🔺ژنرال صهیونیست: نظریهٔ خانهٔ عنکبوت در حال وقوع است
🔹«یسرائیل زیف» رئیس سابق شعبهٔ عملیات ارتش صهیونیستی گفته که نصرالله بهخوبی میداند آنچه در اسرائیل در حال وقوع است، تحقق همان نظریهٔ خانه عکنبوت است که او در سال ۲۰۰۰ مطرح کرد.
↶【برای دریافت اخبار محرمانه به کانال خبر محرمانه بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅💠❅┅┅┅┄┄
🆑 @MAHRAMANEH_NEWSS
🆑 @MAHRAMANEH_NEWSS
┄┄┅┅┅❅💠❅┅┅┅┄┄
💠أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج💠
🔴سلامی: دشمن قصد دارد بار دیگر فتنهانگیزی کند
فرمانده کل سپاه:
🔹آمریکا دیگر آمریکای سابق نیست هزینههای زیادی میکند، اما دستاوردی ندارد و این روند هم اکنون موجب شده است تعدادی از حامیان آمریکا به سمت چین، روسیه و ایران گرایش پیدا کنند.
🔹اغتشاشات سال گذشته، قویترین، خطرناکترین، جدیترین، نابرابرترین و وسیعترین پیکار جهانی ضد نظام اسلامی ایران بود، اما دشمن در این پیکار سنگین، شکست خورد.
🔹هم اکنون در نقطه عزیمت جدیدی هستیم و دشمن قصد دارد در سالگرد حوادث پاییز ۱۴۰۱ بار دیگر فتنه انگیزی کند و با آمادگی و هوشیاری ما دشمن نمیتواند کاری انجام دهد و راهکار مقابله با آن، پیشگیری است.
✔️ @hayat_news
❤️۱۱ مرداد ۱۴۰۲،
صد و چهاردهمین سالگرد شهادت مظلومانهی شهید آیتالله شیخ فضلالله نوری رحمةالله علیه، گرامی و جاوید باد.
🕊شادی روح پاکش، حمد و سوره و صلواتی قرائت کنیم.
eitaa.com/revaayatgar
💐❤️۱۱ مرداد ۱۴۰۲، صد و چهاردهمین سالگرد شهادت مظلومانهی عالم مجاهد، شهید شیخ فضل الله نوری رحمةاللهعلیه
💔🖤روضه قتلگاه شيخ فضل الله نوري
...جالب این جاست كه وقتی محاكمه صورت می گرفت، در بیرون مشغول آماده سازی جایگاه اعدام وی بودند. هنگامی كه میخواستند او را برای اعدام ببرند، اجازهی خواندن نماز عصر را به وی ندادند و ایشان را به سوی جایگاه اعدام راهنمایی كردند. وقتی به در نظیمه رسید، رو به آسمان كرد و گفت: افوّض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد،
و حدود یک ساعت و نیم به غروب روز سیزده رجب ۱۳۲۷ قمری(روز ولادت حضرت امیرالمومنین) باقی بود. وقتی به پایه ی دار نزدیک شد، برگشت و مستخدم خود را صدا زد و مهرهای خود را به او داد تا خرد كند، مبادا بعد از او به دست دشمنانش بیفتد و برای او پرونده سازی كنند. پس از آن عصا و عبایش را به میان جمعیت انداخت و روی چهارپایه رفت و قریب ده دقیقه برای مردم صحبت كرد و فرمود:
خدایا، تو خودت شاهد باش كه من آنچه را كه باید بگویم به این مردم گفتم خدایا تو خودت شاهد باش كه من برای این مردم به قرآن تو قسم یاد كردم، گفتند قوطی سیگارش بود.
خدایا تو خودت شاهد باش كه در این دم آخر باز هم به این مردم می گویم كه مؤسس این اساس لامذهبین هستند كه مردم را فریب داده اند، این اساس مخالف اسلام است. محاكمه ی من و شما مردم بماند پیش پیغمبر محمد بن عبدالله(صل الله علیه و آله وسلم). آن گاه عمامه را از سر برداشته و فرمود:
از سر من این عمامه را برداشتند، از سر همه بر خواهند داشت.
در آستانه ی اعدام یكی از رجال وقت با عجله برای او پیغام آورد كه شما این مشروطه را امضا كنید و خود را از كشتن برهانید و او در جواب فرمود:
دیشب رسول خدا را در خواب دیدم، فرمودند:
فردا شب مهمان منی. من چنین امضایی نخواهم كرد
طناب دار به گردن وی انداخته شد و لحظاتی بعد پیكر بی جان وی برفراز دار باقی مانده بود. دسته موزیک شروع به نواختن كرد و مردم از جمله پسر شیخ كف می زدند و شادی می كردند. و چه بی احترامی هایی كه به بدن بی جان شیخ نكردند. پس از این که آقا، جان به جان آفرین تسلیم کرد، دسته موزیک نظمیه پای دار آمد و همان جا وسط حلقه شروع کرد به زدن. مجاهدین با تفنگهایشان همین طور می رقصیدند. شنیدم که بعضی ها می گفتند: "شیخ فضله به درک رفت!" از بالای ایوان نظمیه یک کسی فریاد کشید و به مردم گفت: "همچنین دست بزنید که صدایش توی سفارت به گوشش برسه!" یعنی به گوش محمدعلی شاه.
در اثر تلاطم و طوفان که دائماً پیکر را بالای دار تکان می داد، یک مرتبه طناب از گردن آقا پاره شد و بدن پاک او به زمین افتاد!
پیکر شیخ شهید را آوردند توی حیاط نظمیه، همه می خواستند خود را به بدن او برسانند؛ دورش را گرفتند؛ آن قدر با قنداقه تفنگ و لگد به نعش آقا زدند که خونابه از سر و صورت و دماغ و دهنش روی گونه ها و محاسنش سرازیر شد. هر که هرچه در دست داشت می زد؛ آنهایی که دستشان نمی رسید، تف می انداختند. یک مرتبه دیدم یک نفر از سران مجاهدین، مرد تنومند و چهارشانه ای بود، وارد حیاط نظمیه شد. جلو آمد و بالای بدن بی جان شهید ایستاد، این بی حیا هنوز نرسیده، جلوی همه دکمه های شلوارش را بازکرد و روبروی این همه چشم شُر شُر به سر و صورت آقا....
سپس یک مردی با لباس مشکی وارد شد، عصا به دست، مقابل سر آقا ایستاد؛ با عصار چادر نماز را از روی آقا پس زد و همین طور که تماشا می کرد به ترکی فحش نثار آقا می کرد. این شخص شارژدافر از سفارت عثمانی بود؛ او هم رفت!
👈انتقال مخفیانه پیکر پاک شهید به قم
خانواده ی وی، پیکر شیخ را مخفیانه به منزل بردند و در اتاقی در حالی كه غسل و كفن شده بود گذاشتند و آن را تیغه كردند و برای این كه كسی بویی نبرد مراسمی ظاهری گرفتند و جنازه ای غیر واقعی را در قبرستان دفن كردند و صورت قبری برای آن ساختند. پس از هیجده ماه كه مردم كم كم با خبر شده بودند، می آمدند و پشت دیوار فاتحه می خواندند و می رفتند. احتمال خطر از هر سو می رفت.
دختر شيخ فضل الله نقل مي كند: دیشب مرحوم آقا را خواب دیدم که خیلی خوش و خندان بود، ولی من در همان عالم خواب گریه می کردم، آقا به من گفت: "گریه نکن، همان بلاهایی را که سر سیدالشهدا آوردند، سر من هم آوردند. اینها می خواهند نعش مرا از قبر دربیاورند، تا درنیاورده اند زود آن را به قم بفرست."
پیکر مطهر شیخ را بعد از ۱۸ ماه بدون آن كه كمترین آسیبی دیده باشد از آن اتاق در آورده و مخفیانه به قم انتقال دادند. سپس در مقبره ای كه قبلاً در صحن مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها تدارک دیده بود، دفن كردند.
✅قبر نورانی و پاک این مرجع شهید شیعه، در یکی از حجره های صحن اصلی حرم حضرت معصومه سلاماللهعلیها (صحن امام رضا علیهالسلام) واقع شده است.
🌹شادی روح پاکش، حمد و سوره و صلواتی قرائت کنید.
eitaa.com/revaayatgar
🍁🍃 🍁🍃 🍁🍃
✳️ در آخرالزمان، ثروتمند شدن به وسیله ی غصب و تجاوز است. حضرت محمد(ص)
✳️ در آخرالزمان، به مؤمنان واقعی ابله و بی عقل می گویند. امام صادق(ع)
✳️ در آخرالزمان، شب ها دیر می خوابند و نماز صبح قضا می شود. حضرت محمد(ص)
✳️ در آخرالزمان، مردم از علما می گریزند. حضرت محمد(ص)
✳️ در آخرالزمان، مؤمن بی ارزش و گناه کار عزیز می شود. امام حسن عسکری(ع)
✳️ در آخرالزمان، زنان، بد حجاب و عریان می شوند. حضرت علی(ع)
✳️ در آخرالزمان، برای حفظ دین باید از محل گناه گریخت. حضرت محمد(ص)
✳️ در آخرالزمان، گناه خویش را به گردن خدا می نهند. حضرت محمد(ص)
✳️ در آخرالزمان، سلامت دین در سڪوت بیشتر است. امام زمان(عج)
✳️ در آخرالزمان، به علت گناه باران در وقتش نازل نمی شود. حضرت محمد(ص)
✳️ در آخرالزمان، رشوه را به اسم هدیه حلال می ڪنند. حضرت محمد(ص)
✳️ در آخرالزمان، گرد و غبار ربا همه را فرا می گیرد. حضرت محمد(ص)
✳️ در آخرالزمان، هر ڪه دینش را حفظ ڪند اجر پنجاه صحابه پیامبر را دارد. حضرت محمد(ص)
✳️ در آخرالزمان، از فتنه ها به قم پناه ببرید. امام صادق(ع)
✳️ در آخرالزمان، بعضی از مردم گرگ صفت می شوند. حضرت محمد(ص)
✳️ در آخرالزمان، مردم غصه از بین رفتن دینشان را نمی خورند. حضرت محمد(ص)
✳️ در آخرالزمان، هیچ چیز سخت تر از مال حلال و دوست باوفا یافت نمی شود. امام هادی(ع)
✳️ در آخرالزمان، حفظ زبان بهترین ڪار است. امام باقر(ع)
✳️ در آخرالزمان، مؤمن واقعی از غصه آب می شود. حضرت علی(ع)
✳️ در آخرالزمان، در اوج فتنه ها به قرآن پناه ببرید. حضرت محمد(ص)
✳️ در آخرالزمان، ارزش دین در نظر مردم پایین می آید و دنیا باارزش می شود. حضرت محمد(ص)
📚منبع ڪتاب چهل حدیث آخرالزمان
🍃🌸🌺🍃🌹🍃🌺🌸🍃
__🍃🌸🍃
بیانات حضرت امام خمینی در مورد شیخ ابراهیم زنجانی(صادر کنندهی حکم قتل شهید شیخ فضلالله نوری):
«راجع به همین مشروطه و اینکه مرحوم شیخ فضل الله- رحمةالله - ایستاد که مشروطه باید مشروعه باشد، باید قوانین موافق اسلام باشد. در همان وقت که ایشان این امر را فرمود، و مُتمِّم قانون اساسی هم از کوشش ایشان بود، مخالفین، خارجیها که یک همچو قدرتی را در روحانیت میدیدند، کاری کردند در ایران که شیخ فضل الله مجاهد مجتهدِ دارای مقامات عالیه را، یک دادگاه درست کردند، و یک نفر منحرف، روحانی نما، او را محاکمه کرد و در میدان توپخانه، شیخ فضلالله را در حضور جمعیت به دار کشیدند.»
📚صحیفه امام خمینی، ج ۱۳، ص ۳۵۸
«مرحوم شیخ فضلالله نوری را کی محاکمه کرد؟ یک معمّم زنجانی؛ یک ملّای زنجانی محاکمه کرد و حکم قتل را او صادر کرد؛ وقتی معمّم، ملّا؛ مهذّب نباشد، فسادش از همه کس بیشتر است. در بعض روایات هست که در جهنم، بعضیها - اهل جهنم - از تَعفُّن بعض روحانیین در عذاب هستند، و دنیا هم از تعفُّن بعضی از اینها در عذاب است.
📚صحیفه امام؛ ج۱۳؛ ص۴۲۰
1⃣شیخ ابراهیم زنجانی از آیت الله حاج شیخ غلامحسین اصولی از علمای زنجان، پرسید که برای چه به تهران آمده ای؟ پاسخ داد: آمده ام تا به زیارت حضرت رضا شرفیاب شوم. ابراهیم زنجانی گفت: بیکارید هی می روید این طلا و نقره را بیخودی میبوسید...؟
2⃣زنجانی خود را خدمتگزار بیدریغ رضاشاه معرفی میکرد.
eitaa.com/revaayatgar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴یک حرام فرهنگی دیگر در حوزه زنان از مقام معظم رهبری
⊹بی حجابی حرام شرعی سیاسی
تحقیر خانه داری زن هم حرام فرهنگی است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گفته اند؛ ظهور حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف...
بعد از جهانی شدن نام حسین علیه السلام خواهد بود...
دیربورن (Dearborn)، شهری در ایالت میشیگان در شمال آمریکا که شیعیان و بهویژه شیعیان لبنانی حضور پررنگی در این شهر دارند.
*🌸دوره طلیعه حکمت🌸:*
سیر مطالعاتی شهید مطهری عزیز هست که ۵ ترم هست و در کمتر از دو سال تموم میشه و در نهایت ۳۴ تا کتاب شهید مطهری عزیز رو میخونیم
*استاد : (پروفسور ) دکتر علی غلامی عزیز هستن *
فضای کلاس پر از شادی و خنده و حس خوب هست
یک روز در هفته کلاس هست (حدود ۳ساعت )
که استراحت هم بینش هست
با توجه به حجم شبهه های که روزانه در جامعه و فضای مجازی افراد باهاشون برخورد میکنند کلاس هایی مثل کلاس های دکتر غلامی که شناخت، معرفت و قدرت تشخیص افراد رو افزایش میده میتونه خیلی در ثبات قدم افراد و پایداری شون در دین موثر باشه.
قوی شدن معارف دینی و مبانی اسلام ✅
مسلمان شناسنامه ای دیگه نیستیم و به دینمون شناخت داریم ❤️
*🌸دوره طلیعه نور🌸:*
دوره تفسیر قران هست که فرصتی هست با قران آشنا بشیم البته طلیعه نور [فقط] تفسیر نیست ، بلکه نکات آن کاربردی هم هست
هفته ای یکبار با قران گفت و گو میکنیم تا ببینیم برای زندگی روزمره ما چه کابردی دارد؟
*استاد : (پروفسور) علی غلامی عزیز*
*🌸دوره جریان شناسی🌸:*
جریان شناسی یک کلاس تاریخ است که شبیه هیچکدام از خاطرات ما درمورد کلاس تاریخ نیست.
در این کلاس به جای مرور کسل کننده اطلاعات تاریخی، رد آدم های موثر میگیریم تا ببینیم چگونه فکر میکردند و چه اثراتی رو دنیای اطراف خودشون گذاشتن
*استاد : دکتر زادبر عزیز*
🌱
پیش ثبت نام آغاز شده شما الان میتونید وارد سایت شهید پالیزوانی بشید و پیش ثبت نام کنید ✅
هزینه به چه صورت است؟
اولا برای پیش ثبت نام هزینه ای گرفته نمیشود
دوما هزینه کلاس خیلی کم است
با این وجود شرکت کنندگان اگه مشکل در پرداخت هزینه دارن اگه میتونن قسطی ثبت نام کنن
و اگر نمیتونن #رایگان ثبت نام کنن 💚
لازمه بدونید این هزینه ای که گرفته میشه نه استاد هزینه میگیره نه اعضا کادر بنیاد شهید پالیزوانی
این هزینه کم فقط برای اجاره مکان و پذیرایی و ضبط دوره ها استفاده میشود 🌱
این تبلیغ ها برای ما هیچ ارزش مادی ای نداره
ولی میدونم ان شالله ثواب داره
اگه شما هم میتونید حتی با فالورز های کم معرفی کنید
ان شالله تعداد افراد بیشتری ببینن و با دوره آشنا بشن
و همه اینا کمک بشه به رفع موانع ظهور و تجعیل در ظهور آقا 💚🌱
@shahidpalizvani.ir
https://ble.ir/bonyad_shahidpalizvani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شش روز پس از استعفای احمد حسن البکر و رسیدن صدام حسین به مقام ریاست جمهوری عراق او کنفرانسی برای اعضای حزب بعث در تالار الخلد بغداد ترتیب داد تا کارزار دستگیری و اعدام کسانی با به قدرت رسیدن وی مخالف بودند را آغاز کند. او این پاکسازی را جهت تحکیم قدرت و گسترش نفوذ خود به راه انداخت.
در میان این افراد نام محی عبدالحسین، منشی سابق احمد حسن البکر دیده می شود. اسامی افرادی که قرار بود کشته شوند، اعلام میشد و سپس برای اعدام به بیرون از سالن برده میشدند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ 🎬 #استاد_شجاعی
※ یه اسم اعظم هست در مسیر خودسازی،
که اگر در روح کسی ایجاد بشه؛
همهی قدرتها رو با خودش میاره !
※ یعنی قدرتهایی مثل صبر، گذشت، تدبیر، مهرورزی، توکل، عشق، چشم پوشی از خطاها، و ...... همه رو باهم افزایش میده!
🌐 آپارات
@ostad_shojae
🔹باور کردنی نیست ولی حقیقت دارد خاطرهای از ۱۸ سال اسارت سیدالاسراء،سرلشگر خلبان حسین لشگری،اولین اسیر و آخرین آزاده جنگ
🔸وقتی بازگشت از او پرسیدند:
این همه سال انفرادی را چگونه گذراندی؟ او گفت:
برنامه ریزی کرده بودم و هرروز یکی از خاطرات گذشتهام را مرور میکردم
🔸سالها در سلولهای انفرادی بود و با کسی ارتباط نداشت و قرآن را کامل حفظ کرده بود زبان انگلیسی میدانست برای ۲۶ سال نماز قضا خوانده بود...
اومیگفت:
از ۱۸ سال اسارتم ده سالی که تو انفرادی بودم سالها با یک "مارمولک" هم صحبت میشدم!
🔸بهترین عیدی که این ۱۸ سال اسارت گرفتم، یک نصفه لیوان آب یخ بود! عیدسال۷۴ بود.
سرباز عراقی نگهبان یک لیوان آب یخ میخورد میخواست باقی مانده آن را دور بریزد، نگاهش بمن افتاد. دلش سوخت و آن را بمن داد، من تا ساعتها از این مسئله خوشحال بودم
🔸این را هم بگویم که من مدت ۱۲ سال (نه ۱۲ روز یا ۱۲ ماه) درحسرت دیدن یک برگ سبز و یک منظره بودم.حسرت ۵ دقیقه آفتاب را داشتم...
▫️سالروز شهادت قهرمان وطن، سرلشکر خلبان،حسین لشگری
چقدر در معرفی قهرمانان واقعی ما به نسل جوان کوتاهی شده است و ارزش ها نادیده گرفته شده.
🌹🌴 ایشان علی القیس، همان زندانی ابوغریب است که بشکل صلیب دستهایش را از دو طرف باز و روی یک چهارپایه نگه داشته بودند ..💐 او اکنون در آلمان بسر می برد و بر اثر شکنجه های سخت ، وحشتناک و اتصال برق به قسمت های مختلف بدنش ، بسختی قادر به حرکت است !! 🌹علی می گوید : شکنجه ها بسیار وحشتناک و دردآور بودند .. عده ای را کاملا لخت می کردند و آنها را وادار می کردند تا در مقابل چشمان نیروهای زن و مرد آمریکایی * استمناء * کنند تا از آنها فیلمبرداری کنند !!! 🌹 عده ای دیگر را وادار می کردند تا ادرار خود را نگه دارند و سپس روی سر آنها کسیه کشیده و بعد از یک شبانه روز ، اجازه می دادند که ادرار کنند ..وقتی کیسه را از روی سر زندانی بر می داشتند ، او متوجه می شد که پدرش را زیر پاهای او دراز کش کرده و ادرار پسر بر روی سر و صورت پدر ریخته بود !!!😔😔😔 .. 🏴 علی می گوید : در دوران حکومت صدام ، بیش از ۱۵ زندان مخوف وجود داشت ..ولی شهرت و آوازه زندان ابوغریب بیشتر از همه زندان ها بود !! مدیر و مسئول زندان ابوغریب، همان مدیر و مسئول زندان گوانتانامو بود ..🌹🌴
گفتم:« ببینم توی دنیا چه آرزویی داری؟»
قدری فکر کرد و گفت:« هیچی»
گفتم:« یعنی چی؟ مثلاً دلت نمیخواد یک کارهای بشی، ادامه تحصیل بدی یا از این حرفها دیگه»
گفت:« یک آرزو دارم. از خدا خواستم تا سنم کمه و گناهم از این بیشتر نشده، شهید بشم.»
#شهید_نور_الله_اختری
🆔 @iranrhdm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 حضرت #امام_روح_الله:
میدانید شیخ فضل الله را کی محاکمه کرد؟ یک ملّای زنجانی حکم قتل را صادر کرد! وقتی معمم مهذب نباشد فسادش از همه کس بیشتر است!!
به مناسبتش سالگرد شهادت
@BisimchiMedia
🗓 ١١ مرداد سالروز شهادت آیت الله العظمی #شیخ_فضل_الله_نوری
🕊 شادی روحش صلوات
@KhyaleVasl | خِیـٰـالِ وَصـْـل
/ ♦️نهم مرداد ۱۲۸۸ یکی از عجیب ترین حوادث تاریخ ایران بوقوع پیوست.
‼️روایتی غریب و سوزناک از وقایع بعد از شهادت شیخ فضل الله نوری (۹ مرداد ۱۲۸۸)، کیفیت غسل و کفن و دفن ...😭😥‼️
در اثر تلاطم و طوفان یک مرتبه طناب از گردن آقا پاره شد و نعش به زمین افتاد
جنازه را آوردند توی حیاط نظمیه مقابل در حیاط روی یک نیمکت گذاشتند جمعیت کثیری ریخت توی حیاط محشری برپا شد مثل مور و ملخ از سر و کول هم بالا می رفتند همه می خواستند خود را به جنازه برسانند دور نعش را گرفتند و آنقدر با قنداق تفنگ و لگد به نعش زدند که خونابه از سر و صورت و دماغ و دهانش روی گونه ها و محاسنش سرازیر شد . هر که هر چه در دست داشت میزد آنهایی هم که دستشون به نعش نمیرسید تف می انداختند
به همه مقدسات قسم که در این ساعت گودال قتلگاه را به چشم خودم دیدم یک مرتبه دیدم یک نفر از سران مجاهدین مرد تنومند و چهارشانه بود وارد حیاط نظمیه شد غریبه بود جلو آمد بالای جنازه ایستاد جلوی همه دکمه های شلوارش را باز کرد و روبروی اینهمه چشم شُر شُر به سر و صورت آقا .....
▪️تحویل جنازه
عده ای از صاحب نفوذها یپرم ارمنی را از عواقب سوزاندن نعش شیخ و تحویل ندادن می ترسانند . یپرم راضی میشود و می گوید : بسیار خوب ... به نظمیه تلفون کنید که لاشه را به صاحبانش رد کنند. سه نفر از بستگان شیخ شهید و سه نفر از نوکر هایش توی آن تاریکی توپخانه در گوشهای با یک تابوت منتظر تحویل جنازه بودند. آقا لخت و عور آن گوشه همینطور افتاده بود لا اله الا الله جنازه را در تابوت گذاشتیم و با دو مجاهد ما را راهی کردند.
▪️جنازه را وارد حیاط خلوت خانه شیخ کردند. شیخ ابراهیم نوری از شاگردان شیخ جنازه را غسل داد.
بعد کفن کردیم و بردیم در اطاق پنج دری میان دو حیاط کوچک پنهان کردیم.
سر مجاهد ها را گرم کردیم. بعد تابوت را با سنگ و کلوخ و پوشال و پوشاک پر و سنگین کردیم.
یک لحاف هم تا کرده روی آن کشیدیم تابوت قلابی را با آن دو نگهبان سر قبر آقا فرستادیم. متولی قبرستان که در جریان بود مثلاً نعش را دفن کردو آن دو نگهبان با تابوت به نظمیه برگشتند.
صبح اوستا اکبر معمار آمد و درهای اطاق پنج دری را تیغه کردیم و رویش را گچکاری کردیم.
♦️دو ماه بعد از شهادت شیخ در اتاق پنج دری را شکافتیم جنازه در آن هوای گرم همانطور تر و تازه مانده بود. جنازه را از آنجا برداشتیم و به اتاقی دیگر آن سوی حیاط منتقل کردیم و دوباره تیغه کردیم.
🏴 کم کم مردم فهمیدند که نعش شیخ نوری در خانه است می آمدند پشتدیوار فاتحه می خواندند و می رفتند. از گوشه و کنار پیغام میدادند امامزاده درست کردید؟! ۱۸ ماه از شهادت شیخ گذشته بود. بازاری ها بخیال میافتند دیوار را بشکافند و جنازه را برداشته دورشهر بیفتند و وااسلاما و واحسینا راه بیندازند. پیراهن عثمان برای مقصد خودشان.
🕌حاج میرزا عبدالله سبوحی واعظ میگوید یک روز زمستانی خانم شیخ مرا خواست. دیدم زار زار گریه میکند گفت دیشب مرحوم آقا رو خواب دیدم که خیلی خوش و خندان بود ولی من گریه میکردم آقا به من گفت گریه نکن همان بلاهایی را که سر سیدالشهدا آوردند ، سر من هم آوردند. اینها می خواهند نعش مرا در بیاورند زود آن را به قم بفرست.
همان شب تیغه را شکافتیم و نعش را در آوردیم. با اینکه دو تابستان از آن گذشته بود و جایش هم نمناک بود اما جسد پس از ۱۸ ماه همانطور تر و تازه مانده بود فقط کفن کمی زرد شده بود به دستور خانم دوباره کفن کردیم و نمد پیچ نمودیم به مسجد یونس خان بردیم و صبح به اسم یک طلبه که مرده آنرا با درشکه به امامزاده عبدالله بردیم و صبح جنازه را با دلیجان به طرف حضرت معصومه حرکت دادیم.
شیخ شهید در زمان حیات خود در صحن مطهر برای خودش مقبرهای تهیه کرده بود و به سید موسی متولی آن گفته بود این زمین نکره یک روز معرفه خواهد شد
نزدیک قم کاغذ به متولی نوشتیم که زنی از خاندان شیخ فوت کرده می خواهیم در مقبره شیخ دفنش کنیم و به هادی پسر شیخ سپردیم در هنگام دفن جلو نیاید تا فکر کنند واقعا میت زن است و قضیه لو نرود. شب جنازه در مقبره ماند صبح خیلی سریع قبری به حد نصاب شرعی کندیم و با مهر تربتی که خانم داده بود جنازه را درون قبر گذاشتیم نعش پس از ۱۸ ماه کمترین بوی عفونتی نداشت.
و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون.
این آیه ای است که روی قبر شهید حاج شیخ فضل الله نوری نوشته شده است .
📗کتاب سرّ دار به قلم تندرکیا نوه شیخ شهید& نشر صبح ۱۳۸۹/ چاپ سوم - ص ۵۲
بر دار کردن شیخ فضل الله...
✍️علی مرادی مراغه ای
@Ali_Moradi_maragheie
✅امروز مصادف است با سالروز بردار کردن شيخ فضل الله نوری در۱۲۸۸ش.
بدون شک او یکی از سرسخت ترین دشمنان مشروطه و مجلس ایران بود، هنگامیکه مجلس اول به توپ بسته شد او گلوله های شلیک شده بسوی مجلس را به اصحاب فیل تشبیه کرده بود.
(حرمت مشروطه...ص157)
♦️پس از به توپ بستن مجلس اول، وقتی قیام تبریز بر علیه محمدعلی شاه آغاز شد و دولتین روس و انگلیس به شاه فشار آوردند که انتخابات مجلس را از نو برگزار کند، محمدعلی شاه نرم شده در پی برپایی یک مجلس صوری بود اما با مخالفت سرسخت شيخ فضل الله مواجه شد!.
برای اینکه شاه از به توپ بستن مجلس پشیمان نشود، شیخ در نامه ای به شاه، هشدار داد که اصلا عقب نشینی نکند:
«آنچه را بنده یقین دارم اینست که غلبه با شماست، هیچ از این بادها نلرزید و اگر فی الجمله لغزشی شود دیگر اصلاح نمی شود...»
و در مخالفت با مجلس خطاب به محمدعلی شاه نوشت:
«قسم به جمیع معظات شرعیه که ماها بلکه تمام اهالی اسلام این مملکت برای تاسیس مجلس شورای عمومی حاضر نیستند و نتیجه آن جز هدم دین و هرج و مرج و هدر دما محترمه و هتک نوامیس اسلامیه نمی دانیم»
(محمد ترکمان، مکتوبات...ص155)
و در نتیجه شاه از برپایی دوباره مجلس منصرف شد و نوشت:
«حال كه مكشوف داشتيد تأسيس مجلس با قواعد اسلاميه منافى است...ما هم از اين خيال بالمره منصرف و ديگر عنوان همچو مجلسى نخواهد شد»
(کتابهای آبی...ص159)
♦️برای پی بردن به نقطه نظرات شیخ و مشروعه خواهان در این زمان، بهترین منبع رساله«حرمت مشروطه» نوشته خود شیخ فضل الله است که در همین زمان نگاشته شده یعنی زمانیکه دیگر هیچ مانعی برای بیان نظرات شیخ وجود نداشت.
این رساله به روشنی نشان میدهد که شیخ نه تنها به آشتی بین اسلام و مشروطه معتقد نبوده بلکه کاملا به تضاد و مباینت مشروطه با دین اسلام قائل بوده.
پس اگر قبل از این گاهگاهی او با مشروطه خواهان کنار می آمده یا دم از «مشروطه مشروعه» یا به رسمیت شناختنِ وجود مجلس شورای به شرط «نظارت مجتهدین» را پیش میکشیده اینها بخاطر فشار اوضاع و احوال بوده و اکنون، پس به توپ بستن مجلس و قلع و قمع مشروطه خواهان، شیخ اعلام میکرد که هر گونه قانونگذاری جدید توسط مجلس به معنای ضدیت کامل با دین اسلام است...
♦️نگرش شیخ دقیقا نکته مقابل نگرش مشروطه طلبانی بوده که متاثر از اندیشمندانی چون هابز ، لاک، مونتسكیو و روسو...اعلام میکردند که مشروعیت قدرت و حکومت نه از بالا، بلکه از پایین و از اراده های تک تک انسانها سرچشمه میگیرد و این، در اصل 26متمم قانون اساسی مشروطیت بدین شکل، منعکس شده بود:
«سلطنت ودیعه ای است موهبت الهی که از طرف ملت به شخص پادشاه مفوض شده...»
و بعد از فتح تهران توسط مشروطه خواهان نیز، محمدعلی شاه براساس همین اصل از قدرت کنار گذاشته میشود و این موهبت از گرفته و از سوی مردم به فرزند او یعنی احمدمیرزا داده می شود.
♦️پس از فتح تهران، محمدعلی شاه به سفارت روسیه پناهنده شد، اما شیخ در هیچ سفارتخانه ای متحصن نشد و همچنان به انتظار سرنوشت نشست.
و در نهم مرداد دستگیرش کرده، در محاکمه ای که دادستان آن را شیخ ابراهیم زنجانی برعهده داشت به مرگ محکوم شده و در عصر 13رجب1327مطابق با زاد روز تولد حضرت علی در میدان توپخانه به دار آویخته میشود:
«وسط تابستان بود، عرق کرده بود و عرق از پیشانیش می ریخت؛ خسته به نظر می آمد...صحنه توپخانه مملو از خلق بود که کف میزدند و یک ریز فحش داده، میرقصیدند...»
(سردار، تندرکیا، تهران...ص42)
♦️زمانی يكى به شيخ گفته بود: «حضرت آقا، اينقدر با مشروطه مخالفت نكن».
و او جواب داده بود:
«مؤمن! من چهل هزار صيغۀ عقد ازدواج در اين شهر جارى كرده ام و جوانان آن در حكم فرزندان من هستند، چطور با من بد مى شوند؟»
(تلاش آزادى ص ۱۷۰)
اما گذشتِ زمان نشان داد که در لحظه ی بردار کردنش، بسیاری از جوانانی که در زیر دارش شادی می کردند و می رقصیدند حاصل همان صیغه های عقدی بودند که خود شیخ خوانده بوده، چون تنها معدود پيرمردهاى هم سن و سال خود شيخ، امثال اديب الممالك برايش مرثيه ساخته و گریستند و در مقابل، هیچکدام از آن جوانان بی شمار به دادش نرسیدند حتی پسرش شیخ مهدی...!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آمنه سادات ذبیح پور: دستگیری اعضای فرقه بهائیتدرپوششمربیانمهدکودکهایبدونمجوز
#جامعه نیازمند تبیین و آگاهیست.
@yamahdiadrekni72