📚 #در_بزمگه_ادب
🔍تاملی در شخصیت ادبی #سکینه_بنت_الحسین (ع) با تکیه برکلام ابوالفرج #اصفهانی
👈 قسمت اول
🔰ابوالفرج اصفهانی از راویان و شاعران شهیر سده چهارم هجری و مولف کتاب معروف #الاغانی است. وی در صفحه ۳۶۰ از جلد شانزدهم کتاب الاغانی آنجا که گفتار را به اخبار #امام_حسین علیه السلام می رساند، به فراخور مطلب، بحث نسبتا مفصلی درباره سکینه بنت الحسین سلام الله علیها می کند که کمتر در کتب تاریخ و ادب به چشم می خورد. آنچه در ذیل می آید، ترجمه گزیده ای از این بخش از کلام ابوالفرج اصفهانی است، بی آن که درباره صحت و سقم آن نظری ابراز گردد.
💠 #شعر حسین (ع) درباره همسرش #رباب و #سکینه
این شعر را حسین علیه السلام درباره همسرش رباب که پدرش امرء القیس بن عدی بن اوس و مادرش هند دختر ربیع بن مسعود بن معاذ بود سروده است و در این شعر از دختر خود از رباب نیز یاد می کند. #نام سکینه را امیمه و امینه و #آمنه گفته اند و سکینه، لقبی بود که به آن ملقب شد:
لعمرك إنني لأحبّ دارا
تكون بها سكينة و الرّباب
أحبهما و أبذل جلّ مالي
و ليس لعاتب عندي عتاب
یعنی:
به جان تو سوگند من خانه ای را که رباب و سکینه در آن باشند دوست دارم.
من آن دو را دوست دارم و بسیاری از مالم را برایشان بذل می کنم و عتاب فرد عتابگر در این باره نزد من چیزی نمی ارزد.
🔹 اختلاف در نام سکینه:
#ابن_کلبی از پدرش نقل می کند که: عبدالله بن حسن بن حسن از من پرسید: نام سکینه بیت الحسین (ع) چیست؟ گفتم: سکینه. گفت: نه، اسمش آمنه است. در نقلی دیگر از عبدالله بن حسن بن حسن، نام سکینه، امینه ذکر شده است. ابواسحاق مالکی می گوید: سکینه لقب او است و نامش آمنه است و این صحیح است.
🔸 نقل شده است که به سکینه که نامش آمنه بود گفتند: خواهرت فاطمه بنت الحسین (ع) جدّی بود و تو بسیار اهل #مزاح هستی؟ سکینه گفت: شما خواهرم فاطمه را به نام جده مومنش یعنی فاطمه زهرا (س) نام گذاری کردید و مرا به اسم جده ام آمنه که اسلام را درک نکرد، نامیده اید.
💠 گفتگویی میان سکینه و دختری از #عثمان:
سلیمان بن حسین علوی می گوید: سکینه در مجلس عزایی بود که در آن یکی از دختران عثمان حضور داشت. دختر عثمان گفت: من دختر شهیدم. سکینه سکوت کرد تا این که موذن اذان گفت و به فقره اشهد ان محمدا رسول الله رسید. سکینه از آن دختر پرسید: این پدر من است یا تو؟ آن دختر گفت: دیگر من بر شما خاندان، فخر نخواهم فروخت.
💠 سکینه به #دشنام_دهندگان به #علی (ع) دشنام می داد.
سکینه در روز جمعه ای در خیمه ای بود؛ در این هنگام ابن مطیره بر فراز منبر می رود و چون بر منبر، علی (ع) را دشنام می دهد، سکینه در مقابلش می ایستد و او را دشنام می دهد و کنیزانش نیز ابن مطیره را دشنام می دهند و در این هنگام ابن مطیره دستور می دهد که شرطه ها کنیزان سکینه را بزنند.
💠 سکینه #عفیفه و #وجیهه بود:
زبیر از عمویش مصعب نقل می کند: سکینه از زنان عفیفه و سلیمه و وجیهه بود که با پیران و بزرگان قریش مجالست داشت و شاعران نزدش گرد می آمدند و اهل مزاح بود.
🔹 نمونه ای از مزاح سکینه:
محمد بن سلام می گوید: سکینه، اهل مزاح بود. گزنده ای کوچک او را گزید و او صدا بلند کرد. مادرش به او گفت: خانم من چرا ناله می کنی؟ سکینه گفت:
مرا گزید دبیره (گزنده)
مانند یک ابیره (سوزن)
نالاند مرا قطیره (اندک)
🔺 ادامه دارد
✍ محقق: دکتر رضا #جلیلی
#من_ماسک_میزنم
#ما_ملت_امام_حسینیم
#به_امید_خدا_کرونا_را_شکست_میدهیم
─┅─═इई 🖤ईइ═─┅─
🏴 رسانه فرهنگی،
اجتماعی #فامنین_گرام
در سه پیام رسان تلگرام،ایتا و سروش 👇
╭═━ ━═╮
🖤 @Famenin_Gram🖤
╰═━ ━═╯
فامنین گرام
📚 #در_بزمگه_ادب 🔍تاملی در شخصیت ادبی #سکینه_بنت_الحسین (ع) با تکیه برکلام ابوالفرج #اصفهانی 👈 قسمت
📚 #در_بزمگه_ادب
🔍تاملی در شخصیت ادبی #سکینه_بنت_الحسین (ع) با تکیه برکلام ابوالفرج #اصفهانی
👈 قسمت دوم
💠ظهور دملی در چهره #سکینه بنت الحسین (ع)
گرچه این بخش از گزارش ابوالفرج اصفهانی، ارتباطی با شخصیت ادبی سکینه بنت الحسین (ع) ندارد، لیکن از آنجا که کمتر در تواریخ بازتاب داشته و نیز بر ثبات و استحکام شخصیتی حضرت سکینه بنت الحسین (ع) دلالت دارد، ذکر آن خالی از فایده نیست.
از برخی از مشایخ هاشمی و طالبی نقل شده است: در پایین چشم سکینه، دملی ظاهر شد. دمل بزرگ شد تا آنجا که چهره و چشم سکینه را فرا گرفت و کار مشکل شد. بدراقس طبیب، در خدمت او بود و به او گفت: آنچه را که در آن واقع شده ای می بینی؟ آیا بر آنچه درد دارد می توانی صبر کنی تا تو را معالجه کنم؟ سکینه گفت: آری.
بدراقس، بر بالای سر سکینه حاضر شد و پوست صورت او را شکاف داد تا دمل ظاهر شد و بعد تمام پوست روی دمل را برگرفت و گوشت را از زیر آن بیرون آورد تا ریشه های دمل پیدا گردد. بخشی از ریشه ها زیر حدقه واقع شده بود؛ حدقه را از روی آن کنار زد و ریشه های دمل را از زیر حدقه برکند و همه را خارج کرد و حدقه را به موضع خود بازگرداند و سکینه را معالجه کرد. در تمام مدت جراحی، سکینه در حالی که دراز کشیده بود حرکت نمی کرد و ناله ای نداشت تا این که بدراقس از کار خود فارغ گردید و سکینه از آن دمل رها شد و آثار آن جراحی در انتهای چشمش باقی ماند و زیباترین چیز بر روی صورتش بود و از هر زیور و زینتی بر چهره اش خوش تر می نمود و این جراحی پیامد ناگواری در بینایی او نداشت.
💠نقد سکینه بر جماعتی از شاعران
نقل شده است که جریر و فرزدق و کثیر و جمیل و نصیب که از شعرای نامی عرب بودند در ضیافت سکینه بنت الحسین جمع بودند و چند روزی را درنگ کردند تا این که سکینه به آنها اذن ورود داد. سکینه در جایی نشست که از آنجا آنها را می دید و کلامشان را می شنید ولی آنها او را نمی دیدند. کنیزکی از سوی سکینه نزد آنها رفت و اشعاری و احادیثی روایت کرد و گفت: کدام یک از شما فرزدق است؟
فرزدق گفت: من.
سکینه گفت: آیا تو این اشعار را سروده ای:
هما دَلَّتانی مِن ثَمانينَ قامةً
كَما انْقَضَّ بازٍ أقْتمُ الرأسِ كاسِرُه
فلما استَوَت رجلايَ في الأرض قالتا
أحّيٌّ فيُرْجى أم قَتيلٌ نُحاذِرُه
یعنی: آن دو زن همچون بازی که سرش سرخ مایل به سیاه بود و بالهایش را برای پرواز جمع کرده بود از هشت قامتی مرا راهنمایی کردند.
پس چون دو پایم بر زمین قرار گرفت گفتند: آیا تو زنده ای هستی که بتوان به او امید بست و یا کشته ای هستی که باید از آن پرهیز کنیم؟
فرزدق گفت: آری.
سکینه گفت: چه چیز باعث شد تا راز آن دو زن و راز خویش را افشا کنی؟ چرا سرّ آنها و سرّ خود را کتمان نکردی. این هزار دینار را بگیر و نزد اهل خود بازگرد.
کنیزک نزد سکینه بازگشت و بیرون آمد و هزار دینار را به فرزدق داد.
🔺 ادامه دارد
✍ محقق: دکتر رضا #جلیلی
#من_ماسک_میزنم
#ما_ملت_امام_حسینیم
#به_امید_خدا_کرونا_را_شکست_میدهیم
─┅─═इई 🖤ईइ═─┅─
🏴 رسانه فرهنگی،
اجتماعی #فامنین_گرام
در سه پیام رسان تلگرام،ایتا و سروش 👇
╭═━ ━═╮
🖤 @Famenin_Gram🖤
╰═━ ━═╯