هدایت شده از کانون طه آبپخش
كتاب يك پنجره خورشيد.pdf
1.95M
📚#معرفی_کتاب
کتاب #یادت_باشد که یادتونه عاشقانه هایی از زندگی #شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی و همسرشون که بیش ۱۳۰ بار تجدید چاپ شده و اگه نخوندین توصیه میکنیم حتما بخونید...
یا #قصه_ی_دلبری #شهید_محمدخانی از زبان همسرشون که خیلی استقبال شده خصوصا اونایی که طعم عشق سوزان رو چشیدن یا دوست دارن بدونن مذهبی عاشق چطوریه؟
اما میخایم در کنار این دو کتاب با همون طعم #مجموعه_ی_اینک_شوکران رو بهتون معرفی کنیم که هم واقعا جذابند و هم #عاشقانه و هم #بسیار_آموزنده...
پیشنهاد میکنم این مجموعه رو که با رنگ بندی زیبا منتشر شدن حتما تهیه بفرمایید.
#حسینیـــہ_مجـــازے
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
🔰 سخننگاشت | توان مدیریتی بعضی بخشها ضعیف است، مدیریتها باید فعال و خستهنشو باشند
🔻رهبر انقلاب اسلامی: من عقیده ندارم که مسئولین ذیربط در مسائل اقتصادی تلاش نمیکنند؛ نه، تلاشهای زیادی دارد انجام میگیرد، البتّه در توان مدیریّتی در بعضی از بخشها اشکال هست. مدیریّتها بایستی قوی، فعّال و خستهنشو باشند. هر جا ما با مدیریّتهایی با این خصوصیّات مواجه بودیم دیدیم که کار پیشرفت کرده. ۹۹/۷/۲۱
🏷 ارتباط تصویری با مراسم دانشآموختگی دانشجویان دانشگاههای افسری نیروهای مسلح
#حسینیـــہ_مجـــازے
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
🔰 سخننگاشت | واجبترین عناصر آرایش معنوی نیروهای جوان اینهاست:
تقوا، اخلاص، شجاعت، تواضع، وفاداری به اسلام و انقلاب
🔻رهبر انقلاب اسلامی: ما بایست تا آنجایی که میتوانیم وسیلهی صیقل دادن این نفوس جوانهای عزیزمان را فراهم کنیم، آرایش معنوی آنها به تقوا است، به اخلاص است، به شجاعت است، به تواضع است، پایبندی به عهد است، وفاداری نسبت به قولی است که به نظام و به اسلام و انقلاب دادند اینها جزو واجبترین آنها است، اینها آرایشهای معنوی است. ۹۹/۷/۲۱
🏷 ارتباط تصویری با مراسم دانشآموختگی دانشجویان دانشگاههای افسری نیروهای مسلح
#حسینیـــہ_مجـــازے
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
❤️معنای وسیع #رزق
✨ زمانی که خواب هستی و ناگهان، به تنهایی و بدون زنگ ساعت برای #نماز بیدار میشوی رزق است؛ چون بعضی ها بیدار نمی شوند.
✨زمانی که با مشکلی روبرو میشوی، خداوند صبری به تو می دهد که چشمانت را از آن مشکل بپوشانی؛ این #صبر، رزق است.
✨زمانی که در خانه لیوانی آب به دست پدرت می دهی؛ این فرصت #نیکی کردن، رزق است.
✨گاهی اتفاقی می افتد که در نماز حواست نباشد (مقیم اتصال نباشی) ناگهان به خود می آیی و نمازت را با #خشوع میخوانی (متصل میشوی)؛ این تلنگر، رزق است.
✨ یکباره یاد کسی میفتی که مدت هاست از او بی خبری و دلتنگش میشوی و #جویای حالش میشوی؛ این رزق است.
رزق #واقعی این است
رزق خوبی ها
نه ماشین، نه درآمد...
اینها رزق مال است که خداوند به همه بندگانش می دهد
اما #رزق #خوبی ها را فقط به #دوستدارانش می دهد.
#حسینیـــہ_مجـــازے
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
💌 #دلنوشته_ای_برای_مصطفی
مصطفی سلام🌹
صدای مرا از بیسیم🎙️
دنیا میشنوی
آنجا به مهدی فاطمه بگو برایم دعا کند
مصطفای عزیز مواظب راه رفتنم باش.🌱
مصطفی بوی آسمان داری پس به حرمت خدای آسمانها شفاعتم کن و حمدی بخوان که من مرده ام و تو زنده ای🍃
دوست دارم من هم مثل شماها بشوم، مثل شما اسوه ی ایمان بشوم، در ره رهبر بدهم جان خود، یک نفس کوچک جانان بشوم.
📝 همسنگرت در دانشگاه علم و صنعت ایران به امید دیدار
#حسینیـــہ_مجـــازے
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
💥صدای زیبا کافی نیست...
روح حاکم بر صدا هم مهم است...
✍ کمیل نیمه شبی همراه حضرت علی علیه السلام در تاریکی شب از کوچه های کوفه عبور می کردند تا به خانه ای رسیدند از آن خانه صدای تلاوت قرآن به گوش می رسید، معلوم بود مرد پارسایی از بستر راحت برخاسته و باصدایی دانشین و پرشور قرآن می خواند آن چنان که گریه و بغض گلویش را گرفته بود کمیل سخت تحت تأثیر آن صدا قرار گرفت آن مرد این آیه را می خواند:
🔹{آیا کسانی که در زیورهای دنیا غرق هستند بهترند} یا آن کسی که در ساعات شب به عبادت مشغول است و در حال سجده و قیام، از عذاب آخرت می ترسد و به رحمت پروردگارش امیدوار است؟! بگو آیا کسانی که می دانند یکسان هستند؟! تنها خردمندان متذکر می شوند}.
🔹وقتی کمیل این آیه را با آن صدای پرسوز می شنید، چنان دگرگون شد که با خود گفت: ای کاش مویی بر بدن این قاری می شدم و صدای قرآن او را می شنیدم! حضرت علی علیه السلام از دگرگونی حال کمیل به خاطر آن صدای پرسوز و گداز آکاه شد و به او فرمود:
🔥 ای کمیل! صدای پراندوه این قاری تو را حیران و شگفت زده نکند؛ چرا که او از دوزخیان است و بعد از مدتی راز این سخن را به تو خواهم گفت.
✨این سخن مولا، کمیل را از دو جهت شگفت زده کرد؛ یکی این که حضرت از دگرگونی درونی کمیل خبر داد و دیگر این که او را از دوزخی بودن آن خواننده ی قرآن باخبر کرد.
⚔مدتی گذشت تا این که جنگ نهروان پیش آمد. در این جنگ کسانی که با قرآن سر و کار داشتند علی علیه السلام را کافر خواندند و با او به جنگ برخاستند. کمیل چون سربازی جانباز همراه علی علیه السلام بود و علی(ع) که متوجه کمیل شد، ناگهان نوک شمشیرش را بر سر یکی از هلاک شدگان فرود آورد و فرمود: ای کمیل! آن کسی که در آن نیمه شب قرآن را با آن سوز و گداز می خواند همین شخص است.
🔹کمیل سخت تکان خورد و به اشتباه خویش پی برد و دانست که نباید صدای قرائت زیبا و ظاهر افراد او را گول بزند. او در حالی که بسیار ناراحت بود، خود را روی قدم های مبارک حضرت انداخت و از خدا طلب آمرزش کرد.
پ.ن: علاوه بر صدای زیبا،. خود خواننده هم مهم بود برای همین صدای زیبا در آن شب هیچ تاثیری بر حضرت امیر(ع) نداشت چرا که بر باطن و اصل موضوع احاطه داشتند.
فقط صدای زیبا کافی نیست...
روح حاکم بر صدا هم مهم است...
اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امورِنا خَیْراً:
خدایا آخر و عاقبت کارهای ما را ختم بخیر گردان.
#حسینیـــہ_مجـــازے
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
کانون طه آبپخش
📔 #بخوانید | #کتاب_شهدایی 📚 از حاج ابراهیم تا خان طومان 🔻گذری بر خاطرات شهیدمدافع حرم در خان طومان
🔴🆕 یک جهنم واقعی در خانطومان!/ بلباسی و رجاییفر برای کمک رفتند و برنگشتند/ تکفیریها آن روز حتی نفر را با توپ ۲۳ که مخصوص هواپیماست هدف میگرفتند
مهمات اصلی مان کلاش بود، با دو آرپی جی و ده دوازده نارنجک همراه هر نفر.
عالیشاه و روحانی فقط درب خانه را داشتند که دشمن از در بیرون نیاید. دشمن تمام حجم آتشش از در خانه بود. نزدیکی غروب تیری به دستم خورد. کم کم داشت مهماتمان تمام می شد و ناچار به عقب نشینی بودیم. در همان حال، در انفجاری، شکم یکی از نیروهای فاطمیون پاره شد و دل و روده اش بیرون ریخت. با چفیه دور شکمش را بست و کشان کشان به سمت عقب حرکت کرد. این اتفاقاتی که دارم تعریف می کنم، مربوط به دوران آتش بس است. ما مثلا در آتش بس بودیم.
سرگرد باقری که از ابتدای درگیری، به کمک خط یاسر رفته بود، روایت را از جناح دیگری آغاز کرد و گفت:
- چند دقیقه بعد از اعلام آمادهباش، به من دستور رسید، گروهانی را برای تامین جاده حمره، به خان طومان ببرم. در بین راه دستور عوض شد و گفتند هر چه سریع تر خود را به خان طومان برسانید. با رسیدن به خان طومان به همراه نجف پور و حسینتبار خود را به خط یاسر رساندیم. در مدت بسیار کوتاهی، با حجم آتش سنگین دشمن مواجه شدیم، همه جا به جهنم مبدل شده بود، یک جهنم واقعی! سمت راست خط یاسر مستقر شدیم. از رضا حاجیزاده که در خط مستقر بود پرس و جو کردیم. به شهادت رسیده بود. طولی نکشید که خطوط سمت راست ما یعنی عمار و حمزه شکسته شد.
رمضانی گفت:
- با شکسته شدن خط عمار و حمزه، عابدینی و گروه ضربت، از خط عمار، و بچه های خط حمزه، یک پله عقب نشستد.
سرگرد ادامه داد: - تکفیری ها به سمت دیده بانی، فرماندهی و مخابرات پیشروی می کردند. دشمن تصمیم داشت با رساندن تانکی مملو از مهمات و مواد منفجره، در یک حرکت انتحاری، تمام ساختمان ها و افراد آن منطقه را خاکستر کند. در تفکر جبهه النصره، حملات انتحاری جایی ندارد. حملات انتحاری از جمله روشهای مبارزه ی داعش است. همین عملیات انتحاری، نشانی از اتحاد جبهه های مختلف تکفیری بود که برای مقابله با ایران، چاره ای جز کنار گذاشتن اختلافات خود ندیده بودند.
به همت رزمندگان فاطمیون، این تانک، از پیشروی باز ایستاد و ناچار در محلی نرسیده به ساختمان ها خود را منفجر کرد، اما با وجود این که به ساختمان های ما نرسید، با انفجار مهیبی که داشت، تعدادی را شهید و موج انفجارش، افرادی تا حدود یک کیلومتر را گرفت. این انفجار بزرگترین و مهیب ترین انفجاری بود که تمام عمرم دیده بودم.
آن روز، دشمن تصمیم گرفته بود، تمام تدابیر، دسیسه ها و قدرت مالی و تسلیحاتی خود، که سر در چاه های نفتی عربستان، و نیرنگ آمریکا داشت را به کار ببندد و آخر و عاقبت نبرد را به هر ترفندی که شده به نفع خودش رقم بزند.
یک کلام؛ تکفیریها آن روز از چیزی به نام تفنگ استفاده نمی کردند، آنها حتی نفر را با توپ ۲۳ که مخصوص هواپیماست هدف می گرفتند. غروب آفتاب، با پیشروی دشمن، رادمهر رفته بود ساختمان فرماندهی که اطلاعات را امحا کند. آخرین صدایی که از او در بیسیم شنیدم این بود: ساختمان بغلی کیست که ما را می زند؟... بعد هم صدا قطع شد.
سیدجواد اسدی که می دانست ساختمان، در محاصره است به کمک رادمهر رفت که وسط راه او را با دوازده هفت زدند. آقای داداشی در این میان رشته کلام را به دست گرفت و گفت:
- آقای معصومیان آخرین لحظات، با سیدجواد بوده، می گفت: سیدجواد که داشت سینه خشابش را می بست، دستش را رو به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! تو شاهد باش که من فقط برای رضای تو به صحنه پیکار می روم.
بعد هم رو به معصومیان گفته بود: داخل کوله پشتی ام مقداری پول بیت المال است، اگر اتفاقی برایم افتاد، به وضعیتشان رسیدگی کن. و از ساختمان زد بیرون.
سرگرد باقری گفت: - دشمن با رسیدن به فرماندهی و سپس کارخانه، بین ما و رزمندگان خط عمار و حمزه سد شد. ما در خط یاسر و مالک، در محاصره تکفیریها افتادیم و یک پله عقب نشستیم. بچه های ما تا نیمه شب با هماهنگی خط مالک به فرماندهی شفیع زاده مقاومت کردند.
رمضانی که تا پیش از این در موقعیت ۱۵۰۰ بوده، گفت: - صد متر عقب تر از خط عمار، خاکریز کوچکی بود که عابدینی بعد از عقب نشینی، فرماندهی آن را به عهده داشت.
عابدینی و بچه های گروه ضربت که به کمک سید رضا رفته بودند، تا ساعت یک بامداد، آن جا مقاومت کردند، ولی با این احتمال که با وجود نفوذ دشمن، به ساختمانهای مخابرات و فرماندهی، این خطوط هم دور بخورند و در محاصره دشمن بیفتند، رزمندگان تمامی این خطوط باید می توانستند، ظرف یکساعت، خود را به خط عقبی عمار برسانند تا همگی با هم، با سازماندهی جدید، عملیات را پیش ببریم.
ادامه دارد....
#حسینیـــہ_مجـــازے
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
کانون طه آبپخش
🔴🆕 یک جهنم واقعی در خانطومان!/ بلباسی و رجاییفر برای کمک رفتند و برنگشتند/ تکفیریها آن روز حتی نف
ساعت یک شب، دستور عقب نشینی صادر شد. دشمن در طول این مدت توانسته بود، علاوه بر مخابرات و فرماندهی، بر کارخانه هم مسلط شود و خطوط یاسر و مالک را محاصره کند. ساعت یک و نیم، رزمندگان حمزه و عمار عقب نشستند و در قرارگاه جدید سازماندهی نیروها شکل گرفت. ما باید حرکت می کردیم و دشمن را از کارخانه عقب میراندیم تا خط مالک و یاسر از محاصره در بیایند. از مقر فرماندهی جدید، رزمندگان عمار و حمزه، به خط، راهی کارخانه شدند.
سر ستون از عابدینی که فرماندهی را به عهده داشت شروع می شد، سپس جمشیدی، بعد من، صادقی، مهدویان، بریری، شیخی و کمالی، در یک خط به سمت کارخانه می رفتیم. با رسیدن به کارخانه، دشمن از بالا و پایین ما را به آتش بست.
دشمن که مجهز به دید در شب حرارتی بود، ابتدا سرستون ما، علی عابدینی را زد.
گلوله رسام به پهلوی عابدینی خورد و آتش گرفت. عابدینی شهید شد. طولی نکشید که نفر بعد، یعنی جمشیدی هم مورد اصابت گلوله قرار گرفت. جمشیدی بسیجی بود. پس از عابدینی، شهرستان نور، اولین شهید مدافع حرم خود را تقدیم اهل بیت نمود.
مهدویان مجروح شد. کنار جاده، اتاقکی یک و نیم در یک و نیم بود. مهدویان را کشیدیم توی اتاقک، تا پانسمانش کنیم. در حال پانسمان مهدویان، حجم آتش دشمن زیادتر شد و کمر یکی از فاطمیون که در حال کمک بود تیر خورد. ناچار شدیم عقب بکشیم.
من و صادقی زیر بغل برادر افغانی را گرفتیم، سعید کمالی هم زیر بغل مهدویان را گرفت و راه افتادیم. پشت سرمان به فاصله ی یک متری، بریری، شیخی و کمالی راه می آمدند.
ده پانزده متر که جلوتر آمدیم، کمالی با اشاره به کنار جاده گفت: این کابلی است که روی زمین افتاده. آخرین باری که کابلی را دیده بودیم در همان سازماندهی نیروها، ساعت یک، یک و نیم شب بود. از آخرین نفرات خط بود. بریری و کمالی گفتند: ما کابلی را می آوریم. کمالی ۲۵ سال بیشتر نداشت و علی رغم جثه کوچکش در بیشتر عملیات ها شهدا و زخمیها را کول می گرفت و به عقب می آورد. در شجاعت بریری و کمالی همین بس که با وجود آتش سنگین دشمن، که هر کسی می خواهد جان شیرین خود را بردارد و از معرکه بگریزد، ایستادند تا پیکر شهید کابلی را به عقب منتقل کنند.
رزمندگان افغانی می گفتند: ما چهار سال است در سوریه با تکفیری ها می جنگیم ولی هنوز رزمنده ای به شجاعت و جنگجویی علیرضا بریری ندیده ایم.
بیشتر از همه نگران بریری و کمالی بودیم. صادقی با بلباسی تماس گرفت. موضع بلباسی و رجایی فر همان جایی بود که سازماندهی افراد، صورت پذیرفته بود. تعدادی آن جا ماندند تا در صورت نیاز به کمکمان بشتابند. حدود صد متر راه نیامده بودیم که بلباسی و رجایی فر را دیدیم که سوار تویوتا چراغ خاموش، به سمتمان می آمدند.
صادقی به بلباسی گفت: بریری و کمالی دارند کابلی را می آورند، آنها واجب ترند، برو اول به آنها برس، در برگشت، ما هم سوار می شویم. بلباسی و رجایی فر رفتند ولی هیچ کدامشان باز نگشتند. نه بریری، نه کمالی، نه کابلی، و نه رجاییفر و بلباسی که برای کمکشان رفته بودند.
حتی وقتی پشت بیسیم صدا می زدیم صدایشان نمی آمد.
حدود ساعت چهار صبح، به رزمندگان یاسر و مالک هم دستور عقب نشینی داده شد و خان طومان را تخلیه کردیم.
رو به سرگرد گفتم:
- همان تاریخ، نادر در تماسی که با من داشت می گفت: سرگرد باقری در محاصره تکفیری هاست. جریان از چه قرار بود؟
سرگرد گفت: - با سد شدن دشمن بین ما و بچه های خط عمار و حمزه، در خط یاسر و مالک در محاصره افتادیم. شب، خودمان را به تل قاسم، قسمت انتهایی خط مالک رساندیم و تا ساعت چهار، مقاومت کردیم. با دستور عقب نشینی که حدود ساعت چهار صبح رسید، یک پله از تل قاسم عقب تر نشستیم و با تشکیل یک خط دفاعی، چهل و هشت ساعت آن را نگه داشتیم. بعد از دو روز مقاومت، نیروهای کمکی از سمت حمره رسیدند و ما به عقب منتقل شدیم.
آنچه خواندید، #روایت #سید_عبدالرضا_هاشمی_ارسنجانی از #وضعیت_نبرد_در_خان_طومان است. این روایت را در #کتاب #از_حاج_ابراهیم_تا_خان_طومان، #انتشارات #شهید_کاظمی منتشر کرده است.
#حسینیـــہ_مجـــازے
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ سخنرانے کوتاه حجت اݪاسݪام ۅاݪمسلمین عالی در مورد متصل شدن انقلاب اسلامے بہ ظهور به دست رهبر معظم انقلاب اسلامی.
✅ «گوشتان به دهان رهبری باشد که گوشش به دهان حجت بن الحسن است...»
#حسینیـــہ_مجـــازے
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
🔸عن الامام الصادق علیه السلام:
《أثقَلُ ما یوضَعُ فی المیزانِ یَومَ القیامَةِ الصَّلاةُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ اهل بَیتِهِ》
سنگین ترین چیزی که روز قیامت در ترازوی اعمال قرار داده می شود صلوات بر محمد و اهل بیت اوست
♨️ بحارالأنوار، ج ۹۱، ص ۴۹
#صلوات
#حسینیـــہ_مجـــازے
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
#عکس_ماندگار
#حاج_قاسم
🌿 عاشق #پدر و مادر...
💠 احترام به #پدر ومادرِ سردار زبانزد خاص و عام بود. مثل پروانه گرد وجود نازنین آنها می چرخید.
💠 با توجه به #مَشغله ی کاری زیادی که داشت و دائم در سفر بود، اما به طرق مختلف خودش را به روستای مشهور (قنات ملک) می رساند و به دیدار آنها میرفت و کارها آنها را انجام می داد.
💠 او #عاشق پدر و مادر مهربان و زحمتکش خود بود. دعای خیر پدر و مادر را باعث #پیشرفت در زندگی و امور شخصی خود می دانست...
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی🌷
🕊🕊🕊
#حسینیـــہ_مجـــازے
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
#سلامتی
🔴 میدونستید «#انار» بیشتر از اینکه یه میوه خوشمزه باشه، یه داروئه؟ 😋
تصویر بالا رو با دقت بخونید و پاشید یه انار برای خودتون دون کنید 👌
#حسینیـــہ_مجـــازے
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
در #فضای_مجازی، علیه ترس از تحقیر #قیام کنید
در جلسه ای که دو ماه پیش در عربستان برگزار شد؛ وزیر خارجه آمریکا و رئیس سازمان سیا سخنرانی کردند!!
در آنجا بن سلمان به پمپئو گفت:
شما به ایران حمله کنید؛ ما تمام هزینه های شما را می پردازیم؛ آنجا پمپئو در جواب گفت: شما و ما و اسرائیل شش سال است که نتوانستیم باتمام قوا از پس #یمن برآییم؛ آن وقت می خواهید که به ایران حمله کنید؟ الان دیگر نه #جنگ و نه #تحریمها توانست رژیم تهران را پای میز مذاکره بکشاند!!
#تنها_راه_باقیمانده #فضای_مجازی و #تبلیغات ۲۴ ساعت و دیوانه کننده شبکه های ماهواره علیه ملت ایران است؛ باید با #تبلیغات کاری کنیم که ایرانی از ایرانی بودن و بالاخص مسلمان بودن خودش شرمنده شود؛ #تنها_راه_همینست!!! به حمله نظامی فکر نکنید؛ که اگر گلوله ای علیه ایران شلیک شود؛ #ایران #اسرائیل، #امارات، #بحرین، #قطر و #کویت را با خاک یکسان خواهد کرد؛ و شما هم به یک ویرانه تبدیل خواهید شد؛ و از ما هم کاری بر نخواهد آمد،، دیدید که با ما در #عین_الاسد چه کردند؛ و ما نتوانستیم حتی یک گلوله به طرف ایران شلیک کنیم؛ در حالی که یک پایگاه نظامی ما را زدند؛ و ما حق دادن جواب را از منظر شورای امنیت داشتیم؛ اما توان پاسخگویی را واقعا نداشتیم!!!
پس عاقلانه رفتار کنید احساسی برخورد نکنید!! تنها راه باقیمانده تبلیغات ۲۴ ساعته شبکه های ماهواره ای و فضای اینترنت است؛ و تا جایی که میتوانید شایعات بسازید؛ و اذهان ایرانی را بمباران تبلیغاتی کنید؛ و کاری کنید که ایرانی نتواند سیاه و سفید را شناسایی کند؛ و مذهب و این پیامبر و موعودی که به آن اعتقاد دارند را بگیرید!! و آن وقت مطمئن باشید که جواب می گیریم.
#حسینیـــہ_مجـــازے
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
📲 طرح تهیه ۳ میلیون #تبلت برای دانش آموزان بیبضاعت، در مجلس
🔹نادری نماینده تهران: طرح دو فوریتی تهیه ۳ میلیون تبلت و گوشی هوشمند برای دانش آموزان بیبضاعت در نوبت صحن قرار دارد.
#حسینیـــہ_مجـــازے
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
کانون طه آبپخش
💠 سوال ۱: کدام گزینه #غلط است؟ الف) وقتی ولایت خوب جا نیفتد و ولایت گریزی باب شود، یکی از نتایج آن
⏫ ⏫ ⏫ ⏫ ⏫ ⏫ ⏫ ⏫ ⏫
💢 فرصت پاسخگویی به مسابقه #سه_شنبه_های_مهدوی تا ساعت ۲۲ می باشد.🌹
کانون طه آبپخش
♦️تنها مدافع حرمی که پیکرش در خان طومان ماند
حالا از جمع ۱۳ شهید مازندرانی خانطومان، سردار شهید رحیم کابلی، تنها شهیدی است که هنوز گمنام است و به بازگشت رضایت نداده
از وقتی خبر بازگشت پیکر ۵ شهید مازندرانی خانطومان پخش شده، ذهن رزمندگان مدافع حرم این استان مدام حول یک اسم میگردد؛ شهید «رحیم کابلی». حالا او تنها شهید از جمع خانطومانیهاست که هنوز به بچههای گروه تفحص دست نداده و با این کار یکبار دیگر اعلام کرده که دلش به برگشتن رضا نیست. بخش پایانی روایت آقا رحیم از شهدای خانطومان هم متبرک به یاد این شهید و رفیق شفیقش میشود: «شهید رحیم کابلی و شهید «محمد بلباسی»، با هم رفاقت نزدیک داشتند. هر دو در اردوی راهیان نور در مناطق عملیاتی جنوب، خادمالشهدا بودند. البته شهید کابلی ازآنجاکه از رزمندگان دفاع مقدس بود، در اردوی راهیان نور، کار روایتگری هم انجام میداد. آقا رحیم، با اینکه بازنشسته شده بود اما داوطلبانه خودش را برای دفاع از حرم به سوریه رساند و با اینکه پیشکسوت مدافعان حرم محسوب میشد و فرمانده محور بود، اما ارتباط خیلی خوبی با نیروهای جوان مدافع حرم برقرار کردهبود و حسابی اهل شوخی و بگو و بخند بود.
همه این ویژگیها یک طرف، عشق او به گمنامی هم یک طرف. حالا از جمع ۱۳ شهید مازندرانی خانطومان، شهید رحیم کابلی، تنها شهیدی است که هنوز گمنام است و به بازگشت رضایت نداده. برای آنهایی که با روحیه رزمندگان آشنایی دارند، این موضوع غریبی نیست. بسیاری از شهدا به حضرت فاطمه(س) اقتدا میکردند و از خدا میخواستند پیکرشان برنگردد و گمنام بمانند. شهید کابلی هم یکی از همان شهداست. او حتی در عالم رؤیا هم به خانوادهاش پیغام داده که منتظر بازگشت پیکرش نباشند و دلشان آرام باشد چون جایش در جوار بیبی(س) خوب خوب است.
💐 شادی روحش صلوات
#حسینیـــہ_مجـــازے
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
کانون طه آبپخش
🌸 زیارت امام موسی کاظم (ع)، امام رضا(ع)، امام جواد(ع) و امام هادی(ع) در روز چهارشنبه ✨السَّلامُ عَل
🌹روز پنجشنبه به نام
امام حسن عسکری(علیهالسلام) است.
✨السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَلِىَّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللّٰهِ وَ خَالِصَتَهُ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا إِمَامَ الْمُؤْمِنِينَ، وَ وَارِثَ الْمُرْسَلِينَ، وَ حُجَّةَ رَبِّ الْعَالَمِينَ، صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْكَ وَ عَلَىٰ آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ، يَا مَوْلاىَ يَا أَبا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ، أَنَا مَوْلىً لَكَ وَ لِآلِ بَيْتِكَ، وَ هٰذَا يَوْمُكَ وَ هُوَ يَوْمُ الْخَمِيسِ، وَ أَنَا ضَيْفُكَ فِيهِ وَ مُسْتَجِيرٌ بِكَ فِيهِ، فَأَحْسِنْ ضِيافَتِى وَ إِجارَتِى بِحَقِّ آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَاهِرِينَ.
🏴⬛️🕯🏴⬛️🕯
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha