از ویژگی های خودبینی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
توجه و تمرکز بر ایدههای خودشان و بیتوجهی به دیگران
فقدان همدردی در وجودشان نسبت به دیگران
ناتوانی در درک نیازهای آدمهای دیگر
خودبزرگ بینی
نسبت دادن خوبىها به خود و بدى و بدبختىها به انبيا و دين، نشانهى خودبينى و جهالت است. فَإِذا جاءَتْهُمُ الْحَسَنَةُ قالُوا لَنا هذِهِ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَطَّيَّرُوا بِمُوسى ... أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُون
ريشه ى معصيت گاهى خودبرتربينى است. «أَ أَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِيناً»
خودبینی و اختلافات
ريشه ى اكثر اختلافات، هوسها، حسدها و خودبينىها است، نه جهل و ناآگاهى. «مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ»(بقره253)
اگر تعصب و خودخواهی باشد، علم هم نمی تواند هدایت کند.(بقره113)
3- خودباختگی(LACK OF SELF ESTEEM)( قلة الثقة بالنفس)
واژگان مترادف ۱. هویت سوزی، خودفراموشی ۲. غیرستایی، بیگانه زدگی ۳. خودناباوری ۴. هراسیدگی، وحشتزدگی
«ریشههای خودباختگی»
خودباختگی فرآیند عواملی درونی چون: غفلت، ضعف اراده و ایمان، ترس، جهل و دنیاگرایی است و البته تأثیرگذاری دیگران بر مبانی و معتقدات و ایجاد ضعف و انحراف در نظام آموزشی و تربیتی و در نظام اطلاعرسانی و رسانهها و نیز تأثیرگذاری بر فرهنگ و ساختارهای اجتماعی به منظور مسخ شخصیت، تغییر و تبدیل و جابهجایی ارزشها و ملاکهای بنیادی، سلب اعتماد عمومی و استقلال فکری، ایجاد بحرانهای پی در پی فکری و اجتماعی، سست نمودن عزم و اراده ملی و در نهایت بیرون راندن اندیشهها و الگوهای خودباور و خردورز از صحنهی جامعه، در تحمیل خودباختگی نقش اساسی دارند.
«غفلت»: خودباختگی یکی از مظاهر ناپسند رذیلهی غفلت است؛ زیرا خودباختگی ناشی از خود بیگانگی است و آن نیز پیامد و نتیجه فراموشی و غفلت از خویش و شخصیت و کرامت خود است و این همه در اثر غلبهی شیطان وسوسهگر و پیروزی نفس هوسباز رخ میدهد؛ « اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطَانُ فَأَنسَئهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ أُوْلَئكَ حِزْبُ الشَّيْطَانِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطَانِ هُمُ الخَاسِرُون »( مجادله 19)؛ « شيطان بر آنان چيره و مسلط شده و ياد خدا را از خاطرشان برده است، آنان حزب شيطاناند، آگاه باش كه حزب شيطان يقيناً همان زيانكاراناند!.»و کسی که خدا را فراموش کند خود را فراموش نموده و هستی خود را باخته است:
« و مانند كسانى مباشيد كه خدا را فراموش كردند، پس خدا هم آنان را دچار خودفراموشى كرد؛ اينان همان فاسقاناند.» و آن گاه، روزی که از حقایق پرده برداشته میشود: ( حشر 19)؛
خودمحوری(EGOCENTRISM)( التمركز حول الذات)
خودبینی، خودخواهی، خودباختگی؛ خودمحوری و خودنمایی در بینش توحیدی سرانجام سقوط انسان است؛ چرا که حرکت به سمت خدا حرکت به سمت کمال مطلق است. اما حرکت به سمت خود، گرفتن فاصله و دور شدن از کمال مطلق است و در نتیجه سقوط انسان را به دنبال دارد. از تاثیرات و پیامدهای خودبینی، خودخواهی و خودباختگی؛ خودمحوری است که انسان خود را محور حق و باطل، درست و غلط بداند و تشخیص خود را معیار نیک و بد بداند و مردم را به تبعیت از خود دعوت نماید.
ساده ترین تعریف خودمحوری (EGOCENTRISM)
عدم توانایی در تمایز بین خود و دیگری است. به طور خاص ، این نارسایی منجر به عدم تشخیص فرد در ارتباط بین واقعیت های عینی و پیش فرض های ذهنی می شود.
خودمحوری در قرآن
تعصّب بىجا و انحصارطلبى بىدليل، ممنوع است. تحقير و ناديده گرفتن ديگران، نشانهى استبداد و خودمحورى است. هر گروهى به آنچه خود دارد مىبالد، و اين باليدنهاى بىجا ريشهى بسيارى از فتنههاست. در سورهى مؤمنون آيه 53، تعبير ديگرى دارد:« كُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ» هر گروهى به آنچه در نزدشان هست، شادمان است. «لَيْسَتِ النَّصارى عَلى شَيْءٍ ... (بقره 113)