eitaa logo
این الفاطمیون
203 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
2.1هزار ویدیو
153 فایل
ارتباط با ما : #پیشنهادات و انتقادات و #نظرات خود را با ما در میان بگذارید. 👇👇👇 : @mdzaer
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 داستانی خواندنی از عنایت به یک 👳🏻‍♂ حسن بن على وشاء گفت: 🌌 من واقفى مذهب بودم. شبى از خراسان با مقدارى پارچه و اشياء تجارى به مرو رفتيم؛ غلام سياهى ار ديدم كه نزد من آمد، گفت؛ 🧔🏻 مولايم گفته است آن برد يمنى را كه نزد تو است، بده تا غلامم را كه از دنيا رفته است، كفن كنم!! 👳🏻‍♂ پرسيدم آقايت كيست؟ 🧔🏻 گفت: على بن موسى الرضا عليه السلام 👳🏻‍♂ گفتم: پارچه ها و برد يمنى ام را در راه فروخته ام! 🧔🏻 غلام رفت و بار ديگر باز آمد و گفت: چرا، بردى نزد تو هست!! 👳🏻‍♂ گفتم: خبر ندارم! 👨🏿 غلام رفت و براى سومين بار بازگشت و گفت: داخل فلان جوال، در عرض آن، بردى هست! 💭 با خود گفتم: اگر اين سخن راست باشد، دليلى براى امامت آن حضرات خواهد بود. 👳🏻‍♂ به غلامم گفتم: برو و آن جوال را بياور. غلام رفت... آن را آورد. 👁 جوال را باز كردم؛ ديدم در رديف ديگر لباسها هست؛ آن را برداشته، بدو دادم و گفتم: 👳🏻‍♂ عوض آن پولى نخواهم گرفت. 🧔🏻غلام رفت و بازگشت و گفت: چيزى كه مال خودت نيست، مى بخشى؟ دخترت فلانى، اين برد را به تو داده و از تو خواسته است كه برايش بفروشى و از پول آن فيروزه و نگينى از سنگ سياه براى او بخرى؛ حال با اين پول، آنچه از تو خواسته است؛ برايش خريده، برايش ببر. 📜 از اين جريان تعجب كردم و با خود گفتم مسائلى كه دارم از او خواهم پرسيد؛ آن مسائل را نوشتم و در آستين خود نهادم و عازم خانه آن حضرت شدم؛ 👥 اتفاقا يكى از دوستانم، كه با من هم عقيده نبود، به همراهم بود. 🌴 ولى از اين جريان خبر نداشت؛ بمحض اينكه به در خانه رسيدم، ديدم، بعضى از عربها و افسران و سربازان به خدمت ايشان مى رسند؛ من نيز و در گوشه خانه نشستم تا زمانى گذشت؛ خواستم برگردم! 🧔🏻 در اين هنگام غلامى آمد و به صورت اشخاص، به دقت نگريست و پرسيد پسر دختر الياس كيست؟ 👳🏻‍♂✋🏻 گفتم منم! ✉️ فورا پاكتى كه در آستين خود داشت بيرون آورد، گفت: 🧔🏻جواب سؤالات و تفسير آن مسائلى كه طرح كرده بودى؛ داخل اين پاكت است. 📜 آن پاكت را گرفته باز كردم؛ ديدم جواب سؤالاتم با شرح و تفسير، در آن كاغذ نوشته است! 👳🏻‍♂✋🏻 گفتم: خدا و پيامبراش را گواه مى گيرم كه تو حجت خدايى و استغفار و توبه مى نمايم! 👥 فورا از جاى حركت كردم ؛ رفيقم پرسيد كجا مى روى؟ 👳🏻‍♂ گفتم: حاجتم برآورده شد. براى ملاقات آن جناب؛ بعدا مراجعه خواهم كرد. (۱) 📚 پی نوشت: ۱- بحارالأنوار، ج ۴۹، ص ۷۰، در ص ‍ ۶۴۴ - ۶۴۵ در حديقة الشيعه هم روايتى شبيه اين، از على بن احمد كوفى نقل شده است. 📘 ۵۳ داستان از کرامات امام رضا علیه السلام، کرامت اول، موسی خسروی به ما بپیوندید...👇👇 🆔 eitaa.com/fatemiyoon18 🆔 splus.ir/fatemiyoon18