eitaa logo
این الفاطمیون
204 دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
151 فایل
ارتباط با ما : #پیشنهادات و انتقادات و #نظرات خود را با ما در میان بگذارید. 👇👇👇 : @mdzaer
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 که بعد از ،برگه امتحانی دخترش را امضا کرد! ✅ به نقل از دختر شهید: «یک هفته از شهادت پدرم گذشته بود، در زادگاه پدرم، شهر خوانسار، برای او مراسم ختم گرفته بودند. بنابراین مادر و برادرم هم در خانه نبودند و من باید به مدرسه می رفتم. 🔰وقتی وارد مدرسه شدم، دیدم که برای تجلیل از پدرم مراسم تدارک دیده اند، پس از مراسم راهی کلاس شدم، خانم ناظم از راه رسید و برنامه امتحانی ثلث دوم را به من داد، در غیاب من همه بچه ها برنامه امتحانی شان را گرفته بودند و فقط من مانده بودم. 💠 ناظم از من خواست که حتما اولیایم آن را امضا کنند و فردا ببرم. به فکر فرورفتم که چه کسی آن را برایم امضا کند؟ 💥 نسبت به درس و مدسه ام بسیار حساس بودم و رفتن پدر و نبود مادر در خانه مرا حساس تر کرده بود. وقتی به خانه رسیدم چیزی خوردم و خوابم برد... 🌟در خواب پدر را دیدم که از بیرون آمده و مثل همیشه با ما بازی می کرد و ما هم از سر و کولش بالا می رفتیم. پرسیدم آقاجون ناهار خوردید؟ گفت: نه نخوردم. 🍀به آشپزخانه رفتم تا برای پدر غذا بیاورم، پدر گفت: زهرا برنامه ات را بیاور امضا کنم. گفتم آقاجون کدام برنامه؟ گفت: همان برنامه ای که امروز در مدرسه دادند. رفتم و برنامه امتحانی ام را آوردم اما هرچه دنبال خودکار آبی گشتم پیدا نشد. می دانستم که پدر هیچگاه با خودکار قرمز امضا نمی کند، بالاخره خودکار آبی ام را پیدا کردم و به پدر دادم و رفتم آشپزخانه. اما وقتی برگشتم پدرم را ندیدم، نگران به سمت حیاط دویدم دیدم باغچه را بیل می زند. 🌻 آخر دم عید بود و بایستی باغچه صفایی پیدا می کرد، پدر هم که عاشق گل و گیاه بود.برگشتم تا غذا را به حیاط بیاورم ولی پدر را ندیدم . 🌾این بار هراسان و گریان به دنبال او دویدم اما دیگر پیدایش نکردم ناگهان از خواب پریدم... ☀️صبح شد، موقع رفتن به مدرسه با عجله وسایلم را آماده می کردم، ناگهان چشمم به برنامه امتحانی ام افتاد که با خودکار قرمز امضا شده بود! ✅ وقتی به خواهرم نشان دادم حدس زد که شاید داداشم آن را امضا کرده باشد ولی یادم افتاد که برادرم در خانه نبود. 🔮خواب دیشب برایم تداعی شد، با تعجب ماجرا را برای خواهرم تعریف کردم. 🌼پدر در قسمت ملاحظات برنامه نوشته بود: «اینجانب رضایت دارم، سید مجتبی صالحی» و امضاء کرده بود. در مدرسه ماجرا را برای دوستم تعریف کردم، دوستم هم به من اطمینان داد که واقعیت دارد. او ماجرا را برای خانم ناظم تعریف کرد و گفت: که این اتفاق برای شهید صالحی افتاده، یعنی اسمی از من و پدر من به میان نیامد. مادر، شهید را به حضرت زهرا سلام الله علیها قسم می دهد که با برخورد مردم که دم در می آیند و از امضای نامه می پرسند چه بکند؟ 🌻 شهید می گوید: «سادات (اسم همسر شهید) تو هم شک داری؟» با گریه می گوید نه، او ادامه می دهد: «اگر کسی شک دارد بگو تا روز قیامت در آن باقی بماند تا همه حقایق آشکار شود. ✨همان موقع برنامه را به آیت الله خزعلی می دهند تا برای تعیین صحت و سقم آن پیش علمای دیگر ببرد. 🌹علمای آن زمان صحت ماجرا را تایید می کنند و برنامه به رویت حضرت امام(ره) نیز می رسد. 💠اداره آگاهی تهران نیز پس از بررسی اعلام می کند امضا مربوط به "خود شهید مجتبی صالحی" است، اما جوهر خودکاری که امضا را زده شبیه هیچ خودکار یا خودنویسی نمی باشد. ✨با تایید مطلب، امروزه مردم با رفتن به موزه شهدا و دیدن آن نامه، شهید را می شناسند و به یکدیگر معرفی می کنند... 🌼🌹🌼🌹🌼🌹🌼🌹🌼🌹 📘به نقل از تبیان 📙باشگاه خبرنگاران جوان 🚩 با ارسال مطالب کانال به دیگران مبلغ معارف اسلامی باشیم〽 🌍 eitaa.com/fatemiyoon18 ایتا 🌍 sapp.ir/fatemiyoon18 سروش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 عجیب گریه برای امام حسین (ع) 🎬 سخنان زیباوتاثیر گذارحاج حسین یکتاباموضوع اثرات گریه برای امام حسین (ع)باز شدن درباغ وراه حلی برای شهید شدن! @Fatemiyoon18
گل سر نیست ولی موی سرم هست هنوز تن من آب شد اما اثرم هست هنوز جای سیلی زروی گونه من پاک نشد! رد شلاق بروی کمرم هست هنوز #شهادت دردانه اباعبدالله الحسین حضرت رقیه سلام الله علیها تسلیت باد. ✅ @Fatemiyoon18
💢تابستان 1363 كه در شاهرود هنگام آموزش سربازان در صحرا، با مادري به همراه دو دخترش برخورد كردم كه در حال درو كردن گندم‌هايشان بودند 💠 فرمانده‌ي گروهان، ستوان آسيايي به من گفت: مسلم بیا سربازان دو گروهان را جمع كنيم و برويم گندم‌هاي آن پيرزن را درو كنيم. ✅ به او گفتم: چه بهتر از اين! شما برويد گروهان خود را بياوريد تا با آن پيرزن صحبت كنم. جلو رفتم 💢 پس از سلام و خسته نباشيد گفتم: مادر شما به همراه دخترانتان از مزرعه بيرون برويد تا به كمک سربازان گندم‌هايتان را درو كنيم. شما فقط محدوده‌ي زمين خودتان را به ما نشان دهيد و ديگر كاري نداشته باشيد 💠پيرزن پس از تشكر و قدرداني گفت: پس من مي‌روم براي كارگران (سلام الله عليها) مقداري هندوانه بیاورم ✅ ما از ساعت 9 الي 11/30 صبح توسط پانصد سرباز تمام گندم‌ها را درو كرديم. بعد از اتمام كار، سربازان مشغول خوردن هندوانه شدند. من هم از اين فرصت استفاده كردم 💢 و رفتم كنار پيرزن، به او گفتم: مادر چرا صبح گفتید مي‌روم تا براي كارگران حضرت (س) هندوانه بياورم. شما به چه منظور اين عبارت را استفاده كرديد؟ 💠 گفت : ديشب حضرت فاطمه‌ي زهرا(سلام الله عليها) به آمد و گفت: چرا كارگر نمي‌گيري تا گندمهايت را درو كند ديگر از تو گذشته اين كارهاي طاقت‌فرسا را انجام دهي ✅ من هم به آن حضرت عرض كردم: اي بانو تو كه مي‌داني و خانواده ما به رسيده است و درآمدمان نيز كفاف هزينه‌ ی كارگر را نمي‌دهد، پس مجبوريم خودمان اين كار را انجام دهيم 🔶 بانو فرمودند: غصه نخور! فردا از راه خواهند رسيد. بعد از اين جمله از خواب پريدم 🔶امروز هم كه شما اين پيشنهاد را داديد، فهميدم اين سربازان، همان كارگران حضرت مي‌باشند. پس وظيفه‌ي خود ديدم از آنها پذيرايي كنم 🔶 بعد از عنوان اين مطلب، ناخودآگاه قطرات از چشمانم سرازير شد و گفتم: سلام بر تو اي دخت گرامي پيامبر(سلام الله عليها) فدايت شوم كه ما را به كارگري خود دانستي 📚 سرگرد مسلم جوادي ‌منش منبع: كتاب نبرد ميمك، احمد حسينا، مركز اسناد انقلاب اسلامي، 🚩 با ارسال مطالب کانال به دیگران معارف اسلامی ودر نشرآن سهیم باشید. ↷«ڪلیڪ ڪنید»↶ 🌍 eitaa.com/fatemiyoon18 ایتا 🌍 sapp.ir/fatemiyoon18 سروش
🌺 زیبا از زبان مرحوم حجت‌الاسلام سیدعلی اکبر : در ، گفتن با صدای بلند بود. ما در آنجا اذان می‌گفتیم، اما به گونه‌ای که دشمن نفهمد. روزي هفده ساله ضعیف و نحیفي، موقع نماز صبح بلند شد و گفت. ناگهان مأمور بعثی آمد و گفت: «چیه؟ اذان می‌گویی؟ بیا جلو»! یکی از برادران دید که اگر این مؤذن جوان ضعیف و نحیف، زیر شکنجه برود معلوم نیست سالم بیرون بیاید، پرید پشت پنجره و به نگهبان عراقی گفت: «چیه؟ من اذان گفتم نه او». آن بعثی گفت: «او اذان گفت». برادرمان اصرار کرد که «نه، اشتباه می‌کنی. من اذان گفتم». مأمور بعثی گفت: «خفه شو! بنشین فلان فلان شده! او اذان گفت، نه تو». برادر ایثارگرمان هم دستش را گذاشت روی گوشش و با صدای بلند شروع کرد به اذان گفتن. مأمور بعثی فرار کرد. وقتی مأمور عراقی رفت، او رو کرد به آن برادر هفده ساله که اذان گفته بود و به او گفت: «بدان که من اذان گفتم و شما اذان نگفتی. الان دیگر پای من گیر است». به هر حال، را به زندان انداختند و شانزده روز به او آب ندادند. زندان در موصل (موصل شماره 1 و 2) زیر زمین بود. آنقدر گرم بود که گویا آتش می‌بارید. آن مأمور بعثی، گاهی وقت‌ها می‌پاشید داخل زندان که هوا دم کند و گرمتر شود. روزی یک دانه سمون (نان عراق) می‌دادند که بیشتر آن خمیر بود. ایشان می‌گفت: «می‌دیدم اگر نان را بخورم از تشنگی خفه می‌شوم. را فقط مزه می‌كردم که شیره‌اش را بمکم . آن مأمور هم هر از چند ساعتی می‌آمد و برای این‌که بیشتر اذیت کند ، می‌آورد ، ولی روی و بارها این کار را تکرار می‌کرد» . می‌گفت: «روز شانزدهم بود که دیدم از دارم می‌شوم . گفتم : یا زهرا ! امروز افتخار می‌كنم که مثل فرزندت آقا بن علی اینجا تشنه‌کام به برسم» . سرم را گذاشتم زمین و گفتم : یا زهرا ! افتخار می‌کنم . این شهادت همراه با تشنه‌کامی را شما از من بپذیر و به لطف و کرمت،‌ این را به عنوان برگ سبزی از من کن . دیگر با خودم عهد کردم که اگر هم آب آوردند سرم را بلند نکنم تا جان به جان آفرین تسلیم کنم . تا شروع کردم شهادتین را بر زبان جاری کنم، دیدم که زبانم در دهانم تکان نمی‌خورد و دهانم خشک شده است . در همان حال، نگهبان آمد پشت پنجره، همان نگهبانی که این مکافات را سر ما آورده بود و همیشه آب می‌آورد و می‌ریخت روی زمین. از پشت پنجره مرا صدا می‌زد که بیا آورده‌ام . اعتنایی نکردم . دیدم لحن صدایش فرق می‌کند و دارد می‌کند و می‌گوید : بیا آب آورده‌ام . مرا می‌داد به حق زهرا (سلام الله علیها) که آب را از دستش بگیرم . هیچ‌ وقت به زهرا (سلام الله علیها ) نمی‌خوردند . تا نام مبارکت حضرت فاطمه (سلام الله علیها ) را برد ، طاقت نیاوردم . سرم را برگرداندم و دیدم که جاری است و می‌گوید : « آب را ببر ! این دفعه با دفعات قبل فرق می‌کند». همین‌طور که روی زمین بودم، سرم را کج کردم و او لیوان را ریخت دهانم . لیوان دوم و سوم را هم آورد . یک مقدار حال آمدم . بلند شدم . او گفت : به فاطمه زهرا بیا و از من درگذر و مرا کن ! گفتم : تا نگویی جریان چی هست، حلالت نمی‌کنم . گفت : دیشب، نیمه‌شب، آمد و مرا از خواب بیدار کرد و با و گریه گفت : چه کار کردی که مرا در مقابل زهرا (سلام الله علیها) دختر رسول الله (ص) کردی . الان حضرت زهرا(سلام الله علیها) را در عالم کردم . ایشان فرمودند : به بگو برو و دل که به درد آورده‌ای را به دست اگر نه همه را خواهم کرد . 🌺🌺🌺🌺🌺🌺 حماسه‌های ناگفته (به روايت علی اكبر ابوترابی)، عبد المجيد رحمانيان، انتشارات پيام آزادگان 🌍 eitaa.com/fatemiyoon18 _ir ایتا 🌍 sapp.ir/fatemiyoon18 .org سروش 📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩 با صدای کربلائی به مناسبت امام علیه‌السلام •••═✼✾⊱🌹⊰✾✼═••• 🌍 eitaa.com/fatemiyoon18 _ir ایتا 🌍 sapp.ir/fatemiyoon18 .org سروش 📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید
شهید بالاتر است یا عفیف؟ 🔻امام علی علیه السلام: ما المُجاهِدُ الشَّهيدُ في سَبيلِ اللّه ِ بِأعظَمَ أجرا مِمَّن قَدَرَ فعَفَّ 🔹كسى كه در راه خدا كند و به رسد، بيشتر از آن كسى كه بتواند كند و ورزد. 📚 نهج‌البلاغة، الحكمة 474 🌍 eitaa.com/fatemiyoon18 _ir ایتا 🌍 sapp.ir/fatemiyoon18 .org سروش 📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید
animation.gif
1.41M
🏴🏴🏴🏴🏴 امام کاروان کربلا نگین آرامش قلب اهل حرم یعقوب کربلا، ابن الارباب بزرگ مرد مناجات حضرت (ع) را به امام (عج) وهمه عاشقانش عرض میکنیم. @fatemiyoon18
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 | در کنار (علیهماالسلام) ‌ است. ‌ 🔺️شرح حدیثی از حضرت آیت‌الله در ابتدای درس خارج فقه تاریخ ۱۳۹۸/۷/۱ در مورد خداوند به در برابر ایشان 🌍 eitaa.com/fatemiyoon18 _ir ایتا 🌍 sapp.ir/fatemiyoon18 .org سروش 📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید
1_117390720.mp3
1.21M
🏴صلوات خاصه آقا امام رضا علیه السلام ▪️ امام حضرت امام علیه السلام تسلیت باد 🌍 eitaa.com/fatemiyoon18 _ir ایتا 🌍 sapp.ir/fatemiyoon18 .org سروش
امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از حضرت سلام الله علیها ✍🏻 طبری شیعی رضوان الله علیه روایت کرده است که امام باقر علیه السلام فرمودند: 🔹 امام زمان عجل الله فرجه وارد مسجد (النبی) می‌شود، سپس دیوار قبر ازرق (ابوبکر) و زریق (عمر) را نابود کرده و آن دو را از قبر خارج می‌کند و پس از زنده کردن آن دو، با آن دو صحبت کرده و آن دو نفر پاسخش می‌دهند طوری که مردم شگفت‌زده می‌گویند مرده‌ها سخن می‌گویند. و آن‌ها را با باقی مانده‌ی همان هیزمی که برای سوزاندن علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام جمع کردند می‌سوزاند که این هیزم نزد ماست و از یکدیگر به ارث می‌بریم [تا برسد به دست قائم آل محمد عجل الله فرجه]. 📚 دلائل الامامة، تالیف طبری شیعی، صفحه ۴۵۵ او می‌آید و به عهدش عمل می‌کند... حضرت سلام الله علیها به امید دیدن آن روز... 🌍 eitaa.com/fatemiyoon18 _ir ایتا 🌍 sapp.ir/fatemiyoon18 .org سروش 📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید
🏴 امام علیه السلام بر امام زمان (عج)ونایب برحقشان و همه شیعیان حضرتش تسلیت باد 🔻 eitaa.com/fatemiyoon18 _ir ایتا 🔺 sapp.ir/fatemiyoon18 .org سروش 📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید
🔴 #۲۱ رمضان/ حضرت عليه السلام 🔲◾️▪️ امام المتقين اميرالمؤمنين عليه السلام در شب بيست و يكم ماه رمضان مقارن طلوع فجر به شهادت رسيد، در حالى كه از سن مبارك حضرتش 63 سال گذشته بود. 📚 كافى: ج ٢، ص ٤٦٥ 🔲◾️▪️ در بيستم ماه رمضان اثرات سم در پاهاى مبارك اميرالمؤمنين عليه السلام ظاهر شد و پاهاى مبارك ورم كرد. 📚 الوقايع و الحوادث: ج ١، ص ٢٦٥، ٢٧١، ٢٩٤ 🔲◾️▪️ در شب بيست و يكم اثر زهر بر بدن مبارك اميرالمؤمنين عليه السلام بسيار شد. حضرت فرزندان و اهل بيت خود را جمع كرد و با آنها وداع نمود و وصيت هاى خود را فرمود. 🔲◾️▪️ در آن شب هر چه خوردنى و آشاميدنى آوردند تناول نفرمود، و لب هاى مباركش به ذكر خدا حركت مى كرد، و مانند مرواريد عرق از پيشانى نازنينش مى ريخت و با دست مبارك خود آن را بر طرف مى كرد. 🔲◾️▪️ به امام مجتبى عليه السلام فرمود: تو را به برادرت حسين عليه السلام وصيت مى كنم. به فرزندان ديگر كه از فاطمه زهرا عليها السلام نبودند، فرمود: شما را وصيت مى كنم به اطاعت از حسن و حسين. 🔲◾️▪️ سپس فرمودند: خداوند شما را صبر نيكو كرامت فرمايد. امشب از ميان شما مى روم و به حبيب خود محمد مصطفى صلى الله عليه و آله ملحق مى شوم چنانچه مرا وعده داده است.صداى گريه از اهل بيت بلند شد. 🔲◾️▪️ آنگاه دستوراتى در مورد غسل، كفن، نماز و محل دفن به امام مجتبى عليه السلام فرمودند و با امام حسين عليه السلام و حضرت زينب عليها السلام كلماتى از كربلاء فرمودند. 🔲◾️▪️ بعد از وداع با همگان دست و پاى مبارك را به طرف قبله كشيدند و فرمودند: اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شريك له و اشهد ان محمدا عبده و رسوله، و چشمان مبارك را بستند و بهشت را به قدوم خويش مبارك فرمودند. 🔲◾️▪️ صداى شيون و گريه از خانه آن حضرت بلند شد. اهل كوفه كه با خبر شدند، صداى شيون و ناله از تمامى شهر برخواست، مانند روزى كه پيامبر صلى الله عليه و آله از دنيا رفتند. در آن شب آفاق آسمان متغير گشت و زمين لرزيد و صداى تسبيح و تقديس فرشتگان از هوا شنيده شد. 🔲◾️▪️ سپس مشغول غسل آن حضرت شدند. بعد از غسل و كفن، امام حسن و امام حسين عليه السلام پشت سر تابوت را همانطور كه حضرت فرموده بودند برداشته، جلو تابوت خودش حركت مى كرد، تا در مكانى فرود آمد. 🔲◾️▪️ بعد از نماز بر آن حضرت توسط امام مجتبى عليه السلام، مقدارى از زير تابوت را كندند و قبرى آماده يافتند كه داخل آن لوحى مسى يا سفالى بود و بر آن نوشته شده بود: "بسم الله الرحمن الرحيم، اين قبرى است كه نوح پيامبر براى بنده صالح خدا على بن ابى طالب حفر نمود است." 🔲◾️▪️بدن مطهر آن حضرت را دفن نمودند و حسب وصيت آن حضرت، قبر مطهرش را مخفى نمودند تا در زمان هارون بر همگان معلوم شد. 🔲◾️▪️ فرزندان آن حضرت از همسران مختلف 28 دختر و پسرند. 📚 ارشاد مفيد: ج ١، ص ٣٥٤، ٣٥٥ ♦️در شب 21 ماه رمضان حضرت عيسى بن مريم عليه السلام به آسمان برده شد؛ 📚 بحار الانوار: ج ١٣، ص ٣٧٦ ♦️و در همين شب است که حضرت موسى بن عمران و يوشع بن نون عليهم السلام رحلت نمودند. 📚 بحار الانوار: ج ١٣، ص ٣٧٦ 🔳eitaa.com/fatemiyoon18 _ir 🔳 sapp.ir/fatemiyoon18 .org
فوق العاده از هر !〗 ✅ فرمودند: هر كس را از بخواند آسمان شكافته گردد و به هم نيايد تا متعال به سوي خواننده آيت الكرسي افكند و فرشته اي را بر انگيزد كه از آن زمان تا فرداي آن كارهاي خوبش را بنويسد و كارهاي بدش را محو كند. 🔹رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: يا علي بر تو باد به خواندن آيه الكرسي بعد از هر نماز واجب. زيرا به غير از و و كسي به خواندن آن بعد از هر نماز محافظت نمي كند و هر كس بعد از هر نماز آيه الكرسي را بخواند به جز خداوند متعال كسي او را نمي كند و مانند كسي باشد كه همراه پيامبران خدا كرده تا شهيد شده است. ✍️در روايتي از امام باقر علیه السلام آمده است: " هر كس را بعد از هر نماز بخواند از و در امان شود و او يابد و خداوند به او از خودش مال زيادي بخشد." 🔸 رسول اكرم فرمودند : هر كس را بعد از هر نماز واجب بخواند درگاه حق مي گردد و در امان خدا باشد و خداوند او را از و نگه دارد. ✅ بعد از هر نماز دست بر چشم بگذارد و بخواند و بگويد :" اعيذ نور بصري بنور الله الذي لا يطفي" ‼️خداوند فرمود: كسي كه بعد از نماز واجبش بخواند خداوند متعال به او و را عطا فرمايد و چيزي جز مرگ از داخل شدن او به بهشت جلوگيري نمي نمايد. مداومت نمي نمايد به آن مگر پيامبر يا صديق يا كسي كه از او راضي شده ام و يا شخصي كه را روزي او مي نمايم. 📚 مصابيح الدجى، ص ۱۰۲۹. - لئالى الاخبار، ج ۱، ص ۲۰۸. - قول ثابت، ص ۴۱ ⚠️ با این به شما نیز در نشر آن باشید. 🆔 eitaa.com/fatemiyoon18 _ir ایتا 🆔 sapp.ir/fatemiyoon18.org سروش
🌹 #٢٣ذی_القعده روز مخصوص (علیه السلام) و طبق روایتی روز آن حضرت است، که ایشان از و فضیلت دارد. 🆔 eitaa.com/fatemiyoon18 _ir ایتا 🆔 sapp.ir/fatemiyoon18 .org سروش
📌 ٢٣ روز مخصوص (علیه السلام) و طبق روایتی روز آن حضرت است، که ایشان از و ~ فضیلت دارد. 💥 با برویم حرم امام (ع) 🕌 امام رضا (ع)+ تصاویر متحرک ۳۶۰ درجه . 👇 360p.ir/8 🆔 eitaa.com/fatemiyoon18 _ir ایتا 🆔 sapp.ir/fatemiyoon18 .org سروش
🌸 نشانہ ھــــــــــای مومن ۱.👈پرهیزکاری درخلوت ۲.👈صدقه دادن درزمان تنگدستی ۳.👈صبرو درهنگام مصیبت ۴.👈بردباری درهنگام.خشم ۵.👈راست گفتن به هنگام ترس امام سجاد (ع) فرمودند «عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ: الْوَرَعُ فِي الْخَلْوَةِ وَ الصَّدَقَةُ فِي الْقِلَّةِ وَ الصَّبْرُ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ وَ الْحِلْمُ عِنْدَ الْغَضَبِ وَ الصِّدْقُ عِنْدَ الْخَوْفِ. نشانه‏ هاى مؤمن پنج چیز است‏: پرهيزكارى در خلوت و صدقه دادن در تنگدستى و شكيبایى در ناگوارى و بردبارى در حال خشم و راست گفتن به هنگام ترس مؤمن پنج نشانه دارد 🌹اوّل «الْوَرَعُ فِي الْخَلْوَةِ»، مؤمن حالت کناره گیری از گناه دارد، آن هم در موقعی که غیر از خدا حاضر و ناظری نیست. اگر کسی در حضور مردم معصیتی را ترک کند، مثلاً شرب خمر نکند خوب است، امّا این ترک گناه در حضور مردم، گویای این نیست که این فرد به اصطلاح ایمان قوی داشته باشد. اگر در جایی که جز خدا کسی نبود،‌ گناه را ترک کرد، آنجا معلوم می شود که ایمان در قلب او رسوخ کرده است و چون جز خدا هیچ کس را حاضر و ناظر نمی بیند و خودش را در محضر الهی می بیند؛ لذا این ترک گناه خیلی ارزشمند است. 🌹دوم «وَ الصَّدَقَةُ فِي الْقِلَّةِ»؛ وقتی مؤمن تنگ دست است، به مقدار توانش در راه خدا انفاق می کند و صدقه می دهد. این مورد نیز گویای این است که وابستگی مؤمن به خدا از نظر درونی قوی است. چون آن کسی که دستش خالی نیست بلکه از امور مادّی پر است و فراوان دارد، اگر چهار سنّار هم به این و آن کمک کند، خوب است، امّا خیلی هنر نکرده است. چرا؟ چون دستش پر است. اگر کمکی هم کند، چیزی از او کم نمی شود. اگر آنجایی که می بینی از تو کم می شود و نسبت به امور دنیایی تعلّق داری، آنجا انفاق کردی ارزش دارد. 🌹سوم «وَ الصَّبْرُ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ»، آنگاه که مصیبتی متوجّه مؤمن می شود، صبر می کند، تحمّل می کند و نعوذ بالله زبان به شکایت از خداوند نمی گشاید. این صبر، نشان می دهد که رابطه اش باخدا رابطه ای معنوی و قوی است، «وَ الصَّبْرُ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ»، این عمل ارزشمند است. 🌹چهارم «وَ الْحِلْمُ عِنْدَ الْغَضَبِ»، حلم یعنی بردباری، آن گاه که نیروی خشمش برانگیخته می شود و عصبانی می شود، خودش را کنترل می کند و این حلم و بردباری، ایمان او را نشان می دهد. مؤمن هنگام خشم جلوی خودش را می گیرد تا خشم و غضبش افسار گسیخته نباشد. این هم یکی از نشانه های مؤمن بود 🌹پنجم «وَ الصِّدْقُ عِنْدَ الْخَوْفِ»، معمولاً‌ کسانی که مبتلا به دروغگویی می شوند، به خاطر یکی از این دو چیز است: یا جلب منفعت است یا دفع ضرر. ریشه دروغگویی، این دو هستند. شخص چون می ترسد که منفعتی را از دست بدهد، دروغ می گوید. مثلاً مشتری آمده، برای آن که نکند از دستش بدهد به او دروغ می گوید، از ترس این که منفعتی را از دست بدهد دروغ می گوید، یا از آن طرف، از این که ضرری متوجّه اش شود، بیم دارد. آنجا خوف از دست رفتن منفعت بود، این یکی خوف از جلب ضرر است، لذا دفع ضرر هم علّت متوسّل شدن به دروغ می باشد. اوّلی جلب منفعت بود، دوّمی دفع ضرر. «وَ الصِّدْقُ عِنْدَ الْخَوْفِ». آنجایی که مؤمن بیم دارد نفعی از دستش برود یا ضرری متوجّه اش شود، بازهم راست می گوید. 🔴👈 لذا حضرت پنج مورد از نشانه های خیلی مهمّ مؤمن را فرمودند و اگر انسان واقعاً‌ دارای این خصلت ها باشد، از نظر ایمانی بهترینِ افراد است 📚📚 بحار الانوار، ج ۶۴ص ۲۹۳ 🏴 🏴 (ع) تسلیت باد
معصومین از لحظات طاهره 🔹 &صادق (علیه السلام) حکایت فرماید: 🏴 هنگامی که رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله) رحلت نمود، دو چیز گرانبها را در بین امّت خود به عنوان امانت قرار داد، که یکی قرآن و دیگری عترت و اهل بیتش (علیهم السلام) بود. 🔸 پس از آن به نقل از علیها السلام حکایت فرماید: چند روزی پس از رحلت پدرم رسول خدا (صلوات اللّه علیه)، ایشان را در خواب دیدم و اظهار داشتم: ▪️ای پدرجان! تو رفتی و با رفتن تو ارتباط ما با عالم وحی قطع گردید؛ و هنوز سخنم پایان نیافته بود که در همین لحظات متوجّه شدم، چندین نفر از فرشته های الهی نزد من آمدند و مرا به همراه خود بالا بردند. 🔵 وقتی وارد آسمان ها شدم، ساختمان های با شکوه و باغات بسیار سبز و خرّم را دیدم و چون به یکی از آن قصرهای بهشتی نزدیک شدم، مشاهده کردم که چندین حوریه از آن بیرون آمدند و می خندیدند و به یکدیگر بشارت می دادند. ⚫️ و من با دیدن چنان صحنه های سعادت بخش و دلنشین، بسیار علاقه مند شدم که نزد آن ها بمانم و برنگردم؛ لیکن در همین حالت از خواب بیدار شدم. ✍ سپس حضرت صادق (علیه السلام) به نقل از امیرالمؤمنین، (علیه السلام) چنین فرمود: ناگهان دیدم که فاطمه زهراء (علیها السلام) حیرت زده و پریشان از خواب بیدار شد و مرا صدا زد، جلو رفتم و جریان را جویا شدم؟ و چون آن مخدّره مظلومه، خواب خود را برایم بیان نمود، از من عهد و پیمان گرفت که چون رحلت نماید کسی در مراسم تشییع و تدفین وی شرکت نکند، مگر سه نفر از زنان به نامهای: ▪️امّ سلمه، امّ أیمن و فضّه. 👥👤و هشت نفر از مردان که به نامهای: ▪️دو فرزندش، حسن و حسین، عبداللّه بن عبّاس، سلمان فارسی، عمّار یاسر، مقداد و ابوذر غفاری بودند. ⚜️ حضرت امام علی (علیه السلام) در ادامه فرمود: و در آن شبی که وعده الهی فرا رسید و فاطمه زهراء (علیها السلام) در آن شب قبض روح گردید، متوجّه شدم که آن مظلومه، بر عدّه ای تازه وارد سلام می دهد و می گوید: ▪️«وعلیکم السّلام». 🌷 بعد از آن، همسر مظلومه ام به من خطاب کرد و اظهار داشت: ▪️«یا علیّ! این جبرئیل امین است که بر من وارد شده و مرا بر نعمت های بهشتی بشارت می دهد». ⏳ پس از گذشت لحظه ای دیگر، باز اظهار نمود: ▪️«و علیکم السّلام»، و سپس به من خطاب نمود: ای پسر عمو! این میکائیل است که بعد از جبرئیل بر من وارد شد». ⏳ در مرتبه سوّم دختر رسول خدا چشم های خود را گشود و اظهار داشت: ▪️«و این عزرائیل است که اکنون وارد شد؛ و پدرم اوصاف و حالاتش را برایم گفته بود». 🌷 و بعد از آن عزرائیل را مورد خطاب قرار داد و گفت: ▪️«سلام بر تو، ای گیرنده ارواح! تعجیل نما و جانم را برگیر، ولیکن سعی کن مرا عذاب ندهی و جانم را به سختی نگیری». 🌷 و سپس به درگاه پروردگار متعال چنین اظهار نمود: 🤲🏻 «بار خداوندا! من به سوی رحمت و برکات تو می آیم، نه به سمت آتش و عذابِ دردناکی که به معصیت کاران وعده داده ای». و آن گاه، آن بانوی ستمدیده در 🦋 حالی که رو به قبله دراز کشیده بود چشم های خویش را بر هم نهاد و به عالم بقاء رحلت نمود. 📘 دلائل الامامة، ص ۱۳۱، ح ۴۲ 📚 بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۲۰۹. 📙 چهل داستان و چهل حدیث از (علیها السلام)، عبداللّه صالحی‏ ▶🆔 eitaa.com/fatemiyoon18 ▶🆔 sapp.ir/fatemiyoon18