. برای هر نتیجه ای خودمون را آماده کنیم تا خدای نکرده نظام و دیگران را متهم نکنیم که اونوقت همه چیز را میبازیم .

. فارغ از هر نتیجه ای تا شمارا داریم غم نداریم♥️ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ سلام و ادب انتخابات تمام شد خداقوت میگم به مومنانی که یک هفته مجازی و حضوری برای انتخابات تلاش کردند ان شاءالله همه ی مجاهدتهاتون ،به خوبی در نامه ی اعمالتون ثبت شده باشه آیا باید از نتیجه ی انتخابات، ناراحت و ناامید باشیم ؟؟ قطعا قطعا و قطعا نه!!! این #انقلاب روزای سختی تری را به خودش دیده . . در هر صورت راه خودشو میره. کار ما تازه شروع شده ما فرصت مطالبه،فرصت آگاه سازی ،فرصت روشنگری و نفی تفکر غرب گرا را داریم مهم اینه که آینده روشنه . . مهم اینه که تا چند سال دیگه ان شاالله نابودی اسرائیل را می‌بینیم✌ و جمله ی آخرم جمله ی هفته ی قبل حضرت آقاست :امیدوارم مردم از گزینش خودشون راضی باشند. .

🏴⚘🏴⚘🏴 ✨سلام و رحمت به گلهای قرآنی کانال بعد از چند هفته ی شلوووغ😊 ✨فرارسیدن ماه محرم رو بهتون تسلیت میگم🖤 ✨ممنونم از بچه های گلی که در این چند هفته با وجود اینکه فرصت نکردم آموزشی در کانال ارسال کنم ،فعالیت های سوره ها رو برای من ارسال می کردند🙏🌱 ✨بچه ها این جلسه ان شاءالله مهمان دو سوره هستیم🌷🌷 ✨اول مهمان سوره ی مبارکه ی اعلی هستیم و بعد افتخار داریم مهمان سوره ی مبارکه ی طارق باشیم💫 🏴⚘🏴⚘🏴

🌾🌾🌾 بچه ها یادتونه جلسات قبل گفتیم که ما هم باید مثل گیاهان که از خودشون بذرهای زیادی به جا میذارن، باید توی زندگیمون از خودمون کارهای خوب زیادی به جا بذاریم✅ امیدوارم یه روزی اونقدر بذرهای خوب از خودتون به جا بذارید که این مدلی👆👆حساب کتابش کنید😊 بچه ها در جلسات قبل با تبدیل های پرخاصیتی که در طبیعت اتفاق میفته و همینطور با تبدیل های با خاصیتی که توسط انسانها انجام میشه آشنا شدیم.✔ این جلسه میخوایم با مثالهای بیشتری از تبدیل های با خاصیتی که توسط انسان انجام میشه و همینطور با چند نکته ی دیگه از سوره ی مبارکه ی اعلی آشنا بشیم.☺ پس بریم که اول ترتیل سوره ی مبارکه ی اعلی را با هم زمزمه کنیم.🌱 🌾🌾🌾 #سوره_اعلی @FahmeGuran

. ⬆️ترتیل سوره ی مبارکه ی اعلی☘ 🍃با هم بخونیم و تکرار کنیم😊 #ترتیل‌سوره‌اعلی @FahmeGuran

. 👇داستانِ با خاصیت باش👇 .

. ☘بسم الله الرحمن الرحیم☘ 🌿چند وقتی هست که توی روستا بوی زباله نمیاد... الان با خیال راحت هر جای روستا میتونی نفس عمیق بکشی، قبلترها بعضی جاها که زباله های روستا جمع می شد وقتی نفس میکشیدی حالت بد می شد 🌿اما الان از در خونه هر كيم كه رد ميشی صدای زیبای خرچ خرچ میاد مثل خوردن چیپس. 🌿همه‌ی ماجرا از مسجد شروع شد. اون روزی که حاج آقا گفتند بعضی چیزها هست که ظاهراً هیچ ارزشی ندارند ولی ما انسانها میتونیم چیزهای مفیدی از اونها درست کنیم. زباله یک چیزی هست آدمها فکر می‌کنند خیلی بی ارزشه ولی می‌تونیم با خشک کردنش، یک غذای خوب و لذیذ برای گاو و گوسفندامون تولید کنیم. اینطوری تولید زباله نمی‌کنیم و روستا بو نمیگیره، شیرابه های خطرناک ایجاد نمیشه و در عوض یک چیپس مقوی و خوشمزه برای دامهامون تولید می‌کنیم. فقط کافیه پوست میوه ها و سبزی ها رو در هوای آزاد چند روز پهن کنیم تا خشک بشه. 🌿از اون روز همه روستا به تکاپو افتاد و هر ایوونی رو که نگاه کنی، توش پوست میوه پهن شده و گوسفندا و گاوهای روستا تپل تر شدند. برکتِ برکت (گاو اوستا مراد) هم بیشتر شده و شیر بیشتری تولید می‌کنه. 🌿خانمهای خوش ذوق مسجد هم سریع یک مقوا درست کردند و با چند تا پوست خیار و گوجه و بادمجان و سیب زمینی خشک شده، یک گوسفند خندون درست کردند و کنارش نوشتند ما زباله نیستیم. 🌿بعد از مدتی این مقوا تکه ایش پاره شد و خانمها یک مقوای دیگه درست کردند و اوستا می‌خواست مقوای قبلی رو دور بندازه که یاد حرف حاج آقا افتاد. با خودش فکر کرد، وقتی با آشغال میوه میشه یک چیز انقدر با خاصیت درست کرد، با این مقوا هم میشه کارهایی انجام داد. 🌿سریع با مقوا به سمت خونه رفت. پوست سبزیجات خشک شده که به مقوا چسبیده شده بود رو به برکت داد. اون هم یک مااااا جانانه بعنوان تشکر گفت. 🌿اوستا مقوا رو بعنوان زیر انداز روی زمین گذاشت و کنار برکت نشست تا به صدای لذت بخش خرچ خرچ خوردنش گوش بده. 🌿مگس ها دور برکت جمع شدند و اون با دمش مگس ها رو از خودش دور کرد، برای همین به سراغ اوستا اومدند. او با دستش پروندشون ولی تا دستش رو تکون نمیداد، دوباره میومدن. هی خودش رو تکون داد تا چشمش به مقوای زیرش افتاد، مقداری از اون رو کند و شروع به باد زدن خودش کرد تا مگسها دور بشند. برکت هم با چرخوندن دمش یه پنکه درست کرد. هم از دست مگس ها خلاص شدند و هم هوا خیلی خنک و دلچسب شد. 🌿اوستا توی دلش گفت آخیش چقدر خوب شد این مقوا رو دور نریختم. در همین موقع صدای گریه بچه همسایه رو شنید. اوستا که اصلاً طاقت شنیدن گریه بچه نداشت، پیشش رفت و دستی روی سرش کشید، هر چی با صورتش ادا اصول دراورد بچه آروم نشد. بالاخره از بین گریه هاش فهمید که هواپیماش گم شده. 🌿 اوستا گذاشتش روی کولش و دستاش رو باز کرد و گفت بیا اینم هواپیما ولی بچه آروم نشد. اوستا یاد مقوایی افتاد که باهاش مگس می پروند. سریع اوردش و باهاش یک هواپیما درست کرد. بالاخره بچه آروم شد و کلی با هواپیما بازی کرد و خندید. اوستا که احساس موفقیت کرده بود، اون یکی تکه مقوا هم که زیرش گذاشته بود، برداشت و چماله کرد و یه توپ باهاش درست کرد و حسابی با اون بچه مشغول بازی شد. 🌿شب موقع خواب به این فکر می‌کرد با چیزهایی که به ظاهر بی استفاده هستند، چقدر میشه کارهای مفید انجام داد. از خدا تشکر کرد که امروز با چیزهای به ظاهر بی ارزش، کارهای خوب و مفیدی انجام داده. #سوره_اعلی #سوره‌ای‌برای‌خاصیت‌دار‌شدن @FahmeGuran