هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز شنبه»
این پیام رو همینطوری رد نکن 📛
💫ما همان نسل جوانیم که ثابت کردیم در ره عشق جگر دار تر از صد مردیم💫
سلام،سلام یه کانال براتون آوردم چه کانالی 😄
درجه ۱🌸
عالییی 🎀
طرفدار کدوم بازیگر در گاندو هستی
محمد😍
داوود🙃
رسول 🤓
سعید 😂
فرشید 😇
。◕‿◕。
باید بگم که این کانال همه شو داره
کدوم فعالیت های کانال رو می خوای
چالش (◕ᴗ◕✿)
فال گاندویی (✷‿✷)
پروفایل گاندویی(◠‿◕)
طنز گاندو (◍•ᴗ•◍)
چالش خفن (✯ᴗ✯)
رمان (◕દ◕)
باید بگم که این کانال همه ی این فعالیت ها رو دارن تازه می خوان یه قرعه کشی راه بندازن که به ۱۰نفر ۵۰تا تم بدن 😍
این کانال یک گروه دخترونه داره یک کانال چالش کده و یک گروه برای ادمین ها مدیر ها تا با هم همفکری کنند و برای شما یک برنامه ی عالی در نظر بگیرند
رهبر معظم انقلاب اسلامی می فرماید : جوانانی در فضای مجازی فعالند فضای مجازی می تواند ابزاری باشد برای زدن توی دهن دشمنان😎
اگر گاندویی هستی بکوب رو پیوستن 🌸
https://eitaa.com/joinchat/4085055643Ca5617ecbef
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز شنبه»
♡|﷽|♡
بیـــا تا رهگذر هستیم در ایـن دنیا
تمام عاشقانہ هارا خلاصہ ڪنیم در عشق﴿مولا﴾
یه کانال دلی🍃 بہ نام🌷دختران انقلابی🌷
جاے براےشما عزیزان 💛😊
بہ صرفـ چاے و نباتـ و
یا قندے که با
وجود تڪ تڪ شما
آب میشود و میریزد 😉
تموم چیزایے ڪه دنبالش بودے
همش یہ جا جمع شده🙂
دلنوشتہ هاے دلے♥️
تڪبیتے هاے شهدایے💌
پروفایل هاے علوےو زهرایے✨
عاشقـانہ هاے با چاشنے لیلے و مجنون🙈
منتظر چی هستے 🤗 بزن رو لینڪ مسلمون 😉
🌷دختران انقلابی🌷
https://eitaa.com/joinchat/1936982117C436d909321
منتظرتون هستیم🙂
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز شنبه»
نااااااااشناسو ترکووووندید😡‼️
چه اشتباهی کردم لینک این چنللل رو قرااار دادم😐❌
فقط برای بار آخر میزارم عضو نشید دیگه از دستتون رفته😑💔
❥ https://eitaa.com/joinchat/7209127Cb5fcc52bd6
جایی برای افرادی که خاص میخونند و خاص استفاده میکنند 😌☝🏼
#زودجوینبدید3میندیگهمیپاکم🚶🏻♂️
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز شنبه»
تجمع..
_خفن ترین مامورای امنیتی و انتظامی آینده!😎
_بهترین نویسندگان ایتا! 🤓
_جذابترین طرفداران گاندو! 😏
_چیریک ترین دختران دنیا! 😁
❀ اگه هیچ کدوم از اینا نیستی اصلا عضو نشو😌!!
----------
❌به نویسنده رمان های گاندویی و غیر گاندو نیاز دارن بس بدو پیوی مدیرش برای ادمین شدن!!😁
https://eitaa.com/nevisande_jana
❌عضو اینجا بشی به یه ستاره نویسنده تبدیل میشی😍!!
---------
گاندویی نیستی اگه همینجوری از این بنر رد بشی😐😐
---------
#استوری بازیگران گاندو🕶
#رمان های هیجانی، عاشقانه، جذاب🌸
#پرسش های گاندویی خفن✨
---------
بابا تو که این همه کانال داری، یکم دلِ ماروهم شاد کن! 😐😂😍
@ghalamRuby
@ghalamRuby
@ghalamRuby
هدایت شده از آلاء.
کانال هوادارن گاندویی💪🇮🇷
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بدو عضو شو اینجا همچی میگذارن..
مثل👇🏼
#شماره_بازیگران_گاندو..
#فعالیت_گاندویی..
#سکانس_های_گاندویی..
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یه رمان میزارن عااالیه..
اینم یه تیکه از رمان..👇🏼♥️
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بسم الله الرحمن☘
رمان پارت ⁵²
#عشق_باطعم_نظامـ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
#داوود
توی خیابون بودم..
تا میتونستم میدویم..
نفس نفس میزدم خواستم خودمو برسونم اونور خیابون تا ماشین بگیرم و حداقل من و تذ نزدیگ اداره ببره...
نگاهم فقط به جلو بود..
که یهو یه ماشین محکم بهم زد..
احساس کردم همزمان تمام استخونای بدنم خورد شد محکم خوردم به ماشین و پرت شدم وسط خیابون..
هیچی نمی فهمیدم..
از سر و بینیم خون میومد...
چشام داشتن بسته میشدن..
چند نفر بالا سرم بودن که یهو یکی بازوم و گرفت و بلندم کرد..
یکی دیگم اومد کمکش..
انگار همون ماشینی بودکه بهم زد..
فقط شنیدم یکی داد زد..
ــــ چیکار میکنین اقا..این حالش بده باید زنگ برنین امبولانس دارین کجا میبرینش..
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یکی از اونا گفت..
+به تو چه فضول..
#داوود
پرتم کردن تو ماشین..
حالم اصلا خوب نبود ..هیچ جونی برای دفاع از خودم نداشتم..
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کلی اتفاق های جالب افتاده..
یه رمان هیجاااانی..وطنز
https://eitaa.com/joinchat/1083703424Cb094c8526c
منتظریم..👆🏼
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز شنبه»
سلام علیکممم🖐🏻
اومدم بهتون یک کانال عالی معرفی کنم👌🏻
که پر از ابزار ادیت و اموزش های مختلفِ که اگر دنیا رو بگردی مثل اموزش هاش پیدا نمیکنی😲🤯😱
هر ابزاری که واسه ادیت نیاز داری اینجا داره😱
پس اگر دوست داری یک ادیتور ماهر بشی اینجا عضو شو😌😄
https://eitaa.com/joinchat/441909410C9dca5d9148
هدایت شده از 𝓶𝓸𝓫𝓲𝓷𝓪
امروز قراره یک کانال همه چی تموم رو بهتون معرفی کنم😍
اگر گاندویی باشی شخصیت های رمانو میشناسی👍🏻
توی این کانال میتونی کلییی رمان جذاب بخونی🤩
این رمانی هم که الان میخونید تا پارت آخر توی کانال بارگذاری شده👇🏻
ــــــــــــــ
#گاندو3🐊
#پارت_12
داوود: دستای یخ رسول تو دستام بود....
با چیزی که دیدم دستام بی حس شد😨😳
رسول: رفتم سمت شیشه اتاق،
با صحنه ای دیدم خشکم زد...😱
بدنم یخ زده بود...
توان ایستادن رو پاهامو نداشتم....
خواستم برم تو اتاق که داوود و سعید دستامو گرفتن و نزاشتن برم تو..!
با صدای بلند گفتم: ولممم کنییدد😫
سعید: رسول بزار کارشونو بکنن😭
رسول: سعید تروووخداااا ولممم کننن😤😭
داوود:رسول جان😭
رسول: ولمم کننن دااوودد😩
رفیقم، کسی که از بچه گی باهاش بزرگ شدم داره جلو چشام پر پر میشهه
ولمم کننیدد
داوود: با چیزی که دیدیم دستامون شل شد قلبامون از جاش داشت کنده میشد😨
ـــــــ
عطیه: چند قدم مونده بود به آسانسور برسیم که یه چیزی نظرمو جلب کرد🧐
فک کنم همون اقایی بود که اومد گفت محمد مریض احواله؟! یکم بیشتر توجه کردم اره خود خودشه👍🏻
خیلی نگران شدم که نکنه...😥
با ترس رفتم جلوتر...
با صحنه ای که دیدم احساس کردم قلبم نمیزنه😖😳😭😱
ــــــ
رسول: از فرصت استفاده کردم و رفتم تو اتاق...
کلی دکتر کنار محمد بودن که بهش شوک الکتریکی میدادن...😨
چشای من دوخته شده بود به اون دستگاهی که به قلب محمد وصل بود...😭
اون دستگاهی که یه خط صاف روش نقش بسته بود....
پ.ن¹: خط صاف...!
ــــــــــــ
برای خواندن ادامه رمان عضو کانال زیر بشید👇🏻💫
@rooman_gando_1400
@rooman_gando_1400
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز شنبه»
اگر شماهم میخواید که از کانالتون همینجوری تبلیغ بشه در کانال تبادلات عضو بشید توضیحات بیشتر اونجا سنجاقه🖇👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/443613348C1213ff3558
مدیر های محترم حتما در کانال تبادلات عضو باشید و حتما جذبتون رو پیوی بگید💫
بعد از نیم ساعت همه بنر هارو پاک کنید✅
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز شنبه»
گاندویی ها یک کانال جذاب اوردم..توی کانال یک رمان قرار میگیره که کلی اتفاق جذاب وخفن توش رخ میده🤩👇🏻
رااستی محمد و رسول باهم برادرن😳🤣
فکرشو بکن🤭
تازه یه دعوا حسابی هم کردن🤫😬
رسول به خاطر ماموریت به روژان محرم شدن و همین باعث ازدواجشون شد🎉
ولی با کلی کَل کَل😂
فرشید عاشق خواهر سعید شده
ولی سعید خیلی مخالفت کرد😕
سعید عاشق خواهر فرشید شده😳
علی سایبری و امیر هم با جناق همن😐😂
ــ
امنیت🇮🇷
#فصل_4
#پارت_47
داوود: یه چیزی میخوام بگم، فقط اصبانی نشید.. آب دهنمو قورت دادم و ادامه دادم...
راستش...راستش من میخوام....ازدواج کنم
رسول: به مبااارکه لیلیلیی
محمد: مبارک است...چرا باید اصبی بشیم اخه!
داوود: چون میخوام با.... زینب...خانم...ازدواج کنم.....
محمد: زینب😳☺️
رسول: با همون لبخند صورتم و با تعجب گفتم: کدوم زینب
داوود: میدونستم منظورمو فهمیده ولی دوباره گفتم: زینب خانم...خواهرتون
رسول: لبخند صورتم تبدیل به اخم شد
یعنی چی
داوود: یعنی میخوام با زینب خانم ازدواج کنم....
رسول: بلافاصله بعد از تموم شدن حرفش یدونه محکم زدم تو گوشش..
داوود: وقتی سیلی رو زد صورتم تکون نخورد ولی ناخودآگاه چشمام از شدت درد بسته شد...
خونی که روی صورتم بود رو حس میکردم کاملا نصف صورتم بی حس شده بود!
ــ
برای خواندن رمان و عضویت در کانال روی لینک زیر کلیک کنید👇🏻
@rooman_gando_1400
@rooman_gando_1400
رمانی که الان خوندید توی کانال به صورت کامل بارگذاری شده و فصل پنجمش در حال نوشتنه👆🏻
ورود آقایون ممنوع و حرام است🚫
بچه ها ببخشید بخدا سرم خیلی شلوغ بود ولی از فردا به بعد فعالیت هامون رو شروع می کنیم