کانون طه آبپخش
🔺#معرفی_کتاب
#به_مناسبت_دهه_کرامت
به مناسبت میلاد با سعادت #حضرت_معصومه(س) و #روز_دختر و آغاز #دهه_کرامت، بسته مطالعاتی پیشنهادی با عنوان #هدیه_روز_دختر_و_دهه_کرامت، به حضورتان معرفی می گردد.
«#راض_بابا»، «#من_میترا_نیستم»، «#دختران_آفتاب»، «#سرکار_علیه»، «#نفس» و «#خاطرات_سفیر» شش عنوان کتابی هستند که برای گروه های سنی مختلف در این #بسته_مطالعاتی قرار گرفتهاند.
هدایایی از جنس #دانایی و #رشد به دختران سرزمینمان و شاید آغازگر یک دوستی دائمی با #کتاب.
#راض_بابا و #من_میترا_نیستم همواره مورد علاقه مخاطبان ما بودهاند. دو کتاب بسیار خوب برای گروه #نوجوان (دوره دوم دبستان تا دبیرستان) که به زندگی دو #دختر سربلند در تاریخ انقلاب اسلامی اشاره دارد؛ دو #شهیده والامقام به نام های #زینب_کمایی و #راضیه_کشاورز که به ترتیب قهرمانان هر یک از این کتاب های خواندنی هستند.
#دختران_آفتاب اثری کم نظیر که #رهبر_انقلاب درباره آن فرموده اند «در میان کتابهای #داستانی که هدفش طرح مسائل فکری است، این بهترین کتاب از نویسندهای ایرانی است. طرح کلی و درون مایه های داستان خوب و #شیرین است.» مطالعه این رمان برای گروه سنی نوجوان و جوان مناسب است.
#سرکار_علیه اثری جدید و بسیار خواندنی از انتشارات #کتابستان _معرفت است که تفاوت های #دختران نسل دیروز و امروز کشورمان را از زبان یک مادر و دختر و در قالب نامههایی بین آنها روایت کرده است. کتابی مناسب گروه سنی نوجوان و جوان.
#نفس یک رمان متفاوت درباره انحرافاتی است که در کمین دختران نشستهاند. کتابی که برای مخاطب بالای ۱۵ سال سفارش میشود و حاوی نکات بسیار درسآموزی در زمینه ارتباط با #جنس_مخالف است.
قصه دختری که کمکم با زندگی دینی و جذابیتهای آن آشنا شده و به این مسیر هدایت میشود.
#خاطرات_سفیر در یک کلام کتابی است که همه دختران باید آن را بخوانند. داستان تحصیل خانم #نیلوفر_شادمهری در فرانسه و گفتگوهای منطقی او با هم کلاسیهایی که مشتاق بودند از دین و کشور او بیشتر بدانند.
@Fahma_KanoonTaha
💕💕
نگویید اینقدر همه چیز را پرت نکن!
بگویید وقتی اسباب بازی هایت را پرت می کنی من فکر می کنم دوست نداری با آنها بازی کنی. آیا این طور است؟
این تکنیک گوینده/شنونده، برای کمک به ارتباط دهی احساسات به شیوه ای غیررودررویی است.
این شیوه نه تنها مسیرهای گفتگو را باز نگه می دارد بلکه شما الگویی می شوید برای این که نشان دهید موقعیت پیش آمده از نگاه شما چگونه است، در نتیجه کودک شما فرصت این را پیدا می کند تا حادثه پیش آمده را مجددا از نگاه خودش و با زاویه ای دیگر بازبینی كند.
@Fahma_KanoonTaha
🔴 اگر فرزندتان نشانه های زیر را دارد، داد زدن، دعوا کردن و تنبیه کردن برایش سم است:
🔻ناخن جویدن، شب ادراری، لکنت، کابوس، اضطراب جدایی، بدغذایی، عدم کنترل ادرار یا مدفوع، خود ارضایی.
🔻این رفتارها می تواند نشانه اضطراب در کودک باشد که با رفتار درست والدین حل شود، اما اگر مراقب فرزندتان نباشید می تواند تبدیل به افسردگی، اختلالات شخصیتی، یا وسواس شود.
🔻پس این نشانه ها را به عنوان اخطاری تلقی کنید که فرزندتان نیاز به محیطی آرام و شاد دارد و باید این محیط را برایش فراهم کنید.
@Fahma_KanoonTaha
🔴 چقدر مراقب بچه ها باشیم؟ خوب ما هم عصبانی میشیم، گاهی کتک می زنیم، داد می زنیم، دست خودمون که نیست! ما هم آدمیم، ماشین که نیستیم!!
این بدترین بهانه برای توجیه رفتاری است که به یک موجود بی پناه آسیب می زند. ما ماشین نیستیم، آدمیم! ماشین سرد و بی احساسه، ماشین نابود میکنه، ماشین به راحتی یک کودک رو بدون هیچ احساسی زیر میگیره، ماشین به راحتی له میکنه، به راحتی ویران میکنه. ما آدمیم، آدم یعنی صبر، درک، همدلی، عشق.
فقط در یک صورت می توانید بگویید دست خودتان نیست که در مهمانی هم مهمانان را کتک می زنید، که در خیابان هم پشت ترافیک عصبانی می شوید و از روی آدمها رد می شوید، که وقتی از استاد یا رئیستان هم عصبانی می شوید کتک می زنید! تصور کنید جای کسی که نمی تواند خودش را کنترل کند کجاست؟! چرا فقط برای بچه های بی پناه که قدرت ترک کردن یا انتقام گرفتن از ما را ندارند اعصاب نداریم؟ اگر فرزندم قدرت ترک کردن من و انتخاب پدر و مادری دیگر را داشت، اگر قدرت شکایت داشت، اگر زورش به من میرسید، باز رفتارم دست خودم نبود؟!! کمی فکر کنیم.
@Fahma_KanoonTaha
کتاب کودکانه درباره حضرت معصومه.pdf
7.08M
🔺#معرفی_کتاب
#به_مناسبت_دهه_کرامت
🌺 کتاب #بانوی_مهربان_شهر_قم 🌺
🍄 شعر پیرامون حضرت معصومه سلام الله علیها برای کودکان 🍄
🔸شاعر: مرتضی دانشمند
🔹نشر: زائر
#شعر
#کودکان
#دهه_کرامت
#حضرت_معصومه(س)
@Fahma_KanoonTaha
#کلام_رهبری
✅ باید پدرها و مادرها، بچهها را از اوّل با کتاب محشور و مأنوس کنند.
حتّی بچههای کوچک باید با کتاب اُنس پیدا کنند.
👈 باید خریدِ کتاب، یکی از مخارج اصلی خانواده محسوب شود.
رهبر معظم انقلاب، ۱۳۷۴/۰۲/۲۶
@Fahma_KanoonTaha
✅ روایت پرستار بیمارستان مسیح دانشوری از یک زمزمه عاشقانه
🔸در یکی از شیفتهایم بالای سر فرشاد رفتم و دیدم صورتش تکان میخورد، گفتم فرشاد داری با خودت حرف میزنی!؟ خوبی؟ درد نداری؟ دارویی نیاز نداری؟ گفت: نه من دارم زیارت عاشورا میخوانم چون کمکم میکند.
🔸این جوان شرایطش بدتر و بدتر شد تا اینکه بیهوش شد و زیر دستگاههای مختلفی رفت. شرایط خیلی بدی بود، طوری شده بود که ما که همیشه میگوییم در بدترین شرایط ممکن هم یک درصد امید وجود دارد، نا امید شده بودیم چون شرایط هوشیاری بیمار در حد ۴ و ۵ بود و اصلا خوب نبود.
🔸خاطرم هست رفتم بالای سر پسر جوان و با گوشی خودم در گوشش زیارت عاشورا را خواندم، طوری خواندم که مطمئنم میتوانست بشنود، چون حس شنوایی تا آخرین لحظات حیات کار میکند. خودم هم آرام شدم و در گوشش گفتم تو خوب میشوی مطمئن باش.
🔸دو روز بعد که دوباره به بخش رفتم گفتم فرشاد کجاست؟ و بلافاصله با ناراحتی گفتم فرشاد رفت!
🔸همکارانم گفتند همینجاست! فرشادی که دو روز قبل زیر سه دستگاه بود و شرایط خوبی نداشت و تمام علائم حیاتیاش به معنای واقعی نشان میداد که هیچ امیدی وجود ندارد به طرز عجیبی در این دو روز به شرایط نرمال رسیده بود، طوری که خودش توانسته بود دستگاه تنفس را جدا کند و وقتی شرایطش خوب شده بود بقیه دستگاهها را هم از او جدا کرده بودند.
🔸یکی از بهترین لحظاتم وقتی بود که با پای خودش پشت در آیسییو آمد و کاملا سالم و سرحال از همه تشکر کرد و از آن قشنگتر این بود که گفت: وقتی در گوش من زیارت عاشورا خواندی شنیدم و همانجا احساس کردم جان گرفتم.
🔸این بهترین حسی بود که من داشتم و واقعا تا چند وقت شارژ بودم.
@Fahma_KanoonTaha
در شهر خوی حدود ۲۰۰ سال پیش دختر ماهرخ و وجیهه و مومنهای زندگی میکرد که خواستگار داشت. عاقبت با مرد مومنی ازدواج کرد. این مرد به حد استطاعت رسید و خواست عازم حج شود، اما از خواستگارهای سابق میترسید که در نبود او در شهر همسر او را آزار دهند. به خانه مرد مومنی (به ظاهر) رفت و از او خواست یک سال همسر او را در خانه اش نگه دارد تا این مرد عازم سفر شود. اما نه تنها او، بلکه کسی نپذیرفت.
عاقبت به فردی به نام علی باباخان متوسل شد، که لات بود و همه لات ها از او میترسیدند. علی باباخان گفت: برو وسایل زندگی و همسرت را به خانه من بیاور.
این مرد چنین کرد، و بار سفر حج بست و وسایل خانه را به خانه علی بابا آورد. همسرش را علی بابا تحویل گرفت و زن و دخترش را صدا کرد و گفت مهمان ما را تحویل بگیرید.
مرد عازم حج شد، و بعد از یک سال برگشت، سراغ خانه علی بابا رفت تا همسرش را بگیرد. در زد، زن علی بابا بیرون آمده گفت: من بدون اجازه علی بابا حق ندارم این بانو را تحویل کسی دهم. برو در تبریز است، اجازه بگیر برگرد.
مرد عازم تبریز شد، در خانه ای علی بابا خان را یافت، علی باباخان گفت، بگذار خانه را اجاره کردم تحویل دهیم با هم برگردیم، مرد پرسید، تو در تبریز چه میکنی؟
علی باباخان گفت: از روزی که همسرت را در خانه جا دادم از ترس این که مبادا چشمم بلغزد و در امانتی که به من سپرده بودی خیانت کنم، از خانه خارج شدم و من هم یک سال است اهل بیتم را ندیدهام و اینجا خانهای اجاره کردهام تا تو برگردی.
پس حال با هم بر می گردیم به شهرمان خوی.
زهد با نیت پاک است نه با جامه پاک
ای بس آلوده که پاکیزه ردایی دارد
اگر امانتی به تو می سپارند، چه قدرت باشد چه منصب و یا هر چیز دیگری اگر توانستی بر نفس خود غلبه کنی و در امانت خیانت نکنی زاهد تویی و بنده مورد لطف و عنایت ِپروردگارت.
@Fahma_KanoonTaha
7.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 دخترانی از این سرزمین
🔹#دختران_شهدا سالها پس از شهادت پدر هنوز با خاطراتشان زندگی میکنند.
@Fahma_KanoonTaha
▪️مگر نه اینکه پدرها باید موی دخترانشان را شانه کنند؟
پس چرا کسی هشتگ، "کلیشه برعکس" نمیزند؟
#شهید_محمد_بلباسی
@Fahma_KanoonTaha