#شهیدانه ♥️↓
یک بار با عصبانیت ایستادم بالای سر منصور و نمازش که تمام شد، گفتم «منصور جان، مگه جا قحطیه که میای میایستی وسط بچهها #نماز میخونی ؟ خُب برو یه اتاق دیگه که منم مجبور نشم کارم رو ول کنم و بیام دنبال مهر تو بگردم.»
تسبیح را برداشت و همان طور که میچرخاندش ، گفت «این کار فلسفه داره ، من جلوی اینها نماز میایستم که از همین بچگی با نماز خوندن آشنا بشن مهر رو دست بگیرن و لمس کنند ، من اگه برم اتاق دیگه و اینها نماز خوندن من رو نبینن، چه طور بعداً بهشون بگم بیاین نماز بخونین!؟»
قرآن هم که میخواست بخواند، همین طور بود ، ماه رمضان ها بعد از سحر کنار بچهها می نشست و با صدای بلند و لحن خوش قرآن میخواند ، همه دورش جمع میشدیم وخط به خط با او می خواندیم.
میگفت به جای این که چیزی را با حرف زدن به بچه یاد بدهیم ، باید با عمل خودمان نشان بدهیم.
#قاصدکهای_شهر_________ 🔷🔹🔶🔸
#شهیدمنصورستاری
═🍃🕊🍃═════
🦋@gasdak313