فامنین گرام
💠 هرشب یک خاطره و داستان از شهید مدافع حرم رسول خلیلی (فامنینی) برای آشنایی بیشتر با ایشان.
🌙 شب چهارم: ساختمان داعش!!!!
#پیشنهاد_مطالعه
🔹پدر شهید می گوید : در آن شبی که آن روز تشییع پیکر رسول بود، "حاج قاسم سلیمانی" به منزل ما تشریف آورد و به من گفت: من آمدهام تا هم به شما تسلیت بگویم و هم از شما تشکر کنم.
از او پرسیدم برای چه میخواهید از من تشکر کنید؟حاج قاسم به من گفت: آیا شما میدانستید که فرزند شما در بخش تخریب و انفجارات فعالیت میکرد؟
به او گفتم: تقریباً میدانستم که چنین چیزی است و فرزند من مسئول این بخش بود.
در ادامه با اشاره به کارگاهی که شهید رسول در آن کار میکرد حاج قاسم گفت: ما دو کارگاه داشتیم که یکی از آنها را در ایران و دیگری را در سوریه دایر کردیم. آنها مرا به کارگاه ایرانی بردند و آنجا را نشانم دادند. آنجا کارگاهی بود به عظمت ۳۰ متر و در آن نمونهای از انواع و اقسام بمب و موشکهایی که داعش به کار میبرد را ساخته بودند.وی سپس به فیلمی اشاره کرد که حاج قاسم نشان او داد و اظهار داشت: بعد از این به دفتر حاج قاسم رفتیم و او به ما گفت که من میخواهم قطرهای از دریا را به شما نشان بدهم. آنجا یک فیلمی را نشان من دادند که مربوط به قبل از شهادت شهید خلیلی در حلب بود.
در فیلم ساختمانی را نشان میداد که مقر داعش بود. این ساختمان برای رزمندگان ایجاد مشکل ایجاد می کرد. شهید رسول در فیلم گفت: من در چهار ستون ساختمان چهار بمب TNT کار میگذارم.
ساختمان مقر داعش با یک انفجار به هم میریزد و خاک منطقه را برمیدارد. ساختمان تخریب میشود و تمام داعشیها به هلاکت میرسند و عملیات با موفقیت انجام میشود. در اینجا من خدا را شکر کردم که پسرم خود را نشان داد و انتقام شهدا را از دشمنان گرفت.
🌹 ۲ روز مانده تا مراسم یادبود شهید مدافع حرم شهید رسول خلیلی
💠 هیئت جوانان حضرت ابوالفضل(علیه السلام) فامنین
ⓙⓞⓘⓝ↯
🌹 @Famenin_Gram