eitaa logo
عطر مشکات
2هزار دنبال‌کننده
15.6هزار عکس
5هزار ویدیو
120 فایل
دراز شد سفرِ یارِ دور گشته‌ی ما... و دل بی‌تابانه نجوا می‌کند: أَیْنَ صٰاحِبُنٰا؟ 💔 هر روز؛ نجواى دلتنگی ماست... و هر اشک؛ زبان بی‌ قراری دلهاست 📿 ادمین: @admin_etr_meshkat 🌿 صفحه رسمی: @Etr_meshkat #موسسه_طلیعه_عطر_مشکات_همدان
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 چيست كه خداوند ندارد؟! ، نمى‌داند؟! ، نزد او نيست؟ ! 🔅پس از درگذشت پيامبر اسلام صلى اللَّه عليه وآله يك نفر يهودى پيش ابوبكر آمد و گفت : پرسشهايى دارم كه جز پيامبر و يا وصىّ او نمى‌داند . ابوبكر : هرچه مىخواهى ، بپرس . ▫️مرد يهودى : آن چيست كه خدا ندارد؟ آن چيست كه نزد خدا نيست ؟ و آن چيست كه خدا نمى‌داند ؟ ابوبكر ، عصبانى شد و به وى گفت : «اين سؤالهاى مردمِ بى‌دين است» و تصميم به كشتن او را گرفت . ساير مسلمانان حاضر نيز كيفر آن مرد را كشتن مى‌دانستند . ابن‌عباس كه در آنجا حاضر بود گفت:درباره اين مرد، بى انصافى كردند. ابوبكر : نشنيدى كه الآن چه گفت ؟ ابن عبّاس : اگر مى‌توانيد ، جوابش را بدهيد، وگرنه ببَريدش پيش على، كه به او پاسخ مى‌دهد؛ چون من از پيامبر شنيدم كه به على بن ابى طالب مى‌فرمود : 🔅 «خدايا! دلش را هدايت كن و زبانش را استوار بدار » . ابوبكر و ساير حاضران از جا بلند شدند و پيش على عليه السلام آمدند . ابوبكر : يا ابا الحسن! اين يهودى از من ، مانند زنادقه و بى‌دينها سؤال مى‌كند . 🔸 رو به يهودى كرد و فرمود : چه مى‌گويى ؟ مرد يهودى : من سؤالهايى دارم كه جز پيامبر يا وصىّ او پاسخش را نمى‌داند . 🔸 امام عليه السلام : مسائل خود را مطرح كن . مرد يهودى ، همان مسائل را تكرار كرد . 🔸 امام عليه السلام : اما آنچه خدا نمى‌داند، همان چيزى است كه شما يهودى‌ها مى‌گوييد : «عزيز، پسر خداست». خدا نمىداند كه فرزند دارد. و اما آنچه نزد خدا نيست، ستم به بندگان است كه نزد او نيست . و اما آنچه خدا ندارد، همتاست، كه او بى همتاست . ▫️ مرد يهودى با شنيدن اين سخن، شهادتين را بر زبان جارى كرد و مسلمان شد و ابوبكر و حاضران ، على عليه السلام را «برطرف كننده اندوه» ، لقب دادند . 📚الغدير ، ج 7 ، ص 179 @Etr_Meshkat
💠 خلوت نکردن با نامحرم 🔸كتاب من لایحضره الفقیه ـ به نقل از محمّد طیار ـ: ▫️ وارد مدینه شدم و به دنبال خانه ای گشتم تا آن را اجاره كنم. به خانه ای وارد شدم كه دو اتاق داشت و میان آنها دری بود و در آن خانه، زنی بود. زن گفت: این خانه را اجاره می كنی؟ گفتم: میان آنها دری است و من جوانم. زن گفت: در را می بندم. اثاثیه ام را به آن خانه بردم و گفتم: در را ببند. زن گفت: از بستن در، وحشت می كنم. بگذار باز باشد. گفتم: خیر، من جوانم و تو هم جوان. در را ببند. زن گفت: من در خانه خود می نشینم و نزد تو نمی آیم و به تو هم نزدیك نمی شوم، و از بستن در، خودداری كرد. نزد آمدم و از این مسئله پرسیدم. ▫️فرمود: 🔅«از آن خانه بیرون شو؛ زیرا هرگاه مرد و زنی در خانه ای خلوت كنند، سومین نفر، شیطان است». 📚 كتاب من لا یحضره الفقیه ج 3 ص 252 ح 3913، حكمت نامه جوان ص 228. @Etr_Meshkat