eitaa logo
کانون طه آب‌پخش
1هزار دنبال‌کننده
44.7هزار عکس
20.5هزار ویدیو
966 فایل
ارتباط با ادمین: @faraghlit313
مشاهده در ایتا
دانلود
کاردستی همسایه.pdf
1.38M
💥کاردستی همسایه⛺️ ✂️وسایل مورد نیاز: قیچی، مقوا، چسب، مداد، مدادرنگی، آبرنگ، کاتر، خط کش📏 💠در دین اسلام سفارش بسیار زیادی بر کمک کردن به همسایه و مطلع بودن از حال آن ها و رفت وآمد با آنان شده است.💠 🔸با توجه به عصر کنونی که رفت وآمد ها و احوالپرسی از همسایه کم رنگ و حتی به کلی فرهنگش از بین رفته، چه خوب است که در این ایام سخت کرونا کمی به فکر همسایگان باشیم. و به کودکانمان نیز بیاموزیم.🔸 ✔️برگرفته از کتاب کاردستی های قرآنی محمود خیری نشر براق @Fahma_KanoonTaha
❤️‏رهبر انقلاب: حضرت زهرا(س) دختر پیامبر(ص) بود؛ رئیس جامعه اسلامی؛ حاکم مطلق. امیرالمومنین(ع) هم که سردار درجه‌ی یک اسلام بود. ببینید چطوری ‎ کردند! @Fahma_KanoonTaha
كربلايی حسين طاهری_سالروز ازدواج حضرت علی(ع)و حضرت زهرا(ع) سرود - دو نور خدا محرم همدیگه میش.mp3
6.92M
سالروز ازدواج حضرت علی(علیه السلام) و حضرت زهرا(سلام الله علیها) دو نور خدا محرم همدیگه میشن... @Fahma_KanoonTaha
🌼 ساده‌ترین برای بهترین‌ها به مناسبت سالروز ازدواج حضرت علی و حضرت زهرا سلام‌الله‌علیهما ‌ 💞 رهبر انقلاب: بهترینِ همه دخترانِ عالم و بهترینِ همه پسرانِ عالم با هم ازدواج کردند درحالی‌که مهریه، مِهرُالسُنة بود و جهیزیه هم بسیار ساده و مختصر. ✅ دختر اول شخص دنیای اسلام و بهترین پسران آن روزگار، چنان مهریه و جهیزیه‌ای داشتند. ۸۱/۱۲/۱۳ ‌ @Fahma_KanoonTaha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📻 مثل دو شریک💞 💐 رهبر انقلاب: «محبّت مایه‌ی اصلیِ زندگیِ شیرین خانوادگی است؛ سعی کنید محبّت را روز‌به‌روز افزایش بدهید که به دست خود انسان هم هست و انسان می تواند این کار را بکند.» فروردین ۱۳۹۸ @Fahma_KanoonTaha
🌷 تفاوت در سادگی است 💢 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: بگذارند ازدواج برای دختر مسلمان، مثل ازدواج فاطمه‌ی زهرا(س) باشد. 🌱 ازدواجی با پیوند عشقی الهی و جوششی بی‌نظیر میان زن و مرد مؤمن، و همسری به معنای واقعی بین دو عنصر الهی و شریف، اما بیگانه از همه‌ی تشریفات و زر و زیورهای پوچ و بی‌محتوا. ۱۳۶۸/۱۰/۲۶ @Fahma_KanoonTaha
گویند خدا به موسی گفت: قحطی خواهد آمد!...به قومت بگو آماده شوند. موسی به قومش گفت و قومش از دیوار خانه ها سوراخ ایجاد کردند که در هنگام سختی به داد هم برسند که این قحطی بگذرد... مدتی گذشت اما قحطی نیامد، موسی پیش خدا رفت و علت را پرسید خدا به او گفت من دیدم که قوم تو به هم رحم کردند!... من چگونه به این قوم رحم نکنم؟!... به همدیگه رحم کنیم که خدا هم بهمون رحم کنه... @Fahma_KanoonTaha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دهه سوم زندگی دهه لذت زندگی است 💠 گفتاری از آیت‌الله جوادی آملی درباره @Fahma_KanoonTaha
کمک هزینه ۴۰۰ هزارتومنی برای خانواده ۳قلوها 🔸معاون اجتماعی سازمان بهزیستی میگه واریزی کمک هزینه به خانواده‌های ۳ قلو، حدود ۴۰۰ هزار تومنه و این واریزی تا ۷ سالگی کودکان ادامه داره. @Fahma_KanoonTaha
🌸 ماجرای ازدواج حضرت آیت‌الله خامنه‌ای 🌸 🚞 مدتی از بازگشت سیدعلی خامنه‌ای از قم به مشهد نمی‌گذشت. بانو خدیجه که در اندیشه ازدواج پسر دومش بود، دست به کار شد و دختری را که در خانواده‌ای سنتی و با علائق مذهبی پرورش یافته بود، به او پیشنهاد کرد. 💐 همو پا پیش گذاشت و مقدمات خواستگاری را فراهم نمود. همان راهی را که چهار پنج سال پیش برای سیدمحمد رفته بود، این بار برای سیدعلی پیمود. 🎉 حاج محمداسماعیل خجسته باقرزاده، پدر عروس، از کاسبان دین‌دار و باسواد مشهد بود. او پذیرفت که دخترش به عقد طلبه تازه از قم برگشته‌ای درآید که تصمیم دارد در مشهد ساکن شود، آیت‌الله میلانی و دیگر بزرگان اهل علم مشهد او را می‌شناسند و تأیید می‌کنند و به او علاقه دارند. 🎁 هزینه ازدواج، آن بخشی که طبق توافق به عهده داماد بود، توسط آیت‌الله حاج‌سیدجواد خامنه‌ای تأمین شد که مبلغ قابل توجهی نبود. مخارج عقد را گذاشتند به عهده خانواده عروس که حتماً قابل توجه بود. «آنها مرفه بودند، می‌توانستند و کردند.» 🌼🌸🌺 اوایل پاییز ۱۳۴۳ سیدعلی خامنه‌ای و دوشیزه خجسته پیوند زناشویی بستند. خطبه عقد توسط آیت‌الله میلانی خوانده شد. از این زمان، همدم، همسر و همراهی تازه، که شانزده بهار بیش نداشت، پا به دنیای آقای خامنه‌ای گذاشت که در همه فرودهای سرد و سخت زندگی سیاسی و شاید تک‌فرازهای آن در آن روزگار، یاری غم‌خوار و دوستی مهربان بود. 💌 کارت دعوت را سفارش دادند و روز جشن را که در خانه پدر عروس در پایین خیابان برگزار می‌شد، تعیین کردند. آن شب آقای خامنه‌ای در آستانه ورودی خانه ایستاده بود و از میهمانان استقبال می‌کرد. مراسم، آن طور که مرسوم خانواده‌های مذهبی و مقید آن زمان بود، برگزار شد. 🎊 انتشار به مناسبت ١ ذی‌الحجه؛ سالروز حضرت امیرالمؤمنین(ع) و حضرت زهرا(س) @Fahma_KanoonTaha
‏امروز به معنی واقعی کلمه روز عشق و محبت است نه عشقی که هرزگی و شهوت راهبر آن باشد، امروز روز نجابت است روز پاکی و حیا و غیرت و آبرو، روز وفاداری تا پای جان! روز برکت و هدایت روز به هم رسیدن دو اقیانوس روز تشکیل آسمانی ترین خانواده بر روی زمین امروز است 💬 استاد @Fahma_KanoonTaha
💕 ❣مسجد ڪه می رفتم، چند باری دیدمش... خیلی ازش خوشم می اومد چون مرد بودن را در اون می دیدم... برای رسیدن بهش چله گرفتم. ❣ساده زیست بود، طوری که خرید عروسی اش فقط یه حلقه ۴۵۰۰ تومنی بود ... مهریه ام ۱۴ سکه و یه سفر حج بود که یه سال بعد ازدواجمون داد؛ - ميگفت مهریه از نون شب واجب تره و باید داد. ❣هیچ وقت بهم نمی گفت عاشقتم... میگفت میگفت اگه عاشقت باشم به زمین می چسبم... ❣من از سه سال قبل آماده شهادتش بودم، چون می دیدم که برایش ماندن چقدر سخت است... برای شهادتش چله گرفتم چون خیلی دوستش داشتم و میخواستم به آنچه که دوست دارد برسد و دوست نداشتم اذیت شود 💟 همسر شهید برای رسیدن و با مهدی عسگری چله می گیرد و ده سال بعد برای رسیدن مهدی به چله مےگیرد 💟 : ۵۸ : #۲۷_خرداد_۹۵ @Fahma_KanoonTaha
@hadanair.mp3
2.38M
🔴 / فرق مودت و محبت 🎙حجت الاسلام رفیعی @Fahma_KanoonTaha
📖 💎 (هنگامی که رسول خدا - صلی الله علیه و آله - نظر دختر گرامی شان را در مورد خواستگاری امیرالمؤمنین علیه السلام پرسیدند و به ایشان فرمودند:) نظر خودت دربارۀ اين امر چيست‌؟، فاطمه هنگامى كه اين سخن را شنيد چيزى نگفته و سكوت كرد، و از خجالت چهره‌اش را برگردانيد. رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم برخاست در حالى كه با خود مى‌گفت: اللّٰه اكبر(خدا بزرگ است)، همانا سكوت فاطمه نشانۀ رضايت اوست. در اين حال جبرئيل بر رسول خدا فرود آمد و گفت: اى محمّد! فاطمه را به ازدواج على درآور كه همانا خداوند از اين وصلت خشنود است و آن دو نيز شايستۀ يك ديگر مى‌باشند. على عليه السّلام مى‌گويد: رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم دخترش را به ازدواج من درآورد و آنگاه نزد من آمده دستم را گرفته و فرمود: با ياد و نام خدا برخيز و اين ذكر را بخوان كه: «، و ، و ، و » - يعنى: بر سفرۀ بركت خدا مى‌نشينم، و راضى مى‌شوم بر آنچه او بخواهد، همانا قدرت و قوّتى نيست مگر از جانب خدا، پس به او توكّل مى‌كنم و يارى مى‌طلبم. سپس مرا كنار فاطمه نشانيد و گفت: خداوندا! اينان محبوب ترين مردم در نزد من مى‌باشند، پس آنان را دوست بدار، و خير و بركت به فرزندان آنها عطا كن، و آنان را از هر آسيبى حافظ‍‌ باش، من آنها و فرزندانشان را از شرّ شيطان فريبكار به تو مى‌سپارم. 📔بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۹۳ @Fahma_KanoonTaha
📷 امشب جشن هلهله فرشته‌ها برگزار می‌شود @Fahma_KanoonTaha
هشدار رهبرانقلاب به فعالان حوزه خانواده: پیری جمعیت از همه‌ خطرات بزرگتر است ‌ 🔸رهبر انقلاب ۲۴ مرداد ماه ۹۸ در دیدار با جمعی از تشکل‌های مردم‌نهاد فعال در حوزه‌ خانواده فرمودند: ‌ 1️⃣ از متلاشی شدن خانواده‌ها جلوگیری کنید راه‌هایی را پیدا کنید! یکی از آقایان گفتند که طلاق در فلان شهر این مقدار کاهش پیدا کرده، این را دنبال باید کرد. 2️⃣ نباید در خانه به زن ظلم شود باید قوانینی وجود داشته باشد که روابط داخل خانه را که گاهی اوقات برخلاف عدالت و گاهی اوقات شکل‌های ناهنجاری دارد، اصلاح کند. واقعاً‌ به زنها ظلم می‌شود، گاهی هم به مردها ظلم می‌شود. باید یک هنجارِ درستِ دینیِ اسلامی‌ تنظیم بشود که این هنجار بر محیط داخل خانواده حاکم بشود. 3️⃣ پیری جمعیت از همه‌ خطرات بزرگتر است مسئله‌ی فرزندآوری، خیلی مسئله‌ مهمی است. این از همه‌ خطرات بزرگتر است. 4️⃣ برای ازدواج مجردان دائما دعا می‌کنم گاهی دخترهایی به من نامه می‌نویسند که طالب ازدواجند و برایشان فراهم نمی‌شود. یکی از دعاهایی که بنده دائم می‌کنم برای ازدواج دخترها و پسرهایی است که مایل به ازدواجند و امکان ازدواج ندارند. @Fahma_KanoonTaha
🌺🌺 ❤️یکی از شرایط حاج یونس این بود که: دلم می خواهد مراسم عقد را در مسجد برگزار کنیم. گفتم: من حرفی ندارم. ببینیم آنهای دیگر چه می گویند. گفت: آنهای دیگر هرچه خواستند، می گویند. اصل کار، توافق خودمان است. دو تا گوسفند خرید و کشت. دو تا مینی بوس هم از بچه های سپاهی کرمان آمدند. همه قوم و خویشانمان هم دعوت شده بودند مسجد صاحب الزمان. همه می گفتند: یونس، دعای کمیل انداخته است توی مسجد. اصلا هیچ خبری از عقد بندان نبود. ما هم مثل مردم عادی رفتیم و میان زن ها نشستیم. او هم که خودش مشغول کار بود. آخوندی هم به نام حاج باقری دعوت شده بود. حاج یونس به حاج آقا باقری گفته بود: حاج آقا دفترت را آماده کن! بچه ها گفته بودند: مگر چه خبر است؟می خواهی چکار کنی؟ حاج یونس گفته بود: مراسم عقد کنان من است.! همه بلند صلوات فرستاده بودند و بعد هم زده بودند زیر خنده. گفته بودند مگر روضه نیست؟ حاج یونس گفته بود: ما میخواهیم خطبه عقدمان را در مسجد بخوانیم. حاج باقری آن موقع آمد داخل زنها و دنبال من می گشت تا بله را از من بگیرد. هیچ کدام از زنها نمی دانستند چه خبر است. فقط مادر من و مادر حاج یونس میدانستند. مادر حاج یونس بلند شد و گفت: حاج آقا، اینجاست! من بله را آنجا گفتم و بعد هر دو آمدیم خانه و دفتر را امضا کردیم. خطبه ی عقدمان در مسجد خوانده شد. @Fahma_KanoonTaha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 🔸با اهل و عیال کوچ کردند به دوردست، که مبادا عزیزی از معارف الهی محروم بمونه. این قصه‌ی عاشقیه. 🔸عشق دونفره رو گره زدند به عشق خدا. عشق تعریف کردنی نیست؛ ساختنیه و اینجا از شروع عاشقی و سختی‌ها و هزینه‌هاش میگن، ببینید. @Fahma_KanoonTaha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برای شرکت در مسابقه پویش مطالعاتی به آدرس زیر 👇👇👇مراجعه کنید. http://jebhemarket.com/سوت-شروع-مسابقه-پویش-مطالعاتی-کتاب-یادت-باشد-زده-شد-جوایزنقدی @Fahma_KanoonTaha
✍️ پرسش و پاسخ از آیت الله بهجت(ره) 🌱 بچه‌ها توی خانه بازی‌گوشی و شیطنت می‌کردند. گاهی درمانده می‌شدیم. از آقای بهجت پرسیدم: «با بچه‌ای که از دیوار راست می‌رود بالا و حرف گوش نمی‌کند، باید چه کار کرد؟» گفت: «همان‌طوری که توقع دارید خدا با شما رفتار کند، با این بچه‌ها هم همان‌طور رفتار کنید. این‌طور اگر نگاه کنید، دیگر زدن بچه‌ها یا بداخلاقی با آن‌ها به‌خاطر اشتباه، بی‌معنی می‌شود. بچه هم احساس نمی‌کند که بابایش درکش نمی‌کند.» 📚 به شیوه باران، ص٣٩ @Fahma_KanoonTaha
🔸 🔸 نمازها را می‌خواندم. نمی‌دانم از کی؟ قبل از مدرسه یا بعد از آن. اما این بار که حدود ده - یازده سال داشتم، حس عجیبی مرا ترغیب به نماز جماعت با پدر می‌کرد. بدون ترغیب و تشویقِ هیچ کس، پدر برای نماز صبح که بیدارم کرد وضو گرفتم و به ایشان اقتدا کردم. نماز که تمام شد، نیم نگاهی به من انداخت. گفت: «علی بابا، کی به تو گفته به من اقتدا کنی؟!» گفتم: «هیچ کس، خودم تصمیم گرفتم». گفت: «چرا مثل قبل، فرادا نخواندی؟» گفتم: «برای آنکه شما زیباتر از من نماز می‌خوانید و خدا عبادت شما را بیشتر می پسندد» گویی انتظار چنین پاسخی را نداشت، چشمش برقی زد و گفت: «بیا». سرم را بوسید و به سینه اش چسباند و گفت: «هر دو پاسخت مرا خوشحال کرد. اول آنکه تصمیم گرفتی، و دوم آنکه برای تصمیمت داشتی. حالا من به تو بگم، همه نمازها را تا آنجا که ممکن باشد، با تو خواهم خواند». شاید سالی از این صبح گذشته بود و نوعاً برای نماز صبح این جماعت مهیا می‌ شد. ظهرها بعضاً در دفتر یا جای دیگر و گاه گداری هم برای نماز عشاء. بگذریم. یک روز صبح که شب را دیر هنگام به خواب رفته بودم برای نماز صبح صدایم کردند. بیدار شدم. ایشان پس از آنکه مرا صدا کردند، تکبیر نماز را گفتند و وارد نماز شدند. تا به رکوع برسند، صدایشان را می‌شنیدم. صدا را در رکوع کمی بلند کردند که من به نماز برسم. یک «یا الله» بلند گفتم و به خواب رفتم. در عالم خواب وضو گرفتم، به نماز پدر اقتدا کردم و... نمی‌دانم چقدر وقت در خواب بودم، شاید نیم ساعت کمتر یا بیشتر با صدای لرزان پدر که هنوز در رکوع بود و سبحان الله می گفت از خواب بیدار شدم. وقتی هشیار شدم، به سرعت وضو گرفته نگرفته اقتدا کردم. وقتی از رکوع به زحمت برخواستند و به سختی کمر راست کردند معلوم بود فشار زیادی را متحمل شدند. نماز تمام شد، دستشان را بوسیدم و گفتم: «چرا اینقدر منتظر من شدید؟» گفتند: «من به تو تا امکانش باشد نماز هایم را با تو می‌خوانم. لذت همراهی تو در نماز، از زحمت رکوع طولانی بیشتر است باباجان...» بدون آنکه مستقیماً اشاره ای کرده باشند، با تمام وجود احساس کردم ارزش نماز و جماعت را، و مهرش به فرزند خردش که می‌خواهد بار بیاید... (خاطره دکتر علی حائری از پدر) @Fahma_KanoonTaha