eitaa logo
کانون طه آب‌پخش
981 دنبال‌کننده
44.7هزار عکس
20.5هزار ویدیو
966 فایل
ارتباط با ادمین: @faraghlit313
مشاهده در ایتا
دانلود
کانون طه آب‌پخش
🚩 (روایتی از پیاده روی اربعین مهرماه۹۸) نصرالله شفیعی آهسته رو به جلو می‌رویم. برای استراحت روی صندلی‌هایی که به‌وفور در مقابل موکب‌ها گذاشته‌شده می‌نشینیم. نگاهم به جمعیت خروشانی که بی‌درنگ جاده‌ی عاشقی را می‌پیمایند می‌افتد. گوشی تلفن همراه خود را بیرون می‌آورم و تعدادی عکس و فیلم کوتاه از آن‌ها تهیه می‌کنم. شکوه این جمعیت لحظه‌ای رهایم نمی‌سازد. عاشقان از هر ایل‌وتبار جمع شده‌اند، رودخانه‌ای خروشان گشته، بی‌مهابا به‌پیش می‌روند. درنگ معنا ندارد. نه گرما مانع است و نه تاول‌های پا و نه گرفتگی عضلات. خستگی فراموش‌شده. امروز واژه‌ی عاشقی را توانستم معنا کنم. امروز از عشق رمزگشایی کردم. بیچارگی عقل را در قبال عشق به‌خوبی لمس کردم. معنای زندگی عاشقانه را فهمیدم. چرا که امروز همه‌ی زیبایی‌ها جمع شده‌اند. زمان در امواج پرخروش انسان‌ها گم‌شده. صبح و بعدازظهر، شب و نیمه‌شب در هم تنیده شده است. زمان در رودخانه‌ای جاری‌شده و شبانه‌روز را در خود غرق کرده است. من از راه رفتن پیرمردانی که در گذر ایام کمر خم کرده‌اند ولی در اینجا راست‌قامت با گام‌هایی استوار به‌پیش می‌تازند فهمیدم که عشق حسین چه ظرفیتی در انسان ایجاد می‌کند، پیرزنانی را می‌بینم که مفهوم ایستادگی در تفسیر قدم‌هایشان کم می‌آورد؛ و کودکانی که هفت‌سنگ عشق را پشت سرنهاده و در دامان جاده نجف به کربلا زمین سخت را به بازی گرفته‌اند. من در شکوه راهپیمایی آن جانباز و معلولی که با پنجه‌های ستبرش چرخ‌های ویلچر را به حرکت درمی‌آورد درمانده شدم. مات و مبهوت، لختی نشستم و فقط نظاره کردم. جمعیت می‌خروشید و به‌پیش می‌رفت و در تفسیر این حماسه مانده بودم. جان‌ها فدای امام حسین(ع) که خون پاکش این‌گونه توانسته جهان را منقلب کند. جاده نجف به کربلا تنها یک راهپیمایی نیست که با تبلیغات گسترده، عده‌ای را گسیل کرده باشند تا لحظاتی مانور دهند و سپس راهی زندگی شوند. راهپیمایی اربعین پیاده‌روی خانوادگی نیست که به امید قرعه‌کشی در پایان برنامه و تقدیم دوچرخه‌ای بخواهند جمعیتی را جذب کنند و یا تا آخر مراسم نگه‌دارند. راهپیمایی اربعین بازخورد همه‌ی خواسته‌های متعالی بشریت در طول تاریخ است. در جاده نجف به کربلا و بین‌الحرمین حکومت امام زمان را می‌بینیم. یاوران مهدی قیام کرده‌اند، با همه‌ی دارایی و سرمایه‌ی خود پا به میدان گذاشته‌اند. وقتی شنیدند داعش تهدید کرده و آن اعتراضات ساختگی را در برخی شهرهای عراق در آستانه‌ی اربعین دیدند بیشتر مصمم شدند و اعلام حضور کردند. در هر موکبی حسین نظاره‌گر است و شاهد تحقق آرزویی است که در دهم محرم ۶۱ خونش را برای آن تقدیم کرد. شاید عده‌ای تصورشان فقط عظمت حضور راهپیمایان اربعین باشد که در گوشه‌ای از دنیایی که زورمداران پنجه بر جسم و جان مردم افکنده‌اند بدون توجه به هر تهدیدی بزرگ‌ترین اجتماع انسانی را شکل داده‌اند. آری همین‌طور است و می‌توان اعتراف کرد که هیچ جای جهان، سابقه‌ی چنین حضور پرشکوهی را تجربه نکرده است؛ ولی همه‌ی ماجرا این نیست. ماجرا در رفتاری متفاوت با رفتار حاکم بر انسان‌ها در این روزگار است. در روزگاری که خور و خواب و خشم و شهوت و منفعت‌طلبی همه‌ی جهان را لبریز کرده است انسان‌هایی از سراسر جهان گرد هم جمع شده‌اند تا همه‌ی فضائل انسانی را که حق‌طلبان و آزادگان در طول تاریخ به دنبال آن بوده‌اند و حتی از دادن جان نیز در رسیدن به این آرمان‌ها دریغ نکرده‌اند، یکجا در بیابانی تحت عنوان جاده نجف تا کربلا و در قطعه‌ای کوچک در بین‌الحرمین محقق سازند. این رفتارها همه تمرین برای زندگی در پرتو ظهور است. این صحنه‌ها بیانگر تحقق آن زندگی آرمانی است که شیعه اعتقاد دارد. مهم آن است که شرایطش فراهم گردد و مردم اراده کنند. سال‌ها بود که میلیون‌ها عاشق در جهان آرزوی زیارت خاک حسین بن علی را داشتند ولی حاکمان جور با درک نقش شگرف امام حسین در بیداری و قیام ملت‌ها مانع می‌شدند. امروز خواست الهی بر این تعلق‌گرفته که شرایط برای حضور بسیاری از دلدادگان فراهم شود می‌بینیم که چقدر به‌راحتی آن جامعه‌ی آرمانی قابل‌دستیابی است. درست به همین دلیل است که دشمن از این اجتماع بزرگ و بی‌نظیر بشری به‌شدت در هراس است و شکی نداشته باشید که برای بر هم زدن آن از هیچ توطئه و نقشه‌ی شیطانی فروگذار نخواهد کرد. اینجا است که باز مردم باید هوشیار باشند. به‌خصوص مردم ایران و عراق که بنیان‌گذار و صاحب اصلی این اجتماع بزرگ بشری هستند. جمعیت همچنان در خروشند و نه‌تنها هفت شهر عشق را پشت سر گذاشته‌اند بلکه هزار و چهارصد عمود را در وادی عاشقی سپری کرده تا به ساحل ظهور نزدیک شوند...
مجدداً مسیر را ادامه دادیم. نسیم ملایمی می‌وزید و خنکای آن پهنای صورتمان را نوازش می‌داد. با طلوع آفتاب و تابش اشعه‌ی آن بر پهن‌دشت مسیر کم‌کم گرمی هوا نیز به سراغمان آمد.‌ ۴۰۰ عمود عاشقی را پشت سر گذاشته بودیم. خانم‌ها دیگر توان ادامه مسیر را نداشتند. می‌دانستند که من امسال عزمم را جزم کرده بودم که همه‌ی مسیر را با پای پیاده بروم بخصوص که بااحتیاط‌هایی که کرده بودم آسیب خاصی مثل سال گذشته ندیده بودم. پیشنهاد دادند ما ادامه‌ی راه را با ماشین به کربلا می‌رویم، می‌مانیم تا تو ته ما ملحق شوی پیشنهادشان نمی‌توانست برایم قابل‌قبول باشد. ترجیح دادم آن‌ها را همراهی کنم. پیش‌بینی امان این بود که ایستادن کنار اتوبان نجف به کربلا به‌راحتی اتومبیل مناسب پیدا کنیم و راهی کربلا شویم. در میان تاکسی‌ها پراید و سمن و پژوی ایرانی نیز بود. محمد گفت بابا فقط حواست باشد با ماشین‌های خارجی برویم نه اینجا هم سوار پراید و سمندمان کنی! گفتم نگران نباش سعی می‌کنم راضی‌ات کنم. کنار اتوبان که رسیدیم سیل جمعیتی را مشاهده کردیم که برای رفتن به کربلا منتظر ماشین بودند. جالب این بود که ماشین‌ها اعم از مسافربری و شخصی بی‌اعتنا با سرعت زیاد از کنارمان می‌گذشتند. همه‌ی آنچه در ذهن داشتیم بسان سرابی از جلویمان محو شد‌. به خانواده گفتم با این وضعیت خیال کربلا رفتن با ماشین را باید از سرتان بیرون کنید. در عین حال ناامید نشدم و همچنان مثل سایر مسافران در مقابل هر ماشینی که رد می‌شد دست بلند می‌کردم. گاهی سه‌چرخه‌های باربری که حالا مسافرکش شده بودند می‌ایستادند و می‌گفتند تا عمود ۶۰۰ هر نفر را ۱۰ هزار تومان می‌بریم. نه قیمت مناسب بود و نه این مسافت مشکلی از ما را حل می‌کرد. سرانجام وانت باری ایستاد جمعیت زیادی به سویش هجوم بردند. فکر کنم راننده‌اش افغانی بود. گفت تا کربلا می‌روم. هیچ‌کس به فکر این نبود که این‌همه مسیر را باید تا کربلا پشت این وانت بنشیند. بر سر قیمت توافق شد هر نفر ۲۰ هزار تومان. کسی باور نمی‌کرد در این وانفسا ماشینی پیدا نماید. به‌محض توافق جمعیت به پشت وانت هجوم بردند. زن و مرد هم کسی نمی‌شناخت حتی محرم و نامحرم هم یادشان رفته بود. من نیز ابتدا تنهایی رفتم بالا و جا برای همراهان گرفتم. جمعیت آن‌قدر فشرده بود که کسی حتی امکان بک ذره جابجایی برایش وجود نداشت‌. تنها کاری که امکان داشت زن‌ها و مردان تقریباً در دو قسمت جمع شدند هرچند به‌طورکلی این هم رعایت نشد. عقب وانت‌بار جای بار است و نمی‌توان گفت چند نفر ظرفیت دارد که بگویم چند نفر اضافی سوار کرده بود ولی همین‌قدر بگویم که در آن محوطه محدود ۳۲ نفر خود را پناه داده بودند که دو نفر نیز روی سقف وانت نشسته بودند. دیدن این منظره من را به سال‌های دور ایران برد. به‌هرحال در آن موقع کسی به فکر این نبود که چگونه و با چه وسیله‌ای می‌خواهد خود را به جوار حضرت دوست برساند؛ مهم ابن بود که این مقصد طی شود. با خود فکر کردم آیا رفتن ما با این وضعیت که بسیار مخاطره‌آمیز بود و با کوچک‌ترین غفلت از سوی راننده یا طرف مقابل احتمال یک فاجعه‌ی انسانی وجود داشت آیا درست است یا خیر؟ اگر خدای ناخواسته اتفاقی بیفتد آیا ما در این اقدام شریک نخواهیم بود. نگران‌کننده‌تر این بود که در عراق قوانین راهنمایی و رانندگی اصلاً معنا ندارد. نه تابلویی در کنار جاده است و نه پلیسی وجود دارد که رفتار رانندگان را در رانندگی کنترل کند. هر راننده خودش کدخدای خودش است. هر سرعتی که خواست برود و هرگونه که خواست رانندگی کند. ماشین‌ها که بیشتر کرایه کش بودند و این روزها به برکت میلیون‌ها مسافر اربعین تبدیل به دوران طلایی درآمدزایی برایشان شده بود با سرعت بی‌رحمانه، به‌پیش می‌راندند و بی‌مهابا سبقت می‌گرفتند. از همه جالب‌تر وقتی این وانت‌های سرشار مسافر از کنار یک بازرسی می‌گذشتند بدون کوچک‌ترین واکنش پلیس رد می‌شدند و اصلاً از نظر پلیس تخلف محسوب نمی‌شد. 🖋 @Fahma_KanoonTaha
کانون طه آب‌پخش
📌 عمود شماره ۳۱۳ 🏴 لشکرِ سیاه پوش ارباب! جمعیت بود که فوج فوج از جلوی چشام رد می‌شد. خدایا آخه این
📌 شماره عمود ۴۲۰ 📢 صدای پیرزنی با لهجه‌ی عربی توجهم رو جلب کرد: - «سیدی! سیدی! شکرا. شکرا...» و همین‌طور پشتِ سرهم تشکر می‌کرد و کلماتی می‌گفت که متوجه نمی‌شدم. خدای من! او داشت با همسفر من صحبت می‌کرد؟! 🚰آقا سید همین‌طور که آب دستش بود و به زائرها تعارف می‌کرد، با لهجه‌ی عربیِ فصیحی با پیرزن صحبت کرد. دلم ریخت. چه لهجه‌ی قشنگی! چه صوتِ دل‌نشینی! تا حالا این‌قدر از زبانِ عربی خوشم نیومده بود. از دخترِ جوانی که به نظر می‌‌رسید همراه پیرزنه پرسیدم: «چی شده که این‌قدر تشکر می‌کنن؟ اصلأ شما فارسی بلدین؟» 🧕 دخترِ جوان جواب داد: «بله. من و مادرم اهلِ یکی از روستاهای خوزستانیم. وضع مالیمون خوب نیست، اما مادرم به عشقِ زیارتِ آقا، تنها گوساله‌ای رو که داشتیم فروخت تا بیایم زیارت. به مرز که رسیدیم، متوجه شدم کیفِ مدارک، پاسپورت، پول و هر چی که دار و ندارمون بود، گم شده. مادرم داشت از شدتِ ناراحتی سکته می‌کرد. هیج‌ جوری آروم نمی‌شد.» 🔅 در حالی که با دستش به آقاسید اشاره می‌کرد گفت: «خدا ان‌شاءالله این آقا رو خیر بده. انگار که از غیب رسیده باشن، شدن فرشته‌ی نجات ما!» ▪️ ؛ قسمت پنجم @Fahma_KanoonTaha
کانون طه آب‌پخش
📌 دعا خوبه، اما تو فرق می‌کنی! ▪️ شما به کسانی که در هنگام لشکرکشی دشمن، بجای کمک به امام زمانشان،
📌 بعضی آدمها را باید خواند، پس ورق بزن! ▪️ اینکه گروهی جایگاهِ اجتماعی دارند یا تعداد طرفدارانشان زیاد است (با وجود اینکه در زمینه‌ای خاص مهارت دارند)، دلیل بر صحتِ تمامِ اعمالِ آنها نمی‌شود. ▫️ ما باید ارزشهای زندگیمان را بر اساس نظراتِ فردی (امام زمان) تنظیم کنیم که از همه عاقل‌تر و عادل‌تر است. ▪️ به عقیده شما نظر سلبریتی‌ها مهم است یا امام زمان؟ بعضی افراد در ظاهر عمل خوبی انجام می‌دهند، اما در باطن به دنبال منافع خود هستند. ▫️ آدمها مثل کتاب هستند، از روی بعضی باید رونوشت گرفت، بعضی را باید چند بار بخوانی تا بتوانی درکشان کنی، اما بعضی از کتابها را باید نخوانده کنار گذاشت. ▪️ کربلا رخ داد، چون گروهی منافق، کتابِ اشتباهی را علم کردند و با همین ترفند، طرفدارانِ خود را زیاد کردند و با شعار «بُغضاً لِأَبیک» لشکر کشی کردند. طرفدارانشان جوری توجیه شده بودند که حتی در فرات، غسلِ شهادت می‌کردند؛ همه اینها یک دلیل داشت و آن هم این بود که آنها با کتابی به اسمِ قرآنِ ناطق آشنایی نداشتند. 📎 ۵ @Fahma_KanoonTaha
Ostad_Raefipour_Sharh_Ziyarat_Arbaeen.mp3
20.55M
🔊 استاد 📝 موضوع: شرح زیارت اربعین - جلسه اول 📆 تاریخ: ١ آبان ماه ١٣٩٧ 🕌 عراق، مسیر پیاده روی اربعین، موکب مسجد مقدس جمکران @Fahma_KanoonTahaد
Ostad_Raefipour_Sharh_Ziyarat_Arbaeen(1).mp3
25.75M
🔊 استاد 📝 موضوع: شرح زیارت اربعین - جلسه دوم 📆 تاریخ: ٢ آبان‌ ماه ١٣٩٧ 🕌 عراق، مسیر پیاده روی اربعین، موکب مسجد مقدس جمکران @Fahma_KanoonTaha
🌹🌹🌹 شهادت یعنی زنـدگی کن، امـا فقط برای خدا. اگر شهادت میخواهید زندگی کنید فقط برای خدا...! 🌱 @Fahma_KanoonTaha
قصه نطافت قسمت هشتم.mp3
9.44M
آی قصه قصه قصه این کارو انجام بدی دیگران شما رو خیلی دوست دارن! 🌺واللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ🌺 🌹سوره توبه، آیه ۱۰۸ 🌺 خداوند افراد پاکیزه را دوست دارد @Fahma_KanoonTaha
6.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 چرا استاد حسین خیراندیش تا حد امکان با غذا درمان می کند؟ درمان همه بیماریها با یک آیه قرآنی! 🔺اين كليپ را انتشار دهید تا به هموطنامون خدمتی كرده باشيم🔻 @Fahma_KanoonTaha
8.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 داستان موج های دوم و سوم کرونا چیست؟ ♻️ استفاده‌ی طولانی مدت از ماسک و کاهش اکسیژن بدن چه عوارضی را به دنبال دارد؟ 💢 تکنولوژی 5G چه بلایی بر سر سیستم ایمنی بدن می آورد؟ 💢 آیا واکسن ها تضمینی برای سلامتی هستند؟ @Fahma_KanoonTaha
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضاالْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهیدِ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ @Fahma_KanoonTaha