【#هرروز_یک_حدیث🌹 】
#پیامبراڪرم{صلےاللهعلیہوآلہوسلم}فرمودند:
زمانی که روز جمعه فرا می رسد ﴿☀️﴾
شیاطین به بازارها رفته و برای مردم مانع ایجاد می کنند ﴿😈﴾
تا مردم را از رفتن به نماز جمعه باز دارند ﴿📛﴾
📖 ڪنز العمال، جلد 7، صفحه 736
👤|#خـــــــــــــــادم_الحســـــــــــــــین
دختران_فاطمے|پسران_علوے🍃
•﴿#بِسْمِربّالحسین﴾•
بہفرمودھبزرگان و آیتاللهبہجت 40روز ماندھ به ماهمحرمالحرام چلہ ترکگناه میگیریم!
برای موفقیتبیشتر و تاثیربهتر همراه آن چله زیارتعاشوراهم داریم!🌻🌿
#چلہ_ترڪ_گناه|روزبیستوسوم²³⇩
بدحجابے
و#چلہ_زیارت_عاشورا
#خادم_الزهرا🌸
دختران_فاطمے|پسران_علوے🍃
زیارتعاشورابانوایحاجقاسم❤️.mp3
8.5M
#چلہ_زیارت_عاشورا🖤
بانواۍشهیدسردارحاجقاسمسلیمانے🌹
روزبیستوسوم۲۳
#قوتقلب💚
🌸#قسمتشصتوهفتم: رقیب
آقا محمدمهدی ... که همه آقا مهدی صداش می کردن ... از نوجوانی به شدت شیفته
و عالقه مند به مادرم بوده ... یکی دو باری هم خاله کوچیکه با مادربزرگم صحبت کرده
بوده ... دیپلم گرفتن مادرم و شهادت پدربزرگ ... و بعد خواستگاری پدرم ...
و چرخش
روزگار ...
وقتی خبر عقد مادرم رو به همه میگن ... محمدمهدی توی بیمارستان، مجروح بوده ...
و خاله کوچیکه هم جرات نمی کنه بهش خبر بده ... حالش که بهتر میشه ... با هزار
سالم و صلوات بهش خبر میگن ... آسیه خانم عروس شد و عقد کرد ... و محمد مهدی
دوباره کارش به بیمارستان می کشه ... اما این بار ... نه از جراحت و مجروحیت ... به
خاطر تب 40 درجه...
داستان عشق آقا مهدی چیزی نبود که بعد از گذشت قریب به 20 سال ... برای پدرم
تموم شده باشه ... و همین مساله باعث شده بود ... ما هرگز حتیاز وجود چنین شخصی
توی فامیل خبر نداشته باشیم ...
نمی دونم آقا مهدی ... چطور پای تلفن با پدر حرف زده بود... آدمی که با احدی
رودربایستی نداشت ... و بی پروا و بدون توجه به افراد و حرمت دیگران ... همیشه
حرفش رو می زد و برخورد می کرد ... نتونسته بود محکم و مستقیم جواب رد بده ...
اون شب حتی از خوشی فکر جنوب رفتن خوابم نمی برد ... چه برسه به اینکه واقعا برم
... اما...
از دعای ندبه که برگشتم ... تازه داشت صبحانه می خورد ... رفتم نشستم سر میز ... هر
چند ته دلم غوغایی بود ...
ـ اگر این بار آقا مهدی زنگ زد ... گوشی رو بدید به خودم ... خودم مودبانه بهشون
جواب رد میدم ...
ـ جدی؟ ... واقعا با مهدی نمیری جنوب؟ ...
از تو بعیده ... یه جا اسم شهید بیاد و تو با
سر نری اونجا
لبخند تلخی زدم ...
ـ تا حالا از من دروغ شنیدید؟ ... شهدا بخوان ... خودشون، من رو می برن ...
#سربازگمنام
ⓙⓞⓘⓝ↯
♡➣@Fatemy_Alavi⃟♥️
🌸#قسمتشصتوهشتم: یه الف بچه
با حالت خاصی بهم نگاه کرد ...
ـ چرا نمیری؟ ... توی مراسم مادربزرگت که خوب با محمد مهدی ... خاله خان باجی شده بودی ...
نمی دونستم چی باید بگم ...
می خواستم حرمت پدرم رو حفظ کنم ... و از طرفی هم
نمی خواستم بفهمه از ماجرا با خبر شدم ... با شرمندگی سرم رو انداختم پایین ...
ـ جواب من رو بده ... این قیافه ها رو واسه کسی بگیر که خریدارش باشه ...
همون طور که سرم پایین بود ... گوشه لبم رو با دندون گرفتم...
ـ خدایا ... حاال چی کار کنم ... من پا رو دلم گذاشتم به حرمت پدرم ... اما حالا ...
یهو حالت نگاهش عوض شد ...
- تو از ماجرای بین من و اون خبر داری ...
برق از سرم پرید ... سرم رو آوردم بالا و بهش نگاه کردم ...
من صد تای تو رو می خورم و استخوان شون رو تف می کنم ... فکر کردی توی یه
الف بچه که مثل کف دستم می شناسمت .... می تونی چیزی رو از من مخفی کنی؟ ...
اون محمد عوضی ... ماجرا رو بهت گفته؟ ...
با شنیدن اسم دایی محمد ... یهو بهم ریختم ...
ـ نه به خدا دایی محمد هیچی نگفت ... وقتی هم فهمید بقیه در موردش حرف می
زنن دعواشون کرد ... که ماجرای 20 سال پیش رو باز نکنید ... مخصوصا اگر به گوش
خانم آقا محمد مهدی برسه ... خیلی ناراحت میشه ...
تا به خودم اومدم و حواسم جمع شد ... دیدم همه چیز رو لو دادم ... اعصابم حسابی
خورد شد ... سرم رو انداختم پایین... چند برابر قبل، شرمنده شده بودم ...
ـ هیچ وقت ... احدی نتونست از زیر زبونت حرف بکشه ... حاال ... الحق که هنوز بچه
ای ...
ـ پاشو برو توی اتاقت ... لازم نکرده تو واسه من دل بسوزونی... ترجیح میدم بمیرم ولی
از تو یکی، کمک نگیرم ...
#سربازگمنام
ⓙⓞⓘⓝ↯
♡➣@Fatemy_Alavi⃟♥️
°\💕/°
°/ #همسفرانه💍 \°
.
.
بعد از عقد با هم عهد کردیم 🤝 همیشه نماز هایمان را اول وقت بخوانیم.
وقتی با هم بودیم به جماعت نماز میخواندیم.💑 وقتی هم از هم دور بودیم، تماس 📱 میگرفتیم و نماز اول وقت را به هم یادآوری میکردیم.
اگر هم بیرون بودیم، در هر مسیری که صدای اذان بلند میشد 📣 ماشین را نگه داشته و در مسجد نمازمان را می خواندیم و بعد میرفتیم.❤️
🌸 من اکثرا به همین دلیل از قبل وضو میگرفتم و همین را همیشه دوست داشتند و به شوخی به مادرشان می گفتند: خانم من دائمالوضوست! 😃
🔖 #همسرشهید وحید فرهنگی والا
.
👤|#خــــــــــادم_الحـســـــــــــــــیـن
ⓙⓞⓘⓝ↯
♡➣@Fatemy_Alavi⃟♥️
.
.
دعای_فرج📜
ٻِسمِ_اللہِ_الرَّحمَڽِ_الڔَّحِیم...
🌺الهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ
🌸وانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ
♥️وضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ
🌺واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ
🌸الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى
♥️الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى
🌺محَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ
🌸الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ
♥️وعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ
🌺عنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً
🌸كلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا
♥️محَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ
🌺اكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى
🌸 فاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ
♥️الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى
🌺ادْرِكْنى اَدرِکنی
🌸الساعه الساعه الساعه
♥️العجل العجل العجل یاارحمن راحمین بحق محمد وآله طاهرین
(خواندن دعای فرج
به نیت سلامتی و
~♡ ~ تعجیـل در فرج مولامـون)
.
.
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌸🌱
#خادم_الزهرا🌹
#دختران_فاطمے|#پسران_علوے
ⓙⓞⓘⓝ↯
♡➣@Fatemy_Alavi⃟🌸