eitaa logo
کانون طه آب‌پخش
1هزار دنبال‌کننده
44.7هزار عکس
20.5هزار ویدیو
966 فایل
ارتباط با ادمین: @faraghlit313
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 امام باقر(علیه‌السلام) فرمود: در بنی اسرائیل مرد عاقلی زندگی می‌کرد که مال زیادی داشت و دارای پسری از زنی پاکدامن بود که از نظر شکل و قیافه مانند پدر بود. 🔸آن مرد هم چنین دو پسر دیگر از زنی ناصالح داشت. 🔹هنگامی که مرگش فرا رسید، به پسرانش گفت: آن مال و دارایی را که در وصیت نامه آورده‌ام، برای یکی از شما باشد. 🔸پس از مرگ، همه پسران ادعای مالکیت آن ثروت را داشتند. بنابراین، برای رفع اختلاف نزد قاضی شهرشان رفتند. 🔹 قاضی گفت: من نمی‌توانم در مورد شما قضاوت کنم. برای این کار به نزد بنی غنام که سه برادر هستند، بروید. 🔸 آنان به سراغ یکی از برادران رفتند. او را مردی سالخورده و والامقام دیدند. 🔹 وی به ایشان گفت: به پیش برادرم بروید و از او بپرسید؛ زیرا از من بزرگ‌تر است. 🔸 به نزد برادر دوم رفتند. وی نیز مردی سالخورده بود. او نیز به آن‌ها گفت: بروید از برادرم که بزرگ‌تر از من است، پرسش کنید. 🔹به سراغ برادر سوم رفتند. با تعجب دیدند که او از نظر چهره و قیافه از همه برادرها کوچک‌تر است. از این رو، از او خواستند که نخست چگونگی حال خودشان را برای آن‌ها بازگو و سپس در کار آن‌ها قضاوت کند. 🔸قاضی در جواب گفت: آن دو برادرم را که دیدید، زن هاي بدی دارند از این رو، پیر شده اند. ولی من زنی دارم که همیشه باعث خوشحالی‌ام می‌شود. از این رو، چهره‌ام جوان مانده است. 🔹 راه حل دعوای شما این است که نخست، قبر پدرتان را بشکافید و استخوان‌هایش را بیرون آورده و آتش بزنید. سپس نزدم بیایید تا میان شما قضاوت کنم. 🔸آنان رفتند تا به این دستور عمل کنند. پسر کوچک‌تر شمشیر پدر و دو برابر دیگر کلنگ را به دست گرفتند. وقتی دو برادر مشغول کندن قبر شدند، برادر کوچک‌تر گفت: قبر پدرم را نشکافید؛ زیرا من سهم خود را به شما می‌دهم. با این تصمیم نزد قاضی برگشتند. 🔹 قاضی به آن دو برادر گفت: این کارتان قضاوت کردن درباره شما را آسان می‌کند. 🔸بنابراین، به برادر کوچک‌تر گفت: مال را بگیر که حق توست؛ زیرا اگر آن دو نفر، پسر پدرشان بودند، مانند پسر کوچک‌تر نسبت به پدر خود دلسوزی داشتند. 📚 بحارالانوار، ج ۱۴، باب ۳۲، ص ۴۹۰، روایت ۹ @Fahma_KanoonTaha
سیّد شفتی.mp3
9.66M
🌸 تشرّف شفتی اصفهانی 🔹 داستان تشرّف شفتی اصفهانی به محضر امام زمان(عج) @Fahma_KanoonTaha
همسر شهید چمران: وسط شب که مصطفی برای نماز شب بیدار میشد، طاقت نمی آوردم و میگفتم: "بسه دیگه! استراحت کن خسته شدی" او می گفت: "تاجر اگر از سرمایه اش خرج کند بالاخره ورشکست میشود باید سود در بیاورد که زندگیش بگذرد، ما اگر قرار باشد نماز شب نخوانیم، ورشکست میشویم." اما من که خیلی شب ها با گریه مصطفی بیدار می شدم کوتاه نمی آمدم و می گفتم: "اگر اینها که اینقدر از شما میترسند بفهمند این طور گریه میکنید... مگر شما چه معصیت دارید؟ چه گناهی دارید؟ خدا همه چیز به شما داده، همین که شب بلند می شوید خود یک توفیق است" آن وقت مصطفی گریه اش هق هق می شد و میگفت: "آیا به خاطر این توفیق که خدا داده او را شکر نکنم؟..." @Fahma_KanoonTaha
💐 💐 ✍ دو برادر مادر پیر و بیماری داشتند. هر دو متقی و پرهیزکار بودند و عالم وعارف. با خود پیمان بستند که یکی خدمت خدا کند و دیگری در خدمت مادر بیمار باشد. برادری که پیمان بسته بود خدمت خدا کند به صومعه رفت و به عبادت مشغول شد و آن دیگری در خانه ماند و به پرستاری مادر مشغول شد. چندی که گذشت برادر صومعه نشین مشهور عام و خاص شد و از اقصی نقاط دنیا، عالمان و عرفا و زهاد به دیدارش شتافتند و آن دیگری که خدمت مادر می کرد فرصت همنشینی و همکلاسی با دوستان قدیم را نیز از دست داد و یکسره به امور مادر می پرداخت. برادر صومعه نشین کم کم به خود غره شد که خدمت من ارزشمند تر از خدمت برادر است، چرا که او در اختیار مخلوق است و من در خدمت خالق، و من از او برترم! همان شب که این کلام در خاطر او بگذشت، پروردگار را در خواب دید که وی را خطاب کرد و گفت: برادر تو را بیامرزیدم و تو را به حرمت او بخشیدم و از این پس تو را حکم کردیم که در خدمت برادر باشی. عارف صومعه نشین اشک در چشمانش آمد و گفت: یا رب العالمین، من در خدمت تو بودم و او به خدمت مادر، چگونه است مرا در خدمت او می گماری وبه حرمت او می بخشی، آنچه کرده ام مایه رضای تو نیست؟َ! 💥 ندا رسید: آنچه تو می کنی ما از آن بی نیازم و لکن مادرت از آنچه او می کند، بی نیاز نیست، تو خدمت بی نیاز می کنی و او خدمت نیازمند، بدین حرمت مرتبت او را از تو فزونی بخشیدیم و تو را در کاراو کردیم. ❤️ قدر پدرها و مادرها رو بدونید عزیزان ❤️  ‌ @Fahma_KanoonTaha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 ۳۰ سال دیگر، پیرترین کشور منطقه ایم. 🔹خانم میپرسه تو این شرایط وظیفه م چیه؟ چون دانشجو است، انتظار داره توصیه درباره درس و فعالیت اجتماعی باشه. 🔸آقا: اولین وظیفه‌تون اینه که بچه‌دار بشید... @Fahma_KanoonTaha
🎀🌸🎀🌸🎀 "آرایـش بـیش از حـد؛ ممنـوع" ✍مردان شیفته زنان موقر و پاکیزه هستند. استفاده بیش از حد از لوازم آرایشی باعث می‌شود در نهایت این جمله را از همسرتان بشنوید: «زیر این همه آرایش چرا پنهان شده‌ای؟!!!» 👈 ذات مردان چنین است که نوع طبیعی را بیشتر می‌پسندند. مزه خوب آن‌ها را مجذوب خود خواهد کرد و برعکس زیاده‌روی آن‌ها را فراری خواهد داد. 👈 "مردها بیشتر جذب زنانی می‌شوند که نشانه‌های سلامت و جوانی و باروری از خود نشان دهند. 👈 به جای اینکه مدام نگران شکل خود باشید، نگران سطح انرژی و شور و هیجانتان باشید و به شوهرتان علاقه نشان دهید... 👈 اکثرا مردها زنان خیلی خوشگل و آرایش کرده را برای روابط کوتاه مدت می‌خواهند! چرا که می‌دانند حفظ چنین زنی دشوار است. 🔻لذا سعی کنید بیشتر با شخصیتتان مردان را جذب کنید و با مردی ازدواج کنید که جذب شخصیت شما شده. @Fahma_KanoonTaha
خاطره مرحوم صادق طباطبائی از شهید چمران: یک بار با او در بیروت بودم. حدود ساعت دو بعد از ظهر برگشتیم به صور. به موسسه آمدیم او ماشین را پارک کرد. با همدیگر به طرف ایوانی که رو به رویش حیاط موسسه و زمین ورزش بود آمدیم، در ایوان، فرزند ‌‎چمران ـ جمال ـ دوید جلوی پدر و او را محکم بغل کرد. شاید این حالت ده پانزده‌‏ثانیه بیشتر طول نکشید که دیدم چمران یکدفعه جمال را گذاشت زمین و دوید به ‌‎ ‌‏طرف راهرو و از پله‌ها بالا رفت. ‏ ‌‏من خیلی تعجب کردم. دنبالش رفتم، دیدم در دفتر کارش روی کاناپه نشسته و بلند گریه می‌کند. من به سر و شانه‌اش دست کشیدم و گفتم مصطفی چه شده؟ او اشکش ‌‎ ‌‏را پاک کرد و گفت: «صحنه‌ای دیدم که اگر تو دیده بودی قدرت تحمل من را هم ‌‎ ‌‏نداشتی. وقتی جمال را بغل کردم و بوسیدم چشمم افتاد به یک پسر چهار ساله یتیم به‎ ‌‏نام بلال که آنجا پیش یک ستون ایستاده بود و با یک حسرتی به جمال نگاه می‌کرد. من این صحنه را که دیدم شرمم آمد که چطور در حضور یک بچه یتیم به خودم اجازه دادم‎ ‌‏که پسرم را بغل کنم.» و نگران بود که چگونه از دل آن بچه در بیاورد. ۳۱ خرداد سالروز شهادت شهید چمران گرامی باد @Fahma_KanoonTaha
Panahian-Clip-ShahidChamran.MP3
1.44M
🎵رقصی چنین میانۀ میدانم آرزوست! 🔻روایت‌هایی از خاطرات شهید مصطفی چمران @Fahma_KanoonTaha
از کودکی نذر حضرت ابوالفضل(ع) بود. ارادت قلبی به ایشان داشت. در جبهه هم مسئول دسته گروهان ابوالفضل از لشکر امام حسین(ع) بود. علیرضا ۱۶ سال بیشتر نداشت. آخرین باری که به جبهه می رفت گفت: راه کربلا که باز شد برمیگردم!✋😔 ۱۵ سال بعد پیکرش باز گشت. همان روزی که اولین کاروان بطور رسمی به سوی کربلا میرفت!! عجیب بود. پیکرش به شهر دیگری منتقل شد و مدتی بعد آمد. روزی که تشییع شد تاسوعا بود. روز حضرت ابوالفضل علیه السلام.💚 علیرضا در ۱۶ سالگی و ۳ ماه قبل از شهادت وصیتنامه خود را نوشت. 😔 @Fahma_KanoonTaha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا اسرائیل باید از صحنه‌ی روزگار محو شود؟ 🎥 خاخام الیزر کاشتیل، رئیس آکادمی نظامی بنی‌دیوید رژیم صهیونیستی: 🔸حتی اگر مردم غزه به ما گل بدهند و برای ما قلب بفرستند، باز هم وظیفه ماست که به آنها حمله کنیم و آن را به تسخیر خود در آوریم! @Fahma_KanoonTaha
مهلت ثبت نام ورودی مدارس نمونه دولتی دوره دوم متوسطه تمدید شد معاون آموزش متوسطه اداره کل آموزش و پرورش استان البرز: مهلت ثبت نام آزمون ورودی دوره دوم متوسطه به مدت ۵ روز دیگر تمدید شد زمان ثبت نام که از تاریخ ۱۷ خرداد آغاز شده و قرار بود تا پایان روز ۲۷ خرداد پایان یابد به علت استقبال دانش آموزان تا پایان روز یکشنبه مورخ یکم تیرماه ادامه خواهد داشت دانش آموزان متقاضی شرکت در آزمون ورودی پایه دهم می توانند با مراجعه به سامانه به نشانی azmoon.albmedu.ir نسبت به ثبت نام اقدام کنند 🔹 آزمون ورودی دبیرستان های نمونه دولتی دوره دوم متوسطه برای سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۳۹۹ رأس ساعت ۹ صبح روز جمعه بیستم تیرماه به صورت هم زمان در سراسر کشور برگزار می شود @Fahma_KanoonTaha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آغاز سال تحصیلی از ۱۵ شهریور روحانی: 🔹در دو مکان شرایطمان مناسب بوده، خانه‌های سالمندان و زندان‌ها. 🔹فعالیت دانشگاه‌ها طبق ۲ اصل کلاس خلوت و خوابگاه خلوت از ۱۵ شهریور آغاز می‌شود. 🔹دانشجوها باید بتوانند در دانشگاه‌های موطن خودشان ترم را بگذرانند. 🔹تعطیلی پنج‌شنبه‌ها نیز برای مدارس حذف می‌شود. @Fahma_KanoonTaha
🔸جدول وقت وجوب نماز آیات (ادا و قضا شدن آن) باتوجه به پدیده خورشید گرفتگی روز یکشنبه اول تیرماه ۱۳۹۹ @Fahma_KanoonTaha
Part01_سلام بر ابراهیم ج1.mp3
12.9M
🌺"سلام بر ابراهیم ۱"🌺 قسمت اول 🔰زندگینامه و خاطرات پهلوان شهید بی مزار ابراهیم هادی 🔶 ناشر: نشر شهید هادی 🔷 گوینده: علی آقاجان پور @Fahma_KanoonTaha
🌹 چمران این گونه بود.... ♦️همسر شهید چمران: چمران وقتی یتیم خانه ای را در لبنان دایر کرد در آن فضا به من گفت ما از این به بعد غذایی را می خوریم که این یتیم ها می خورند. ♦️همسر لبنانی شهید چمران تعریف می کند که یک روز مادرم غذای گرم و لذیذی را برای من و مصطفی پخته بود. ♦️مصطفی آن شب دیر وقت به خانه آمد. وقتی به او گفتم بیا این غذا را بخور، همین که خواست بخورد از من پرسید که آیا بچه ها هم از همین غذا خوردند؟  ♦️گفتم نه بچه ها غذای یتیم خانه را خوردند و این غذا را مادرم برای شما پخته، چمران با تمام گرسنگی و ولعی که برای خوردن غذا داشت، این غذا را کنار گذاشت و گفت ما قرار گذاشتیم فقط غذایی را بخوریم که بچه ها بخورند. به او گفتم حالا که بچه ها خوابند و شما هم که همیشه رعایت می کنید این دفعه این غذا را بخورید. دیدم چمران شروع کرد اشک ریختن و گفت بچه ها خوابند خدای بچه ها که بیدار است @Fahma_KanoonTaha
⭕️ یکی از شئون عاقبت به خیری «نسبت شما با جمهوری اسلامی و انقلاب» است. والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت به خیری همین است. والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت به خیری، رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سکان انقلاب را به دست دارد. 👤 @Fahma_KanoonTaha
⭕️ راز سیدی که آقا امام زمان(عج) ۱۹ سال هر هفته به دیدارش می رفتند.. 🌹آقا امام زمان(عج): سیدکریم اگر هفته بگذرد و ما را نبینی... 💠 سید کریم: آقا جان می میرم! 🌹حضرت: اگر اینگونه نبود سراغت نمی آمدیم.. @Fahma_KanoonTaha
💞 زندگی دارای فراز و نشیب زیادی است. 💞 ممکن است در زندگی اتفاقاتی رخ بدهد که شما را عصبانی کند یا رفتاری از طرف مقابل ببینید که شما را ناراحت کند. مثلا قبل از ازدواج به شما قولی داده و الان نمی تواند آن را عملی کند یا رفتاری با شما دارد که نمی توانید با آن کنار بیایید. در اینجا یکی از برای از بین بردن این مشکلات و به هم نخوردن و است. البته گذشت کردنی که به همراه اصلاح باشد. یعنی هم نباید بگذاریم آرامش زندگیمان به هم بخورد و هم باید این مشکل را برطرف کنیم. ✨«من عفا و اصلح فاجره علی الله» (سوره شوری، آیه ۴۰) @Fahma_KanoonTaha
💎 همه جا مصطفی سعی می‌کرد خودش کمتر از دیگران داشته باشد، چه لبنان، چه کردستان، چه اهواز. لبنان که بودیم جز وسایل شخصی خودم چیزی نداشتیم. در لبنان رسم نیست کفششان را دربیاورند و بنشینند روی زمین. وقتی خارجی‌ها می‌آمدند یا فامیل، رویم نمی‌شد بگویم کفش دربیاورید. به مصطفی می‌گفتم «من نمی‌گویم خانه مجلل باشد، ولی یک مبل داشته باشد که ما چیز بدی از اسلام نشان نداده باشیم که بگویند مسلمان‌ها چیزی ندارند، بدبخت‌اند». مصطفی به شدت مخالف بود، می‌گفت «چرا ما این همه عقده داریم؟ چرا می‌خواهیم با انجام چیزی که دیگران می‌خواهند یا می‌پسندند نشان بدهیم خوبیم؟ این آداب و رسوم ما است، نگاه کنید این زمین چه قدر تمیز است، مرتب و قشنگ! این‌طوری زحمت شما هم کم می‌شود، گرد و خاک کفش نمی‌آید روی فرش». از خانهٔ ما در لبنان که خیلی مجلل بود همیشه اکراه داشت. ما مجسمه‌های خیلی زیبا داشتیم از جنس عاج که بابا از افریقا آورده بود. مصطفی خیلی ناراحت بود و خودمان دو تا همهٔ آن‌ها را شکستیم. می‌گفت «این‌ها برای چی؟ زینت خانه باید قرآن باشد. به رسم اسلام. به همین سادگی».... می‌گفت: «دوست دارم از دنیا بروم و هیچ نداشته باشم جز چند متر قبر و اگر این را هم یک جور نداشته باشم، بهتر است».... راوی: جابر (همسر) @Fahma_KanoonTaha
💎 🔸من ندیدم در طول زندگی، امام به خانمشان بگویند در را ببندید. بارها و بارها می‌دیدم‌‎ ‌‏که خانم می‌آمدند و کنار آقا می‌نشستند، ولی امام خودشان بلند می‌شدند و در را‌‎ ‌‏می‌بستند و حتی وقتی پا می‌شدند به من هم نمی‌گفتند که در را ببندم. 🔹یک روزی من به‌‎ ‌‏آقا گفتم خانم که داخل اتاق می‌آیند همان موقع به ایشان بگویید در را ببندند. گفتند: «من‌‎ ‌‏حق ندارم به ایشان امر کنم». حتی به صورت خواهش هم از ایشان چیزی را‌‎ ‌‏نمی‌خواستند.‌ ‎ 💬خانم فریده مصطفوی(دختر امام)؛ 📚پا به پای آفتاب، ج ١، ص ١٣۴ @Fahma_KanoonTaha
💠 ✨ همیشه دوست داشتم در عملیات ها با ابراهیم همراه باشم. در یک عملیات داخل شیاری بودیم که ناگهان به ما حمله شد. دشمن شلیک می کرد و همه روی زمین دراز کشیده بودیم، اما ابراهیم در حالی که ذکر می گفت بلند شد و با آرپی جی شلیک کرد. بقیه نیروها روحیه گرفتند و از جا بلند شدند. عملیات با پیروزی ادامه یافت. ابراهیم با ذکر و یاد خدا حرکت کرد و بقیه را هم به حرکت انداخت. او مصداق کلام خداوند بود که می فرماید: 🌹 یَا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اِذَا لَقِیتُمُ فِئَهً فَاثبُتُوا وَ اذکُرُوا اللَّهُ کَثِیرًا لَّعَلَّکُم تُفلِحُونَ🌹 🌸 ای کسانی که ایمان آورده اید، هنگامی که (در میدان نبرد) با گروهی(از دشمن) رو به رو می شوید، ثابت قدم باشید و خدا را زیاد کنید تا رستگار شوید.( انفال/۴۵) 🌸 📚 خدای خوب ابراهیم، ص ۳۳ @Fahma_KanoonTaha