کانون طه آبپخش
#سلحشوران_عاشورا 🏴 «عابس بن شبیب شاکری» سپر امام در هنگام نماز و مبارزی که کسی شهامت مقابله با او ر
#سلحشوران_عاشورا
«حبیب ابن مظاهر» پیرمردی که جونش رو در کربلا به عشق امامش تقدیم کرد.
@Fahma_KanoonTaha
کانون طه آبپخش
#سلحشوران_عاشورا «حبیب ابن مظاهر» پیرمردی که جونش رو در کربلا به عشق امامش تقدیم کرد. @Fahma_Kano
#سلحشوران_عاشورا
🏴 «وهب بن عبدالله کلبی» مسیحی بود و شیفته امام، دشمن را گفت: ای جماعت کافر! مسیح را مسیحیان نکشتند. حال چگونه است که شما برای کشتن امام خویش این چنین بی تاب هستید؟
@Fahma_KanoonTaha
✅ ماجرای شنیدنی «زیارت عاشورا»ی همسر علامه طباطبایی
علامه حسینی طهرانی در کتاب «مطلع انوار» از علامه طباطبایی نقل میکند که میگفت:
«عیال ما که خدایش رحمت کند، زنی بسیار بزرگوار و مؤمن بود. من با وی ۱۰ سال در نجف اشرف که برای تحصیل مشرف بودم، ایام عاشورا برای زیارت به کربلا میآمدیم و پس از ۱۰ سال که به تبریز مراجعت کردیم همسرم روز عاشورا در تبریز در منزل نشسته و مشغول خواندن زیارت عاشورا بود؛ میگوید: ناگهان دلم شکست و با خود گفتم: ۱۰ سال، روز عاشورا در کنار مرقد مطهر حضرت اباعبدالله الحسین(ع) بودم و امروز از این فیض محرومم! یکمرتبه دیدم که در حرم مطهر در زاویه بین بالاسر و رو به رو ایستادهام و رو به قبر مطهر مشغول خواندن زیارت هستم و چون روز عاشورا بود و مردم غالباً برای تماشای دسته و سینهزنان میروند فقط در پایین پا، مقابل قبر سایر شهداء چند نفری ایستاده و بعضی از خدّام برای آنها مشغول خواندن زیارت هستند؛ این صحنه که تمام شد دیدم در، خانه خود نشسته و در همان محل مشغول خواندن بقیه زیارت هستم.»
____________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی(ره) صلوات
@Fahma_KanoonTaha
🏴 پویش #هر_خانه_یک_حسینیه
#هر_خانه_یکه_پرچم
💬 ارسالی از خانم فاطمی از شهرستان قائنات
@Fahma_KanoonTaha
🏴 ستاره ای بر سینه خورشید: عبدالله بن حسن(ع)
▪️عبدالله فرزند امام مجتبی(ع) کودکی یازده ساله بود و روز عاشورا در خیمه گاه با زنان به سر می برد.
▪️امام حسین(ع) از شدت جراحات بر زمین افتاده بودند و در محاصره دشمن بودند که عبدالله از خیمه بیرون دوید و شتابان به جانب امام رفت. سید الشهدا(ع) به حضرت زینب(س) فرمودند: «خواهرم! او را نگه دارید.» عبدالله در حالی که زینب او را گرفته بود، فریاد زد: «سوگند به خدا از عمویم جدا نمی شوم!». سپس به سختی از دستان عمه اش زینب جدا شد و به میدان رفت.
هنگامی که ابجر بن کعب شمشیر خود را به سوی امام پائین آورد. عبدالله فریاد زد:
«ای ناپاک زاده، وای بر تو! می خواهی عمویم را بکشی؟!»
▪️این را که گفت دستش را پیش آورد تا ضربه را از امام دور کند ولی دست مبارکش تا پوست قطع شد. فریاد عبدالله به «وا امتاه!» بلند شد. امام او را به سینه چسبانیدند و فرمودند:
« ای فرزند برادرم! بر آنچه به تو رسیده است، صبر کن و آن را حساب خیر بگذار.»
▪️سرانجام عبدالله در آغوش امام حسین(ع) به دست حرمله به شهادت رسید.
📗 منبع: مرتضی آقاتهرانی، یاران شیدای حسین، ص ۳۲۱ - ۳۲۰
#یاران_عاشورایی
@Fahma_KanoonTaha
🏴مجموعه پوستر #نماز
▪️در راه کربلا، حر که یکی از فرماندهان لشکر یزیدی بود راه را بر امام حسین علیه السلام بست. برخوردهایی شد تا وقت نماز رسید حضرت فرمود: «حر تو با لشکر خودت نماز بخوان، ما هم خودمان نماز می خوانیم.» حر گفت: «نه من و لشکرم با شما نماز می خوانیم این رشته باطنی ولایت است که بالاخره انسانهای معتقد را نجات می دهد حر آمد اقتدا کرد و شاید همین نماز جماعت باعث نجات او شد.
@Fahma_KanoonTaha