🌼السلام علیک یا شریک القرآن🌼
🔸طرح ختم قرآن کریم
در ماه مبارک رمضان
ماه ضیافت الهی
به نیت تعجیل و تسهیل
در امر ظهور مولایمان صاحب الزمان (عج)
🌹هر روز یک جزء🌹
🔸به نیابت از اهل بیت (علیهم السلام) بخوانیم
برای فرج که اثرش به مراتب بالاتر و بیشتر خواهد بود.
@Etr_meshkat
15.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دعای روز چهارم ماه مبارک رمضان
@Etr_Meshkat
#خودسازیدرماهمبارکرمضان
👈قسمت دوم👉
⭕️ معرفیوراههایدرماناخلاقناپسند
💢موضوع پست: #تکبروغرور_۱
✅در زبان عربی،غرور به معنای نیرنگ،فریب،حیله به کار میرود؛غرور یعنی انسان کارهای نادرستو با روش های ناپسند انجام بده،ولی هیچ ترسی از گناهی که مرتکب شده،نداشته باشه؛تکبر هم یعنی انسان خودشو از بقیه برتر بدونه(خود برتر بینی)😑.
✅قرآن مجید می فرماید:《وَ ما یِعدِهُمُ الشِّیطانُ إِلَّا غرورا》[۱]
مفهوم آیه اینه که شیطان جز با فریب و نیرنگ نوید نمیده(ینی باعث ایجاد غرور میشه😤).در آیات متعددی از قرآن کریم، جهنم به عنوان جایگاه انسانهای متکبر معرفی شده مثل: «اَلَیْسَ فی جَهَنَّمَ مَثْویً لِلْمُتَکَبِّرینَ»[۲].
«آیا جز این است که جایگاه متکبران در دوزخ است؟».
✅در روایتی از پیامبر اکرم(ص) میخوانیم:《کسی به اندازه خردلی تکبر در دلش داشته باشد،وارد بهشت نخواهد شد!》[۳]
[۱]النساء،آیه۱۲۰.
[۲]زمر،آیه۶۰.
[۳]جامعالسعادات،ص۳۴۶.
ادامهدارد......
@Etr_Meshkat
#عصرتونمهدوی
چه رمضان دلتنگی است ...
پر از عطر نرگسی یاد شما ...
پر از پرواز در خیال وصالتان ...
پر از جای خالی و پدرانهتان ...
پر از بغض های مکرر ...
شما بگویید پدر ...
شما بگویید با این همه دلتنگی ،
با این شکسته دلی ،
با این همه چشم بهراهی ...
چه کنیم؟
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#ماه_مبارک_رمضان
@Etr_Meshkat
🏝#ماه_رمضان_مهدوی 🏝
👈 بخش اول🌙مطلب سوم🌙
⚘رابطه انتظار #امام_زمان ارواحنا فداه با ماه مبارک رمضان⚘
@Etr_Meshkat
21.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#حرفهای_من_و_خدا ۳
یا دافِعْ ✨....
🌪 بلا احاطهام کرده ...
و من باز پُشت تو قایم میشوم!
@Etr_Meshkat
📚 #رمان_شیطان_و_جمیل
(عهد و پیمان با خدا و امام عصر علیه السلام)
32. ادامه داستان جمیل
جمیل حالا پرشورترین تنهایی را تجربه می کرد. اشک می ریخت … بلند می گریست … با عشق جارو می زد… او ساعتی بعد، در گوشه ای از مسجد خزید؛ زانوها را در بغل کشید؛ سر بر قله ی زانو خماند و گذشته ی خود را مرور کرد.
عقربه ها روی سوم دبیرستان توقف کرد … خوزستان … اندیمشک … دبیرستان امیر کبیر … زنگ تاریخ … آقای نجاتی … آقای نجاتی با همه ی معلم ها فرق داشت. او نه فقط معلم تاریخ که معلم دینی بود؛ معلم اخلاق بود؛ معلم زندگی بود …
او با تسلطی وصف ناپذیر و کلامی گرم و دلنشین روش زندگی و اخلاق والای امامانِ شیعه را به دانش اموزان منتقل می کرد. آقای نجاتی چند روز قبل از جشن نیمه ی شعبان صحبت هایی کرد که حالا پس از چند سال یادِ آن مطالب جمیل را به هیجان آورد.
آقای نجاتی که بحث خلافت غاصبانه را به میان کشیده بود و از ظلم های بی شمار خلفای ستمگر بر ائمه ی شیعه حرف می زد؛ تقویم جیبی اش را باز کرد و در حالی که تقویم را ورق می زد؛ گفت: “از هرچه بگذریم؛ سخن دوست خوش تر است. پسرهای خوبم، سه روز دیگر نیمه ی شعبان است.
سالروز تولد امام زمان است. برای اینکه سراسر جهان را خوشی و خوشبختی فرا گیرد؛ باید همه ی ما دست به کار شویم و کاری کنیم که تمام مردم به امام علیه السلام معرفت پیدا کنند.
بچه ها مطمئن باشید وقتی مردم امام واقعی را شناختند؛ در جهت جلب رضایتش بر می آیند و یقین بدانید که اگر ما مردم بخواهیم رضایت امام معصوم حضرت صاحب الامر علیه السلام را بدست اوریم؛ باید:
گناه نکنیم، یعنی خیانت ممنوع، دزدی ممنوع، قتل و غارت ممنوع
به خود صدمه نزنیم، یعنی خودکشی ممنوع، نوشیدن مسکرات ممنوع، خوردن گوشت خوک ممنوع
به دیگران صدمه نزنیم، یعنی تهمت ممنوع، دعوا و فحاشی ممنو ، غیبت و بدگویی ممنوع
عزیزان من؛ امام یعنی مهربانی و عطوفت و دریایی از لطف، امام رضا علیه السلام در حدیثی مفصل می فرمایند:
امام ، آبِ گواراست در وقت تشنگی
امام ، دلیل و راهنماست
امام ، به سوی قرآن راه می نماید و قرآن به سوی امام راه می نماید.
امام ، پدرِ دلسور و برادر تنی و مادرِ نیک رفتار است؛ نسبت به فرزند خرد سال …”
حالا سخنان آقای نجاتی بعد از سال ها بر پرده ی ذهن جمیل در حال اکران بود … جمیل تصمیم خود را گرفت … هر چه بادا باد … ” همه چیز را به حاج عباس می گویم ” فردای آن روز که جمعه بود؛ بعد از مراسم دعای ندبه، همه مسجد را ترک کردند و جمیل از خادم مهربان خواست تا در خلوتِ دنجِ مسجد با هم حرف بزنند.
حاجی با روی باز پذیرفت و دقایقی بعد، چای و خرما بدست کنار جمیل نشست … جمیل نمی دانست از کجا شروع کند که حاج عباس کمکش کرد و گفت: خب مرد؛ بگو … از پدر و مادرت بگو … از خونوادت بگو … و جمیل سفره ی دل گشود و گفت و گفت تا رسید توی کشتی لعنتی …
او حالا پشت در کابین تاجر تبریزی بود … صورتش سرخ شده بود و خیس عرق … زبانش بند آمده بود و اشک امانش را بریده بود … خادم نخواست جمیل ادامه دهد و گفت:
پسرم همین الان توبه کن و مثل یک مرد به پلیس مراجعه و اعتراف کن. اصلا نترس و از خدا کمک بخواه و در دل متوسل به امام زمان شو … من که قاضی نیستم ولی تو را مقصر جدی نمی بینم و امیدوارم تبرئه شوی
@Etr_Meshkat
هدایت شده از |عطرمشکاتـــ
AUD-20201002-WA0003.mp3
3.62M
یک نفر مانده از این قوم که بر می گردد ...🤲❤️
#دعای_فرج
@Etr_Meshkat