با سر زلف تو مجموع پریشانی خود کو مجالی که سراسر همه تقریر کنم #حافظ با همراهان فریاد:ارسالی از بانو کاشانی در شخصی(با سپاس از مهربانی شان) 🌺با کانال فرهنگی فریاد، همراه باشید👇 https://eitaa.com/Faryad1340

بود آیا که در میکده ها بگشایند گره از کار فروبسته ما بگشایند اگر از بهر دل زاهد خودبین بستند دل قوی دار که از بهر خدا بگشایند به صفای دل رندان صبوحی زدگان بس در بسته به مفتاح دعا بگشایند نامه تعزیت دختر رز بنویسید تا همه مغبچگان زلف دوتا بگشایند گیسوی چنگ ببرید به مرگ می ناب تا حریفان همه خون از مژه ها بگشایند در میخانه ببستند خدایا مپسند که در خانه تزویر و ریا بگشایند حافظ این خرقه که داری تو ببینی فردا که چه زنّار ز زیرش به دَغا بگشایند #حافظ #شفایی_اردکانی https://eitaa.com/Faryad1340 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولی دام تزویر مکن چون دگران قرآن را #حافظ https://eitaa.com/Faryad1340

#شعر یارم چو قدح به دست گیرد بازارِ بتان شکست گیرد هر کس که بدید چشم او گفت کو محتسبی که مست گیرد در بحر فتاده‌ام چو ماهی تا یار مرا به شَست گیرد در پاش فتاده‌ام به زاری آیا بُود آن که دست گیرد خرّم دلِ آن که همچو حافظ جامی ز میِ الست گیرد ✅حافظ پژوهی #حافظ https://eitaa.com/Faryad1340

زاهد از کوچهِ رندان  به سلامت بگذر تا خرابت نکند  صحبت بد نامی چند ای گدایان خرابات، خدا یار شماست چشمِ  انعام  مدارید ز انعامی چند... #حافظ 📌با کانال فرهنگی فریاد، همراه باشید👇 https://eitaa.com/Faryad1340

ترسم که صرفه ای نبرد روزِ بازخواست نانِ حلالِ شیخ ز آب حرامِ ما... #حافظ #ادبی https://eitaa.com/Faryad1340

چو یار ناز نماید، شما نیاز کنید... #حافظ #شفایی_اردکانی #یزدشناسي https://eitaa.com/Faryad1340

#شعر یارم چو قدح به دست گیرد بازارِ بتان شکست گیرد هر کس که بدید چشم او گفت کو محتسبی که مست گیرد در بحر فتاده‌ام چو ماهی تا یار مرا به شَست گیرد در پاش فتاده‌ام به زاری آیا بُود آن که دست گیرد خرّم دلِ آن که همچو حافظ جامی ز میِ الست گیرد ✅حافظ پژوهی #حافظ https://eitaa.com/Faryad1340

صلاح از ما چه مي جويي که مستان را صلا گفتيم به دور نرگس مستت سلامت را دعا گفتيم در ميخانه ام بگشا که هيچ از خانقه نگشود گرت باور بود ور نه سخن اين بود و ما گفتيم من از چشم تو اي ساقي خراب افتاده ام ليکن بلايي کز حبيب آيد هزارش مرحبا گفتيم اگر بر من نبخشايي پشيماني خوري آخر به خاطر دار اين معني که در خدمت کجا گفتيم قدت گفتم که شمشاد است بس خجلت به بار آورد که اين نسبت چرا کرديم و اين بهتان چرا گفتيم جگر چون نافه ام خون گشت کم زينم نمي بايد جزاي آن که با زلفت سخن از چين خطا گفتيم تو آتش گشتي اي حافظ ولي با يار درنگرفت ز بدعهدي گل گويي حکايت با صبا گفتيم درودها عصر شنبه تون سرشار از شادی #حافظ #ادبی https://eitaa.com/Faryad1340 🌿💐🍀🌻🌸🌹🌷🌺📚

فالی برای تو ،اگر باز کنی حافظ خوانی و فال حافظ در جمع خانواده🌹 #سرگرمی #خانواده #حافظ انتشار با ذکر منبع بلا مانع است https://eitaa.com/Faryad1343

غزل شماره‌ی ۴۴۰ #حافظ🌹 سحر با باد می‌گفتم حدیث آرزومندی خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی... گزینش: استاد شفایی خوانش:استاد گرمارودی تنظیم و ویراستاری صدا: نیما شفایی گروه فریاد بامدادی آرام را برایتان آرزومند است. فجر مبارک پی نوشت : در این غزل واژه آخر با فاتحه ی ( خ) صحیح می‌باشد. استاد در خوانش دچار لغزش شده اند . #ادبی #آموزشی https://eitaa.co/Faryad1340

#حافظ ✏️همراه فریاد باشید👇🌹 https://eitaa.com/Faryad1340