eitaa logo
کانون طه آب‌پخش
981 دنبال‌کننده
44.7هزار عکس
20.5هزار ویدیو
966 فایل
ارتباط با ادمین: @faraghlit313
مشاهده در ایتا
دانلود
کانون طه آب‌پخش
💠 ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُاَلْزَهرا(س) 💠 🌺 خاطرات شهید ابراهیم هادی 🌺 سن شهادت: ۲۵ سال 🌺 اه
💠 ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُاَلْزَهرا(س) 💠 🌺 خاطرات شهید ابراهیم هادی 🌺 سن شهادت: ۲۵ سال 🌺 اهل شهرستان تهران 🌺 قسمت 7⃣2⃣ 🌺 🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨ 🍃یکی از بچه های دیده بان گفت: «از داخل شیار مقابل، چند نفر به این سمت میان!» سیزده عراقی پشت سر هم در حالی که دستانشان بسته بود به سمت ما می آمدند! پشت سر آنها ابراهیم و یکی دیگر از بچه ها قرار داشت! هیچکس باور نمی کرد که ابراهیم به همراه یک نفر دیگر چنین حماسه ای آفریده باشد! یکی از بچه ها خیلی ذوق شده بود، جلو آمد و کشیده محکمی به صورت اولین اسیر عراقی زد و گفت: «عراقی مزدور!». برای لحظه ای همه ساکت شدند. 🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨ 🍃ابراهیم از کنار ستون اسرا جلو آمد. رو به روی جوان ایستاد و یکی یکی اسلحه ها را از دوشش به زمین گذاشت. بعد فریاد زد: «برا چی زدی تو صورتش؟!» جوان که خیلی تعجب کرده بود گفت: «مگه چی شده؟ اون دشمنه.» ابراهیم خیره خیره به صورتش نگاه کرد و گفت: «اولا او دشمن بوده، اما الان اسیره، در ثانی اینها اصلا نمی دانند برای چی با ما می جنگنند. حالا تو باید اینطور برخورد کنی؟!» جوان رزمنده بعد از چند لحظه سکوت گفت: «ببخشید، من کمی هیجانی شدم.» بعد برگشت و پیشانی اسیر عراقی را بوسید و معذرت خواهی کرد. اسیر عراقی که با تعجب نگاه می کرد، به ابراهیم خیره شد. نگاه متعجب اسیر عراقی حرف های زیادی داشت. 🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨ 📚کتاب سلام بر ابراهیم، ص ۹۰ @Fahma_KanoonTaha