فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 شوخی شهید کافی... ارباب و نوکر
سخنران شهید کافی
اوخواهدآمد
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
{🌹اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفࢪَج🌹}
❤️اَللّهمَّ اجعَل عَواقِبَ اُمورِنا خَیراً❤️
به گروه یاوران ومحبین حضرت ولیعصرعج بپیوندید. 👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1967587596C5cd3e7c975
لطفابه دوستانتان معرفی کنیدمتشکر
ویدویی از نبرد نیروهای ویژه قدس علیه کمپ منافقین در عراق و کشته شدن قاتل شهید صیاد شیرازی
🔴کسی که نمازهایش قضا می شود
1⃣کسی که نمازهایش قضا می شود ، به این معناست که شیرینی خواب را بر شیرینی صحبت کردن با خدا ترجیح داده است!
2⃣کسی که نمازهایش قضا می شود شاید نمیداند که همخواب شیطان شده است و مورد لعن خدا!
3⃣کسی که نمازهایش قضا می شود شاید نمیدونه که چقدر از نعمت های دنیا و آخرت رو از دست داده است!
4⃣کسی که نمازهایش قضا می شود شاید نمیدونه که صحت و سلامتی را خدا در سحر خیزی قرار داده که بیدار شدن از خواب خیلی از بیماری های روانی از قبیل افسردگی و امراض جسمی را بوسیله آن دفع میکند!
5⃣کسی که نمازش قضا می شود شاید نمی داند که خدا استجابت دعا را در اوقات ابتدایی نماز صبح قرار داده است!
6⃣کسی که نمازهایش قضا می شود شاید نمیداند که خدا بوسیله نماز های اول وقت بر ملائکه خود مباهات می کند!
7⃣کسی که نمازهایش قضا می شود شاید نمیداند که با قضا شدن نمازها ملائکه رحمت رو از خودش دور کرده و شیاطین جن و انس رو به سمت خودش دعوت کرده است!
8⃣کسی که نمازهایش قضا می شود شاید به آیه قرآن غافل است که فرمود روز قیامت روز حسرتی است که به مقامات همدیگر حسرت میخورند!
9⃣کسی که نمازهایش قضا می شود شاید به خدا و آخرت آنگونه که باید ایمان بیاورد ایمان نیاورده است!
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥 مسئول جلسه : چقد گفتم جلوی رهبر سوتی ندین... :)
http://eitaa.com/joinchat/3298492416Cc8880c401c
اولین و بزرگترین کانال قمیها
6.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
موسیقی زیبای فیلم " از کرخه تا راین "
شاهکار مجید انتظامی
10.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 هزار منهای یک ۱-۱۰۰۰
❤️درد دل یک جنین😭😭
کلیپی که اشک مجری برنامه زنده رو هم درآورد😭
🔴 تماشای این فیلم کوتاه طاقت میخواهد😢
حتما ببینید، شاید شما توانستید هزار منهای یک را عملی کنید و همان «۱»، سرباز #امام_زمان (عج) شد. 👌
التماس دعا،
11.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ببینید چطور ذائقه افراد تغییر کرده !
10.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 ۱۶اردیبهشت ماه سالروز #شهادت_نیروهای_لشکر ۲۵ کربلای مازندران در خان طومان سوریه
#شادی_روح_شهدا_صلوات
#کربلای_خان_طومان
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
#قرارگاه_شهید_کریمی
┏⊰⊱━━━━━━━━━━┓
@Shahidkarimi_ir
┗━━━━━━━━━━⊰⊱┛
🔺محمدرضا پهلوی:هر کس با نظام شاهنشاهی مخالفه باید از ایران بره!
🔹 نماینده انگلیس:اگر موافق پادشاهی نیستید، باید از انگلیس برید!
🔹 جمهوری اسلامی : زنان و دختران بی حجاب هم فرزندان این آب و خاک هستند
🔹 هنرمندانی که از اشتباه گذشته خودشان اظهار پشیمانی کنند میتوانند به فعالیت خود ادامه دهند..
🔹 حالا از نظر سلبریتی دیکتاتور کیه؟جمهوری اسلامی
✅کانال تاریخ پهلوی👇
https://eitaa.com/joinchat/4153737506C363110af5c
محمد شجاعی
17 شوال، روز فرهنگ پهلوانی و ورزش زورخانه ای است.
این روز به خاطر پهلوانی حضرت علی(ع) در جنگ خندق و پیروزی او بر عَمرِوبنِ عَبدِوَد نامگذاری شده است.
و به همین مناسبت این سروده تقدیم می شود.
جنگ خندق
سال پنجم با نبرد آغاز شد
باب جنگ «خندق» از کین باز شد
«ابن اَخطَب» رهبر قوم یهود
شعله ور کرد آتش رَشک جُهود
دست در دست ابوسفیان نهاد
جمع کرد «احزاب» از گِرد بلاد
جانب شهر مدینه تاختند
بیم در جان همه انداختند
مشورت را مصطفی آغاز کرد
هرکه رأی خویش را ابراز کرد
گفت «سلمان» باید اکنون حفر کرد
در مدینه خندقی پیش از نبرد
رأی سلمان را نبی در کار بست
تا نبیند لشکر ایمان شکست
ده هزار آلوده باطن با غرور
پیش می آمد به سوی شهر نور
روبه روی خویش، خندق را چو دید
دست خود را سخت از حیرت گَزید
گفت از روی غضب یالَلعَجَب
نیست این اندیشة قوم عرب
نقشة شومی دگر در کار بست
با یهودانِ«قُرَیظه» داد دست
بی درنگ آن قوم تاریکی گزین
عهد و پیمان را شکست از روی کین
در شبی طوفانی و تاریک و سرد
در دل شهر اضطراب ایجاد کرد
مصطفی با دینورانی رادمرد
قلب شهر خویش را آرام کرد
_
زان طرف احزابِ هم پیمان پست
پشت خندق خشمگین چندی نشست
مثل باران تیر باریدن گرفت
فرصت از اندیشه¬ورزیدن گرفت
در دل سرمای سخت زمهریر
گشت «سعد بن مُعاذ» آماج تیر
زخمِ پایش چونکه سر از هم شکافت
پیشوای «اوس» سوی حق شتافت
@@@@
پیکار امام علی(ع) با «عَمرو بن عَبدِوَدّ»
@@@
مدتی رفت و نیارامید جنگ
عرصه شد بر دشمن بدخواه، تنگ
«عَمرو عَبدِوَدّ» سپس با باد و بود
با فرس از روی خندق پرگشود
چون از آن بگذشت مثل تندباد
قوم، از بیباکی او گشت شاد
دور میدان تاخت آن چابک سوار
گفت: کو مردی که داند کارزار؟
پاسخ او را کسی با قلب شاد
جز علی بن ابیطالب نداد
گفت پیغمبر دمی بنما درنگ
دیر بی رویت نخواهد گشت جنگ
باز جولان داد «عَمرو عَبدِوَدّ»
او رَجَز می خواند دائم بی عدد:
کو دلاورمردی آزاده سرشت
تا به دست من رود سوی بهشت
یا که با شمشیر خود بی خوف و بیم
او مرا راهی کند سوی جحیم
مصطفی محبوب آیین باورا
گفت با یاران که ای دین یاوران
اینک این میدان و این جان شما
این وفا و شور ایمان شما
گشته اینک وقت جولان و جنون
پایکوبان آمدن در خاک و خون
مرتضی، شوریده، شیدا، بی قرار
باز، دلتنگ هوای کارزار
گفت با پیغمبر از روی ادب
ای نگاهت آفرینش را سبب
ای که بی تو جملة هستی است باد
دشمنت از روی هستی نیست باد
خواهم از جان، دوست را یاری کنم
خون خود را در رهت جاری کنم
بست سربندی رسول مهرکیش
بر سر مولا علی، داماد خویش
وآنگه از روی عطا با افتخار
داد او را تیغِ گرم ذوالفقار
رفت حیدر چون عقابی بر براق
سوی «عَمرو عَبدِوَدّ» با اشتیاق
مصطفی پیغمر نیک آرمان
بُرد دستان دعا بر آسمان:
بارالها باش خود یار علی
دائم از شش سو نگهدار علی
اینک ایمان، کل ایمان بین دشت
با تمام شرک رویاروی گشت
_
«فارِس یَلیَل» پیاپی، نیشدار
نعره می زد کو «شه دُلدُل سوار»
حیدر او را دید میدان آمده
ابلهانه سیر از جان آمده
گفت: از چه پا نهادی در حریم؟
از علی گویی نداری خوف و بیم!
گفت با مولا بگو تو کیستی
وارث بوطالب آیا نیستی؟
گفت آری پور بوطالب منم
شیر حقم، فاتح غالب منم
عَمرو تا آن مرد میدان را شناخت
قافیه را در مصاف شاه باخت
چونکه روز «بدر» از عمق وجود
ضربت مولا علی را دیده بود
زین سبب گفت ای جوان خوب چهر
با ابوطالب مرا بوده است مهر
کشتن فرزند او آیا رواست
مرگ تو با دست من آیا سزاست
گفت با او مرتضی بی قهر و خشم
پیش از آنکه مرگ را بینی به چشم
آشنا شو لحظه ای با دین ما
برگزین با جان و دل آیین ما
یا بدون کشته گشتن در نبرد
در کمال صلح از اینجا بازگرد
یا پیاده شو ز اسب خویشتن
در مصاف حیدر شمشیرزن
خشمگین شد زین سخن آن رزم کیش
کرد «پی» هر چار پای اسب خویش
در جواب حیدر روشن مصاف
برکشید از خشم، شمشیر از غلاف
تیغ رد شد از سپر، بر سر نشست
تارَک و پیشانی حضرت شکست
لیک او تکبیرگویان شد به پیش
باز بالا برد دشمن تیغ خویش
پیش از آنکه تیغ را آرد فرود
ضربتی مولا بر او وارد نمود
پایِ آن پاکرده بیرون از گلیم
گشت با دست خداوندی دو نیم
چون فرو بنشست در میدان غبار
حاصل رزم علی شد آشکار
پهلوان مهربان بی شکست
در کنار پیکر دشمن نشست
گفت از چه ظلم با خود می کنی
دشمنی با دین احمد می کنی
سر به پای ناکسان دادن رواست؟
جان به دنیای خسان دادن رواست؟
از چه با بیداد همسنگر شدی
قوم پست اندیش را یاور شدی
آتش ظلمی که خود افروختی
پیشتر خود در میانش سوختی
در همین دم آن جسور خودپرست
زد به کاری زشت و ناشایسته دست
«او خدو انداخت بر روی علی
افتخار هر نبی و هر ولی»
خشم را بلعید آن کوه سُتُرگ
ناگهان برخاست با روحی بزرگ
دور میدان چندگاهی زد قدم
تا دلش گردد تهی از خشم و غم
با تأنی باز نزد او نشست
عَمرو رو بنمود بر میر الست