eitaa logo
این الفاطمیون
196 دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
2.4هزار ویدیو
192 فایل
ارتباط با ما : #پیشنهادات و انتقادات و #نظرات خود را با ما در میان بگذارید. 👇👇👇 : @mdzaer
مشاهده در ایتا
دانلود
🍀 🌺 افتادگی آموز! 💠 مرحوم میرزایی قمی نقل کردند: 🍃روزی در منزل ما دو نفری با علامه طباطبایی نشسته بودیم و از علوم محتجبه صحبت می‌شد. 🍃 علامه فرمود: ختم فواتح سُوَر را در نجف اشرف گرفتم و نیّتم این بود که چه راهی را در پیش بگیرم که خیر دنیا و آخرت در آن باشد؟ 🍃 بعد از پایان ختم به من گفته شد: افتادگی آموز اگر طالب فیضی هرگز نخورد آب زمینی که بلند است 📚 علوم اسراری ص۶۹
🍀 ☀️ گلایه امام زمان ارواحنا له الفدا 🍃 مرحوم آیت الله مجتهدی(ره) فرمودند: یک روز در ایام تحصیل در نجف اشرف، پس از اقامه نماز پشت سر آیت الله مدنی، دیدم که ایشان شدیدا دارند گریه می‌کنند و شانه‌هایشان از شدت گریه تکان می‌خورد 🍃 رفتم پیش آیت الله مدنی و گفتم: ببخشید، اتفاقی افتاده که این طور شما به گریه افتاده‌اید؟ 🍃 ایشان فرمودند: یک لحظه، امام زمان را دیدم که به پشت سر من اشاره نموده و فرمودند: ✨ آقای مدنی! نگاه کن! شیعیانِ من بعد از نماز، سریع می‌روند دنبال کار خودشان و هیچکدام برای فرج من دعا نمی‌کنند. انگار نه انگار که امام زمانشان غایب است!" ✨ من از گلایه امام زمان (عج) به گریه افتادم... 📚 کتاب مهربان‌تر از مادر، انتشارات مسجد مقدس جمکران 👇👇👇 ✅ @Fatemiyoon18
🍀 🌺 آیت‌الله مجتهدی تهرانی (ره) در مورد احترام به پدر و مادر می‌گوید: مواظب باشید عاق والدین نشوید و پدر و مادر نفرینتان نکنند و بگویند: "خدایا من از این فرزندم نمی‌گذرم" یک وقت خیره خیره به پدر و مادرتان نگاه نکنید. حالا پدرتان سر شما داد زده است، نباید کاری کنی. 🍃 پدر حاج شیخ عباس قمی مفاتیح‌الجنان، پای منبر حاج شیخ غلامرضا نشسته بود. حاج شیخ غلامرضا داشت از روی کتابی که حاج شیخ عباس قمی نوشته بود، مسئله می‌گفت. 🍃 پدر حاج شیخ عباس نمی‌دانست که این کتاب را پسرش نوشته و حاج شیخ عباس هم چیزی به او نگفته بود. 🍃 حاج شیخ عباس آمد در گوش پدرش چیزی بگوید، ناگهان پدرش جلوی مردم سر او داد زد که "بیا و بنشین ببین حاج شیخ غلامرضا چه می‌گوید؟ بیا و بنشین و بفهم!" ✨حاج شیخ عباس قمی به پدرش گفت: "پدر جان! دعا کن بفهمم" ✨ 🍃 نگفت این کتاب را من خودم نوشتم، نرفت به مادرش بگوید پدرم جلوی جمع آبروی مرا ریخت، خیره خیره به پدرش نگاه نکرد، فقط آهسته گفت: "پدر جان! دعا کن بفهمم" ☀️ این سخنان نشان می‌دهد که اگر فردی از علما به جایگاه رفیعی در دین رسیده و مورد وثوق مردم است، یکی از عوامل مهمش حفظ حرمت پدر و مادر است. 📚 برگرفته از سخنرانی‌های آیت‌الله مجتهدی تهرانی (ره) 🚩 با ارسال مطالب کانال به دیگران معارف اسلامی ودر نشرآن سهیم باشید. ↷«ڪلیڪ ڪنید»↶ 🌍 eitaa.com/fatemiyoon18 ایتا 🌍 sapp.ir/fatemiyoon18 سروش
🍀 ☀️ صدقه و نحوست 🍃حضرت صادق (ع) فرمود زمینی بین من و مردی قرار بود تقسیم شود. آن مرد از علم نجوم اطلاعی داشت. کار را به تأخیر می انداخت تا ساعتی را انتخاب کند که به اعتقاد خودش آن ساعت برای او خوب است و برای من بد 🍃 در نتیجه او سود کند و من زیان. بالاخره روز و ساعتی که در نظر داشت رسید، زمین تقسیم شد ولی به نفع من تمام گردید 🍃 منجم از روی ناراحتی دست خود بر یکدیگر زده گفت مانند امروز هرگز ندیده بودم. پرسیدم مگر چه شده؟ 🍃 جواب داد من مردی منجم هستم در ساعت خوبی بیرون آمدم و ساعت بد را برای شما اختیار کردم. اینک می بینم کار برعکس شد قسمت بهتر نصیب شما گردید 🍃 گفتم می خواهی تو را حدیثی بیاموزم که پدرم به من فرمود؟ گفتم پیغمبر اکرم (ص) فرمود هر که مایل است خداوند نحوست روزش را جلوگیری کند صبحگاه آن روز صدقه بدهد. 🍃اگر می خواهد نحوست شبش از بین برون سر شب صدقه دهد من ابتدای حرکت و خارج شدن خود را با صدقه شروع کردم ✨این صدقه دادن برایت بهتر از علم نجوم است.(کافی، جزء 4، ص 7. ) 🚩 با ارسال مطالب کانال به دیگران معارف اسلامی ودر نشرآن سهیم باشید. ↷«ڪلیڪ ڪنید»↶ 🌍 eitaa.com/fatemiyoon18 ایتا 🌍 sapp.ir/fatemiyoon18 سروش
🍀 🌺 حق مادر 🍃 زکریا، پسر ابراهیم، با آنکه پدر و مادر و همه فامیلش نصرانی بودند، مسلمان شد و به مقررات اسلام گردن نهاد. 🍃 او در موسم حج، در مدینه به حضور امام صادق (علیه‌السلام) رسید و ماجرای اسلام آوردن خود را برای امام تعریف کرد. سپس جوان پرسید: پدر و مادر و فامیلم همه، نصرانی هستند، مادرم نابیناست و من با آن‌ها هم غذا می‌شوم، تکلیف من چیست؟ 🍃 امام فرمود: آیا آن‌ها گوشت خوک می‌خورند؟ زکریا گفت: نه، یا بن رسول‌الله! دست به گوشت خوک نمی‌زنند. 🍃 امام فرمود: معاشرت تو با آن‌ها مانعی ندارد. ✨آنگاه حضرت فرمود: مراقب حال مادرت باش و تا زنده است به او نیکی کن و وقتی مرد، جنازه او را به دیگری وامگذار و خودت عهده‌دار تجهیز جنازه او باش. در اینجا به کسی نگو با من ملاقات کرده‌ای، ان‌شاءالله در منی همدیگر را خواهیم دید.✨ 🍃 جوان در ایام منی امام را دید. ایام حج به آخر رسید و جوان به کوفه بازگشت. او به سفارش امام، به خدمت مادر پرداخت و لحظه‌ای از مهربانی و محبت کوتاهی نکرد. وی با دست خود به مادرش غذا می‌داد. این تغییر روش، برای مادر، شگفت‌آور بود تا اینکه یک روز علت را از پسرش پرسید. 🍃 زکریا گفت: مادر جان! مردی از فرزندان پیغمبر ما، به من این‌طور دستور داد. 🍃 مادر گفت: پسرم، دین تو بسیار دین خوبی است، آن را به من معرفی کن. 🍃 جوان شهادتین را به مادر آموخت و او مسلمان شد و آداب نماز را نیز فرا گرفت. مادر نماز صبح و عصر را به جا آورد و توفیق نماز مغرب و عشا را نیز پیدا کرد. در آخر شب، حال مادر تغییر کرد، و در بستر افتاد. او پسر را طلبید و گفت: یک بار دیگر آن چیزها را که به من تعلیم دادی، تکرار کن! 🍃 پسر، بار دیگر شهادتین و سایر اصول اسلام را برای مادرش تکرار کرد و مادر به همه آن‌ها اقرار و به زبان جاری نمود و جان، به جان آفرین تسلیم کرد. پسر، صبح بر جنازه او نماز خواند و با دست خود او را به خاک سپرد. 📚 داستان راستان، ج 2، ص 9 - 234 🚩 با ارسال مطالب کانال به دیگران معارف اسلامی ودر نشرآن سهیم باشید. ↷«ڪلیڪ ڪنید»↶ 🌍 eitaa.com/fatemiyoon18 ایتا 🌍 sapp.ir/fatemiyoon18 سروش
🍀 💠مرحوم سید شهاب الدین مرعشی نجفی از پدرشان مرحوم آیت الله سید محمود نجفی مرعشی، نقل می کنند که: 🍃"من سال ها دنبال این بودم که قبر حضرت زهرا سلام الله علیها را بیایم. سال ها نذر کردم، توسل جستم تا در خواب امام صادق یا باقر علیهما السلام را دیدم. (تردید از خود ایت الله نجفی بوده است.) 🍃در خواب به ایشان می فرمایند که چرا انقدر تلاش می کنی و نا آرام هستی؟ 🍃گفتم اقا من می خواهم قبر حضرت زهرا سلام الله علیها را بدانم کجا است و حضوری بروم. 🍃حضرت فرمودند: (به این مضامین) مخفی بودن آن سری دارد که تا ظهور امام زمان علیه السلام هم امکان پیدا شدنش نیست.نکته ای که حضرت در خواب می فرمایند این است که "علیک بکریمة اهل البیت". 🍃مرحوم مرعشی گفتند: من فکر کردم حضرت زهرا سلام الله علیها را می فرمایند که گفتم خوب آقا من هم دنبال همین امر بوده و به دنبال قبر حضرت زهرا سلام الله علیها هستم. 🍃فرمودند نه! حضرت معصومه در قم. بعد در ادامه به این مضمون فرمودند: هر جلالت و عظمتی که قرار بود در حرم حضرت زهرا سلام الله علیها قرار دهند، آن را در حرم حضرت معصومه قرار داده اند و این نکته مهمی است که این در مورد هیچ کدام از امامزادگان دیگر مطرح نشده است. 🚩 با ارسال مطالب کانال به دیگران معارف اسلامی ودر نشرآن سهیم باشید. ↷«ڪلیڪ ڪنید»↶ 🌍 eitaa.com/fatemiyoon18 ایتا 🌍 sapp.ir/fatemiyoon18 سروش
🍀 ☀️ عاقبت بخیری 🌼 مرحوم آیت الله اشراقی: روزی با امام خمینی(ره) قدم می زدیم. من از ایشان پرسیدم، اگر تنها، یک حاجت از خدا بخواهید چه می خواهید؟ امام خمینی سؤال را به من برگرداندند و فرمودند: شما چی؟ 🍃 من عرض کردم: من همه معارف بلند الهیه را می خواهم، سپس از ایشان پرسیدم: شما، چه می طلبید؟ فرمودند: خوب، معلوم است حسن عاقبت را می خواهم. 🍃 به همین دلیل است که وقتی از مرجع عالیقدر شیعه حضرت آیت الله العظمی گلپایگانی(ره) می پرسند: بالاترین حاجت شما چیست؟ می فرماید: حسن عاقبت و این خاطره هم از جناب حجةالاسلام و المسلمین آقای قرائتی زیباست که می گویند: 🍃 یکی از آن خاطرات که بسیار درس آموز است از برادر عزیزم مرحوم حجةالاسلام و المسلمین حاج آقا محمدخانی بود که می گفت: من زمانی در حرم امام رضا (ع) بودم دیدم سه نفر از علماء در حال نماز و عبادتند، تصمیم گرفتم از آنها سؤال کنم که شما در سن هشتاد سالگی اگر بدانید یک دعای مستجاب دارید چه دعائی می کنید؟ 🍃 به خدمت آن سه عزیز بزرگوار رفتم این سؤال را تکرار کردم بالاتفاق همه فرمودند: ما دعا می کنیم که خداوند عاقبت ما را ختم به خیر نماید. 🚩 با ارسال مطالب کانال به دیگران معارف اسلامی ودر نشرآن سهیم باشید. ↷«ڪلیڪ ڪنید»↶ 🌍 eitaa.com/fatemiyoon18 ایتا 🌍 sapp.ir/fatemiyoon18 سروش
🍀 🌺 مرگ یا دارو 🍃 روزی شخصی از حضرت جوادالا ئمّه، امام محمّد تقی علیه السلام سؤال کرد: چرا اکثر مردم از مرگ می ترسند و و از آن هراسناک می باشند؟ امام جواد علیه السلام در پاسخ اظهار داشت: چون مردم نسبت به مرگ نادان هستند و از آن اطّلاعی ندارند، وحشت می کنند. ✨ و چنانچه انسان‌ها مرگ را می شناختند و خود را از بنده خداوند متعال و نیز از دوستان و پیروان و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام قرار می دادند، نسبت به آن خوش بین و شادمان می گشتند و می فهمیدند که سرای آخرت برای آنان از دنیا و سرای فانی، به مراتب بهتر است ✨ 🍃پس از آن فرمود: آیا می دانید که چرا کودکان و دیوانگان نسبت به بعضی از داروها و درمان ها بدبین هستند و خوششان نمی آید، با این که برای سلامتی آن ها مفید و سودمند می باشد؛ و درد و ناراحتی آن ها را برطرف می کند؟ 🍃 چون آنان جاهل و نادان هستند و نمی دانند که دارو نجات بخش خواهد بود. 🍃 سپس افزود: سوگند به آن خدایی که محمّد مصطفی صلی الله علیه و آله را به حقّانیّت مبعوث نمود، کسی که هر لحظه خود را آماده مرگ بداند و نسبت به اعمال و رفتار خود بی تفاوت و بی توجّه نباشد، مرگ برایش بهترین درمان و نجات خواهد بود. 🍃 و نیز مرگ تامین کننده سعادت و خوش بختی او در جهان جاوید می باشد و او در آن سرای جاوید از انواع نعمت های وافر الهی، بهره مند و برخوردار خواهد بود. 📚 اختصاص شیخ مفید/ ص 55 🚩 با ارسال مطالب کانال به دیگران معارف اسلامی ودر نشرآن سهیم باشید. ↷«ڪلیڪ ڪنید»↶ 🌍 eitaa.com/fatemiyoon18 ایتا 🌍 sapp.ir/fatemiyoon18 سروش
🍀 🌺 دعای مادر 🍃 آیت الله میلانی نقل می کنند: روزی جوانی را دیدم که در کمال ادب سمت حرم اباعبدالله آمد و سلام داد و من نیز جواب سلام امام حسین به آن جوان را شنیدم. 🍃 از جوان پرسیدم چه کرده ای که به این مقام رسیدی درحالیکه من پانزده سال است امام جماعت کربلا هستم و جواب سلامم را نمی شنوم؟ 🍃 پاسخ داد پدر و مادر پیر و از کارافتاده ای داشتم که دیگر توانایی پیاده زیارت آمدن را نداشتند؛ قرار بر این شد هر شب جمعه یکی از والدینم را روی پشتم سوار کنم و به زیارت ببرم. 🍃 یک شب جمعه که بسیار خسته بودم و نوبت پدرم بود، خستگی و گرسنگی و تشنگی ام را به رویشان نیاوردم و پدرم را سوار بر پشتم به زیارت امام حسین علیه السلام آوردم و برگرداندم. 🍃 وقتی خسته به خانه رسیدم دیدم مادرم بسیار گریه می کند؛ پرسیدم مادرم چرا گریه می کنی؟ پاسخ داد پسرم می دانم که امشب نوبت من نبود و تو هم بسیار خسته ای. اما می ترسم که تا هفته ی بعد زنده نباشم تا به زیارت اباعبدالله بروم. آیا می شود امشب مراهم به زیارت ببری؟ 🍃 هرطور بود مادرم رو بر پشتم سوار کردم و به زیارت رفتیم. تمام مدت مادرم گریه می کرد و دعایم می نمود. ✨ وقتی به حرم رسیدیم دعا کرد ان شاء الله هربار به امام حسین علیه السلام سلام بدهی، خود حضرت، سلامت را پاسخ بدهند.✨ 🍃 و این شد که من هر بار به زیارت اباعبدالله علیه السلام مشرف می شوم و سلام می دهم، از داخل مضجع شریف صدای جواب سلام حضرت را می‌شنوم. همه‌ی این‌ها از یک دعای مادر است... 🚩 با ارسال مطالب کانال به دیگران معارف اسلامی ودر نشرآن سهیم باشید. ↷«ڪلیڪ ڪنید»↶ 🌍 eitaa.com/fatemiyoon18 ایتا 🌍 sapp.ir/fatemiyoon18 سروش
🍀 🌺 ملامت جاهلانه 🍃 محمد، پسر منکدر، یکی از دانشمندان اهل سنت، می‌گوید: روزی در شدت گرما به بیرون از مدینه رفته بودم. دیدم امام باقر (علیه‌السلام) با اندام توانمند و فربه خود، به دو تن از غلامانش تکیه کرده و مشغول کشاورزی است. با خود گفتم: پیر مردی از بزرگان قریش، در این وقت، در هوای گرم، در طلب مال دنیاست! 🍃 من تصمیم گرفتم او را موعظه کنم. نزدیک رفته، سلام کردم و گفتم: آیا سزاوار است مرد شریفی مثل شما در این هوای گرم، با اندام سنگین، در پی دنیاطلبی باشد؟ اگر در این موقع و در چنین حالی، مرگت فرا رسد، چه خواهی کرد؟ ✨حضرت دست‌هایش را از دوش غلام‌ها برداشت و روی پا ایستاد و فرمود: به خدا سوگند! اگر در این حال بمیرم، در حال فرمانبرداری و طاعت خداوند جان سپرده‌ام. تو خیال می‌کنی عبادت، فقط نماز و ذکر و دعاست. تأمین مخارج زندگی از راه حلال، خود نوعی عبادت است و من می‌خواهم با کار و کوشش، خود را از تو و دیگران بی‌نیاز سازم.✨ 🍃 آری آنگاه باید از فرا رسیدن مرگ بترسم که در حال گناه باشم و در حالت نافرمانی خدا از دنیا بروم. خداوند ما را موظف کرده که بار دوش دیگران نباشم و اگر کار نکنیم، دست نیاز به سوی تو و امثال تو دراز خواهیم کرد. 🍃 محمد بن مکندر عرض کرد: خدایت رحمت کند، من می‌خواستم شما را موعظه کنم، شما مرا موعظه کردید! 📚 داستان‌های بحار الانوار، ج 2، ص 101 - 102 🚩 با ارسال مطالب کانال به دیگران معارف اسلامی ودر نشرآن سهیم باشید. ↷«ڪلیڪ ڪنید»↶ 🌍 eitaa.com/fatemiyoon18 ایتا 🌍 sapp.ir/fatemiyoon18 سروش
🍀 🌺 یا برای همه یا برای هیچ کس 🍃 بوی عید همه جا به مشام می رسید. مردم هر جا همدیگر رو می‌دیدند مبارک باد می‌گفتند. عید رنگ و بوی شهر را دگرگون کرده بود. اما علی (ع) آرام نداشت. خشم، چهره مهربانش را در هم کشیده بود. قدم می زد و با خود می گفت: دختر من؟ گردنبند بیت المال؟ 🍃 خزانه دار، پی در پی عذرخواهی می کرد و توضیح می داد که دختر شما، آن گردنبند را فقط سه روز امانت گرفته است؛ نه بیشتر و من خودم این امانت را ضمانت کرده ام. اگر هر بلایی سر آن گردنبند بیاید، من جبران می کنم. 🍃 امیرالمومنین علی (ع) می شنید، اما همچنان فریاد می زد: دختر من؟ گردنبند بیت المال؟ 🍃 خزانه دار کوفه، دوباره توضیح می داد: ای امیر مومنان، دختر شما آن گردنبند را از آنِ خود مکرده است؛ امانت برده است و من آن را ضامنم. 🍃 گفت: اگر تو را ضامن نکرده بود، سوگند به الله هرگز او را نمی‌بخشیدم. 🍃 آنگاه به خانه رفت و دختر را دید که قربان را عید گرفته است. چشم در چشم دخترش دوخت و گفت: آیا جز تو هیچ دختر دیگری در کوفه می‌توانست چنین زینتی از بیت المال امانت بگیرد؟ چرا برای خود چیزی را خواستی که دست دیگران از آن کوتاه است؟ گناه زنان دیگر چیست که دختران خلیفه نیستند؟ 📚 المناقب، ابن شهرآشوب، ج2، ص 108 🚩 با ارسال مطالب کانال به دیگران معارف اسلامی ودر نشرآن سهیم باشید. ↷«ڪلیڪ ڪنید»↶ 🌍 eitaa.com/fatemiyoon18 ایتا 🌍 sapp.ir/fatemiyoon18 سروش
🍀 🌺 قضاوت و دادرسی به سبک و سیاق علوی 🍃 شیخ صدوق در کتاب «من لا يحضره الفقيه» نقل می‌کند: روزی مردى در زمان خلافت اميرالمؤمنين بر ايشان وارد شد و چند روزى ميهمان آن حضرت بود. 🍃آنگاه دعوائى با كسى عنوان كرد و از حضرت استعلام حكم نمود در صورتى كه قبلاً يعنى روز اول عنوان نكرده بود. 🍃حضرت امير (ع) فرمود: آيا تو با كسى مخاصمهاى دارى و بشكايت آمده اى؟ گفت: آرى، حضرت فرمود: از نزد ما برو، زيرا رسول خدا(ص) نهى فرمود از اينكه يكى از طرفين دعوى بدون حضور ديگرى ميهمان قاضى باشد 📚من لا يحضره الفقيه، ترجمه غفارى، على اكبر ومحمد جواد و بلاغى، صدر، 🚩 با ارسال مطالب کانال به دیگران معارف اسلامی ودر نشرآن سهیم باشید. ↷«ڪلیڪ ڪنید»↶ 🌍 eitaa.com/fatemiyoon18 ایتا 🌍 sapp.ir/fatemiyoon18 سروش