eitaa logo
کانون طه آب‌پخش
988 دنبال‌کننده
44.7هزار عکس
20.5هزار ویدیو
966 فایل
ارتباط با ادمین: @faraghlit313
مشاهده در ایتا
دانلود
دیدار.pdf
2.79M
💠 💠 🔺در این فایل که خدمتتان تقدیم می گردد، ۹ قصه از زندگانی امام خمینی(ره) مناسب برای مطالعه نوجوانان قرار داده شده است🔻 ➕قصه ها برشی از کتاب صدای بال نسیم نوشته محمدرضا بایرامی می باشد ➕ (ره) @Fahma_KanoonTaha
اگر می‌خواهید نوجوانتان را هدایت کنید اولین قدم این است که ارتباطتان را، هرگز قطع نکنید اگر می‌خواهید نوجوانتان با شما همراه باشد، به علائقش توجه نشان دهید و در ارتباط با او بیشتر شنونده باشید اگر ارتباطتان قطع شود، پنهان‌کاری فرزند شروع می‌شود اگر زیاد سخنرانی کنید، او دیگر حرف نخواهد زد، گوش‌ها و دهانش را می‌بندد. @Fahma_KanoonTaha
در یک مورد مادری انقدرکودکش را کتک زده بود که کودک مشکل روانی پیداکرده بود مادر می گفت: آخه نمی دونید چی کار می کنه؟ نخود و لوبیا ها را می ریزه کف آشپزخانه. گفتم:اا، چه قدر قشنگ. می دونی مادرها به من هزینه کلاس می دهند و می آیند سر کلاس که من به آن ها یاد بدم که چه طوری بچه هایشان با نخود و لوبیا بازی کنند؟ مادرگفت دیروز صبح یک لحظه غافل شدم دیدم تمام روغن رو مالیده روی زمین. گفتم: وای چه خوب پس لیز شدن زمین رو تجربه کرده. من واقعا از این کارهای بچه ها لذت می برم چون می دونم چه اتفاقی با این کارها در مغز کودک می افتد. ولی مادرها ترکیب ذهنی شان طوری است که این کارهای بچه ها برایشان مثل شکنجه می ماند. @Fahma_KanoonTaha
در كودكان ♣️ کودکان معمولا برای مقابله با اضطراب و ناکامی، از روش‌های دفاعی مانند کناره‌گیری، انکار کردن، سرکوبی و فرافکنی استفاده ميکنند. ♠️کودک یاد گرفته همیشه از موقعیت‌ها و شرایط ناراحت‌کننده و محرک‌های آزار دهنده، کناره‌گیری کند تا در باشد. 🔻 و شب‌ادراری، از علائم اضطراب است که حتی در سنین هم اتفاق می‌افتد. 💯وقتی کودک نتواند راه‌هایی را برای مقابله با بجوید، مجبور می‌شود به زمان خردسالی برگردد. در مرحله‌ی انکار، منکر واقعیت است و آن‌چه اتفاق افتاده را به‌نوعی سرپوش می‌گذارد @Fahma_KanoonTaha
خرداد.pdf
6.33M
📕کتاب مثل ها و قصه هایشان / قصه های خرداد🍀 @Fahma_KanoonTaha
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🍃🌼 🌸 ✨ ✨ توی مطبم نشسته بودم که منشی زنگ زد بيمار دارين. دختری حدودا چهارده ساله با چهره ای افسرده و قدم هایی مردد وارد شد. بدون نگاه به من در مبل مقابلم فرو رفت. لبخندی زدم و گفتم خوش اومدی عزيزم. همين طور که سرش پايين بود و با انگشت هاش بازی می کرد گفت: بابا خواستن که من بيام پيش شما. گفتم چه خوب! خوشحالم از ديدنت.. حالا چرا ايشون خواستن شما بياين پيش من؟ با لب هايي آويزون گفت: آخه فکر ميکنه من خنگم، کودنم.. پرسيدم چرا ايشون همچين فکری می کنن؟ آخه من نمره هام افتضاحه بعد سرشو بلند کرد نگاهی بهم کرد و ادامه داد، اما نميدونه من خودم نميخوام درس بخونم نميخوام در آينده يه زن تحصيلکرده باشم. در حالی که سعی ميکردم تعجبم رو پنهان کنم پرسيدم: چرا عزيزم؟ چون يه زن تحصيلکرده دوست نداره واسه خانواده ش آشپزی کنه. آخه از اينکه بوی پياز داغو قورمه سبزی بده، بدش مياد چون هيچوقت خونه نيست يا سرکاره يا انجمنای مختلف... وقت نداره به بچه ش برسه و همش بيرونه! بچه شم خيلی تنهاس، خيلی سختی ميکشه. آخه ميخواد بچه ش مستقل بار بياد. همش با شوهرش سر درس بچه، سرغذای بچه، سر همه چی جنگ و دعوا راه ميندازه! آخرشم دخترشو رها ميکنه و طلاق ميگيره! دختر ميمونه بی پناه و بی کس. و بعد دخترک اشکای ريخته روی صورتش رو دستای کوچيکش پاک کرد. پرسيدم: بابا، مامان جدا شدن؟ سرشو انداخت پايين تا من اشک هاشو نبينم آروم و با بغض گفت: بله. گفتم عزيزم اينها که ميگی ربطی به تحصيلات نداره من خودم تحصيلکرده ام، اما هميشه برای پسر نوجوانم وقت دارم براش آشپزی ميکنم به درساش ميرسم، با هم پارک و سينما میريم، تفريح می کنيم، حرف می زنيم... زمانم رو تنظيم کردم به شوهرم هم ميرسم ما زندگی خوبی داريم. یه آن سرشو بلند کرد نگام کرد و با تندی گفت من ازدواج نمی کنم. گفتم اوکي اين انتخاب خودته اما هنوز زوده درباره ش حرف بزنيم. بيا از آرزوهامون با هم حرف بزنيم. پرسيدم: ميخوای بگی چه آرزوهایی داری؟ با چهره ای که به آنی تبديل به صورتی بشاش شد گفت: ميخوام به بچه های بی سرپرست، بچه هایی که مادراشون به فکرشون نيستن، به بچه های رنج کشيده و تنها کمک کنم. با اشتياق گفتم: چه خوب! پس تو مددکار خوبی ميشی. متعجب پرسيد: مددکار؟ گفتم: آره چرا که نه تو تحصيلاتت رو در رشته مددکاری به پايان ميرسونی و آگاهانه به کسانی که بهت نياز دارن کمک ميکنی. از روی مبل بلند شد و سمت در رفت درحالی که دستگيره در رو ميکشيد برگشت نگام کرد... پرسيدم ميری؟ گفت: آره ميرم تا حسابی درس بخونم تا يه مددکار خبره بشم، تا به بچه هایی که مادر دارن اما انگار ندارن کمک کنم. لبخندی زدم و گفتم: موفق باشی عزيزم... و من ماندم و کلی سوال... به راستی چرا؟ @Fahma_KanoonTaha
ترجیح می‌دهم مادری شاد باشم! مادری که اهداف خودش را دارد که ورزش می‌کند، آموزش می‌بیند، کتاب می‌خواند، با دوستانش به کافه می‌رود، آشپزی و موسیقی و شعر را ادغام می‌کند و کودکش را بدون احساس مزاحمت، رها و عاشقانه دوست دارد... اسمم را خود خواه بگذارند اما من ایمان دارم که چنین مادری، فرزندی سالم پرورش می‌دهد. ترجیح می‌دهم کنار فرزندم، خودم هم زندگی کنم تا اینکه یک قربانی باشم و با حسرتی عمیق از کارهای ناکرده‌ام، آنها را در فرزندم جستجو کنم. من دنیای کودکان را خوب می‌فهمم، باور کنید یک مادر شاد و پویا، آرزوی هر کودکیست. لطفا برای مادر کافی بودن، شاد باشید. @Fahma_KanoonTaha
کانون طه آب‌پخش
#میزان_ارزش_انسان_ها قيمَةُ كُلِّ امْرِئٍ مَا يُحْسِنُهُ. ارزش هر كس به مقدار دانایی و تخصص اوست.
؟! علامه محمدتقی جعفری(رحمت الله عليه) می گفتند: برخی از جامعه شناسان برتر دنيا در دانمارك جمع شده بودند تا پيرامون موضوع مهمی به بحث و تبادل نظر بپردازند. موضوع اين بود: «ارزش واقعی انسان به چيست»؟ ... هر كدام از جامعه شناسان، سخنانی گفته و معيارهای خاصی ارايه دادند. هنگامی كه نوبت به بنده رسيد، گفتم: اگر می خواهيد بدانيد يك انسان چقدر ارزش دارد، ببينيد به چه چيزی علاقه دارد و به چه چيزی عشق می ورزد. كسی كه عشقش يك آپارتمان دو طبقه است، در واقع ارزشش به مقدار همان آپارتمان است. كسی كه عشقش ماشينش است، ارزشش به همان ميزان است. اما كسي كه عشقش خدای متعال است، ارزشش به اندازه خداست... من اين مطلب را گفتم و پايين آمدم. وقتی جامعه شناسان سخنان من را شنيدند، برای چند دقيقه روی پای خود ايستادند و كف زدند. هنگامي كه تشويق آن ها تمام شد، من دوباره بلند شدم و گفتم: عزيزان، اين كلام از من نبود، بلكه از شخصی به نام علی(عليه السلام) است. آن حضرت در نهج البلاغه مي فرمايند: «قِيمَةُ كُلِّ امْرِئٍ مَا يُحْسِنُه »؛ «ارزش هر انسانی به اندازه چيزی است كه دوست می دارد». وقتي اين كلام را گفتم، دوباره به نشانه احترام به وجود مقدس اميرالمؤمنين علی(عليه السلام) از جا بلند شدند و چند بار نام آن حضرت را بر زبان جاری كردند. کیهان نیوز، ۲۷ تیر ۹۱، شماره ۲۰۲۵۸ @Fahma_KanoonTaha
‍ 🎤برگرفته از سخنرانی آيت الله ناصری ⭕️من و شما اگر به گناهانی که شیوع پیدا کرده است راضی باشیم، همان آثار گناه را برای ما هم مي‌نویسند، ولو آن گناهان را انجام نداده باشيم. جشن‌هايي که برای عقد و عروسی‌ها گرفته مي‌شود، و فساد‌هایی در آن انجام مي‌شود. حالا عده ای هستند اهلش هستند، آن‌ها ضررش را مي‌بينند و ما فعلاً با آن‌ها کاری نداریم؛ 🔵👈 ولي یک عده‌ای ظاهرالصلاح هم می‌نشينند و می گویند: «اگر بخواهیم بلند بشويم و از این مجلس برویم، بد مي‌شود و صاحب مجلس ناراحت می شود». عزیز من! بد مي‌شود؟ برای کی بد مي‌شود؟ 🔴👈 تو که اینجا نشستی، خدا راضی نیست. امام زمان علیه السلام راضی نیست. ائمه علیهم السلام راضی نیستند. قرآن از تو شکایت مي‌کند. اين‌ها همه از بودن تو اینجا ناراضی‌اند. آن‌ وقت تو مي‌گويي اگر بلند بشوم، صاحب خانه بدش مي‌آید؟ 🔴👈 خدا ناراضی، پیغمبر ناراضی، انبیا ناراضی، اولیا ناراضی، قرآن ناراضی، اين‌ها را تحمل می‌كنی تا فاميل راضی باشد؟ برای این که فلانی از تو خوشش بیاید؟ آن وقت تو مؤمن هم هستی؟ اسم خودت را مؤمن می‌گذاری؟ 🎙🌸 استاد آیت الله @Fahma_KanoonTaha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ خاطره شنیدنی مرد شماره یک اطلاعات ایران در دهه ۶۰: من شهادت می‌دهم که آیت‌الله خامنه‌ای آرزوی شهادت داشت، ولی آرزوی قدرت نداشت. @Fahma_KanoonTaha
S01100108_33695.mp3
486.9K
🔊 تفاوت امام خمینی(ره) با سایر علما در بیان آیت الله جوادی آملی 🔹امام(ره) نگفت بروید، گفت من رفتم، بیایید. عالمان دیگر گفتند بروید... @Fahma_KanoonTaha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نماهنگ «یار همیشگیم یا سیدالکریم» 🏴همزمان با ۱۵ شوال، سالروز وفات حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) @Fahma_KanoonTaha
📌 دیلی میل: دستگیره مسی مانع انتقال کرونا ⭕️ محققان می‌گویند دستگیره‌های در خانه، فروشگاه و… باید از جنس مس باشد تا مانع از انتقال کرونا ویروس شد. ظاهرا کووید۱۹ تا سه روز روی استیل و پلاستیک می‌ماند اما مس اجازه انتقال ویروس کووید۱۹ را نمی‌دهد. ↩️ ادامه مطلب:👇👇👇
⭕️ این مطلب در حالی منتشر شد که حکیم دکتر روازاده از سال ها پیش در خصوص خاصیت ضد عفونی کنندگی مس بارها و بارها سخن گفته اند، اما امروز مثل بسیاری از مطالب که تا از زبان بیگانه نشنویم باورمان نمی شود، دانشمندان! به این نتیجه رسیده اند… ⭕️ *اتفاق مشابهی در خصوص لزوم جذب آهن به صورت یونی در بدن نیز از زبان حکیم دکتر روازاده، بعد ها به صورت علمی از زبان دانشمندان بیان گردید…! ⭕️ لطفا به دانشمندان خودمان اعتماد کنیم … ⬅️ در اینجا به برخی مطالب و سخنرانی هایی از حکیم دکتر روازاده که در این خصوص منتشر شده است اشاره میکنیم: استفاده از ظروف مسی برای پیشگیری از ویروس کرونا** ظروف مسی مناسب ترین ظروف برای پخت غذا ترجمه مقاله >> ۱۰ منفعت نوشیدن آب از ظروف مسی برای خانم‌های باردار سخنرانی حکیم دکتر روازاده در خصوص خاصیت ضد عفونی کنندگی ظروف مسی و برنجی در بوشهر آذرماه ۹۵ 🌐 ravazadeh.com @Fahma_KanoonTaha
mes.mp3
5.5M
🔺 ⭕️ سخنرانی در خصوص خاصیت کنندگی ظروف مسی و برنجی در بوشهر آذرماه ۹۵ 🌐 ravazadeh.com @Fahma_KanoonTaha
این درسته که لباس داخل خونه باید خوشگل تر از بیرون باشه؟ 🤔 . . . . گفتم چرا لباس راحتی هات از لباس بیرونت خوشگل تره؟! گفت چون خوشگلی هام فقط برای آقامونه. ❤️😍😊❤️😍 شیرینی این پیام رو به همسرت هدیه کن🤗 @Fahma_KanoonTaha
🌹 زندگی اش شده بود . همه کارش شده بود . می گفت: "اگر یک نفر از این بچه ها را با و آشنا کنم برای من بس است." حدیث معروف پیامبر به علی(ع) را می خواند: یاعلی اگر یک نفر به واسطه تو شود از آنچه آفتاب بر آن می تابد برتر است. می گفتیم: "سید، اینقدر برای بچه ها کار نکن! اینقدر اردو و تفریح نبر! اگر مشکلی پیش بیاد پدر و مادر اینها رهایت نمی کنند." می گفت: "اشکال نداره. خیلی از این بچه ها با آمدن به اردو و تفریح شدند. ما هم توکل می کنیم بر خدا و سعی می کنیم کارمان را درست انجام دهیم." 🌸🍃 📕کتاب همسفر شهدا @Fahma_KanoonTaha
✳️ من به شما کمک می‌کنم تا خدا هم به من کمک کند! 📌 سرایدار مدرسه‌‌ای که در آن درس می‌خواند می‌گوید: کمردرد داشتم و نمی‌توانستم کار مدرسه را خوب انجام دهم. مدیر مدرسه به من گفت: اگر اوضاعت همیشه این باشد، باید بروی بیرون. اگر من را بیرون می‌کردند، خیلی اوضاع زندگی‌ام بدتر می‌شد. آن شب همه‌اش در این فکر بودم که اگر من را بیرون بیندازند، چه خاکی توی سرم کنم؟ فردا صبح که رفتم مدرسه، دیدم حیاط و کلاس‌ها عین دسته گل شده و منبع آب هم پر است. از عیالم که برنمی‌آمد؛ چون توان این همه کار را نداشت. نفهمیدم کار کی بوده. فردا هم این قضیه تکرار شد. شب بعد نخوابیدم تا از قضیه سردربیاورم. صبح، یک پسربچه از دیوار پرید پایین و یک‌راست رفت سراغ جارو و خاک‌انداز. شناختمش. از بچه‌های مدرسه‌ی خودمان بود. مرا که دید، ایستاد. سرش را پایین انداخت. با بغضی که در گلویم نشسته بود، گفتم: «پسرم! کی هستی؟» گفت: «عباس بابایی.» گفتم: «چرا این کارها را می‌کنی؟» گفت: «من به شما کمک می‌کنم تا خدا هم به من کمک کند.» 📚 برگرفته از کتاب «ظرافت‌های اخلاقی شهدا» @Fahma_KanoonTaha
می گفت: اگر قرار است پایدار بماند و نسل های بعدی هم باشند. باید در مدارس فعالیت کنیم، چرا که آینده ممکلت به کسانی سپرده می شود که شرایط دوران طاغوت را حس نکرده اند! بهترین و زبده ترین نیروهای باید در مدارس و خصوصا دبیرستان ها باشند. @Fahma_KanoonTaha
✌️💖 به این میگن مذاکره کننده! طولانیه ولی خیلی قشنگه، بخونید: ✅ براى اميرالمومنين عليه السلام نامه اى از معاويه رسيد. 🌺 حضرت مهر نامه را شكست و قرائت كرد: 🔥"از طرف اميرالمومنين و خليفة المسلمين، معاويه بن ابى سفيان براى على! ☘ اى على!  در جنگ جمل هر چه خواستى با ام المومنين عايشه و اصحاب رسول خدا طلحه و زبير كردى، اكنون مهياى جنگ باش! 🌹حضرت جواب نامه را اينگونه نوشت: از طرف عبدالله، تو به رياست مى نازى و من به بندگى خداوند، من آماده جنگ هستم. به همان نشان كه "انا قاتل جدك و عمك و خالك: من همان قاتل پدربزرگ و عمو و دايى تو هستم" 🔶 سپس نامه را مهر و امضاء فرمود و از شاگردانش كه در محضرش بودند، پرسيد: كيست كه اين نامه را به شام ببرد؟  كسى جواب نداد. ✅ دوباره حضرت سوالش را تكرار فرمود و اين بار از ميان جمعيت برخاست و عرض كرد: على جان! من حاضرم. 🌸حضرت ضمن اينكه او را از متن تند نامه آگاه كرد، فرمود: طرماح! به شام كه رفتى مواظب آبروى على باش... 🌹طرماح گفت: سمعاً و طاعةً ... آنگاه نامه را گرفت و به سوى شام حركت كرد ❎ معاويه در باغ قصرش بود كه عمرو عاص خبر رسيدن يكى از شاگردان على را به او رساند. 🔥 معاويه فورا دستور داد كه بساطى رنگين پهن كنند تا شكوه آن طرماح را تحت تاثير قرار بدهد و او را به لكنت بيندازد. 🌿 طرماح وقتى وارد شد و آن فرشهاى رنگين و بساط مفصل را ديد، بى اعتناء با همان كفش هاى خاك آلوده اش قدم ها را بر فرش ها گذاشت! 🍃 سپس خود را به معاويه رساند و همانطور كه او بر مسندش لميده بود، طرماح نيز لم داد و پاهايش را دراز كرد! 🌑 اطرافيان معاويه به طرماح اعتراض كردند كه پاهايت را جمع كن! اما او گفت: تا آن مردك (معاويه) پاهايش را جمع نكند، من هم پاهايم را جمع نخواهم كرد! ⚡عمرو عاص به معاويه در گوشى گفت: اين مردى بيابانيست و كافيست كه تو سر كيسه ات را كمى شل كنى تا او رام بشود و لحنش را هم عوض كند. 🔥معاويه ضمن اينكه دستور داد تا سى هزار درهم پيش طرماح بگذارند، از او پرسيد: از نزد كه به خدمت كه آمده اى؟ 🍀 طرماح گفت: از طرف خليفه برحق، اسدالله، عين الله، اذن الله، وجه الله، امير المومنين على بن ابيطالب نامه اى دارم براى امير زنازاده فاسق فاجر ظالم خائن، معاوية بن ابى سفيان! ⛔ معاويه ناراحت از اينكه سى هزار درهم نيز نتوانسته است كه اين شاگرد على عليه السلام را ساكت كند، گفت: نامه را بده ببينم! 🍀 طرماح گفت: روى پاهايت مى ايستى، دو دستت را دراز ميكنى تا من نامه على عليه السلام را ببوسم و به تو بدهم. 🔥معاويه گفت: نامه را به عمرو عاص بده 🍀طرماح گفت: اميرى كه ظالم است، وزيرش هم خائن است و من نامه را به خائنى چون او نميدهم. 🔥معاويه گفت: نامه را به يزيد بده 🍀طرماح گفت: ما دل خوشى از شيطان نداريم چه رسد به بچه اش! بالاخره معاويه طبق خواسته طرماح عمل کرد و نامه را گرفت و خواند. ⚡ بعد هم با ناراحتى تمام كاتبانش را احضار كرد تا جواب نامه را اينگونه بنويسد: على! عده لشكريان من به عدد ستارگان آسمان است، مهياى نبرد باش" 🍀 طرماح برخاست و گفت: من خودم جواب نامه ات را مى دهم: على عليه السلام خود به تنهايى خورشيديست كه ستارگان تو در برابرش نورى نخواهند داشت. 🌼 سپس خواست برود كه معاويه گفت "طرماح! سى هزار درهمت را بردار و سپس برو" 🌹 اما طرماح بى اعتناء به حرف معاويه و بدون خداحافظى راه كوفه را در پيش گرفت. 🔥معاويه رو به عمرو عاص كرد و گفت: حاضرم تمام ثروتم را بدهم تا يكى از شما به اندازه يكساعتى كه اين مرد از على طرفدارى كرد، از من طرفدارى كند! 🔥 عمرو عاص گفت: به خدا اگر على به شام بيايد، من كه عمرو عاصم نمازم را پشت سر او ميخوانم اما غذايم را سر سفره تو ميخورم!! 💥 یعنی این ای کسانی که نماینده مردم هستید از اسلام و قرآن و اهل بیت و انقلاب اینجوری دفاع کنید زیرا که ابروی نظام اسلامی در گرو کار و سخنان شماست و باید در هر دو جهان جوابگو باشید. @Fahma_KanoonTaha
کانون طه آب‌پخش
🍃🌹🕊🍃🌹🕊🍃 🌹🕊🍃 🍃 #نذر_کرده_امام_رضا(ع) 💍روزهای خوش عقد می‌گذشت؛ که روزی محمدجواد خبر استخدامش در سپاه
🍃🌹🕊🍃🌹🕊🍃 🌹🕊🍃 🍃 (ع) 😊همسرم خیلی خانواده‌ دوست بود و علاقه‌اش را به‌راحتی ابراز می‌کرد؛ وقتی فهمید فرزند اولش دختر است خیلی خوشحال شد و به دلیل علاقه به اسم حضرت زینب(س) از دوران مجردی؛ می‌خواست اسم دخترمان را زینب بگذارد. 💎من دوست داشتم اسم دخترمان فاطمه باشد؛ برای حرف من احترام قائل بود، به همین دلیل گفت هر دو اسم را نوشته و می‌گذاریم زیر قرآن؛ هرکدام درآمد اسم می‌شود همان. اسم زینب، درآمد! 💕روزهای زندگی مشترک یکی پس از دیگری می‌گذشتند. در کنار هم رسیدگی به کارهای خانواده همواره عبادت کردن و کمک به مردم نیازمند را مدنظر داشتیم. 🍒زینب کوچک‌مان پنج‌ساله بود و جانِ محمدجواد به او بسته بود. در همین روزهای خوش بود که فهمیدیم خدا هدیه‌ دیگری برای‌مان در نظر گرفته و نام فرزند دوم‌مان را حسین گذاشتیم. ✨خوشبختی‌مان دیگر تکمیل بود و هیچ‌چیز از زندگی نمی‌خواستیم... 🔻قسمت چهارم🔺 @Fahma_KanoonTaha 🍃 🌹🕊🍃 🍃🌹🕊🍃🌹🕊🍃
🍃🍂🍃 🔸تلاش مداوم، مانع سقوط انسان🔸 🚲 برای اینکه از دوچرخه نیفتی، باید رکاب بزنی. اگر رکاب بزنی نمی‌افتی؛ اما اگر پایت را از روی رکاب برداری یا پا نزنی، سقوط می‌کنی. ✅ این عالم نیز همین‌طور است. آنها که می‌خواهند سقوط نکنند، باید پا بزنند، کار کنند و همۀ سعی و تلاششان را برای پیشرفت به‌کار گیرند. @Fahma_KanoonTaha
روزی پسری از خانواده میانی و نسبتا مرفه، متوجه شد مادرش از همسایه فقیر خود نمک خواست متعجب به مادرش گفت که دیروز کیسه ایی بزرگ نمک برایت خریدم، برای چه از همسایه نمک طلب می کنی؟ مادر گفت: پسرم، همسایه فقیر ما، همیشه از ما چیزهایی طلب میکند، و دوست داشتم از آنها چیز ساده ایی بخواهم که تهیه آن برای آنها سخت نباشد، درحالی که هیچ نیازی به آن ندارم، ولی دوست داشتم وانمود کنم که من نیز به آنها محتاجم، تا هر وقت چیزی از ما خواستند، طلبش برای آنها آسان باشد، و شرمنده نشوند... "فرهنگی که باید با آب طلا نوشت" "همسایگان خود را دریابید" @Fahma_KanoonTaha
خداوند عهده دار کار حضرت یوسف شد؛ پس قافله ای را نیازمند آب نمود تا او را از چاه بیرون آورد... سپس عزیز مصر را نیازمند فرزند نمود تا او را به فرزندی بپذیرد... سپس پادشاه را محتاج تعبیر خواب کرد تا او را از زندان خارج کند... سپس همه مصریان را نیازمند غذا نمود تا او عزیز مصر شود... اگر خدا عهده دار کارت شود همه عوامل خوشبختی را بدون اینکه احساس کنی برایت آماده می کند... فقط با صداقت بگو کارم را به خدا می سپارم... وَ أُفَوِّضُ أَمْری إِلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ خدایا فقط بودن تو ما را کفایت است... @Fahma_KanoonTaha
⚜حکایت‌ پندآموز⚜ 🔐 🔐 💥 وَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ💥 و آنان همواره بر نمازشان محافظت می کنند. 📖 سوره انعام، آیه ۹۲ 🌹مرحوم شیخ حسنعلی نخودکی بر خواندن نمازهای روزانه در اوّل وقت، تأکید بسیار داشت و این نخستین وصیت او به فرزند خویش بود. این عارف روشن ضمیر می گفت: اگر آدمی یک اربعین به ریاضت بپردازد امّا یک نماز صبح از او قضا شود، نتیجه آن اربعین، «هَبَاء مَّنثُورًا» خواهد شد. 💬نقل است، جوانی نزد شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی آمد و گفت: سه قفل در زندگی ام وجود دارد و سه کلید از شما می خواهم! 🔸قفل اوّل این است که دوست دارم یک داشته باشم، 🔸 قفل دوم اینکه دوست دارم کارم داشته باشد 🔸و قفل سوم اینکه دوست دارم شوم. 🌹مرحوم حاج شیخ فرمود: 🔓 برای قفل اوّل، نمازت را اوّل وقت بخوان، 🔓برای قفل دوم نمازت را اوّل وقت بخوان 🔓و برای قفل سوم هم نمازت را اوّل وقت بخوان! جوان عرض کرد: سه قفل با یک کلید؟! 🌹آیت الله نخودکی فرمود: «شاه کلید» است. [۱] 🌷چون بشنوی صلای مؤذن، شتاب كن كز بارگاه قدس ندا می دهد نماز [۲] 📚منابع: ۱- با اقتباس و ویراست از پایگاه اطلاع رسانی حوزه ۲- مشفق كاشانی @Fahma_KanoonTaha