eitaa logo
این الفاطمیون
205 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
2هزار ویدیو
153 فایل
ارتباط با ما : #پیشنهادات و انتقادات و #نظرات خود را با ما در میان بگذارید. 👇👇👇 : @mdzaer
مشاهده در ایتا
دانلود
🔶سوره جمعه برای پیدا شدن مال 🔶سوره مجادله برای مهرومحبت همسرو معامله 🔶سوره طور برای پایدار بودن و برگشت مال 🔶سوره حجر برای برکت مال 🔶سوره نمل برای شفا مریض و برآوردن هر حاجتی 🔶سوره تغابن برای ادای قرض 🔶سوره حج برای کامل شدن دین 🔶سوره مریم برای هدایت دختران 🔶سوره احزاب برای گشایش بخت 🔶سوره یونس برای بچه دار شدن 🔶سوره محمد برای اخلاق 🔶سوره اعلی برای هدایت جوانان 🔶سوره ن والقلم برای آسان شدن درس خواندن 🔶سوره مزمل برای مهر و محبت 🔶سوره جن برای وسوسه و دور شدن از نیروهای شیطانی 🔶سوره فتح برای گشایش کار 🔶سوره حشر برای آرامش در زندگی 🔶سوره کهف برای بیدار شدن 🔶سوره حجرات برای زیاد شدن مال 🔶سوره حدید برای محکم شدن و آرامش بدن 🔶سوره انبیا برای رها شدن از بند و گرفتاری 🔶سوره مومنون برای به راه راست رفتن 🔶سوره صف برای فتح و پیروزی 🔶سوره اسرا برای شفای مریض و بهانه گیری 🔶سوره یوسف برای عظمت و بزرگی                        🔶فاتحه:.مانع خشم الله. 🔶یاسین: مانع تشنگی روز قیامت. 🔶واقعه:.مانع فقر. 🔶دخان:.مانع ترس روز قیامت. 🔶ملک:.مانع عذاب قبر. 🔶کوثر: مانع خصومت. 🔶کافرون: مانع کفر وقت مرگ. 🔶اخلاص: مانع نفاق. 🔶فلق: مانع حسد. 🔶ناس مانع وسوسه 📚گنجینه اسرار 🆔 eitaa.com/fatemiyoon18 _ir ایتا 🆔 sapp.ir/fatemiyoon18.org سروش
❁﷽❁ مانده سٺ در دلم ڪہ بگویم بہ یڪ ڪلام یڪ بار هم مرا بطلب ڪربلا، تمام ! امسال دوباره چو هر سال مےدهم از دور با اشڪ دیده ، بہ تو ❤️ @fatemiyoon18
✍ ورود دوازده فرشته به محضر پیامبر (ص) 💠 سید بن طاووس گوید: راویان حدیث گویند: 🗓️ «هنگامی که یکسال از عمر مبارک (ع) گذشت، دوازده فرشته به صورت های گوناگون به محضر رسول خدا (ص) آمدند، یکی به صورت شیر، دومی به صورت گاو، سومی به صورت اژدها و چهارمی به صورت انسان و هشت فرشته دیگر به صورت دیگر که با چهره های برافروخته و چشمای گریان و بالهای گسترده بودند و عرض کردند: ▪️«ای محمد (ص) به فرزندت حسین (ع) پسر فاطمه آن خواهد آمد که از ناحیه قابیل (یکی از فرزندان آدم) به هابیل رسید، و مانند پاداش هابیل به حسین (ع) داده خواهد شد، و برعهده قاتل او همان بار گناهی است که بر قاتل هابیل هست». 🌌 و در همه آسمانها فرشته مقرّبی نبود، مگر اینکه به محضر حسین (ع) رسیده و همه پس از عرض سلام، مراتب تسلیت خود را عرض کرده و از پاداش عظیمی که به آن حضرت داده می شود، خبر دادند، و خاک قبرش را به رسول خدا (ص) نشان می دادند، و آن بزرگوار عرض میکنم کرد: 🤲🏻 «خداوندا خوار کن کسی را که حسین (ع) را خوار کند و بکش آن را که حسین (ع) را بکشد و قاتلش را به آرزویش نرسان». 📘 داستان دوستان، جلد ۲، محمد محمدی اشتهاردی‏. 🆔 eitaa.com/fatemiyoon18 🆔 sapp.ir/fatemiyoon18
✍حدیث | آفتابی که به حسین می‌تابد، مانند هیزم گناهانش را می‌سوزاند 💔 در سال‌های قبل؛ این روزها در مسیر بودیم و امروز آرزو می‌کنیم کاش آفتاب بیابان جاده نجف تا کربلا به ما هم می‌تابید. 🆔 @fatemiyoon18
28.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نماهنگ دردودل از زيارت با ارباب دو عالَم ... من ايرانم و تو عراقي ......😭😭 🆔 eitaa.com/fatemiyoon18 _ir ایتا 🆔 sapp.ir/fatemiyoon18.org سروش
: 🌏 عبدالله بن عباس می گوید: روزی همراه امیرالمومنین و در رکاب آن حضرت به صفین می رفتیم. هنگامی که به نینوا - - در کنار فرات رسیدیم با صدای بلند فرمود: ❓«یابن عباس! اتعرف هذا الموضع» : ای ابن عباس این محل را می شناسی؟ گفتم: نه یا امیرالمومنین! فرمود: اگر اینجا را مانند من می شناختی از اینجا نمی گذشتی مگر آنکه مانند من گریه کنی... بعد امام آنقدر گریست که محاسن مبارکش تر شد و اشک ها بر سینه اش جاری گردید، ما هم با او گریستیم. آنگاه فرمود: ▪️اوه اوه ای وای ای وای! مرا با ابوسفیان چکار؟ مرا با آل حرب و حزب و سران شیطان چه کار؟ ▪️ای اباعبدالله صبر کن، ای حسین پدر مصیبت هایی را که از فرزندان ابوسفیان دیده تو نیز خواهی دید. 🤲🏻 پس از آن حضرت آب خواست و وضو گرفت و مقداری زیادی نماز خواند سپس مقداری خوابید، بیدار که شد فرمود: ❓ابن عباس! آیا خوابی که هم اکنون دیده ام برایت نقل کنم؟ گفتم: آری یا امیرالمومنین! 🏳️ فرمود: دیدم گویا مردانی از آسمان به زمین آمده و در دست آنها پرچم های سفیدی است و شمشیرهایی که به کمر بسته اند همه براق و سفید است، آنگاه اطراف این زمین را خط کشیدند، سپس دیدم، گویی شاخه های این درخت خرما در حرکت است و بر زمین می خورد و از آنها خون تازه بیرون می زند، آنگاه فرزندم، پاره تنم و میوه قلبم، حسین را دیدم که در دریای خون غرق است، و پناه می خواهد و پناه داده نمی شود. 👥 مردان سفید پوشی که از آسمان آمده بودند، فریاد می زدند و می گفتند: ✋🏻 ای خاندان پیامبر صبر کنید! شما به دست اشرار کشته می شوید، ای اباعبدالله - بهشت - مشتاق تو است. 👥 سپس مردان آسمانی به من گفتند: ▪️یا ابالحسن! مژده باد تو را، خداوند با این فرزندی که به تو عطا کرده است روز محشر چشم تو را روشن خواهد کرد. سپس فرمود: به خدا سوگند! پیامبر راستگو به من خبر داد که این زمین را هنگام رفتن به سوی قوم متجاوز معاویه و یارانش خواهم دید و این زمین کرب و بلا است، حسین من در آن دفن می شود و نیز هفده تن از فرزندان من و فاطمه در کنار حسینم دفن خواهد شد، و این زمین در آسمانها، به زمین کرب و بلا و مشقت و سختی معروف است و از آن با بزرگی و تعظیم یاد می شود، همچنانکه از مکه و مدینه و بیت المقدس در آسمانها یاد می شود. (۱) 📚 پی نوشت: ۱. بحارالأنوار، ج ۴۴، ص ۲۵۲. 📘 داستان های بحارالانوار، جلد ۷، محمود ناصری‏. 🆔 eitaa.com/fatemiyoon18 🆔 sapp.ir/fatemiyoon18
🔴 ✍پیامبر خدا صل الله و علیه و آله: جبرئیل و اسرافیل و عزرائیل و میکائیل نزدم آمدند. جبرئیل فرمود: ای پیامبرخداﷺ هر کس از امتت بر تو بفرستد،من بر پل صراط دستش را خواهم گرفت و او را عبور می‌دهم. میکائیل فرمود: من هم از آب حوض کوثر به او می‌نوشانم. اسرافیل هم فرمود: منم سر به سجده می‌گذارم و سر را بلند نخواهم کرد تا خداوند همه‌ی گناهان اورا نبخشاید. عزرائیل هم گفت: منم روح او را همانند روح پیامبران قبض می‌کنم. 📚:درةالناصحین اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ🌷 🆔 @fatemiyoon18
✨﷽✨ 📌 ✍زكريا مى‌گويد مسيحى بودم و در مسيحيت متعصب، مسلمان شدم، و خوشحال بودم، به‌ مكه رفتم، خدمت امام صادق عليه السلام رسيدم فرمود اگر پرسشى دارى، بپرس. عرض كردم: خانواده‌ام مسيحى هستند، تنها مسلمان آن خانواده منم، مادرم كور شده، من به ناچار با آنان زندگى مى‌كنم، زيرا پدر و مادرم جز من كسى را ندارند، دوست دارند با آنها هم غذا شوم و از ظرف آنان آب بخورم، فرمودند پدر و مادرت گوشت خوك مى‌خورند گفتم نه، با تماسى دارند؟ گفتم: نه. فرمود: از آن خانه بيرون نرو. از پدر و مادرت جدا مشو، به مادرت خدمت كن، كارهايش را انجام بده، او را به حمام و دستشوئى ببر، لباسهايش را عوض كن، لقمه به دهانش بگذار! وقتى به كوفه برگشتم تمام دستورات حضرت را نسبت به عمل كردم، به من گفت حقيقت را به من بگو آيا مسلمان شده‌اى؟ گفتم: آرى و اين همه خدمت و محبت به دستور امام زمانم فرزند رسول‌اللّه حضرت صادق (عليه السلام) است، مادرم گفت: او خود است. گفتم: نه او امام ششم و زاده رسول حق است، گفت: نه، اين كارهائى كه در حق من انجام مى‌دهى دستور انبياء خداست، در هر صورت من كورم، در عين كورى مى‌فهمم كه دين تو از دين من بهتر است، من را هم به دين خودت راهنمائى كن، مادرم را به عرصه‌گاه مسلمانى آوردم. نماز ظهرش را با من خواند، وقت مغرب به من گفت باز نماز بخوان تا با تو بخوانم، زيرا من از برنامه ظهر لذت بردم، نماز مغرب را با من خواند و پس از از رفت، يادم آمد كه حضرت فرمود اگر مادرت از دنيا برود خودت دفنش كن، شيعيان را اول صبح خبر كردم، گفتند به كشيش بگو، گفتم مسلمان شده بود، به من كمك كردند تا كارهايش انجام گرفت. 📚پایگاه عرفان ↶【به ما بپیوندید 】↷ 🆔 eitaa.com/fatemiyoon18 _ir ایتا 🆔 sapp.ir/fatemiyoon18.org سروش
🌟 1️⃣ قضاوت دیگری تاثیری بر زندگی من ندارد. 2️⃣ مردم وظیفه ندارند مرا درک کنند. 3️⃣ از کسی در برابر لطفی که به او می کنم توقعی ندارم وگرنه این لطف را در حق او نمی کنم. 4️⃣ کسانی که رفتار ناجوانمردانه با من داشته اند توسط کائنات مجازات خواهند شد هر چند من هرگز متوجه نشوم. 5️⃣ دنیا سخاوتمندتر از آن است که موفقیت کسی، راه موفقیت مرا تنگ کند. 🆔 @fatemiyoon18
༻﷽༺ ڪاش من را هم صدایم میزدے یڪ را بہ نامم میزدے من گدایے بی ڪس و درمانده ام از ڪربلا سال دیگر رخصٺ بده اربعین فرصٺ بده 🌺 @fatemiyoon18
✨﷽✨ ✅پاسخ طبقات مختلف مردم به ندای شیطان ✍️شیطان به حضرت یحیی گفت: می خواهم تو را نصیحت کنم.حضرت یحیی فرمود: من میل به تو ندارم؛ ولی می خواهم بدانم طبقات مردم نزد شما چگونه اند.شیطان گفت: مردم از نظر ما به سه دسته تقسیم می شوند: ۱- عده ای مانند شما معصومند، از آنها مأیوسم و می دانیم که نیرنگ ما در آنها اثر نمی کند. ۲- دسته ای هم برعکس، در پیش ما شبیه توپی هستند که به هر طرف می خواهیم می گردانیم. ۳- دسته ای هم هستند که از دست آنها رنج می برم؛ زیرا فریب می خورند؛ ولی سپس از کرده خود پشیمان می شوند و استغفار می کنند و تمام زحمات ما را به هدر می دهند. دفعه دیگر نزدیک است که موفق شویم؛ اما آنها به یاد خدا می افتند و از چنگال ما فرار می کنند... ما از چنین افرادی پیوسته رنج می بریم... 📚کشکول ممتاز، ص 426 ↶【به ما بپیوندید 】↷ 🆔 eitaa.com/fatemiyoon18 _ir ایتا 🆔 sapp.ir/fatemiyoon18.org سروش
📌 ✍️ امام حسین علیه السلام و آرزوی شهید(بسیار زیبا) ❎ابوریاض یکی از افسرای عراقی میگوید: 🔴توی جبهه جنوب مشغول نبرد با ایران بودیم که دژبانی من رو خواست وخبر کشته شدن پسرم رو بهم داد. خیلی ناراحت شدم. رفتم سردخانه ، کارت و پلاکش رو تحویل گرفتم. اونا رو چک کردم ، دیدم درسته. رفتم جسدش رو ببینم. کفن رو کنار زدم ، با تعجب توأم با خوشحالی گفتم: اشتباه شده ، اشتباه شده ، این فرزند من نیست! 🔷افسر ارشدی که مأمور تحویل جسد بود گفت: این چه حرفیه می زنی؟ کارت و پلاک رو قبلا چک کردیم و صحت اونها بررسی شده. هر چی گفتم باور نکردند.کم کم نگران شدم با مقاومتم مشکلی برام پیش بیاد. ✳️من رو مجبور کردند که جسد را به بغداد انتقال بدم و دفنش کنم. به ناچار جسد رو برداشتم و به سمت بغداد حرکت کردم تا توی قبرستانع شهرمون به خاک بسپارم. 🔳 اما وقتی به کربلا رسیدم ، تصمیم گرفتم زحمت ادامه ی راه رو به خودم ندهم و اون جوون رو توی کربلا دفن کنم. چهره ی آرام و زیبای آن جوان که نمی دانستم کدام خانواده انتظار او را می کشید ، دلم را آتش زد. 🔸خونین و پر از زخم ، اما آرام و با شکوه آرمیده بود. او را در کربلا دفن کردم، فاتحه ای برایش خواندم و رفتم. ✔️... سال ها از آن قضیه گذشت.بعد از جنگ فهمیدم پسرم زنده است! اسیر شده بود و بعد از مدتی با اسرا آزاد شد. به محض بازگشتش ، ازش پرسیدم: چرا کارت و پلاکت رو به دیگری سپردی؟ ❄️پسرم گفت: من رو یه جوون *بسیجی ایرانی* اسیر کرد. با اصرار ازم خواست که کارت و پلاکم رو بهش بدم. حتی حاضر شد بهم پول هم بده. وقتی بهش دادم ، اصرار کرد که راضی باشم. 💥 بهش گفتم در صورتی راضی ام که بگی برای چی میخوای. 🌹 اون بسیجی گفت: من دو یا سه ساعت دیگه شهید میشم. 🔵 قراره توی کربلا در جوار مولا و اربابم حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام دفن بشم، می خوام با این کار مطمئن بشم که تا روز قیامت توی حریم بزرگترین عشقم خواهم آرمید... ⚫️ شهید آرزو میکنه کنار اربابش حسین دفن بشه ، اونوقت جاده ی آرزوهای ما ختم میشه به پول ، ماشین ، خونه ، معشوقه زمینی ، گناه و ... 🌹خدایا! ما رو ببخش که مثل شهدا بین آرزوهامون،جایی برای تو باز نکردیم... 📗 منبع:کتاب حکایت فرزندان فاطمه 1 صفحه 54 👈 شادی روح همه شهدا 🆔 eitaa.com/fatemiyoon18 _ir ایتا 🆔 sapp.ir/fatemiyoon18.org سروش