•°از تـبـار فـاطـܩــہ۳۱۳°•
اصلاعاتمون 💚😌 ✨✨✨✨✨✨✨✨✨ #رمان سپر:درحالنگارش پارت اول : https://eitaa.com/FQtmiom/27089 برای د
سلام.
کانال فروشی آمار. 300
قیمت: 30 هزار تومان.
آیدیم:
@CUKWHK
🥀🌱🥀🌱🥀🌱🥀🌱🥀
🥀🌱🥀🌱🥀🌱🥀🌱
#سپر
#پارت_44
««۴روز بعد »»
#رسول
۴ روز از بستری شدنم گذشته بود
با کلی اصرار خواهش التماس قبول کردن که امروز با محمد مرخص شم
تو این مدت تا حالا کسی نبود که نیومده باشه عیادتمون
کلافه بودم
در حالی که داشتم حاضر میشدم گفتم
رسول: یعنی الان میگی ما باید بجای رفتن سایت بریم خونه امن
محمد: رسول چرا عین خدمتکار های دم مدبخت غر میزنی
بعله باید بریم خونه امن
رسول: اوففففف
در باز شد
سعید اومده بود دنبالمون چون دوتامون شرایط رانندگی رو نداشتیم
سعید : سلام به همگی
محمد: سلام دیر کردی
سعید: آقا برگه ترخیصتون رو گرفتم
در حالی که اخم هام تو هم بود جوابشو دادم
رسول: علیک سلام
سعید : چرا تو قیافه ایی؟
رسول: به نظرت چرانباشم؟
محمد: فک کنم باید ببرمش پیش روان شناس با خودش درگیره
غر زدم
رسول: خب بریم دیگه
.
.
به خونه امن رسیدیم
وارد که شدم
نگاهی به کل خونه انداختم
نوستالژی قشنگی داشت
کوله ام رو که توش وسایل بود بچروی مبل آبی فیروزه ایی که وسط حال بود انداختم
محمد روی مبل تک نفره نشست
خودم هم کنار کوله ام
لب به سخن باز کردم
رسول: تا کی باید اینجا باشیم ؟
همینطوری کع چشماش بسته بود گفت
محمد : معلوم نیست
حرفی برای گفتن نداشتم ادامه داد
محمد: داخل اتاق کامپیوتر و سیستم هست ببین می تونی ردی ازش پیدا کنی
سرمو تکون دادم
به سمت اتاقی که سمت چپ خونه بود رفتم چند سیستم سیستم کنار هم در سمت راست اتاق بود روشنشون کردم
🥀☘🥀☘🥀☘🥀☘🥀
سلام.
کانال فروشی آمار. 300
قیمت: 30 هزار تومان.
آیدیم:
@CUKWHK
اگه دنبالِ رمان های عاشقانه مذهبی ای بیا واین
رمانای عاشقونه ی این زوج وبخون :) 🥲💘.
https://eitaa.com/joinchat/1762787545C328243bf1a
#عاشقانہایبہسبکادبی😍💖🔗💍