eitaa logo
🔴بسم الله الرحمن الرحیم🔴
126 دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
11.4هزار ویدیو
78 فایل
بسـم اللّٰـه الـرحـمٰن الـرحـیمْ حــسین هــمان اسـم اعـظم است 💔 تعجیل در ظهور مـولا و آقای همه مـا صــلوات ☈(اینجا همه چی هست هــمه چــی) 🌱🟢🟩🏹📌🗡️ کـپی : صلـوات بر محمّد و آل مـحمّد و عـــجــل فــرجهم 🖤 https://eitaa.com/FATEHHAN 💚
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از هادی دلها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥امروز ۲۲ بهمن سلطنت طلب‌ها هم راهپیمایی داشتند علیه جمهوری اسلامی و این یارو کلی تیپ زده که بره سخنرانی کنه واسه فراخوان پهلوی، بهش مسیج زدن بیا جلو سفارت، رفته دیده جا تره بچه نیست....😂. ببینید چقدر عصبانیه😬
🔴 نه گفت تیم ملی تیم پهلویه، نه دعوت به خشونت کرد، نه با آمریکا و... متحد شد، نه طرفدار حمله به خاک ایران بود! 🔹 او فقط خمینی بود!
✍ازدواج با واسطه شهید محمد سلیمی کیا به مناسبت سالروز شهادت سردار شهید حسین آتش افروز... 🔹دختر عينكی كه روز عاشورا همراه با دسته عزادارها به گلزار شهدا رفته بود از ميان آن همه قبر دنبال قبر شهيد محمد سليمی كيا می گشت. 🔸او خواسته ای داشت كه به نظرش می رسيد برای اجابتش شهيد سليمی كيا بهترين شفيع است. 🔹بالای قبر او ايستاد و گفت ای شهيد عزيز من نمی توانم به جبهه برم و دينم را به امام و انقلاب ادا كنم حالا هم كه برايم خوستگار آمده و من نمی خواهم با او ازدواج كنم من می خواهم با كسی ازدواج كنم كه مثل خودت رزمنده و مخلص باشه.... 🔸نسرين كه خودش در سپاه كار می كرد و از خصوصيات اخلاقی رزمنده ها با خبر بود آن روز با شهيد سليمی كيا خيلی درد و دل كرد. 🔹وقتی به خود آمد دسته های عزاداری رفته بودند و او تنها به خانه برگشت. 🔸ماه صفر تمام شده بود كه فرمانده سپاه نسرين را خوست و به او گفت كه يكی از پاسدارها از او خواستگاری كرده است و ادامه داد حسين آتش افروز كه خوستگار شماست يكی از بهترين بچه های سپاهه ايشون يكی از دوستان صميمی و قديمی شهيد سليمی كيا هم هست... 🔹اسم شهيد سليمی كيا كه آمد نسرين دلش لرزيد و به ياد دعاهايی افتاد كه روز عاشورا سر قبر آن شهيد كرده بود. 🔸سليمی كيا كار خودش را كرده بود.
✍ازدواج با واسطه شهید محمد سلیمی کیا به مناسبت سالروز شهادت سردار شهید حسین آتش افروز... 🔹دختر عينكی كه روز عاشورا همراه با دسته عزادارها به گلزار شهدا رفته بود از ميان آن همه قبر دنبال قبر شهيد محمد سليمی كيا می گشت. 🔸او خواسته ای داشت كه به نظرش می رسيد برای اجابتش شهيد سليمی كيا بهترين شفيع است. 🔹بالای قبر او ايستاد و گفت ای شهيد عزيز من نمی توانم به جبهه برم و دينم را به امام و انقلاب ادا كنم حالا هم كه برايم خوستگار آمده و من نمی خواهم با او ازدواج كنم من می خواهم با كسی ازدواج كنم كه مثل خودت رزمنده و مخلص باشه.... 🔸نسرين كه خودش در سپاه كار می كرد و از خصوصيات اخلاقی رزمنده ها با خبر بود آن روز با شهيد سليمی كيا خيلی درد و دل كرد. 🔹وقتی به خود آمد دسته های عزاداری رفته بودند و او تنها به خانه برگشت. 🔸ماه صفر تمام شده بود كه فرمانده سپاه نسرين را خوست و به او گفت كه يكی از پاسدارها از او خواستگاری كرده است و ادامه داد حسين آتش افروز كه خوستگار شماست يكی از بهترين بچه های سپاهه ايشون يكی از دوستان صميمی و قديمی شهيد سليمی كيا هم هست... 🔹اسم شهيد سليمی كيا كه آمد نسرين دلش لرزيد و به ياد دعاهايی افتاد كه روز عاشورا سر قبر آن شهيد كرده بود. 🔸سليمی كيا كار خودش را كرده بود.
enc_16851942489823771223327.mp3
4.14M
🎙•°✨ امام زمان چے میگہ؟ بہ ھمہ گفتے کہ رفیق منے منم نخواستم خرابت کنم … فقط رفیق نیمہ راھم نباش 📻 ‌,𖡟♥️🍃🌱 عزیز آدم دیر کنه ؟!💔 پیر بشیم؟ کجایی آقا💔
enc_16851942489823771223327.mp3
4.14M
🎙•°✨ امام زمان چے میگہ؟ بہ ھمہ گفتے کہ رفیق منے منم نخواستم خرابت کنم … فقط رفیق نیمہ راھم نباش 📻 ‌,𖡟♥️🍃🌱 عزیز آدم دیر کنه ؟!💔 پیر بشیم؟ کجایی آقا💔
۱۰ بارها می‌دیدم ابراهیم با بچه‌هایی که نه ظاهر مذهبی داشتند و نه به دنبال مسائل دینی بودند، رفیق می‌شد. آنها را جذب ورزش می‌کرد و به مرور به مسجد و هیئت می‌کشاند. یکی از آنها خیلی از بقیه بدتر بود؛ همیشه از خوردن مشروب و کارهای خلافش می‌گفت! اصلاً چیزی از دین نمی‌دانست؛ نه نماز و نه روزه. به هیچ چیز هم اهمیت نمی‌داد. حتی می‌گفت تا حالا هیچ جلسه مذهبی یا هیئت نرفته‌ام. به ابراهیم گفتم: آقا ابراهیم، اینها کی هستند دنبال خودت میاری؟ با تعجب پرسید: چطور؟ چی شده؟ گفتم: دیشب این پسر پشت سر شما وارد هیئت شد؛ بعد هم آمد و کنار من نشست. حاج آقا صحبت می‌کرد از مظلومیت امام حسین و کارهای یزید می‌گفت و این پسر هم خیره خیره و با عصبانیت گوش می‌کرد. وقتی چراغ‌ها خاموش شد، به جای این که اشک بریزد مرتب فحش‌های ناجور به یزید می‌داد. ابراهیم داشت با تعجب گوش می‌کرد و یک دفعه زد زیر خنده. بعد هم گفت: «عیبی نداره! این پسر تا حالا هیئت نرفته و گریه نکرده، مطمئن باش با امام حسین علیه السلام که رفیق بشه تغییر می‌کنه؛ ما هم اگر این بچه‌ها را مذهبی کنیم هنر کردیم.» دوستی ابراهیم با این پسر به جایی رسید که همه کارهای اشتباهش را کنار گذاشت، یکی از بچه‌های خوب ورزشکار شد، 💔
۱۰ بارها می‌دیدم ابراهیم با بچه‌هایی که نه ظاهر مذهبی داشتند و نه به دنبال مسائل دینی بودند، رفیق می‌شد. آنها را جذب ورزش می‌کرد و به مرور به مسجد و هیئت می‌کشاند. یکی از آنها خیلی از بقیه بدتر بود؛ همیشه از خوردن مشروب و کارهای خلافش می‌گفت! اصلاً چیزی از دین نمی‌دانست؛ نه نماز و نه روزه. به هیچ چیز هم اهمیت نمی‌داد. حتی می‌گفت تا حالا هیچ جلسه مذهبی یا هیئت نرفته‌ام. به ابراهیم گفتم: آقا ابراهیم، اینها کی هستند دنبال خودت میاری؟ با تعجب پرسید: چطور؟ چی شده؟ گفتم: دیشب این پسر پشت سر شما وارد هیئت شد؛ بعد هم آمد و کنار من نشست. حاج آقا صحبت می‌کرد از مظلومیت امام حسین و کارهای یزید می‌گفت و این پسر هم خیره خیره و با عصبانیت گوش می‌کرد. وقتی چراغ‌ها خاموش شد، به جای این که اشک بریزد مرتب فحش‌های ناجور به یزید می‌داد. ابراهیم داشت با تعجب گوش می‌کرد و یک دفعه زد زیر خنده. بعد هم گفت: «عیبی نداره! این پسر تا حالا هیئت نرفته و گریه نکرده، مطمئن باش با امام حسین علیه السلام که رفیق بشه تغییر می‌کنه؛ ما هم اگر این بچه‌ها را مذهبی کنیم هنر کردیم.» دوستی ابراهیم با این پسر به جایی رسید که همه کارهای اشتباهش را کنار گذاشت، یکی از بچه‌های خوب ورزشکار شد، 💔
ازمن‌سوال‌شد❓ امام‌زمان غایب‌است‌یعنی‌چه❓ گفتم:غایب؟کدام‌غایب❓ بچه،دستش‌راازدست‌پدررهاکرده‌وگم شده،می‌گوید:پدرم‌گم‌شده‌است ❗️ - حاج‌اسماعیل‌دولابی -
ازمن‌سوال‌شد❓ امام‌زمان غایب‌است‌یعنی‌چه❓ گفتم:غایب؟کدام‌غایب❓ بچه،دستش‌راازدست‌پدررهاکرده‌وگم شده،می‌گوید:پدرم‌گم‌شده‌است ❗️ - حاج‌اسماعیل‌دولابی -
7.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙سخنرانی جنجالی و مهم 😡 🔥گناهی به شدت کثیف بین مذهبی جا افتاده 🔥گناهی بدتر از زِنا