🌷#شهیدی که بعد از #شهادت،برگه امتحانی دخترش را امضا کرد!
✅ به نقل از دختر شهید:
«یک هفته از شهادت پدرم گذشته بود، در زادگاه پدرم، شهر خوانسار، برای او مراسم ختم گرفته بودند.
بنابراین مادر و برادرم هم در خانه نبودند و من باید به مدرسه می رفتم.
🔰وقتی وارد مدرسه شدم، دیدم که برای تجلیل از پدرم مراسم تدارک دیده اند، پس از مراسم راهی کلاس شدم، خانم ناظم از راه رسید و برنامه امتحانی ثلث دوم را به من داد، در غیاب من همه بچه ها برنامه امتحانی شان را گرفته بودند و فقط من مانده بودم.
💠 ناظم از من خواست که حتما اولیایم آن را امضا کنند و فردا ببرم.
به فکر فرورفتم که چه کسی آن را برایم امضا کند؟
💥 نسبت به درس و مدسه ام بسیار حساس بودم و رفتن پدر و نبود مادر در خانه مرا حساس تر کرده بود.
وقتی به خانه رسیدم چیزی خوردم و خوابم برد...
🌟در خواب پدر را دیدم که از بیرون آمده و مثل همیشه با ما بازی می کرد و ما هم از سر و کولش بالا می رفتیم. پرسیدم آقاجون ناهار خوردید؟ گفت: نه نخوردم.
🍀به آشپزخانه رفتم تا برای پدر غذا بیاورم، پدر گفت: زهرا برنامه ات را بیاور امضا کنم.
گفتم آقاجون کدام برنامه؟
گفت: همان برنامه ای که امروز در مدرسه دادند.
رفتم و برنامه امتحانی ام را آوردم اما هرچه دنبال خودکار آبی گشتم پیدا نشد.
می دانستم که پدر هیچگاه با خودکار قرمز امضا نمی کند، بالاخره خودکار آبی ام را پیدا کردم و به پدر دادم و رفتم آشپزخانه.
اما وقتی برگشتم پدرم را ندیدم، نگران به سمت حیاط دویدم دیدم باغچه را بیل می زند.
🌻 آخر دم عید بود و بایستی باغچه صفایی پیدا می کرد، پدر هم که عاشق گل و گیاه بود.برگشتم تا غذا را به حیاط بیاورم ولی پدر را ندیدم .
🌾این بار هراسان و گریان به دنبال او دویدم اما دیگر پیدایش نکردم ناگهان از خواب پریدم...
☀️صبح شد، موقع رفتن به مدرسه با عجله وسایلم را آماده می کردم، ناگهان چشمم به برنامه امتحانی ام افتاد که با خودکار قرمز امضا شده بود!
✅ وقتی به خواهرم نشان دادم حدس زد که شاید داداشم آن را امضا کرده باشد ولی یادم افتاد که برادرم در خانه نبود.
🔮خواب دیشب برایم تداعی شد، با تعجب ماجرا را برای خواهرم تعریف کردم.
🌼پدر در قسمت ملاحظات برنامه نوشته بود: «اینجانب رضایت دارم، سید مجتبی صالحی» و امضاء کرده بود.
در مدرسه ماجرا را برای دوستم تعریف کردم، دوستم هم به من اطمینان داد که واقعیت دارد. او ماجرا را برای خانم ناظم تعریف کرد و گفت: که این اتفاق برای شهید صالحی افتاده، یعنی اسمی از من و پدر من به میان نیامد.
مادر، شهید را به حضرت زهرا سلام الله علیها قسم می دهد که با برخورد مردم که دم در می آیند و از امضای نامه می پرسند چه بکند؟
🌻 شهید می گوید: «سادات (اسم همسر شهید) تو هم شک داری؟» با گریه می گوید نه، او ادامه می دهد: «اگر کسی شک دارد بگو تا روز قیامت در آن باقی بماند تا همه حقایق آشکار شود.
✨همان موقع برنامه را به آیت الله خزعلی می دهند تا برای تعیین صحت و سقم آن پیش علمای دیگر ببرد.
🌹علمای آن زمان صحت ماجرا را تایید می کنند و برنامه به رویت حضرت امام(ره) نیز می رسد.
💠اداره آگاهی تهران نیز پس از بررسی اعلام می کند امضا مربوط به "خود شهید مجتبی صالحی" است، اما جوهر خودکاری که امضا را زده شبیه هیچ خودکار یا خودنویسی نمی باشد.
✨با تایید مطلب، امروزه مردم با رفتن به موزه شهدا و دیدن آن نامه، شهید را می شناسند و به یکدیگر معرفی می کنند...
🌼🌹🌼🌹🌼🌹🌼🌹🌼🌹
📘به نقل از تبیان
📙باشگاه خبرنگاران جوان
#شهیدان
🚩 با ارسال مطالب کانال به دیگران مبلغ معارف اسلامی باشیم〽
🌍 eitaa.com/fatemiyoon18 ایتا
🌍 sapp.ir/fatemiyoon18 سروش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 #اثرات عجیب گریه برای امام حسین (ع)
🎬 سخنان زیباوتاثیر گذارحاج حسین یکتاباموضوع اثرات گریه برای امام حسین (ع)باز شدن درباغ #شهادت وراه حلی برای شهید شدن!
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
@Fatemiyoon18
#کارگران_حضرت_زهرا_س
💢تابستان 1363 كه در شاهرود هنگام آموزش سربازان در صحرا، با مادري به همراه دو دخترش برخورد كردم كه در حال درو كردن گندمهايشان بودند
💠 فرماندهي گروهان، ستوان آسيايي به من گفت: مسلم بیا سربازان دو گروهان را جمع كنيم و برويم گندمهاي آن پيرزن را درو كنيم.
✅ به او گفتم: چه بهتر از اين! شما برويد گروهان خود را بياوريد تا با آن پيرزن صحبت كنم. جلو رفتم
💢 پس از سلام و خسته نباشيد گفتم: مادر شما به همراه دخترانتان از مزرعه بيرون برويد تا به كمک سربازان گندمهايتان را درو كنيم. شما فقط محدودهي زمين خودتان را به ما نشان دهيد و ديگر كاري نداشته باشيد
💠پيرزن پس از تشكر و قدرداني گفت: پس من ميروم براي كارگران #حضرت_فاطمهي_زهرا(سلام الله عليها) مقداري هندوانه بیاورم
✅ ما از ساعت 9 الي 11/30 صبح توسط پانصد سرباز تمام گندمها را درو كرديم. بعد
از اتمام كار، سربازان مشغول خوردن هندوانه شدند. من هم از اين فرصت استفاده كردم
💢 و رفتم كنار پيرزن، به او گفتم: مادر چرا صبح گفتید ميروم تا براي كارگران حضرت #فاطمه(س) هندوانه بياورم. شما به چه منظور اين عبارت را استفاده كرديد؟
💠 گفت : ديشب حضرت فاطمهي زهرا(سلام الله عليها) به #خوابم آمد و گفت: چرا كارگر نميگيري تا گندمهايت را درو كند ديگر از تو گذشته اين كارهاي طاقتفرسا را انجام دهي
✅ من هم به آن حضرت عرض كردم: اي بانو تو كه ميداني #تنها_پسر و #مرد خانواده ما به #شهادت رسيده است و درآمدمان نيز كفاف هزينه ی كارگر را نميدهد، پس مجبوريم خودمان اين كار را انجام دهيم
🔶 بانو فرمودند: غصه نخور! فردا #كارگران از راه خواهند رسيد. بعد از اين جمله از خواب پريدم
🔶امروز هم كه شما اين پيشنهاد را داديد، فهميدم اين سربازان، همان كارگران حضرت ميباشند. پس وظيفهي خود ديدم از آنها پذيرايي كنم
🔶 بعد از عنوان اين مطلب، ناخودآگاه قطرات #اشك از چشمانم سرازير شد و گفتم: سلام بر تو اي دخت گرامي پيامبر(سلام الله عليها) فدايت شوم كه ما را به كارگري خود #قابل دانستي
📚 سرگرد مسلم جوادي منش
منبع: كتاب نبرد ميمك، احمد حسينا، مركز اسناد انقلاب اسلامي،
🚩 با ارسال مطالب کانال به دیگران #مبلغ معارف اسلامی ودر#ثواب نشرآن سهیم باشید.
↷«ڪلیڪ ڪنید»↶
🌍 eitaa.com/fatemiyoon18 ایتا
🌍 sapp.ir/fatemiyoon18 سروش
🌺 #خاطرهای زیبا از زبان مرحوم حجتالاسلام سیدعلی اکبر #ابوترابی:
در #اسارت، #اذان گفتن با صدای بلند #ممنوع بود. ما در آنجا اذان میگفتیم، اما به گونهای که دشمن نفهمد.
روزي #جوان هفده ساله ضعیف و نحیفي، موقع نماز صبح بلند شد و #اذان گفت. ناگهان مأمور بعثی آمد و گفت: «چیه؟ اذان میگویی؟ بیا جلو»!
یکی از برادران #اسدآبادی دید که اگر این مؤذن جوان ضعیف و نحیف، زیر شکنجه برود معلوم نیست سالم بیرون بیاید، پرید پشت پنجره و به نگهبان عراقی گفت: «چیه؟ من اذان گفتم نه او».
آن بعثی گفت: «او اذان گفت».
برادرمان اصرار کرد که «نه، اشتباه میکنی. من اذان گفتم».
مأمور بعثی گفت: «خفه شو! بنشین فلان فلان شده! او اذان گفت، نه تو».
برادر ایثارگرمان هم دستش را گذاشت روی گوشش و با صدای بلند شروع کرد به اذان گفتن. مأمور بعثی فرار کرد.
وقتی مأمور عراقی رفت، او رو کرد به آن برادر هفده ساله که اذان گفته بود و به او گفت: «بدان که من اذان گفتم و شما اذان نگفتی. الان دیگر پای من گیر است».
به هر حال، #ایشان را به زندان انداختند و شانزده روز به او آب ندادند. زندان در #اردوگاه موصل (موصل شماره 1 و 2) زیر زمین بود. آنقدر گرم بود که گویا آتش میبارید.
آن مأمور بعثی، گاهی وقتها #آب میپاشید داخل زندان که هوا دم کند و گرمتر شود. روزی یک دانه سمون (نان عراق) میدادند که بیشتر آن خمیر بود.
ایشان میگفت: «میدیدم اگر نان را بخورم از تشنگی خفه میشوم. #نان را فقط #مزه مزه میكردم که شیرهاش را بمکم . آن مأمور هم هر از چند ساعتی میآمد و برای اینکه بیشتر اذیت کند ، #آب میآورد ، ولی #میریخت روی #زمین و بارها این کار را تکرار میکرد» .
میگفت: «روز شانزدهم بود که دیدم از #تشنگی دارم #هلاک میشوم . گفتم : یا #فاطمه زهرا ! امروز افتخار میكنم که مثل فرزندت آقا #حسین بن علی اینجا تشنهکام به #شهادت برسم» .
سرم را گذاشتم زمین و گفتم : یا زهرا ! افتخار میکنم . این شهادت همراه با تشنهکامی را شما از من بپذیر و به لطف و کرمت، این را به عنوان برگ سبزی از من #قبول کن .
دیگر با خودم عهد کردم که اگر هم آب آوردند سرم را بلند نکنم تا جان به جان آفرین تسلیم کنم . تا شروع کردم شهادتین را بر زبان جاری کنم، دیدم که زبانم در دهانم تکان نمیخورد و دهانم خشک شده است .
در همان حال، نگهبان #بعثی آمد پشت پنجره، همان نگهبانی که این مکافات را سر ما آورده بود و همیشه آب میآورد و میریخت روی زمین. از پشت پنجره مرا صدا میزد که بیا #آب آوردهام .
اعتنایی نکردم . دیدم لحن صدایش فرق میکند و دارد #گریه میکند و میگوید : بیا آب آوردهام .
مرا #قسم میداد به حق #فاطمه زهرا (سلام الله علیها) که آب را از دستش بگیرم .
#عراقیها هیچ وقت به #حضرت زهرا (سلام الله علیها ) #قسم نمیخوردند . تا نام مبارکت حضرت فاطمه (سلام الله علیها ) را برد ، طاقت نیاوردم . سرم را برگرداندم و دیدم که #اشکش جاری است و میگوید : « #بیا آب را ببر ! این دفعه با دفعات قبل فرق میکند».
همینطور که روی زمین بودم، سرم را کج کردم و او لیوان #آب را ریخت #توی دهانم . لیوان دوم و سوم را هم آورد . یک مقدار حال آمدم . بلند شدم . او گفت : به #حق فاطمه زهرا بیا و از من درگذر و مرا #حلال کن ! گفتم : تا نگویی جریان چی هست، حلالت نمیکنم .
گفت : دیشب، نیمهشب، #مادرم آمد و مرا از خواب بیدار کرد و با #عصبانیت و گریه گفت : چه کار کردی که مرا در مقابل #حضرت زهرا (سلام الله علیها) دختر رسول الله (ص) #شرمنده کردی . الان حضرت زهرا(سلام الله علیها) را در عالم #خواب_زیارت کردم . ایشان فرمودند : به #پسرت بگو برو و دل #اسیری که به درد آوردهای را به دست #بیاور اگر نه همه #شما را #نفرین خواهم کرد .
🌺🌺🌺🌺🌺🌺
حماسههای ناگفته (به روايت علی اكبر ابوترابی)،
عبد المجيد رحمانيان، انتشارات پيام آزادگان
🌍 eitaa.com/fatemiyoon18 _ir ایتا
🌍 sapp.ir/fatemiyoon18 .org سروش
📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩 #عزاداری با صدای #باسم کربلائی
به مناسبت #شهادت امام #صادق علیهالسلام
•••═✼✾⊱🌹⊰✾✼═•••
🌍 eitaa.com/fatemiyoon18 _ir ایتا
🌍 sapp.ir/fatemiyoon18 .org سروش
📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید
شهید بالاتر است یا عفیف؟
🔻امام علی علیه السلام:
ما المُجاهِدُ الشَّهيدُ في سَبيلِ اللّه ِ بِأعظَمَ أجرا مِمَّن قَدَرَ فعَفَّ
🔹كسى كه در راه خدا #جهاد كند و به #شهادت رسد، #اجرش بيشتر از آن كسى #نيست كه بتواند #گناه كند و #عفّت ورزد.
📚 نهجالبلاغة، الحكمة 474
🌍 eitaa.com/fatemiyoon18 _ir ایتا
🌍 sapp.ir/fatemiyoon18 .org سروش
📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید
animation.gif
1.41M
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 | #دعا در کنار #مزار_حسینبنعلی (علیهماالسلام) #مستجاب است.
🔺️شرح حدیثی از حضرت آیتالله #خامنهای در ابتدای درس خارج فقه تاریخ ۱۳۹۸/۷/۱ در مورد #پاداشهای خداوند به #سیدالشهدا در برابر #شهادت ایشان
🌍 eitaa.com/fatemiyoon18 _ir ایتا
🌍 sapp.ir/fatemiyoon18 .org سروش
📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید
1_117390720.mp3
1.21M
🏴صلوات خاصه آقا امام رضا علیه السلام
▪️#شهادت امام #مهربانی حضرت امام #رضا علیه السلام تسلیت باد
🌍 eitaa.com/fatemiyoon18 _ir ایتا
🌍 sapp.ir/fatemiyoon18 .org سروش
#انتقام امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از #قاتلین حضرت #زهرا سلام الله علیها
✍🏻 طبری شیعی رضوان الله علیه روایت کرده است که امام باقر علیه السلام فرمودند:
🔹 امام زمان عجل الله فرجه وارد مسجد (النبی) میشود، سپس دیوار قبر ازرق (ابوبکر) و زریق (عمر) را نابود کرده و آن دو را از قبر خارج میکند و پس از زنده کردن آن دو، با آن دو صحبت کرده و آن دو نفر پاسخش میدهند طوری که مردم شگفتزده میگویند مردهها سخن میگویند. و آنها را با باقی ماندهی همان هیزمی که برای سوزاندن علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام جمع کردند میسوزاند که این هیزم نزد ماست و از یکدیگر به ارث میبریم [تا برسد به دست قائم آل محمد عجل الله فرجه].
📚 دلائل الامامة، تالیف طبری شیعی، صفحه ۴۵۵
او میآید و به عهدش عمل میکند...
#شهادت حضرت #زهرا سلام الله علیها #تسلیت
به امید دیدن آن روز...
🌍 eitaa.com/fatemiyoon18 _ir ایتا
🌍 sapp.ir/fatemiyoon18 .org سروش
📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید
🏴 #شهادت امام #هادی علیه السلام بر امام زمان (عج)ونایب برحقشان و همه شیعیان حضرتش تسلیت باد
🔻 eitaa.com/fatemiyoon18 _ir ایتا
🔺 sapp.ir/fatemiyoon18 .org سروش
📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید
🔴 #۲۱ رمضان/ #شهادت حضرت #اميرالمؤمنين عليه السلام
🔲◾️▪️ امام المتقين اميرالمؤمنين عليه السلام در شب بيست و يكم ماه رمضان مقارن طلوع فجر به شهادت رسيد، در حالى كه از سن مبارك حضرتش 63 سال گذشته بود.
📚 كافى: ج ٢، ص ٤٦٥
🔲◾️▪️ در بيستم ماه رمضان اثرات سم در پاهاى مبارك اميرالمؤمنين عليه السلام ظاهر شد و پاهاى مبارك ورم كرد.
📚 الوقايع و الحوادث: ج ١، ص ٢٦٥، ٢٧١، ٢٩٤
🔲◾️▪️ در شب بيست و يكم اثر زهر بر بدن مبارك اميرالمؤمنين عليه السلام بسيار شد. حضرت فرزندان و اهل بيت خود را جمع كرد و با آنها وداع نمود و وصيت هاى خود را فرمود.
🔲◾️▪️ در آن شب هر چه خوردنى و آشاميدنى آوردند تناول نفرمود، و لب هاى مباركش به ذكر خدا حركت مى كرد، و مانند مرواريد عرق از پيشانى نازنينش مى ريخت و با دست مبارك خود آن را بر طرف مى كرد.
🔲◾️▪️ به امام مجتبى عليه السلام فرمود: تو را به برادرت حسين عليه السلام وصيت مى كنم. به فرزندان ديگر كه از فاطمه زهرا عليها السلام نبودند، فرمود: شما را وصيت مى كنم به اطاعت از حسن و حسين.
🔲◾️▪️ سپس فرمودند: خداوند شما را صبر نيكو كرامت فرمايد. امشب از ميان شما مى روم و به حبيب خود محمد مصطفى صلى الله عليه و آله ملحق مى شوم چنانچه مرا وعده داده است.صداى گريه از اهل بيت بلند شد.
🔲◾️▪️ آنگاه دستوراتى در مورد غسل، كفن، نماز و محل دفن به امام مجتبى عليه السلام فرمودند و با امام حسين عليه السلام و حضرت زينب عليها السلام كلماتى از كربلاء فرمودند.
🔲◾️▪️ بعد از وداع با همگان دست و پاى مبارك را به طرف قبله كشيدند و فرمودند: اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شريك له و اشهد ان محمدا عبده و رسوله، و چشمان مبارك را بستند و بهشت را به قدوم خويش مبارك فرمودند.
🔲◾️▪️ صداى شيون و گريه از خانه آن حضرت بلند شد. اهل كوفه كه با خبر شدند، صداى شيون و ناله از تمامى شهر برخواست، مانند روزى كه پيامبر صلى الله عليه و آله از دنيا رفتند. در آن شب آفاق آسمان متغير گشت و زمين لرزيد و صداى تسبيح و تقديس فرشتگان از هوا شنيده شد.
🔲◾️▪️ سپس مشغول غسل آن حضرت شدند. بعد از غسل و كفن، امام حسن و امام حسين عليه السلام پشت سر تابوت را همانطور كه حضرت فرموده بودند برداشته، جلو تابوت خودش حركت مى كرد، تا در مكانى فرود آمد.
🔲◾️▪️ بعد از نماز بر آن حضرت توسط امام مجتبى عليه السلام، مقدارى از زير تابوت را كندند و قبرى آماده يافتند كه داخل آن لوحى مسى يا سفالى بود و بر آن نوشته شده بود: "بسم الله الرحمن الرحيم، اين قبرى است كه نوح پيامبر براى بنده صالح خدا على بن ابى طالب حفر نمود است."
🔲◾️▪️بدن مطهر آن حضرت را دفن نمودند و حسب وصيت آن حضرت، قبر مطهرش را مخفى نمودند تا در زمان هارون بر همگان معلوم شد.
🔲◾️▪️ فرزندان آن حضرت از همسران مختلف 28 دختر و پسرند.
📚 ارشاد مفيد: ج ١، ص ٣٥٤، ٣٥٥
♦️در شب 21 ماه رمضان حضرت عيسى بن مريم عليه السلام به آسمان برده شد؛
📚 بحار الانوار: ج ١٣، ص ٣٧٦
♦️و در همين شب است که حضرت موسى بن عمران و يوشع بن نون عليهم السلام رحلت نمودند.
📚 بحار الانوار: ج ١٣، ص ٣٧٦
🔳eitaa.com/fatemiyoon18 _ir
🔳 sapp.ir/fatemiyoon18 .org
〖 #آثار فوق العاده #خواندن #آیت_الکرسی #بعد از هر #نماز!〗
✅ #پيامبر فرمودند: هر كس #آيه_الكرسي را #بعد از #نماز بخواند #هفت آسمان شكافته گردد و به هم نيايد تا #خداوند متعال به سوي خواننده آيت الكرسي #نظر_رحمت افكند و فرشته اي را بر انگيزد كه از آن زمان تا فرداي آن كارهاي خوبش را بنويسد و كارهاي بدش را محو كند.
🔹رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: يا علي بر تو باد به خواندن آيه الكرسي بعد از هر نماز واجب. زيرا به غير از #پيغمبر و #صديق و #شهيد كسي به خواندن آن بعد از هر نماز محافظت نمي كند و هر كس بعد از هر نماز آيه الكرسي را بخواند به جز خداوند متعال كسي او را #قبض_روح نمي كند و مانند كسي باشد كه همراه پيامبران خدا #جهاد كرده تا شهيد شده است.
✍️در روايتي از امام باقر علیه السلام آمده است:
" هر كس #آيه_الكرسي را بعد از هر نماز بخواند از #فقر و #بيچارگي در امان شود و #رزق او #وسعت يابد و خداوند به او از #فضل خودش مال زيادي بخشد."
🔸 رسول اكرم فرمودند : هر كس #آيه_الكرسي را بعد از هر نماز واجب بخواند #نمازش #قبول درگاه حق مي گردد و در امان خدا باشد و خداوند او را از #بلاها و #گناهان نگه دارد.
✅ #جهت_نور_چشم بعد از هر نماز دست بر چشم بگذارد و #آيه_الكرسي بخواند و بگويد :" اعيذ نور بصري بنور الله الذي لا يطفي"
‼️خداوند فرمود: كسي كه بعد از نماز واجبش #آيه_الكرسي بخواند خداوند متعال به او #قلب_شاكرين – #اجر_انبيا و #عمل_صديقين را عطا فرمايد و چيزي جز مرگ از داخل شدن او به بهشت جلوگيري نمي نمايد. مداومت نمي نمايد به آن مگر پيامبر يا صديق يا كسي كه از او راضي شده ام و يا شخصي كه #شهادت را روزي او مي نمايم.
📚 مصابيح الدجى، ص ۱۰۲۹.
- لئالى الاخبار، ج ۱، ص ۲۰۸.
- قول ثابت، ص ۴۱
⚠️ با #اشتراک این #پیام به #دیگران شما نیز در #ثواب نشر آن #شریک باشید.
🆔 eitaa.com/fatemiyoon18 _ir ایتا
🆔 sapp.ir/fatemiyoon18.org سروش
🌹 #٢٣ذی_القعده روز #زیارتی مخصوص #حضرت_رضا (علیه السلام) و طبق روایتی روز #شهادت آن حضرت است، که #زیارت ایشان از #دور و #نزدیک فضیلت دارد.
🆔 eitaa.com/fatemiyoon18 _ir ایتا
🆔 sapp.ir/fatemiyoon18 .org سروش
#زیارتی_مجازی
📌 ٢٣#ذی_القعده روز #زیارتی مخصوص #حضرت_رضا (علیه السلام) و طبق روایتی روز #شهادت آن حضرت است، که #زیارت ایشان از #دور و #نزدیک~ فضیلت دارد.
💥 با #پای_دل برویم #زیارت حرم امام #رضا(ع)
🕌 #زیارت_مجازی امام رضا (ع)+ تصاویر متحرک ۳۶۰ درجه
#لینک_را_لمس_کنید. 👇
360p.ir/8
✅ #التماس_دعا
🆔 eitaa.com/fatemiyoon18 _ir ایتا
🆔 sapp.ir/fatemiyoon18 .org سروش
✍#حضرت_امام_سجاد_علیه_السلام
🌸 نشانہ ھــــــــــای مومن
۱.👈پرهیزکاری درخلوت
۲.👈صدقه دادن درزمان تنگدستی
۳.👈صبرو درهنگام مصیبت
۴.👈بردباری درهنگام.خشم
۵.👈راست گفتن به هنگام ترس
امام سجاد (ع) فرمودند
«عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ: الْوَرَعُ فِي الْخَلْوَةِ وَ الصَّدَقَةُ فِي الْقِلَّةِ وَ الصَّبْرُ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ وَ الْحِلْمُ عِنْدَ الْغَضَبِ وَ الصِّدْقُ عِنْدَ الْخَوْفِ. نشانه هاى مؤمن پنج چیز است: پرهيزكارى در خلوت و صدقه دادن در تنگدستى و شكيبایى در ناگوارى و بردبارى در حال خشم و راست گفتن به هنگام ترس
مؤمن پنج نشانه دارد
🌹اوّل «الْوَرَعُ فِي الْخَلْوَةِ»، مؤمن حالت کناره گیری از گناه دارد، آن هم در موقعی که غیر از خدا حاضر و ناظری نیست. اگر کسی در حضور مردم معصیتی را ترک کند، مثلاً شرب خمر نکند خوب است، امّا این ترک گناه در حضور مردم، گویای این نیست که این فرد به اصطلاح ایمان قوی داشته باشد. اگر در جایی که جز خدا کسی نبود، گناه را ترک کرد، آنجا معلوم می شود که ایمان در قلب او رسوخ کرده است و چون جز خدا هیچ کس را حاضر و ناظر نمی بیند و خودش را در محضر الهی می بیند؛ لذا این ترک گناه خیلی ارزشمند است.
🌹دوم «وَ الصَّدَقَةُ فِي الْقِلَّةِ»؛ وقتی مؤمن تنگ دست است، به مقدار توانش در راه خدا انفاق می کند و صدقه می دهد. این مورد نیز گویای این است که وابستگی مؤمن به خدا از نظر درونی قوی است. چون آن کسی که دستش خالی نیست بلکه از امور مادّی پر است و فراوان دارد، اگر چهار سنّار هم به این و آن کمک کند، خوب است، امّا خیلی هنر نکرده است. چرا؟ چون دستش پر است. اگر کمکی هم کند، چیزی از او کم نمی شود. اگر آنجایی که می بینی از تو کم می شود و نسبت به امور دنیایی تعلّق داری، آنجا انفاق کردی ارزش دارد.
🌹سوم «وَ الصَّبْرُ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ»، آنگاه که مصیبتی متوجّه مؤمن می شود، صبر می کند، تحمّل می کند و نعوذ بالله زبان به شکایت از خداوند نمی گشاید. این صبر، نشان می دهد که رابطه اش باخدا رابطه ای معنوی و قوی است، «وَ الصَّبْرُ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ»، این عمل ارزشمند است.
🌹چهارم «وَ الْحِلْمُ عِنْدَ الْغَضَبِ»، حلم یعنی بردباری، آن گاه که نیروی خشمش برانگیخته می شود و عصبانی می شود، خودش را کنترل می کند و این حلم و بردباری، ایمان او را نشان می دهد. مؤمن هنگام خشم جلوی خودش را می گیرد تا خشم و غضبش افسار گسیخته نباشد. این هم یکی از نشانه های مؤمن بود
🌹پنجم «وَ الصِّدْقُ عِنْدَ الْخَوْفِ»، معمولاً کسانی که مبتلا به دروغگویی می شوند، به خاطر یکی از این دو چیز است: یا جلب منفعت است یا دفع ضرر. ریشه دروغگویی، این دو هستند. شخص چون می ترسد که منفعتی را از دست بدهد، دروغ می گوید. مثلاً مشتری آمده، برای آن که نکند از دستش بدهد به او دروغ می گوید، از ترس این که منفعتی را از دست بدهد دروغ می گوید، یا از آن طرف، از این که ضرری متوجّه اش شود، بیم دارد. آنجا خوف از دست رفتن منفعت بود، این یکی خوف از جلب ضرر است، لذا دفع ضرر هم علّت متوسّل شدن به دروغ می باشد. اوّلی جلب منفعت بود، دوّمی دفع ضرر. «وَ الصِّدْقُ عِنْدَ الْخَوْفِ». آنجایی که مؤمن بیم دارد نفعی از دستش برود یا ضرری متوجّه اش شود، بازهم راست می گوید.
🔴👈 لذا حضرت پنج مورد از نشانه های خیلی مهمّ مؤمن را فرمودند و اگر انسان واقعاً دارای این خصلت ها باشد، از نظر ایمانی بهترینِ افراد است
📚📚 بحار الانوار، ج ۶۴ص ۲۹۳
🏴 #شهادت
🏴 #حضرت_امام_سجاد (ع) تسلیت باد
#روایت معصومین از لحظات #شهادت #صدیقه طاهره
🔹 #امام_جعفر&صادق (علیه السلام) حکایت فرماید:
🏴 هنگامی که رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله) رحلت نمود، دو چیز گرانبها را در بین امّت خود به عنوان امانت قرار داد، که یکی قرآن و دیگری عترت و اهل بیتش (علیهم السلام) بود.
🔸 پس از آن به نقل از #فاطمه_زهراء علیها السلام حکایت فرماید:
چند روزی پس از رحلت پدرم رسول خدا (صلوات اللّه علیه)، ایشان را در خواب دیدم و اظهار داشتم:
▪️ای پدرجان! تو رفتی و با رفتن تو ارتباط ما با عالم وحی قطع گردید؛ و هنوز سخنم پایان نیافته بود که در همین لحظات متوجّه شدم، چندین نفر از فرشته های الهی نزد من آمدند و مرا به همراه خود بالا بردند.
🔵 وقتی وارد آسمان ها شدم، ساختمان های با شکوه و باغات بسیار سبز و خرّم را دیدم و چون به یکی از آن قصرهای بهشتی نزدیک شدم، مشاهده کردم که چندین حوریه از آن بیرون آمدند و می خندیدند و به یکدیگر بشارت می دادند.
⚫️ و من با دیدن چنان صحنه های سعادت بخش و دلنشین، بسیار علاقه مند شدم که نزد آن ها بمانم و برنگردم؛ لیکن در همین حالت از خواب بیدار شدم.
✍ سپس حضرت صادق (علیه السلام) به نقل از امیرالمؤمنین، #امام_علی (علیه السلام) چنین فرمود:
ناگهان دیدم که فاطمه زهراء (علیها السلام) حیرت زده و پریشان از خواب بیدار شد و مرا صدا زد، جلو رفتم و جریان را جویا شدم؟
و چون آن مخدّره مظلومه، خواب خود را برایم بیان نمود، از من عهد و پیمان گرفت که چون رحلت نماید کسی در مراسم تشییع و تدفین وی شرکت نکند، مگر سه نفر از زنان به نامهای:
▪️امّ سلمه، امّ أیمن و فضّه.
👥👤و هشت نفر از مردان که به نامهای:
▪️دو فرزندش، حسن و حسین، عبداللّه بن عبّاس، سلمان فارسی، عمّار یاسر، مقداد و ابوذر غفاری بودند.
⚜️ حضرت امام علی (علیه السلام) در ادامه فرمود:
و در آن شبی که وعده الهی فرا رسید و فاطمه زهراء (علیها السلام) در آن شب قبض روح گردید، متوجّه شدم که آن مظلومه، بر عدّه ای تازه وارد سلام می دهد و می گوید:
▪️«وعلیکم السّلام».
🌷 بعد از آن، همسر مظلومه ام به من خطاب کرد و اظهار داشت:
▪️«یا علیّ! این جبرئیل امین است که بر من وارد شده و مرا بر نعمت های بهشتی بشارت می دهد».
⏳ پس از گذشت لحظه ای دیگر، باز اظهار نمود:
▪️«و علیکم السّلام»، و سپس به من خطاب نمود: ای پسر عمو! این میکائیل است که بعد از جبرئیل بر من وارد شد».
⏳ در مرتبه سوّم دختر رسول خدا چشم های خود را گشود و اظهار داشت:
▪️«و این عزرائیل است که اکنون وارد شد؛ و پدرم اوصاف و حالاتش را برایم گفته بود».
🌷 و بعد از آن عزرائیل را مورد خطاب قرار داد و گفت:
▪️«سلام بر تو، ای گیرنده ارواح! تعجیل نما و جانم را برگیر، ولیکن سعی کن مرا عذاب ندهی و جانم را به سختی نگیری».
🌷 و سپس به درگاه پروردگار متعال چنین اظهار نمود:
🤲🏻 «بار خداوندا! من به سوی رحمت و برکات تو می آیم، نه به سمت آتش و عذابِ دردناکی که به معصیت کاران وعده داده ای».
و آن گاه، آن بانوی ستمدیده در
🦋 حالی که رو به قبله دراز کشیده بود چشم های خویش را بر هم نهاد و به عالم بقاء رحلت نمود.
📘 دلائل الامامة، ص ۱۳۱، ح ۴۲
📚 بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۲۰۹.
📙 چهل داستان و چهل حدیث از #حضرت__فاطمه_زهرا (علیها السلام)، عبداللّه صالحی
▶🆔 eitaa.com/fatemiyoon18
▶🆔 sapp.ir/fatemiyoon18