part9_manzendeam.mp3
7.7M
🔺کتاب صوتی نمایشی "من زنده ام"
"خاطرات دوران اسارت معصومه آباد"
#قسمت_نهم
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
part10_manzendeam.mp3
12.53M
🔺کتاب صوتی نمایشی "من زنده ام"
"خاطرات دوران اسارت معصومه آباد"
#قسمت_دهم
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
part11_manzendeam.mp3
6.77M
🔺کتاب صوتی نمایشی "من زنده ام"
"خاطرات دوران اسارت معصومه آباد"
#قسمت_یازدهم
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
part12_manzendeam.mp3
6.14M
🔺کتاب صوتی نمایشی "من زنده ام"
"خاطرات دوران اسارت معصومه آباد"
#قسمت_دوازدهم (پایان)
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
99-07-06(hosseinighomi).mp3
12.84M
📚 سیری در نهجالبلاغه خطبه ۷۲
👤 #حجت_الاسلام_حسینی_قمی
🗓 یکشنبه ۱۳۹۹/۷/۶
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
آذریجهرمی: اگر کسی مشاهده کرد که برای مصرف «شاد» هزینهای از او کسر شده به شماره ۱۹۵ اطلاع دهد، با متخلفین برخورد قاطع میکنیم.
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃 #بغــــض_اربعیــــن 🍃
هنرنمایی و طراحی دیدنی فاطمه عبادی با شن به مناسبت برگزاری متفاوت اربعین امسال
#طراحی_با_شن
#فاطمه_عبادی
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 مگه میشه از این گذشت؟
🔻اشک شوق پناهیان پای یک حدیث کربلایی
#یادش_بخیر
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
کانون طه آبپخش
✨زیارت حضرت امیرالمومنین(ع) در روز یکشنبه 🌸 این زیارت به روایت کسی است که امام زمان(عج) را در بیدار
✨روز دوشنبه روز امام حسن(علیهالسلام) و امام حسین(علیهالسلام) است
در زیارت حضرت امام حسن(علیهالسلام) می گویی:
السَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ فاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حَبِيبَ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا صِفْوَةَ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِينَ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نُورَاللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا صِرَاطَ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بَيَانَ حُكْمِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نَاصِرَ دِينِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَاالسَّيِّدُالزَّكِىُّ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْبَرُّ الْوَفِىُّ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْقَائِمُ الْأَمِينُ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَالِمُ بِالتَّأْوِيلِ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْهَادِى الْمَهْدِىُّ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الطَّاهِرُ الزَّكِىُّ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا التَّقِىُّ النَّقِىُّ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْحَقُّ الْحَقِيقُ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الشَّهِيدُ الصِّدِّيقُ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ وَ رَحْمَةُ اللّٰهِ وَ بَرَكاتُهُ.
🏴🕯⬛️🏴🕯⬛️🏴🕯⬛️
در زیارت حضرت امام حسین(علیهالسلام) میگویی:
السَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ سَيِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِينَ، أَشْهَدُ أَنَّكَ أَقَمْتَ الصَّلاَةَ، وَ آتَيْتَ الزَّكَاةَ، وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ، وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ، وَ عَبَدْتَ اللّٰهَ مُخْلِصاً، وَ جَاهَدْتَ فِى اللّٰهِ حَقَّ جِهادِهِ حَتَّىٰ أَتَاكَ الْيَقِينُ، فَعَلَيْكَ السَّلامُ مِنِّى مَا بَقِيتُ وَ بَقِىَ اللَّيْلُ وَالنَّهَارُ، وَ عَلَىٰ آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ، أَنَا يَا مَوْلَاىَ مَوْلىً لَكَ وَ لِآلِ بَيْتِكَ، سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَكُمْ، وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُمْ، مُؤْمِنٌ بِسِرِّكُمْ وَ جَهْرِكُمْ، وَ ظَاهِرِكُمْ وَ بَاطِنِكُمْ، لَعَنَ اللّٰهُ أَعْداءَكُمْ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ، وَ أَنَا أَبْرَأُ إِلَى اللّٰهِ تَعالىٰ مِنْهُمْ، يَا مَوْلَاىَ يَا أَبا مُحَمَّدٍ، يَا مَوْلَاىَ يَا أَبا عَبْدِاللّٰهِ، هٰذا يَوْمُ الإِثْنَيْنِ وَ هُوَ يَوْمُكُما وَ بِاسْمِكُما وَ أَنَا فِيهِ ضَيْفُكُما، فَأَضِيفانِى وَ أَحْسِنا ضِيَافَتِى، فَنِعْمَ مَنِ اسْتُضِيفَ بِهِ أَنْتُمَا، وَ أَنَا فِيهِ مِنْ جِوارِكُما فَأَجِيرانِى، فَإِنَّكُمَا مَأمُورانِ بِالضِّيافَةِ وَالْإِجارَةِ، فَصَلَّى اللّٰهُ عَلَيْكُمَا وَ آلِكُمَا الطَّيِّبِينَ.
🏴🕯⬛️🏴🕯⬛️🏴🕯⬛️
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
کانون طه آبپخش
🚩 #عمودهای_عاشقی (روایتی کوتاه از پیاده روی اربعین مهرماه ۹۸) نصرالله شفیعی
#بخش_پنجم
جمعه ۱۹ مهرماه از خواب بلند می شوم، نگاهی به ساعت می اندازم، دو و نیم صبح را نشان می دهد هنوز از رختخواب بلند نشده بودم که صدای پیامک حاج خانم به گوش رسید. پاسخش را دادم که یا علی ما آماده ایم. محمد را نیز که عادت نداشت چنین نیمه شب هایی از خواب بلند شود بیدار کردم. مقاومتی در برابر خواب نوشین بامدادی نداشت. وقتی از موکب بیرون آمدیم اصلاً فرقی نداشت با سایر اوقات. هنوز چند قدمی جلو نرفته بودیم که صدای صاحبان موکب خطاب به رهگذران عمودهای عاشقی به گوش می رسید که بفرمایید حلیم، شای داغ، شای ایرانی، شای عراقی؟ چای عراقی ها خیلی غلیظ است. آن ها چای را در کتری آن قدر می جوشانند که به رنگ تیره درآید. عراقی ها تصور می کنند که فرق چای ایرانی با عراقی در غلظت آنهاست. به همین خاطر وقتی چای ایرانی از آن ها خواسته می شود اندکی چای غلیظ عراقی را در لیوان می ریزند و مابقی آن را از آب گرم پر می کنند. رقیق تر که شد می شود چای ایرانی. در حالی که پخت چای به سبک ایرانی امری است جداگانه که دم آمدن، آن هم با ملایمت و به تدریج از مهم ترین ویژگی آن است. دیگری فریاد می زند تخم مرغ، پنیر و کره و شیر داغ و خلاصه هر چه که در آن صبحگاه به مذاق جمعیت خوش می آید آماده کرده اند. ما ایرانی ها حساسیت خاص خود را داریم. از ظرفی که کسی از آن خورده یا نوشیده استفاده نمی کنیم مگر اینکه آن را بشوییم؛ در حالی که نزد عراقی ها این مسائل اصلاً معنا ندارد. آن ها استکان و نعلبکی را هر بار پس از استفاده در یک ظرف پر از آب می ریزند یعنی به اصطلاح آن را می شویند، سپس دوباره در آن چای می ریزند. گاهی ظروف غذا را نیز همین طور می شویند. ما ترجیح می دادیم از موکب هایی آب یا چای بخوریم که حتما در ظروف یک بار مصرف باشد.
همچنان مسیر را طی می کنیم مهمان نوازی ها به گونه ای است که واقعا فضا را تحت تأثیر قرار داده است. بسیاری از موکب ها مربوط به قبائل شیعه عراقی است. اسم قبیله یا به گفته ی آن ها عشیره را نیز روی موکب می نویسند. آن ها از اینکه موکبشان با نام و نشان، پذیرای زائرین امام حسین باشد برایشان افتخار است و در واقع به آن فخر می ورزند. از این روی در طول مدت پیاده روی، رئیس قبیله یا عده ای از بزرگان قبیله در موکب هستند و از مردم پذیرایی می کنند.
به موکبی برمی خوریم که با تابلویی به نام حشد الشعبی مشخص شده است. حشد الشعبی در ادبیات نیروهای نظامی عراق همان بسیج مردمی است. در زمان جنگ عراق علیه ایران صدام اسم نیروهای مردمی را که بالاجبار سازماندهی می کرد و به جبهه ها گسیل می داشت جیش الشعبی یعنی ارتش مردمی نام گذاری کرده بود. بعد از صدام و بخصوص بعد از حمله ی داعش به عراق با هماهنگی و همکاری سپاه قدس خصوصا سردار سلیمانی و نیروهای سپاه بدر عراق، نیروهای مردمی در قالب حشد الشعبی سازمان دهی شدند و امروز به عنوان یکی از نیروهای تأثیرگذار در عرصه ی دفاع مردمی در عراق نقش آفرین هستند. در بیرون راندن داعش از خاک عراق نیز نقش بسیار برجسته ای ایفا کردند؛ به همین خاطر به شدت از سوی قدرت های متجاوز بخصوص آمریکا و ارتجاع منطقه و عربستان سعودی مورد تخریب و تضعیف قرار می گیرند و تلاش می کنند تا جایگاه این نهاد انقلابی را در میان مردم تضعیف کنند. این در حالی است که مردم عراق به خوبی از حشد الشعبی حمایت می کنند.
وقتی نگاهم به نیروهای حشد الشعبی که مخلصانه از زائرین پذیرایی می کردند افتاد چقدر احساس صمیمیت و نزدیکی با آن ها می کردم. همان شادابی و اخلاص و سادگی و صمیمیتی را که در چهره بسیجیان خودمان مشاهده می کردم در چهره ی آن ها می دیدم. با آن ها سلام و علیک کردم و عکس یادگاری با برخی از آن ها گرفتم. همگی از سردار سلیمانی به نیکی و در جایگاه یک فرمانده افسانه ای یاد می کردند. خیلی از آن ها از نزدیک با سردار سلیمانی در جبهه های عراق علیه داعش حضور داشته اند. بسیاری از رشادت ها و تاکتیک ها و برنامه ریزی های جنگی را که از سردار دیده اند ما ندیده ایم. ما در طول این سالیانی که سردار سلیمانی با مدیریت و فرماندهی شگفت انگیز خویش عملیات هایی در خاک سوریه و عراق را فرماندهی و مدیریت می کرد جز شنیدن برخی اخبار چیز دیگری از نزدیک ندیده ایم، جز مدافعان حرم که شخصاً در سوریه حضور داشته اند؛ ولی بسیاری از رزمندگان عراقی در جنگ علیه داعش لحظه به لحظه با سردار بوده اند و از این جهت است که هیچ وقت نمی توانند خاطره ایشان را از حافظه ی خود پاک کنند.
در کنار برخی موکب ها گوسفندان یا گاوهایی را مشاهده می کنیم که برای ذبح و پذیرایی از زائرین آورده شده اند. نانواهایی را می بینیم که خانم های عراقی در حال آماده کردن و پختن نان داغ برای زائرین هستند. مسیر نجف کربلا در رهگذر تاریخ استثناست. باید گفت سفره ای به طول حداقل ۸۰ کیلومتر گسترانیده شده و زن و مرد، کوچک و بزرگ با جان و دل در حال پذیرایی از مهمانان هستند. کودکان عراقی را می بینم که با هرچه که از دستشان برمی آید از رهگذران کوی دوست پذیرایی می کنند. یکی تنها یک جعبه دستمال کاغذی به دست گرفته و از رهگذران می خواهد با برداشتن ورقی او را خوشحال کنند؛ تا او نیز احساس کند در این رستاخیز بزرگ بی نصیب نمانده است. کودکانی دیگر طبقی از خرما در دست دارند و با چشمان معصومشان گویا از زائرین التماس می کنند که دانه ای خرما بردارند. گاهی آنچنان تحت تأثیر قرار می گیرم که ناخودآگاه دست می برم و چیزی برمی دارم تا احساس رضایت را در چهره ی میزبانان ببینم. به دفعات عراقی ها را می بینم که براساس سنت عربی خود که به قهوه آن هم در فنجان های خاص علاقه دارند جلوی زائرین سد می شوند و با به هم زدن فنجان ها به هم به رهگذران قهوه تعارف می کنند. به نظر می رسد مشتری آن ها بیشتر خود عراقی ها و عرب ها هستند چرا که فنجان ها بدون آنکه بعد از مصرف شسته شوند دوباره با ریختن قهوه در آن به سایرین تعارف می شود و این برای ما ایرانی ها که معمولاً مقید به شستن فنجان و استکان هستیم قابل استفاده نمی باشد.
بازار شربت های خنک در انواع و اقسام آن گرم است و در آن هوای گرم که گاه زائرین را کلافه می کند، نوشیدن چند لیوان شربت حسابی به انسان حال می دهد. در این میان شربت لیموی عمانی عراقی ها هم طعم مخصوص خود را داشت و هم رنگ خاص خود را، گویا این شربت بیشترین هوادار را هم داشت. من علی رغم آنکه برای رعایت بیماری از نوشیدن شیرینی ها و شربت ها پرهیز می کردم و به همین خاطر از سهم بزرگی از این خوان بی منت بی بهره بودم؛ ولی با دیدن شربت عمانی آن هم خنک و دلچسب دل به دریا می زدم و کام و دل خود را شیرین و خنک می کردم.
عراقی ها به شیرینی خیلی علاقه دارند. همان طور که پذیرایی اشان شیرین است خوردنی ها و نوشیدنی هایشان نیز تا آنجا که امکان دارد شیرین است. چای غلیظ آن ها تا نیمه از شکر است، شربت هایشان بیش از آنچه که نیاز است با شکر درآمیخته است. در بازارشان حلوایی مخصوص دارند که بسیار پر مشتری است و از گردو و مواد بسیار مغذی ساخته شده، ولی آن قدر با شکر آمیخته است که ناخورده شیرینی اش را در کامت احساس می کنی!
به هر حال در این چند روز باید مواظب باشی که به قدر نیاز از این خوان گسترده که به عشق امام حسین گسترانیده شده استفاده کنی.
🖋#نصرالله_شفیعی
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
Part04_فرنگیس.mp3
7.99M
📗کتاب صوتی #نمایشی
#فرنگیس "خاطرات فرنگیس حیدرپور"
شیرزن خطه ی گیلان غرب
قسمت 4⃣
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
کانون طه آبپخش
📌 عمود شماره ۱۱۰ ▪️ دردِ پا اَمونم رو بریده بود. بیتاب شده بودم. همسفرم که انگار متوجه شده بود، هم
📌 عمود شماره ۲۱۰
🔅 خدای من! چقدر همسفره شدن با این غریبه لذت داشت. راستی چرا من تا حالا اسمش رو نپرسیدم. اومدم بگم برادر، اسمتون رو نگفتین که صدای الله اکبرِ اذانِ مغرب بلند شد. باهم وضو گرفتیم. گفت: «دو رکعت نماز، بین نماز مغرب و عشا از قول جدم آقا جعفر بن محمد، اینجا، برای روا شدنِ حاجت توصیه شده.»
💭 تو دلم مشغولِ بالا و پایین کردنِ آرزوهام شدم. خواستم بگم آقا سید... اما هر چی چشم گردوندم ندیدمش. نماز رو به جا آوردم و به سختی روی ویلچر نشستم. یه دفعه متوجه شدم دوباره داره هُلم میده. سَرِ دوراهی که رسیدیم، چشمم به سیلِ لشکرِ پیادهی ارباب افتاد.
🔺 خدایا! کاش منو نبُرده بود مسجد سهله، خیلی عقب موندم. ساعتم رو نگاه کردم. خدای من! چه طور ممکنه؟! من که قبل از سفر باطریش رو عوض کرده بودم. انگار خواب رفته، هنوز ساعت ۸ رو نشون میداد.
🏴 #همسفر_با_خورشید؛ قسمت سوم
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
📌 فتوکپیِ اشتباهات دیگران یعنی...
▪️ این که کار اشتباهَت را گردن جامعه بیندازی و بگویی «رسم جامعه اینطوره؛ سنّت خانوادگیه؛ الان اینطوری مُد شده و...»، خودش اشتباهی دیگر است. حتی اگر مانند حادثه کربلا ۳۰ هزار نفر کار اشتباهی انجام دهند، دلیل نمیشود که تو هم فقط به این خاطر که بی اراده هستی، آنها را همراهی کنی.
▫️ اگر با توجیهاتی همانند خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت باش! یا چون همه رفتند و هیچ کس نمانده، من هم میروم، کارها به تایید میرسید، ما هم امروز باید دست از یاری امام زمان برمیداشتیم.
▪️ یکی از مهمترین کارها برای تعجیل در ظهور، گناه نکردن است، اما این روزها خوب و بدِ خیلی از کارها در جامعه جور دیگری اِلقا و تعیین شده و در واقع به سنّت و عُرف جامعه تبدیل شده است (درحالیکه آن کار از نظر اسلام شایسته نیست)؛ مانند سنّتهای غلط در مورد ازدواج، مهریه و...
▫️ اگر دیگران کار بدی میکنند، تو مانند فردی بی اراده تقلید نکن! تو حقِ انتخاب داری؛ باور کن متفاوت بودن، بهتر از گناهکار بودن است. اگر نمیتوانی شرایط را تغییر بدهی، لااقل برای اشتباه دیگران کف نزن!
▪️ ذغال سنگ و الماس هر دو از جنس کربن هستند، ولی الماس چون فشار بیشتری را تحمل کرده، تبدیل به سنگی با ارزش شده است.
📎 #توجیه_المسائل_کربلا ۳
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
🔰 طرح محله های حسینی در روستای زیارت
تا کنون طرح #محله_های_حسینی توانسته در نقاط مختلف روستا به اجرا در بیاید که تصاویر فوق مربوط به محله گلستان میباشد.
این طرح توسط هیات فاطمیون کلید خورد، بدین صورت که سه شب در طول هفته، هیات بصورت سیار در نقاط مختلف روستا، به برگزاری مراسم سخنرانی و سینه زنی میپردازد.
#زیارت_دشتستان
#کانون_شاه_خراسان
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
4_842719003481735679_493159028373849321.mp3
3.38M
🌹کلیپ صوتی کمتر شنیده شده، صدای شهید جهان آرا و خاطرات دفاع مقدس و شهدا از زبان مقام معظّم رهبری از شهید سید محمّدعلی جهان آرا و یارانش.
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
#آیه_نگار
💌 کار خوب وقتی بدردت میخوره و خدا دوست داره که نیتت خوب باشه، اگر نیت خوب نداشته باشی خدا هم خوشش نمیاد!
برگرفته از آیه ۲۳ سوره فرقان
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
#جوانمرد_نوجوانان
ابوطالب پدر حضرت علی(عليهالسلام) نام علی(عليهالسلام) را #ظهير میگفت، چرا كه بسياری از مواقع او فرزندان، برادرزادههای خود را جمع میكرد و به آنان دستور میداد كه با هم #كشتی بگيرند، البته اين يك نوع تفريح رايج در عرب بود، علی(عليهالسلام) آن موقع كودك بود و دارای بازوانی درشت و كوتاه. علی(عليهالسلام) آستينهای خود را بالا میزد و با بزرگ و كوچك از برادران و عموزادههای خويش كشتی میگرفت بطوری كه با يك چرخش و بكار بردن فن خاصی پشت همه آنها را به خاك میبرد، پدرش نيز او را تشويق میكرد و میفرمود: علی(عليهالسلام) پيروز شد، بدين سبب او را ظهير ناميدهاند.
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
🔆 #پندانه
🤴👨🌾 «حاکم و کشاورز بیچاره»
🔸 روزی حاکمی برای گردش به بیرون از شهر رفته بود که مرد میانسالی را در حال کار بر روی زمین کشاورزی دید.
🔹حاکم پس از دیدن آن مرد بیمقدمه به کاخ برگشت و دستور داد کشاورز را به کاخ بیاورند.
🔸 روستایی بینوا با ترس و لرز در مقابل تخت حاکم ایستاد. حاکم دستور داد لباس گرانبهایی بر او پوشاندند و یک قاطر به همراه افسار و پالان خوب هم به او دادند.
🔹حاکم که از تخت پایین آمده بود و آرام قدم میزد به مرد کشاورز گفت: میتوانی بر سر کارت برگردی، ولی همین که دهقان بینوا خواست حرکت کند حاکم کشیدهای محکم پس گردن او نواخت.
🔸همه حیران از آن عطا و حکمت این جفا، منتظر توضیح حاکم بودند.
🔹حاکم از کشاورز پرسید: مرا میشناسی؟
🔸کشاورز بیچاره گفت: شما تاج سر رعایا و حاکم شهر هستید.
🔹حاکم گفت: آیا بیش از این مرا میشناسی؟
🔸سکوت مرد حاکی از استیصال و درماندگی او بود.
🔹حاکم گفت: بخاطر داری بیست سال قبل که من و تو با هم دوست بودیم در یک شب بارانی که در رحمت خدا باز بود، من رو با آسمان کردم و گفتم خدایا به حق این باران و رحمتت مرا حاکم این شهر کن و تو محکم بر گردن من زدی و گفتی که ای ساده دل! من سالهاست از خدا یک قاطر با پالان برای کار کشاورزیام میخواهم هنوز اجابت نشده آن وقت تو حکومت این شهر را میخواهی؟
🔴 یک باره خاطرات گذشته در ذهن دهقان مرور شد.
🔸حاکم گفت: این قاطر و پالانی که میخواستی، این کشیده هم تلافی همان کشیدهای که به من زدی. فقط میخواستم بدانی که برای خدا حکومت این شهر یا قاطر و پالان فرق ندارد. فقط ایمان و اعتقاد من و توست که فرق دارد. از خدا فقط بخواه، خدا بینهایت بخشنده و مهربان است و در بخشیدن بیانتهاست ولی به خواستهات و لطف و تقدیر خداوند ایمان داشته باش.
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha