💠 ناهار خونه پدرش بودیم. همه دور سفره نشسته بودند و مشغول غذا خوردن.
🔸 رفتم تا از آشپزخونه چیزی بیارم، چند دقیقه طول کشید.
🔹 تا برگشتم نگاه کردم دیدم آقا مهدی دست به غذا نزده تا من برگردم و با هم شروع کنیم.
✅ اینقدر کارش برام زیبا بود که تا حالا توی ذهنم مونده.
📗خاطرات همسر شهید زینالدین
#زندگی_به_سبک_شهدا
@Fahma_KanoonTaha