eitaa logo
فیش های مطالعاتی یک طلبه
551 دنبال‌کننده
36 عکس
22 ویدیو
0 فایل
در این کانال، فیش هایی پراکنده از مطالعات خودم یا دیگر دوستان که جالب و مهم باشد، گذاشته میشود، در حیطه های مختلف. فیش های قرآنی و روایی در این کانال مستقلا گذاشته میشود: @AyatRevayatEjtemai ارتباط با بنده/سوالات، اشکالات و نقدها: @yahadi71
مشاهده در ایتا
دانلود
، چریک های فدایی خلق، جبهه ملی و... از فضا استفاده کرده و اعلامیه هایی جداگانه صادر کرده و دست به اعتراض هایی در حمایت از آقای میزنند. عده ای هم دست به هایی در حمایت از اقدام سپاه میزنند که جمعیتشان حدودا 500 هزار نفر تخمین زده شد. خلاصه با پخش خبر قهر آیت الله طالقانی و راهپیمایی های دو طرف، فضای کشور به هم میریزد.
نقل میکند: امام مرا خواستند و رفتم. توضیح خواستند. پرونده مجتبی را خدمتشان دادم. امام خوب مطالعه کردند و فرمودند: «اگر این پرونده متعلق به ، پسر من بود و شما او را دستگیر می کردید، من از شما تشکر می کردم. اما چه کنم که مربوط به آقای است و ایشان گردن انقلاب خیلی حق دارند.» بعد گفتند که شما بروید پسر ایشان را آزاد کنید و به هر نحو از ایشان دلجویی کنید.» خاطرات رفیق دوست،ج1،ص81
امام در 29 فروردین نیز شبیه همین کلام را می گویند که: «اگر احمد را بگیرند بکُشند هم من حرفی نمیزنم». که دستور این دستگیری را داده بود نیز شبیه چنین بیانی را از امام نقل کرده اند. البته نقل های دیگری نیز در این ماجرا شده که در لینکی که در ادامه می آید می توانید مطالعه کنید.
امام، را به سراغ آقای میفرستد تا ایشان را پیدا کند و هر چه زودتر به قم بیاورد. میگوید: «امام به حاج احمد تاکید کرد مرتب کنار آیت الله باشد و او را ترک نکند. نگران بود دور او جمع شوند و با ایجاد مسائل تازه، هیاهو و جنجال دیگری بپا شود.» انقلاب و پیروزی[عباس بشیری]،ص259
آیت الله به قم و نزد امام می آیند. ایشان وقتی فضا را غبارآلود میبینند چندین موضع و صحبت محکم در دفاع از و تمام شدن ها انجام میدهند که در نهایت منجر به پایان یافتن این غائله میشود.
مسئله مهم در این ماجرا، مواجهه حضرت امام با این مسئله است. ایشان میتوانستند به نحو دیگری با این مسئله برخورد کنند مثلا در قامت یک ورود کرده و بگویند فرزند من و فرزند ندارد، اگر فرزند او خطایی کرده باید شود همانگونه که اگر فرزند من هم بود، باید چنین میکردند. اما چرا امام چنین نمیکند؟
امام چنین نمیکند چون در کنار اعتقاد به ، معتقد به اصل دیگری به نام نیز هست، فضای بهم ریخته کشور را میبیند، پخش خبر بین رهبران انقلاب را میبیند و... ایشان طی چندین صحبت، تمام تلاش خود را میکند تا پشت پرده این تفرقه اندازی ها را روشن کند. البته بین عقلانیت و عدالت تعارضی نیست بلکه عدالت یعنی هرچیز را در جای خود قرار دادن، لذا در آن موقعیت عدالت یعنی همین رفتاری که امام انجام داد
همه اینها دست به دست هم میدهند تا امام با مشی فقهی اجتماعی خود چنین مواجهه ای داشته باشند و این غائله را که ممکن بود مسائلی را ایجاد کند پایان بدهند. بله ممکن است کسی بگوید کلام و سیره امام برای من نیست و این کار او اشتباه بوده
اما تمام حرف این است که باید اولا این مواجهه ایشان را درست فهمید و درک کرد، او که در قامت و ظهور کرده بود، چرا چنین مواجهه ای داشت؟ بعد از فهم این مسئله، اشکال ندارد، حالا بیاییم و بگوییم به فلان دلیل به نظر می رسد اگر ایشان چنین و چنان میکردند بهتر بود یا کار ایشان اشتباه بود.
چیزی که در صحنه عمل دیده میشود این است که طرف هنوز عُمر کار سیاسی اش به دو سه سال نمیرسد، مطالعات خاصی در این زمینه نداشته، فهم صحیحی از اسلام ندارد و... آنگاه محکم میگوید خمینی برای خودش خمینی بود و من برای خودم، او متفکر بود و من هم متفکر لذا قرار نیست تابع او باشم اما بحث سر تبعیت از او نیست، بحث سر این است که هیچ انسان عاقلی به خود حق نمیدهد به راحتی و بدون درک کلام چنین شخصیتی از کنار او به راحتی عبور کند. البته که هیچگاه نباید از شخصیت ها بُت ساخت، به نحوی که دیگر امکان نقد نباشد، اما حرف در فهم و ادراک و بعد نقد است.
فیش های مطالعاتی یک طلبه
#محسن_رفیق_دوست نقل میکند: امام مرا خواستند و رفتم. توضیح خواستند. پرونده مجتبی را خدمتشان دادم. ا
پس نکته مهمی که در ماجرای قهر آیت الله خواستیم به آن توجه بدهیم و از آن درس و بگیریم، مسئله حضرت امام با این ماجراست. حضرت امام 29 فروردین58 یک سخنرانی مهمی دارند که اون بخش مرتبطش رو در ادامه میگذارم:👇👇👇
«اين مردمى كه در مسئله آقاى -كه مورد احترام همه ما هست- اين مردمى كه جلو افتادند و اين تظاهرات را كردند، اينها براى خاطر آقاى اين كار را كردند؟! يعنى اينها علاقه دارند به آقاى طالقانى؟! آن كسى كه خدا را قبول ندارد، با آقاى طالقانى كه خدا را قبول دارد و- عرض می‏كنم كه- شخص روحانى است و متعبد به اسلام است، براى او اين كارها را كردند؟! يا براى اينكه نگذارند يك محيط سالم باشد؟! ...خود آنها با آقاى طالقانى مخالفند. هر روزى كه دستشان برسد سَرِ او را می‏بُرند و سر امثال او را! لكن حالا بهانه دستشان افتاده است كه مثلًا آقاى طالقانى رفته‏ اند بيرون! اين بهانه دستشان افتاده، و آن بساط را در مدرسه‏ هاى ما و در خيابانهاى ما اينها درست كردند، و براى كميته‏ ها شروع كردند سوء كردن.»