eitaa logo
این الفاطمیون
204 دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
151 فایل
ارتباط با ما : #پیشنهادات و انتقادات و #نظرات خود را با ما در میان بگذارید. 👇👇👇 : @mdzaer
مشاهده در ایتا
دانلود
🔥 سفره گناه 🏰 به مناسبت «ختنه» پسر مهمانی مفصلی به راه انداخته بودند. اتفاقاً امام نیز در آن روز در «حیره» بود. 👈🏻 منصور وقتی خبر حضور را در آنجا شنید به یکی از افرادش دستور داد او را به آن مهمانی دعوت کند. 🌹 امام به سبب موقعیتی که داشت ناگزیر بود که برود و با بی میلی پذیرفت. 🌤️ هنگام ظهر امام با دو سه نفر از یارانش وارد شدند. 👥👥 همه به احترام ایشان از جا برخاستیم و سلام کردیم. جواب سلام ها را داد و تبریک گفت و نشست. ما هم نشستیم. 🍗🍖 طولی نکشید سفره ها پهن شد و چه سفره های رنگینی! امام هرگز غذاهای رنگین بر سر سفره اش نمی گذاشت، به همین دلیل ناراحتی از صورت او می بارید، اما چاره ای نداشت. 🍲 غلامان جلو هر کسی بشقابی پر از غذا گذاشتند و همه شروع به خوردن کردیم. 👁️ زیر چشمی مراقب امام بودم، می دیدم با غذا بازی می کند و دهانش را می جنباند تا همه فکر کنند او نیز مشغول خوردن است. 🗣️ ناگهان صدای سرفه شخصی که کنار من بود مرا به خود آورد. 👳🏻‍♂️ گفتم: مجبوری تند تند بخوری؟ خوب بجو، آنگاه قورت بده تا در گلویت گیر نکند! 🏺 منصور که خود بالای مجلس مهمانی ایستاده بود و غذا خوردن مهمانان را تماشا می کرد به غلامش اشاره کرد. او نیز رفت و کوزه ای آورد! 🍷پیاله را به دست همان کسی که لقمه در گلویش مانده بود داد و کوزه را خم کرد و در پیاله ریخت. بوی تند شراب در فضا پیچید. 👣 امام صادق (علیه السلام) چهره اش برافروخته شد و به اعتراض برخاست و مجلس را ترک کرد و رفت!! 👤 یکی از همراهانش پشت سر او رفت تا ببیند می تواند امام را برگرداند... بلافاصله برگشت و دیگر همراهانش را نیز صدا کرد و با ناراحتی مجلس را ترک گفت! 🏰 داشت از در خارج می شد گفتم: کجا؟ - ما می رویم، شما نیز برخیزید بهتر است. 👳🏻‍♂️ آخر کجا می روید، ناهارتان را که نخورده اید. 👈🏻 مگر نمی بینید در این مجلس و مهمانی شراب آورده اند. 👳🏻‍♂️ این بنده خدا که هنوز نخورده، تازه شما هم نخورید. ☝🏻اتفاقاً همین حرف را به امام زدم، می دانی چه گفت؟ 👳🏻‍♂️ چه گفت؟ ✋🏻 گفت جدش رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود «ملعون است کسی که در کنار سفره ای بنشیند که در آن سفره شراب نوشیده شود». 👳🏻‍♂️ نگاهی به او کردم و نیم نگاهی نیز به منصور دوانیقی. 🔥 صاحب مجلس، صورتش از خشم بر افروخته و رگ گردنش باد کرده بود، برای این که آبرویش پیش دیگران نرود به خادمش گفت: «آب بیاور، زود باش» و خنده ای ساختگی به زور بر لبش نشاند. 👳🏻‍♂️ من می دانستم او چه حالی دارد، از این که مجلسش خراب شده بود خیلی ناراحت بود و حتماً با خود می اندیشید که این شکست را چگونه جبران کند. (۱) 📚 پی نوشت: ۱. فروع کافی، ج ۶، ص ۲۶۸. 📗 حیات پاکان ۳ | داستان هایی از زندگی امام محمد باقر، و امام موسی کاظم (علیهم السلام)، مهدی محدثی. 🆔 eitaa.com/fatemiyoon18 🆔 sapp.ir/fatemiyoon18