∞♥∞
#پای_درس_دل 🍃
🌷آیت الله کوهستانے(ره)
برای ادا کردن #قـرض و تنگی
معـیشت سوره های مبارڪهی
#قــــارعه و #والعــــادیات را
سفارش می فرمودند ڪه زیاد
بخـــــوانید .
📗بر قـلهی پارسایی
#قاصدکهای_شهر__________ 🔷🔶🔹🔸
🦋@gasdak313
✨﷽✨
#داستان
✍پادشاهی دید که خدمتکاری بسیار شاد است، از او علت شاد بودنش را پرسید. خدمتکار گفت: قربان همسر و فرزندی دارم، غذایی برای خوردن و لباسی برای پوشیدن، بدین سبب من راضی و شادم. پادشاه موضوع را به وزیر گفت. وزیر گفت: قربان چون او عضو گروه ۹۹ نیست بدان جهت شاد است. پادشاه پرسید: گروه ۹۹ دیگر چیست؟
وزیر گفت: قربان یک کیسه برنج را با ۹۹ سکه طلا جلوی خانه وی قرار دهید. و چنین هم شد. خدمتکار وقتی به خانه برگشت با دیدن کیسه و سکهها بسیار شاد شد و شروع به شمردن کرد، ۹۹ سکه؟ و بارها شمرد و تعجب کرد که چرا ۱۰۰ سکه نیست، همه جا را زیر و رو کرد ولی اثری از یک سکه نبود. او ناراحت شد و تصمیم گرفت از فردا بیشتر کار کند تا یک سکه طلای دیگر پسانداز کند. او از صبح تا شب سخت کار میکرد و دیگر خوشحال نبود. وزیر که با پادشاه او را زیر نظر داشتند، گفت: قربان او اکنون عضو گروه ۹۹ است و اعضای این گروه کسانی هستند که زیاد دارند اما شاد و راضی نیستند.
🔰 خوشبختی در سه جمله است:
🌿 تجربه از دیروز،
🌿استفاده از امروز،
🌿 امید به فردا.
🔰ولی ما با سه جمله دیگر زندگی را تباه میکنیم:
🔻حسرت دیروز،
🔻اتلاف امروز،
🔻ترس از فردا.
#کلاسداری
#قاصدکهای_شهر__________ 🔷🔶🔹🔸
🦋@gasdak313
#داستان
مردی نابینا زیر درختی بر سر دو راهی نشسته بود!
پادشاهی نزد او آمد، از اسب پیاده شد و ادای احترام کرد و گفت:
قربان، از چه راهی میتوان به پایتخت رفت؟ »
پس از او وزیر پادشاه نزد مرد نابینا رسید و بدون ادای احترام گفت:
آقا، راهی که به پایتخت می رود کدام است؟
سپس سربازی نزد نابینا آمد، ضربه ای به سر او زد و پرسید:
احمق،راهی که به پایتخت می رود کدامست؟؟؟
هنگامی که همه آنها مرد نابینا را ترک کردند، او شروع به خندیدن کرد. مرد دیگری که کنار نابینا نشسته بود، از او پرسید:
به چه می خندی؟
نابینا پاسخ داد:
اولین مردی که از من سووال کرد، پادشاه بود.
مرد دوم وزیر او بود
و مرد سوم فقط یک نگهبان ساده بود.
مرد با تعجب از نابینا پرسید:
چگونه متوجه شدی؟
مگر تو نابینا نیستی؟
نابینا پاسخ داد:
فرق است میان آنها … پادشاه از بزرگی خود اطمینان داشت و به همین دلیل ادای احترام کرد…
ولی نگهبان به قدری از حقارت خود رنج می برد که حتی مرا کتک زد.
طرز رفتار هر کس نشانه شخصیت اوست...
نه سفیدی بیانگر زیبایی است..
و نه سیاهی نشانه زشتی..
شرافت انسان به اخلاقش هست
#کلاسداری
#قاصدکهای_شهر__________ 🔷🔶🔹🔸
🦋@gasdak313
#پندانه
🔴 طرز نگرشتان را تغییر دهید تا دنیایتان تغییر کند!
🔸کودکی از مسئول سیرکی پرسید: چرا فیل به این بزرگی را با طنابی به این کوچکی و ضعیفی بستهاید؟ فیل میتواند با یک حرکت به راحتی خودش را آزاد کند و خیلی خطرناک است!
🔹صاحب فیل گفت: این فیل چنین کاری نمیتواند بکند. چون این فیل با این طناب ضعیف بسته نشده است. او با یک تصور خیلی قوی در ذهنش بسته شده است.
🔸کودک پرسید: چطور چنین چیزی امکان دارد؟
صاحب فیل گفت: وقتی که این فیل بچه بود مدتی آن را با یک طناب بسیار محکم بستم. تلاش زیاد فیل برای رهاییاش هیچ اثری نداشت و از آن موقع دیگر تلاشی برای آزادی نکرده است.
🔹فیل به این باور رسیده است که نمیتواند این کار را بکند!
🔺 شاید هر کدام از ما، با نوعی تفکر بسته شدهایم که مانع حرکت ما به سوی پیروزی است.
#کلاسداری
#قاصدکهای_شهر__________ 🔷🔶🔹🔸
🦋@gasdak313
controle_zehn_10.mp3
8.97M
💠 مبحث "اهمیت کنترل ذهن"
🎙 #استاد_پناهیان
0⃣1⃣ جلسه دهم
@gasdak313
#حــدیث_روز
❤️قال امام رضـــا علیه السلام:
هرڪس در آن(ماه رمضان) #خشم
خود را نگـــه دارد، خداوند نيز روز
قيامت خشمش را از او نگه خواهد
داشـــت.
📒بحـارالأنوار جلد ۹۶ ص ۳۴۱
#قاصدکهای_شهر__________ 🔷🔶🔹🔸
🦋@gasdak313
🌼🍃🌼🍃
#پندانه
❄️حرمتها که شکسته شد
مسیح هم که باشی،
نمیتوانی دل شکسته را احیا کنی...
آنچه در دستت بود،
امانتی پنهان بود که حراج شد،
آنچه نباید بگویی گفته شد،
فاجعه را یک عذر خواهی درست نمیکند!
حرف، حرف ویران کردن دل است،
نه دیواری خراب کنی و از نو بسازی!
"دلی که ویران کردی، قصری بود که خود ساکن آن بودی"
راستی حالا که خود را بی خانه کردی،
با آوارگیت چه میکنی
لابد به خرابه های جا مانده از دیگران پناه میبری..
🌼حرمتها_را_نشکنیم
#قاصدکهای_شهر__________ 🔷🔶🔹🔸
🦋@gasdak313
با دستهای خالی به دنیا آمده ایم
با دستهای خالی هم از دنیا خواهیم رفت
پس
نگران چیزهایی ڪه آرامش را از تو
مى گیرند نباش...
نگرانی , مشڪل فردای تو را از بین نخواهد برد
اما آرامشِ امروزت را قطعا از تو خواهد گرفت...
ﻧﮕﺮاﻥ ﻓﺮﺩاﻳﺖ ﻧﺒﺎﺵ..
ﺧﺪاﻱ ﺩﻳﺮﻭﺯ و اﻣﺮﻭﺯﺕ , ﻓﺮﺩا ﻫﻢ ﻫﺴﺖ..
ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﻲ ﻳﻌﻨﻲ ﻧﮕﺎﻩ ﺧﺪا ....
#قاصدکهای_شهر__________ 🔷🔶🔹🔸
🦋@gasdak313
کلاغها خیلی دوست دارند عقابها را اذیت کنند. کلاغ با اینکه از عقاب کوچکتر است؛ اما چون چابکتر است، میتواند سریع بچرخد و مانور دهد.
گاهی اوقات هنگام پرواز،
بالای سرعقاب قرار میگیرد و به سمت آن شیرجه میرود، ولی عقاب میداند که میتواند اوج بگیرد...
عقاب به جای اینکه از آزارهای کلاغ مزاحم ناراحت شود، بیشتر و بیشتر اوج میگیرد و سرانجام کلاغ عقب میافتد!
وقتی کسی از روی حسادت و غرضورزی اذیتتان میکند، رو به بالا اوج بگیرید و او را پشت سرتان رها کنید...
#قاصدکهای_شهر__________ 🔷🔶🔹🔸
🦋@gasdak313
✨﷽✨
#داستانک
✍دکتری برای خواستگاری دختری رفت، ولی دختر او را رد کرد و گفت به شرطی قبول میکنم که مامانت به عروسی نیاید! آن جوان در کار خود ماند و پیش یکی از اساتید خود رفت و با خجالت چنین گفت:در سن یک سالگی پدرم مرد و مادرم برای اینکه خرج زندگیمان را تامین کند در خانه های مردم رخت و لباس میشست..
حالا دختری که خیلی دوستش دارم شرط کرده که فقط بدون حضور مادرم حاضر به ازدواج با من است. گذشته مادرم مرا خجالت زده کرده است.به نظرتان چکار کنم!! استاد به او گفت:از تو خواسته ای دارم ؛به منزل برو و دست مادرت را بشور، فردا به نزد من بیا و بهت میگم چکار کنی.
و جوان به منزل رفت و اینکار را کرد ولی با حوصله دستای مادرش را در حالی که اشک بر روی گونه هایش سرازیر شده بود انجام داد..زیرا اولین بار بود که دستان مامانش درحالی که از شدت شستن لباسهای مردم چروک شده و تماما تاول زده و ترک برداشته اند را دید ، طوری که وقتی آب را روی دستانش میریخت از درد به لرز میفتاد.
پس از شستن دستان مادرش نتونست تا فردا صبر کند و همون موقع به استاد خود زنگ زد و گفت: ممنونم که راه درست را بهم نشون دادی! من مادرم را به امروزم نمیفروشم..چون اون زندگی اش را برای آینده من تباه کرد!!
#کلاسداری
#قاصدکهای_شهر__________ 🔷🔶🔹🔸
🦋@gasdak313
🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃
🌸🍃
🍃
🌺 وقتی خدا برایمان قصه می گوید.
🔹 نامش " حارث " بود. اهل آسمان همه می شناختندش. آوازه نمازهایش همه جا پیچیده بود. داستان از انجا شروع شد که ناگهان روال همیشگی زندگی اش ریخت به هم.
🌸 خدا از همه خواسته بود که به پای آدم (ع) بیفتند. و این سخت بود. انگار حسی تازه را ته ِ ته ِ دلش یافته بود. حسی غیر از این همه سال پرستشی که ریخته بود پای خدایش.
🔹 خودش! به خدا گفت: " قول می دهم تا ابد عبادتت کنم. برای تو سجده کنم ولی برای این آفریده ات هرگز!" حرف کمی نبود. حرف روی حرف خدا زده بود.
🌸 خدای مهربان از او پرسید: " چرا نمی خواهی از سجده گزاران باشی؟ " انگار او اصلا نفهمیده بود، در مقابل چه کسی ایستاده و دارد سوال چه کسی را جواب می دهد. گفت: چون من موجودی نیستم که به مشتی خاک سجده کنم."
‼ یعنی داشت همین عبادتهای نفهمیده اش را به رخ خدا می کشید. و خدا...خدای مهربان او را از خودش راند. از مهربانی ِ قشنگش!
💢 **خوبتر که فکر می کنم می بینم چیزی که "حارث" را " ابلیس" کرد #دلش بود. او می خواست خدا را هر جور که دلش می خواهد بپرستد نه آن جور که خدا می خواهد....
☝ مواظب دلمان باشد خدا را آنگونه که دلمان می خواهد نه بلکه آنگونه که او می خواهد بپرستیم ...
📚 برگرفته از آیات مبارکه سوره بقره و حجر
#قاصدکهای_شهر__________ 🔷🔶🔹🔸
#کلاسداری
🦋@gasdak313
🍃.
🌼فضیلت سجدهی شُکر
✍پیامبر گرامی اسلام (ص) هر نعمتی را که متذکر میشدند، سجدهی شکر به جا میآوردند. سجدهی شکر بعد از نمازهای واجب و مستحب خیلی تأکید شده است. اگر به انسان بگویند که: اگر بعد از نماز سجدهی شکری به جا آورید، چند میلیون به شما میدهند، همه برای این کار خود کُشی میکُنند، اما مَردم روایت را باور ندارند.
در روایت آمده است که وقتی بندهای بعد از نماز سجدهی شکر میکُنَد، خداوند متعال به ملائکهی خود میفرماید: من با این بندهام چه کُنم؟ نمازِ واجب را خوانده، با سجده کَردن، توفیقِ انجام این نماز را به من نسبت میدهد؛ میگوید: خدایا از تو ممنون و متشکرم که به من توفیق نماز خواندن دادی.
✨ ملائکه میگویند: او را به بهشت بِبَر! مرتب ملائکه پیشنهادهای دیگر میکُنند، امُا خدا میفرماید: «لَأَشکُرَنَّهُ کما شَکَرَنی وأَقبِلُ إِلَیهَ بِفَضلی وَ أُریه وَجهی؛ من از او تشکر میکُنم ، همانطور که او مَرا شکر نمود، و با فضلِ خود به او رو میکُنم و از دیدارِ وجه خویش برخوردارش میسازم.
📚 منابع:
۱- من لا یحضرهالفقیه، ج ۱، ص ۳۳۴.
۲- بحارالانوار، ج ۸۳، ص ۲۰۵.
#استاد_قرائتی🌿
#قاصدکهای_شهر__________ 🔷🔶🔹🔸
🦋@gasdak313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حالا فهمیدی «شکرِ نعمت، نعمتَت اَفزون کُـنَد» یعنی چی؟!👌🏻📗🌱
#قاصدکهای_شهر__________🔷🔶🔹🔸
🦋@gasdak313
∞♥∞
#پای_درس_دل 🍃
☘آیت الله بهـــجت(ره)
مادّیات #دنیا و وسایل راحتۍ
راحـــتۍ نمــےآورند بلڪه
« #ألابذڪراللهتطــمئنالقـلوب »
تنها بایاد خدا دلها آرام مےگیرند.
#قاصدکهای_شهر__________ 🔷🔶🔹🔸
🦋@gasdak313
#اعمال_ویژه
#اعمال_شب_بیست_و_هفتم_رمضان
شب بیست و هفتم ماه مبارک رمضان در مقام و منزلت میتواند لیلة القدری دیگر باشد.
#التماس_دعا_برای_ظهور
●➼┅═❧═┅┅───┄
#قاصدکهای_شهر__________ 🔷🔶🔹🔸
🦋@gasdak313
#حدیث_روز
#امام_علی عليه السلام:
كسانى كه خود عيب دارند، علاقه مند به شايع كردن عيبهاى مردم هستند، تا جاىِ عذر و بهانه براى عيبهاى خودشان باز شود
غررالحكم حدیث 5198
#قاصدکهای_شهر__________ 🔷🔶🔹🔸
🦋@gasdak313
✨﷽✨
✨ #پندانـــــــهـــ
💞کافیه هدف داشته باشی
اون وقت دنیا به اختیارِ تو میچرخه
💞تو یک حرکت کوچک کن
گردش دومینو شروع میشه
💞خواستن توانستن است
این را باید باور کرد
💞نباید منتظر معجزه بود
تغییر را باید ایجاد کرد
💞انسانهای کوچک آرزو می کنند
و انسانهای بزرگ، اراده
#قاصدکهای_شهر__________ 🔷🔶🔹🔸
🦋@gasdak313
امام صادق ع🌻
🌺کسى که در یک روز صد بار بگوید (رب صل على محمد و اهل بیته ) خداوند صد حاجت او را بر مى آورد که سى تاى آن مربوط به دنیا و هفتاد تاى آن مربوط به آخرت است .
📕ثواب الاعمال ص ۳۴۱
#قاصدکهای_شهر__________ 🔷🔶🔹🔸
#منبر_معنوی
🦋@gasdak313
داشتم جدول حل می کردم، یکجا گیر کردم: "حَلّٰال مشکلات است؛ سه حرفی"
👨💼پدرم گفت: معلومه، «پول»
گفتم: نه، جور در نمیاد
🧕مادرم گفت: پس بنویس «طلا»
گفتم: نه، بازم نمیشه.
🧖♀تازه عروس مجلس گفت: «عشق»، گفتم : اینم نمیشه.
💁♂دامادمان گفت: «وام»، گفتم: نه.
👮♂داداشم که تازه از سربازی آمده گفت: «کار»، گفتم: نُچ.
👵مادربزرگم گفت: ننه، بنویس «عُمْر»، گفتم: نه، نمیخوره
هر کسی درمانِ دردِ خودش را میگفت، یقین داشتم در جواب این سؤال،
▪️پابرهنه میگوید «کفش»
▪️نابینا می گوید «نور»
▪️ناشنوا میگوید «صدا»
▪️لال میگوید «حرف»
و...
🔺 اما هیچ کدام جواب کاملی نبود
💐 جواب «فَرَج» بود و ما هنوز باورمان نشده😔
تا نیایی گِره از کارِ بشر وا نشود...
#تلنگر
#ماه_مبارك_رمضان
#قاصدکهای_شهر__________ 🔷🔶🔹🔸
🦋@gasdak313