دیروز داشتم تو پارکی کتاب #از_خانه_تا_خدا رو میخوندم
آقایی نسبتا مسن اومد کنارم نشست🙃
گفت چی میخونی🤔
منم به بخش #کانون_آرامش_ما رسیده بودم گفتم دارم در مورد آرامش در زندگی میخونم😉
شروع کرد به گله و شکلیت چه آرامشی مگه این گرونی آرامشم گذاشته💤
گفتم در این کتاب نوشته خودتون به دیگران آرامش بدین از کسی هم انتظار آرامش دادن نداشته باشین
دیکران به شما آرامش دادن چه بهتر ندادن نگران نباشید خدا در هر صورت آرامشو میده.😍