eitaa logo
کانون طه آب‌پخش
924 دنبال‌کننده
44.7هزار عکس
20.5هزار ویدیو
966 فایل
ارتباط با ادمین: @faraghlit313
مشاهده در ایتا
دانلود
کانون طه آب‌پخش
🔰 دو کار ویژه‌ای که رهبر انقلاب برای مسئولان اقتصادی کشور مشخص کردند؛ تهیه نقشه راهبردی صنعت، مدیریت
🔰 هدف دشمن از جنگ اقتصادی فروپاشی اقتصاد ایران بود/ اگر در این سال ها مسئولان دولتی همراهی بیشتری می کردند، وضعمان قطعاً بهتر بود 🔻 رهبر انقلاب در دیدار تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی: هدف دشمنان از این جنگ فروپاشی اقتصاد ایران بود، قصدشان این بود. حالا فروپاشی اقتصاد البته یک مقدمه بود، برای اینکه با نابودکردن اقتصاد ایران مردم را در مقابل نظام جمهوری اسلامی قرار بدهند و مقاصد سیاسی خباثت‌آمیز خودشان را از این طریق عمل کنند. 🔹 سنگر تولید و اقتصاد کشور بحمدلله زنده است، پابرجا است، آن لشکری که در مقابل دشمن ایستاد شماها بودید، افسران این دفاع مقدس کارآفرینان و مدیران شایسته‌ی اقتصادی بودند، رزمندگانش هم کارگران بودند، کارگران، رزمندگان با اخلاص و با صفای این میدان بودند همه‌ی شماها و همه‌ی فعالان اقتصادی در این افتخار شریکند، افتخار حفظ اقتصاد کشور. 🔺 به نظر من اگر در این سالها مسئولان دولتی همراهی بیشتری می کردند، رعایت بیشتری می کردند ما افتخارات بیشتری بدست می‌آوردیم، وضعمان از اینی که امروز هست قطعاً بهتر بود. ۱۴۰۰/۱۱/۱۰ @Fahma_KanoonTaha
کانون طه آب‌پخش
🔰 هدف دشمن از جنگ اقتصادی فروپاشی اقتصاد ایران بود/ اگر در این سال ها مسئولان دولتی همراهی بیشتری می
🔰 آمارهای دهه ۹۰ اقتصاد خرسند کننده نیست/ همیشه تکرار می کنم که اقتصاد کشور را شرطی نکنید / نمونه‌های موفق داریم که منتظر رفع تحریم نماندند 🔻 رهبر انقلاب صبح امروز: آمارهای دهه‌ی ۹۰ آمارهای اقتصادی حقاً و انصافاً خرسند کننده نیست. آمارهای اقتصاد کلان کشور خرسند کننده نیست. آمار مربوط به رشد تولید ناخالص داخلی، آمار مربوط به تشکیل سرمایه در کشور، آمار مربوط به تورم، آمار مربوط به رشد نقدینگی، خرسند کننده نیست. اینها حقایقی است که اگر می توانستند مسئولین وضعیت را در این جهت این آمارها به شکل بهتری هدایت کنند یقیناً وضع کشور وضع اقتصاد کشور امروز خیلی بهتر بود. 🔺 بحمدلله نمونه‌های موفق داریم و بنگاه‌هایی که منتظر رفع تحریم نماندند. من همیشه تکرار می کنم که اقتصاد کشور و فعالیت های اقتصادی کشور را شرطی نکنید متوقف بر فلان قضیه‌ای که در اختیار ما نیست نکنید. همّت خودمان را برای رفع نیاز خودمان را به کار ببندیم. و بحمدلله از این جهت ما ظرفیت های بسیار خوبی داریم. ۱۴۰۰/۱۱/۱۰ @Fahma_KanoonTaha
کانون طه آب‌پخش
🔰 آمارهای دهه ۹۰ اقتصاد خرسند کننده نیست/ همیشه تکرار می کنم که اقتصاد کشور را شرطی نکنید / نمونه‌ها
🔰 با وجود حمایت زیاد از صنعت خودرو در کشور، کیفیت خودرو خوب نیست/ مردم ناراضی‌اند و درست می گویند و حق با مردم است 🔻 رهبر انقلاب در دیدار تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی: ما در برخی از محصولات داخلی متأسفانه شاهد این هستیم که به کیفیت توجه نمیشود، این خیلی بد است، این همه‌ حمایت در طول این سالها از صنعت خودرو در کشور شده خب کیفیت خودرو خوب نیست، مردم ناراضی‌اند درست هم میگویند، حق با مردم است، یعنی اعتراض مردم به جا است،‌ این صنعت نتوانسته رضایت مشتری را جلب کند. ۱۴۰۰/۱۱/۱۰ @Fahma_KanoonTaha
کانون طه آب‌پخش
🔰 با وجود حمایت زیاد از صنعت خودرو در کشور، کیفیت خودرو خوب نیست/ مردم ناراضی‌اند و درست می گویند و
🔰 پاسخ رهبر انقلاب به این پرسش که چرا کمک به تولید ملی امروز جهاد است 🔻 تولید یک جهاد است. تولید امروز جهاد است. چرا؟ برای خاطر اینکه در معنای جهاد مکرر گفتیم که جهاد عبارت است از آن تلاشی که ناظر به حمله‌ی دشمن و تحرک دشمن باشد، در مقابل دشمن باشد. هر تلاشی جهاد نیست. تلاشی که متوجه به حمله‌ی دشمن است این جهاد است. خب امروز دشمنی دشمنان در مورد اقتصاد کشور، از این واضح‌تر. ۱۴۰۰/۱۱/۱۰ @Fahma_KanoonTaha
کانون طه آب‌پخش
🔰 پاسخ رهبر انقلاب به این پرسش که چرا کمک به تولید ملی امروز جهاد است 🔻 تولید یک جهاد است. تولید ام
🔰 گلایه امروز رهبر انقلاب از افزایش قیمت لوازم خانگی 🔻 حضرت آیت الله خامنه‌ای در دیدار تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی: من گلایه میکنم از دوستانی که مسئولان کالاهای خانگی و هستند. ما از اینها حمایت کردیم، اسم آوردیم، شنیدم بعضی از اقلام دو برابر ارتقاء قیمت پیدا کرده، چرا؟ نبایستی این‌جور برخورد بشود با حمایت ها. 🔺 خب اگر این‌جور ما کیفیت را بالا نبریم، چطور انتظار داریم که بازارهای خارجی را فتح کنیم؟ ۱۴۰۰/۱۱/۱۰ @Fahma_KanoonTaha
🔰 با وجود حمایت زیاد از صنعت خودرو در کشور، کیفیت خودرو خوب نیست مردم ناراضی‌اند و درست می گویند و حق با مردم است. ۱۴۰۰/۱۱/۱۰ @Fahma_KanoonTaha
💢 دوره آموزشی راه اندازی کسب و کارهای نوپا 📍ویژه مدیران، مربیان و کادر کانون های فرهنگی هنری مساجد استان قم @Fahma_KanoonTaha
♦️با سلام و درود خدمت عزیزان دل ✨در فصل پاییز و زمستان دوباره طرح ازدواج آسان در استان بوشهر شروع می شود. 🔸فروش ۲۴ قلم جنس جهیزیه عروس برای زوج های جوان ♦️برای کسب اطلاعات بیشتر با شماره تماس ۰۹۱۷۸۷۴۷۴۳۹ محمدرضا برین تماس بگیرید. 🔰 دوستان این پیام رو پخش کنند شاید گره از کار جوانی باز شود. ♦️گروه جهادی دانشجویی امام رضا علیه السلام ♦️گروه جهادی دانشجویی شهید مهدی زین الدین @Fahma_KanoonTaha
🔴 🔹کلیه مدارس دبستان و پیش‌دبستانی‌ در استان بوشهر غیرحضوری شد 🔹معاون توسعه مدیریت و منابع استانداری بوشهر تمامی کلاسهای مدارس دبستان و پیش‌ دبستانی‌ها در این استان به مدت یک هفته به صورت غیرحضوری برگزار می‌شود. @Fahma_KanoonTaha
1400-11-10(mirhashem).mp3
زمان: حجم: 12.97M
📚 مروری بر مباحث گذشته 👤 🗓 یک شنبه ۱۴۰۰/۱۱/۱۰ @Fahma_KanoonTaha
🔰پدرم نهصد تومان به بانک تعاون روستایی بدهکار بود. تصمیم گرفتم من به شهر بروم و به هر قیمتی قرض پدر را ادا کنم، اما پدر و مادرم مخالفت کردند. ✍ خلاصه اینکه با احمد و تاجعلی برای کار به کرمان رفتم. اولین بار بود که شهر و ماشین را می دیدم. احساس غریبی می کردم. درِ هر مغازه و کافه و رستوران و کارگاهی را می زدم و می گفتم: «کارگر نمی خواهید؟» و همه یک نگاهی به قد کوچک و جثه نحیفم می کردند و جواب رد می دادند. به یک خانه در حال ساخت وارد شدم. استادکار به من نگاهی کرد و گفت: «اسمت چیه؟» گفتم: «قاسم» گفت: «چند سالته؟» گفتم: «سیزده سال» گفت: «مگه درس نمی خونی!؟» گفتم: «ول کردم.» گفت: «چرا؟!» گفتم: «پدرم قرض دارد.» وقتی این را گفتم اشک در چشمانم جمع شد. منظره دستبند زدن به دست پدرم جلوی چشمم آمد و اشک بر گونه هایم روان شد و دلم برای مادرم هم تنگ شده بود. گفتم: «آقا، تو رو خدا به من کار بدید.» اوستا که دلش به رحم آمده بود، گفت: «می تونی آجر بیاری؟» گفتم: «بله.» گفت: «روزی دو تومان بهت میدم، به شرطی که کار کنی.» خوشحال شدم که کار پیدا کرده ام. به مدت شش روز بعد از طلوع آفتاب تا نزدیک غروب در ساختمان نیمه ساز خیابان خواجو مشغول کار بودم. جثه نحیف و سن کم من طاقت چنین کاری را نداشت. از دستهای کوچکم خون می آمد. اوستا بیست تومان اضافه مزد بهم داد و گفت: «این هم مزد این هفته ات.» حالا حدود سی تومان پول داشتم. با دو ریال بیسکویت خریدم و پنج ریال دادم و چهار عدد موز خریدم. خیلی کیف کردم، همه خستگی از تنم بیرون رفت. اولین بار بود که موز می خوردم. شب در خانه عبدالله تخم مرغ گوجه درست کردیم و خوردیم. عبدالله معتقد بود من نمی توانم این کار را ادامه بدهم، باید دنبال کار دیگری باشم. پولهایم را شمردم.، تا نهصد تومان هنوز خیلی فاصله داشت. یاد مادر و خواهر و برادرانم افتادم. سرم را زیر لحاف کردم و گریه کردم و با حالت گریه به خواب رفتم. صبح با صدای اذان از خواب بیدار شدم. از دوران کودکی نماز می خواندم. نمازم را که خواندم به یاد امامزاده سیدِ خوشنام، پیر خوشنام در روستا افتادم. ازش طلب کردم و نذر کردم اگر کار خوبی پیدا کردم یک کله قند داخل امامزاده بگذارم. صبح به اتفاق تاجعلی و عبدالله راه افتادیم. به هر مغازه، کافه، کبابی و هر درِ بازی که می رسیدیم سرک می کشیدیم و می گفتیم: «آقا، کارگر نمی خوای؟» همه یک نگاهی به جثه ضعیف ما می کردند و می گفتند: «نه.» تا اینکه یک کبابی گفت که یک نفرتان را می خواهم با روزی چهار تومان. تاجعلی رفت و من ماندم. جدا شدنم از او در این شهر سخت بود. هر دو مثل طفلان مسلم به هم نگاه می کردیم، گریه ام گرفته بود. عبدالله دستم را کشید و من هم راه افتادم، تا آخر خیابان به پشت سرم نگاه می کردم. حالا سه روز بود که از صبح تا شب به هر درِ بازی سر می زدم. رسیدیم داخل یک خیابان که تعدادی هتل و مسافرخانه در آن بود. به آخر خیابان رسیدیم و از پله های ساختمانی بالا رفتم. مردی پشت میز نشسته بود و پول می شمرد. محو تماشای پولها شده بودم و شامه ام مست از بوی غذا. آن مرد با قدری تندی گفت: «چکار داری؟!» با صدای زار گفتم: «آقا، کارگر نمی خوای؟» آن قدر زار بودم که خودم هم گریه ام گرفت. چهره مرد عوض شد و گفت: «بیا بالا.» بعد یکی را صدا زد و گفت: «یک پرس غذا بیار.» چند دقیقه بعد یک دیس برنج با خورشت آوردند. اولین بار بود که آن خورشت را می دیدم. بعداً فهمیدم به آن چلوخورشت سبزی می گویند. به خاطر مناعت طبعی که پدرم یادم داده بود با وجود گرسنگی زیاد و خستگی زیاد گفتم: «نه، ببخشید، من سیرم.» آن شخص که بعداً فهمیدم نامش حاج محمد است، با محبت خاصی گفت: «پسرم، بخور.» غذا را تا ته خوردم. حاج محمد گفت: «از امروز تو می تونی این جا کار کنی و همین جا هم بخوابی و غذا هم بخوری. روزی پنج تومان هم بهت می دهم.» برق از چشمانم پرید و از امامزاده سید خوشنام، پیر خوشنام تشکر کردم که مشکلم را حل کرد. پس از پنج ماه کار کردن شبی آهسته پولهایم را شمردم. سرجمع هزار و دویست و پنجاه تومان شد. از خوشحالی در پوست خودم نمی گنجیدم، هزار تومان برای پدرم پول فرستادم تا قرضش را ادا کند. 📚برگرفته از کتاب «از چیزی نمی ترسیدم» خاطرات خود نوشت شهید حاج قاسم سلیمانی @Fahma_KanoonTaha
کانون طه آب‌پخش
🔰 پویش #پرچم_افتخار به نام شهید اقتدار 👈🏻 از نصب پرچم ایران بر سر در خانه‌ها، مغازه‌ها، مدارس، محل
مقام معظم رهبری: "در دهه فجر بر سردر هر خانه‌ای پرچم جمهوری اسلامی بزنید." 🇮🇷🇮🇷 در هفته انقلاب جشن بگیرید و آذین‌بندی کنید. اگر می‌خواهید برق مصرف نکنید و چراغ روشن نکنید که کار خوبی هم هست، از هنر استفاده کنید. کاغذها، پرچم‌ها بر سردر هر خانه‌ای پرچم بزنید. پرچم جمهوری اسلامی را در سراسر سطح شهرها و روستاها به اهتزاز در بیاورید." @Fahma_KanoonTaha