سلام علیکم حالتون چطوره دخترا.امتحاناتتون تموم شده آیا ؟ من که یه هفته است تموم شده نامردا برنامه امتحانی مون رو چجوری چیده بودن که هنوز باید می رفتم امتحان میدادیم
من می خواستم دقیقا روز چهارشنبه که دیگه امتحان هامون تموم شده بود بیام نام کانالو بگم که تا اومدم داخل ایتا متوجه حمله تروریستی کرمان شدم اعصابم به حدی خورد شد که یادم رفت چرا وارد فضای مجازی شدم
ولی باید به عرضتون برسونم تا آمار یه تکونی به خودش نده من نه پارت میدم نه اصلا اسمشو میگم
سلام میدونستی نویسنده ی رمان سپر برگشته
اونم با فصل جدید سپر
رمانی هیجانی
و محسولی
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
....:اسپری از دستش افتاد
....:ممکنه بعد از عمل دیگه نتونم ببینمش
....:با چاقویی که دستش بود به سمتم اومد
....:اینار دیگه نمیزارم از دستم بری
.....: از درد لباسشو چنگ میزد
....:نفسش رو با درد بیرون داد
....:سرشو به سینم گذاشتم و عطر موهای داداشمو استشمام کردم
....:کسی دیگه بعد از رفتن محمد بهم نمیگه استاد رسول
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
علاوه بر رمان هر روز کلی فعالیت های مذهبی پروفایل و روشنگری داریم
برای خوندن رمان محسولیمون روی لینک زیر بزن
بدو تا از دستش ندی
راستی فصل دومش داره شروع میشه
https://eitaa.com/joinchat/4085055643Ca5617ecbef
•°از تـبـار فـاطـܩــہ۳۱۳°•
سلام میدونستی نویسنده ی رمان سپر برگشته اونم با فصل جدید سپر رمانی هیجانی و محسولی 🍃🍃🍃🍃🍃🍃 ....:
بنر جدید .دقت کنید لابه لای متن ها بعضی ها مال فصل دومه
#بعد_بیست_سال_میفهمه_فرشید_زندهاس
#بعد_بیست_سال_در_اغوش_رفیقی_که_مثل_برادر_براش_بود_جایمیگیره
پارتی در آینده
عالم رویا:)
عرشیا :عزیز ...عزیز ..تمام مدت من رو نگاه کردی و گریه کردی بهم کمک کن خواهش میکنم!
ربابه :تو اشتباه کردی و باید تنبیه بشی ..ولی کسی که میتونه نجاتت بده خود باباته!
عرشیا:با...بابام کجاست عزیز ..چرا نمیبینمش !
ربابه :..............
عرشیا:چرا گریه میکنی!
ربابه :،چون اون زنده اس ..بابات زنده اس ...بالا سرته ...
پ.ن..منتظر حضورتون هستم ❤
https://eitaa.com/joinchat/638582965C72e0004665