میدهد.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 http://eitaa.com/joinchat/2154889218C7ebc5e87cd 🌸
#verb #unit7 #level1
announce [əˈnaʊns] v.
To announce something is to make it known.
→ He announced to everyone his new idea for the company.
اعلام کردن
کلمه announce به معنی آشکار کردن چیزی است.
→ او ایده جدید خود برای شرکت را به همه اعلام کرد.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 http://eitaa.com/joinchat/2154889218C7ebc5e87cd 🌸
🏡کانال دوم ما 👈 کانال خانه زبان انگلیسی (جدید) 🏡
🎀🎈🎀🎈🎀🎈🎀🎈🎀🎈🎀🎈🎀🎈
✔️هرچی در مورد زبان انگلیسی میخای یاد بگیری اینجا گذاشته میشه
💌 💌💌گرامر، لغت، اصطلاحات و مکالمات روزمره، نقل قول، ضرب المثل و .... (با معنی فارسی)👇👇👇
🏡❤️ @English_House ❤️🏡
گروه چت انگلیسی 👇👇👇
🌷 eitaa.com/joinchat/1949958156G8bee6471c0 🌷
#preposition #unit7 #level1
beside [bɪˈsʌɪd] prep.
When someone or something is beside you, they are next to you.
→ The two brothers stood beside each other.
در کنار، پیش، نزدیک
هنگامی که کسی یا چیزی در beside شما باشد، در کنارتان است.
→ دو برادر در کنار یکدیگر ایستادند.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 http://eitaa.com/joinchat/2154889218C7ebc5e87cd 🌸