eitaa logo
این الفاطمیون
204 دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
151 فایل
ارتباط با ما : #پیشنهادات و انتقادات و #نظرات خود را با ما در میان بگذارید. 👇👇👇 : @mdzaer
مشاهده در ایتا
دانلود
❁﷽❁ یار هر چہ دلرباتر شد بلایش بیشتر بی گمان در مےرود جانها برایش بیشتر هر لحظہ و هر روز صفا دارد ولے با مہدے زهرا صفایش بیشتر العجل_مولاے_من💚 🍃🌸 @fatemiyoon18
ته خوشبختی اونجاست‌‌ که‌... وسط‌ِ فقط ‌گریه ‌میکنی و‌ امام حسین ‌آرومت ‌میکنه...(:"💔 ✋ 🆔 @fatemiyoon18
مرده‌ام؛ تا که تو جانم‌ بدھی...❣️ مثل‌‌ یک‌ فرش‌‌ِ حرم‌‌ خوب‌‌ تکانم‌‌‌ بدھی:) @fatemiyoon18
دلخوشم با تو اگر از دور صحبت می‌کنم با سلامی هر کجا باشم زیارت می‌کنم:)❣️ 🆔 @fatemiyoon18
شرحِ دلتنگی‌ِ من‌ بی‌ تو‌ فقط‌ یک جمله‌ست ، تا جنون‌ فاصله‌ای نیست‌ از اینجا‌ کِ منم💔 ✋ 🆔 @fatemiyoon18
هدایت شده از این الفاطمیون
مرده‌ام؛ تا که تو جانم‌ بدھی...❣️ مثل‌‌ یک‌ فرش‌‌ِ حرم‌‌ خوب‌‌ تکانم‌‌‌ بدھی:) @fatemiyoon18
📌 برند! 🩸 به مناسبت ، شب زیارتی ارباب بی کفن ✍ آخوند ملا محمّد كاظم هزار جريبى (رضوان اللّه عليه ) فرمود: شنيدم از آقا ميرزا محمّد شهرستانى كه عالم جليل القدرى بود كه بر جنازه سيد بحرالعلوم نماز خواند فرمود: 🌴 من در اوايل جوانى مجاورت زمين را اختيار كرده بودم رفيقى داشتم صالح و متقى مجاور نجف اشرف بود از اهل خاتون آباد، اسمش حاج حسنعلى بود، مكرر مرا تكليف مى كرد كه به نجف رويم و در آنجا مجاورت نمائيم زيرا در كربلا قساوت مى آورد و مجاورت در نجف به مراتب بهتر است، تا شبى خواب ديدم در رواق حضرت اميرالمؤ منين (ع) مى باشم و همان رفيقمان حاج حسنعلى هم آنجا بود و بر من مجاورت كربلا را باز انكار مى كرد!! 🕌 ناگاه ديدم آقا (عجل اللّه فرجه الشريف) در رواق تشريف دارند، حاج حسن على خدمت آن حضرت عرض كرد: ✋🏻 شما اينجا تشريف داريد و مردم به زيارت شما، به سامرا مى آيند. ➕فرمود: آنجا هم هستم پس بدست مبارك اشاره كرد بسوى ضريح و فرمود: 🔅«بِحَقِّ اَميرِالْمُؤ مِنينَ لايُقَوِّدُونَ اَحَدا مِنْ كَرْبَلا اِلى جَهَنَّم»؛ 🔅«به اميرالمؤمنين قسم كه هيچ كس را از كربلا به سوى جهنم نبرند». 🌌 سپس فرمود: به شرط اين كه شبى را در آنجا مانده باشد... 💭 من گمان كردم مقصود حضرت از بيتوته يعنى مشغول عبادت باشد. ✋🏻من عرض كردم: ما شب ها را مى خوابيم تا هنگام طلوع آفتاب، فرمود: 🔅«اگر چه خوابيده باشد تا هنگام طلوع آفتاب». 🌴🕌 به اين جهت من هم مجاورت زمين كربلا را اختيار كردم. (۱) 🔅سرزمين كربلا گنجينه اسرار دارد 🔅اندر آن دارالشّرف مكنونه احرار دارد 🔅گر به چشم دل به بينى سر پيدا و نهان را 🔅گوهر نابىّ و گِردش هاله ابرار دارد 🔅ماه تابان در ميانِ، گردش كواكب در تلؤ لؤ 🔅روى قلبش يك نگين از فتنه اشرار دارد 🔅آن قمر باشد حسين و دور او اصحاب و ياران 🔅و ان نگين باشد على دُردانه اسرار دارد 🔅پيرمردى چون حبيب و نوجوانى همچو قاسم 🔅باشد اكبر در حضور و ديده خونبار دارد 🔅مى درخشد پيكر صد پاره عباس زان سو 🔅در كنار علقمه او وجهه كرار دارد 🔅كربلا شد لاله زار و بوستان آل طه 🔅اشك چشم شيعيانش راه بر گلزار دارد 🔅راه و رسمش تا قيامت رهنماى شيعيان شد 🔅كربلاهايش در ايران غنچه بى خار دارد 🔅اشك غم ريزد محبّت تا دلش آرام گردد 🔅منصب مداّحى جانانه دلدار دارد. 📚 پی نوشت: ۱. ثمرات الحيوة. 📗 كرامات الحسينية، جلد اول، معجزات حضرت سيدالشهداء عليه السلام بعد از شهادت، على ميرخلف زاده 📱به ما بپیوندید...👇👇 🆔 eitaa.com/fatemiyoon18 🆔 splus.ir/fatemiyoon18
هدایت شده از این الفاطمیون
شرحِ دلتنگی‌ِ من‌ بی‌ تو‌ فقط‌ یک جمله‌ست ، تا جنون‌ فاصله‌ای نیست‌ از اینجا‌ کِ منم💔 ✋ 🆔 @fatemiyoon18
هدایت شده از این الفاطمیون
دلخوشم با تو اگر از دور صحبت می‌کنم با سلامی هر کجا باشم زیارت می‌کنم:)❣️ 🆔 @fatemiyoon18
هدایت شده از این الفاطمیون
شرحِ دلتنگی‌ِ من‌ بی‌ تو‌ فقط‌ یک جمله‌ست ، تا جنون‌ فاصله‌ای نیست‌ از اینجا‌ کِ منم💔 ✋ 🆔 @fatemiyoon18
👆زاویه عکاس هنگام تصویربرداری ، (علیه‌السّلام) همانند و زائرین مانند غرق‌شدگان در دریا که به دنبال نجات هستند. ✋ 🆔 @fatemiyoon18
یَاکَهِفي‌حینَ‌تُعْیِینِي‌الْمَذَاهِبْ! پناه‌ِمنی‌وقتی‌هرراهی‌خسته‌ام‌می‌کند💔 @fatemiyoon18
❤️امام هادی(علیه السلام): هرکس را در کند مانند کسی است که حسین(علیه السلام) را در زیارت کرده است 🌺 چهارم ربیع الثانی میلادشان مبارک باد 🆔 @fatemiyoon18
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گناه‌ازجانبِ‌مانيست‌اگرمجنونيم💔 گوشه‌چشمِ‌تو‌نگذاشت‌كه‌عاقل‌بمانیم ✋ 🆔 @fatemiyoon18
کاش شیخ عباس جایی در مفاتیح الجَنان ذِکر تسکین فراق را می نوشت:)💔 @fatemiyoon18
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حضرت فرمود هفته‌ای یکبار میری؟ گفت نه ماهی یکبار چطور؟ گفت نه؟ سالی یکبار؟ گفت نه.. حضرت فرمود.... 💔 🆔 @fatemiyoon18
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ آن زمانی که حرم، گریهٔ پُر غم میخواست « » از نفَسِ « تو» دَم میخواست « » است بگو روضه بخوانند همه... تشنه لب بود و لبش آب، دَمادَم میخواست 🌖 در اولین ، همہ (علیہ السلام) بشویم با گفتن ٣: ✋🏻 « » 🎬نماهنگ زیبا و دلنشین «رویای بهشت» 🎤 با نوای کربلایی مهدی رعنایی تقدیم نگاهتان 📱 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/fatemiyoon18 🆔 splus.ir/fatemiyoon18
🚩 راه از می‌گذرد... ان شاء الله... 😍 تصویر فوج پهپادهای ایرانی بر فراز و و از قلب !! ✋🏻 📱 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/fatemiyoon18 🆔 splus.ir/fatemiyoon18
📌 ( ) در 🏴 پيش از آن كه به سوگوارى آدم در عرفات و بپردازيم؛ خداوند متعال دو مجلس به پاس عظمت ومظلوميّت (عليه السلام) از آفرينش عالم و آدم برپاداشت؛ كه يكى آنگاه بود كه خداوندبه فرشتگان فرمود: ▪️«اِنّى جاعلٌ فى الأرض خليفةً؛ (۱) من بر روى زمين جانشين قرارمى دهم». ⚜ ملائك گفتند: «قالُوا أتَجْعَلُ فيها مَن يُفْسِدُ فيها وَ يَسْفِك الدِّما؛ (۲) آيا كسى را در زمين قرار مى دهى كه در آن تباهى مى كند و خون مى ريزد». 🩸از ديدگاه برخى مفسّرين، فرشتگان پيش از آفرينش آدم به شهادت و مظلوميّت حسين (عليه السلام) و رخ دادهاى غمبار عاشورا نگريستند، كه خداوند در پاسخ آنان به صورت ويژه اى فرمود: ▪️«اِنّى اَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ؛ (۳) من چيزهايى مى دانم كه شما نمى دانيد». (۴) 🏜 در عرفات، هنگامى كه آدم به عرش نگريست و نام هاى مقدّس پنج گانه را ديد. ⚜ جبرئيل آنها را به او تلقين كرد كه: اى آدم! بگو: 🤲🏻 «يا حميد بحق محمّد! و يا عالى بحقّ على! و يا فاطر بحقّ فاطمه! و يا محسن بحقّ الحسن! و يا قديم الاحسان بحقّ الحسين». 💧هنگامى كه نام پنجمين آنان را به زبان آورد، سيلاب اشك اش جارى شد و قلب اش خاشع گرديد و گفت: 💔 چرا ياد و نام پنجمين آنان، قلبم را مى شكند و سيلاب اشك را جارى مى سازد؟ 💧جبرئيل در بيان علّت آن به مرثيه سرايى حسين (عليه السلام) پرداخت و آدم و فرشتگان نيز شنيدند و گريستند. ⚜ جبرئيل گفت: بر فرزندت حسين در راه حقّ و عدالت، مصيبتى فرود مى آيد كه همه مصائب، در برابر آن كوچك است. ✋🏻 پرسيد: آن مصيبت چيست؟ ⚜ جبرئيل گفت: او تنهاى تنها و غريبانه، با تشنگى وصف ناپذيرى به شهادت مى رسد، نه ياورى خواهد داشت و نه مددكارى. ⚔ اى آدم! كاش او را در آن دشت غمبار مى نگريستى كه از شدّت تشنگى و اندكى يار و ياور، فرياد دادخواهانه اش به آسمان بلند است، اما جز با شمشيرها و شراره هاى مرگ، پاسخ اش را نمى دهند. سرش را از قفا مى برند و خيمه ها و حرم او را غارت مى كنند و سرهاى مقدّس او و يارانش را همراه بانوان و خاندان وحى، در شهرها مى گردانند. (۵) 🌍 همچنين هنگام سير آدم در زمين به نقطه اى كه محل شهادت حسين (عليه السلام) است رسيد. 👣 در آن جا پايش لغزيد و در غلتيد و خون از پايش جارى شد، سر به آسمان بلند كرد كه: 🤲🏻 بار خدايا! چه گناهى از من سر زده است كه اين گونه كيفر مى شوم؟ ✨به او وحى مى رسيد: نه! [ گناهى متوجه تو نيست] بلكه در اين سرزمين، فرزندت حسين، به دست ارتجاع طلبان سياه كار به شهادت مى رسد. خون تو به نشان هم دردى و هم رنگى با او به زمين ريخت. ✋🏻 آدم پرسيد: قاتل او كيست؟ ✨پيام رسيد: عنصر پليدى به نام يزيد، او را لعن و نفرين كن. 👣 آدم او را نفرين كرد و به سوى كوه عرفات گام برداشت. (۶) ▪️شنيدستم كه در روز ازل آن خالق يكتا ▪️بگفتا: كاز مى وصلم لبالب ساغرى دارم ▪️كه مى نوشد مى وصلم كه مى پويد ره عشقم؟ ▪️كه مى گويد كه در سر، عشق داورى دارم ▪️تمام انبيا زان مى به قدر حوصله خوردند ▪️حسين على گفتا: در اين سودا، سرى دارم ▪️ندا آمد، دو دست بى گنه از تن جدا خواهم ▪️بگفتا: حضرت عبّاس، مير لشكرى دارم ▪️ندا آمد، جوانى بايدت، سر پاره از خنجر ▪️بگفتا: هجده ساله على اكبرى دارم ▪️ندا آمد، كه طفلى را نشان تير مى خواهم ▪️بگفتا: بارالها شيرخواره اصغرى دارم ▪️ندا آمد، كه زلفى را به خون آغشته مى خواهم ▪️بگفتا: بارالها زينب غم خواره اى دارم ▪️ندا آمد، كه مطبخ را گلستان مى كنى يا نه؟ ▪️بگفتا: بار الها بهر آن مطبخ سرى دارم ▪️ندا آمد، زسيلى عارضى گلنار مى خواهم ▪️بگفتا: بارالها، يك سه ساله دخترى دارم 📚 پی نوشت ها: ۱. بقره، آيه ۳۰. ۲. بقره، آيه ۳۰. ۳. شوشترى، شيخ جعفر، خصائص الحسينه، ص ۳۲۹. ۴. شوشترى، شيخ جعفر، خصائص الحسينه، ص ۳۲۹. ۵. مجلسى، محمدباقر، بحارالأنوار، ج ۴۴، ص ۲۴۲. ۶. همان. 📗 ازل تا قيامت، محمّد جواد مصطفوى 📱 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/fatemiyoon18 🆔 splus.ir/fatemiyoon18
📌 داستان شگفت انگیز شفای یک دختر یهودی از قطره خون سیدالشهداء علیه السلام 🦉گريه پرندگان برای امام حسين عليه السلام ⚔ شيخ طريحى در منتخب از طريق اهلبيت روايت كرده كه وقتى (ع) شهيد شد و جسم شريفش بر خاك افتاد و خون بدنش بر روى زمين ريخت مرغى سفيد آمد، پر و بال خود را به خون آن حضرت آغشته كرد و پرواز نمود، در شاخه درختى جماعتى از مرغان را ديد كه از دانه و علف و آب ميل می کنند. 🏝 به آنها گفت: واى بر شما به لهو و لعب مشغوليد و در طلب دنيا مي باشيد، حال آنكه حسين (ع) در زمين كربلا در اين هواى گرم به روى زمين افتاده و خون از بدنش جارى گشته؟! 🕊 چون مرغان اين را شنيدند همگى هم آواز شده به جانب كربلا پرواز كردند و چون رسيدند ديدند حسين (ع) سر بر بدن ندارد، بى غسل و كفن بر روى خاك و خاشاك كربلا افتاده است. 🩸مرغان چون اين منظره را ديدند صيحه زده و گريه و زارى نمودند و خودشان را بر خون حضرت ماليدند و سر تا پاى خود را خون آلود كرده و هر كدام به جانب شهرى رفتند تا اهل عالم را از فاجعه جانسوز آگاهى دهند! 🕌 آن مرغى كه به مدينه آمد قبر پيغمبر را طواف كرد قطرات خون از او مي چكيد و مي گفت: ▪️«الا قد قتل الحسين بكربلا» 🕊🕊 مرغان ديگر اطراف او جمع شدند و بانگ نوحه برآوردند. 🌴 آنگاه آن مرغ خون آلود در شاخ درختى از باغ مرد يهودى بنشست و آن مرد يهودى دخترى داشت كور و كر و زمين گير و جذامى... 🧕🏻 آن دختر را زير درختى در آن باغ گذاشته و از براى انجام امرى با مادر او بشهر مدينه رفته بودند، اتفاقا آن شب نتوانستند از مدينه مراجعت كنند... 🌌 چون قدرى از شب گذشت ناله آن مرغ بلند شد دختر يهودى خود را كشان كشان روى زمين كشانيد تا به زير آن درخت رسيده با آن مرغ هم ناله گشت... 🩸ناگاه قطره اى از خون بال او بر يك چشم دختر و قطره اى ديگر بر چشم ديگرش افتاد و آن دو چشم كور بينا گشت و همچنين دو دست و دو پايش ببركت آن قطره خون شفا يافت و بكلى چون صبح پدر و مادر او از مدينه آمدند دخترى ديدند كه در ميان باغ گردش ميكند و قدم ميزند... ❓گفتند تو كيستى و از كجا آمده اى؟ ما دختر بيمارى در اين باغ داشتيم كه اكنون او را نمى بينيم؟! 🧕🏻گفت اى پدر قسم بخدا كه من همان دخترم... 👳🏻‍♂ مرد يهودى چون اين بشنيد افتاده بيهوش گشت چون بهوش آمد دختر پدر را زير آن درخت برد و مرغ خون آلود را بر او نشان داد مرد يهودى گفت اى مرغ ترا به آن كسى كه آفريده قسم ميدهم كه با من سخن گويى و ازين قصه مرا آگهى دهى... 🕊 به قدرت الهى مرغ به سخن آمد و قصه خود را از اول تا اخر براى مرد يهودى شرح داد. ✋🏻 مرد يهودى گفت اگر اين حسين نزد خدا داراى مقام رفيعى نبود خون او شفاء دختر نمي شد، پس او با خانواده اش و پانصد تن از يهودى ها مسلمان شدند. 🩸همين خوني كه يك قطره او شفاء دختر يهودى است در مجلس ابن زياد يك قطره خون از سر مطهر حضرت بر زانوى ابن زياد مي چكد زانوى او را سوراخ مي كند و بوى تعفنى مي گيرد كه هميشه ابن زياد عطرهاى زيادى استعمال مي كرد كه بوى او را مردم نشنوند ابراهيم پسر مالك اشتر چون ابن زياد را در جنگ كشت از بوى بد او دانست كه اين بايد ابن زياد باشد. ▪️«و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمؤمنين و لا يزيد الظالمين الا خسارا» 📖 سوره الاسرا، آیه ۸۰ 📗 شرح زيارت عاشورا، حضرت آيت الله حاج سيد احمد ميرخانى (ره) 📱 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/fatemiyoon18 🆔 splus.ir/fatemiyoon18
27.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 هر کسی عازم و حرم امام حسین علیه‌السلام این کلیپ رو حتماا گوش کنه 👈 اگر عازم هم نیستید گوش کنید شاید راهی شدید و یا یکی را راهی کردید 🆔 @fatemiyoon18
📌 ⚔ يكى از سركرده هاى دشمن كه در كربلا براى كشتن (ع) و يارانش حاضر بود، اخنس بن زيد نام داشت، او شخصى مغرور و درنده خو و بى رحم بود!! 🐎 از درنده خوئى او اين بس كه رئيس آن ده نفرى بود كه سوار بر اسبها شده و بر جنازه مقدّس امام حسين (ع) تاختند، و استخوان سينه و پشت آنحضرت را درهم شكستند. ⏳اين نامرد روزگار، از دست انتقام مختار و... در امان ماند تا سنّش به ۹۰ سال رسيد. 🌌 تا اينكه شبى به عنوان ناشناس مهمان يكى از مسلمين و ارادتمندان اهل بيت نبوت بنام سدىّ شد، اينك داستان او را از زبان سدىّ بشنويد: 👴🏿 شبى مردى بر من وارد شد، مقدمش را گرامى داشتم، دوست داشتم شب را با دوستى انسى بگيرم و به پايان رسانم، او اخنس بن زيد بود ولى من او را نمى شناختم، با او از هر درى سخن گفتيم تا اينكه قصه جانگداز به ميان آمد، آهى دردناك از دل بركشيدم، او گفت: چه شد، چرا ناراحت شدى؟ 👳🏻‍♂ گفتم: به ياد مصائبى افتادم كه هر مصيبتى نزد آن آسان است! 👴🏿 گفت: آيا در كربلا بودى؟ 👳🏻‍♂ گفتم: خدا را شكر كه حاضر نبودم! 👴🏿 گفت: اين شكر و سپاس تو براى چيست؟ 👳🏻‍♂✋🏻 گفتم: به خاطر اينكه در خون حسين (ع) شركت ننمودم، مگر نشنيده اى كه پيامبر (ص) فرمود: هر كس در خون حسين (ع) شركت كند او را به عنوان ريختن خون حسين (ع) بازخواست كنند و در قيامت ترازوى اعمالش ‍ سيك است و مگر نشنيده اى كه پيامبر (ص) فرمود: كسى كه پسرم حسين (ع) را بكشد، در جهنّم او را در ميان صندوق پر از آتش جاى مى دهند؟ و مگر نشنيده اى... 👴🏿 اخنس گفت: اين حرفها را تصديق نكن، دروغ است!! 👳🏻‍♂ گفتم: چگونه تصديق نكنم با اينكه پيامبر (ص) فرمود: لا كذبت و لا كذبت: نه دروغ گفته ام و نه به من دروغ گفته شده! 👴🏿اخنس گفت: مى گويند: پيامبر (ص) فرموده: قاتل حسين (ع)، عمر طولانى نمى كند، ولى قسم به جان تو من بيش از نود سال دارم، مگر مرا نمى شناسى؟ 👳🏻‍♂ گفتم: نه!! 👴🏿✋🏿 گفت: من اخنس بن زيد هستم، كه به فرمان عمر سعد اسب بر بدن حسين (ع) راندم و استخوانهاى او را درهم شكستم... ❤️‍🔥 سدىّ مى گويد: بسيار ناراحت شدم و قلبم از شدت اندوه، آتش گرفت، با خود مى گفتم بايد او را به هلاكت برسانم... 🪔 در اين انديشه بودم كه فتيله چراغ، ناموزون شد برخاستم آن را اصلاح كنم، اخنس گفت: 👴🏿 بنشين من اصلاح مى كنم، او به طول عمر و سلامتى وجود خود بسيار مغرور بود... 🔥 برخاست تا فتيله را اصلاح كند آتش فتيله به دست او رسيد و دستش را سوزانيد، هر چه دستش را به خاك ماليد، شعله اش خاموش نشد، و كم كم بازويش را فرا گرفت!! 👴🏿 عاجزانه به من گفت: مرا درياب، سوختم، گرچه با او دشمن بودم، آب آوردم و بر دست او ريختم ولى مفيد واقع نشد و همچنان بر شعله آن مى افزود، برخاست و خود را به نهر آب افكند، ولى آنچنان شعله ور در آتش ‍ بود كه وقتى درون آب مى رفت، شعله آتش از بالاى سر او زبانه مى كشيد، سوگند به خدا آن آتش فرو ننشست تا اخنس را مانند زغال سوزانيد، من به منظره بيچارگى و دريوزگى او نگاه مى كردم: ▪️«فواللّه الّذى لا اله الاّ هو لكم تطفا حتّى صارفحما و سار على وجه الماء»؛ ▪️سوگند به خدواند يكتا، شعله آتش خاموش نشد، تا اينكه به صورت ذغال در آمد و روى آب قرار گرفت. 📗 داستان دوستان، جلد پنجم، محمد محمدى اشتهاردى 📱 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/fatemiyoon18 🆔 splus.ir/fatemiyoon18