eitaa logo
قرارگاه فرهنگی شهید بهشتی
101 دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
8هزار ویدیو
22 فایل
عرصه فرهنگ عرصه جهاد است
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️مقابله زحر بن قیس با یاران اباعبدالله علیه السلام 🔻پس از قتل عثمان زحر بن قیس به خدمت امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام) درآمد. امام او را همراه با نامه‌ای به سوی عامل عثمان در ری و همدان فرستاد تا از مردم آن مناطق برای حضرت بیعت بگیرد. او پس از رساندن نامه در جمع مردم آن مناطق، خطبه مفصل و زیبایی در فضل امیرمؤمنان (ع) ایراد کرد. زحر همچنین در جنگ‌های جمل و صفین در کنار علی (ع) حضور یافت. و در جمل اشعاری را در مدح امیرالمؤمنین (ع) سرود. 🔺اما زحر فردی جاه‌طلب بود و پس از شهادت امام علی(ع)، به معاویه و کارگزارانش پیوست. در زمان امارت عبیدالله بن زیاد بر کوفه، عبیداللّه‏ در اوایل محرم دستور داد تا او بر سر راه کربلا بایستد و هر کسی را که قصد یاری امام حسین علیه‏السلام داشته و بخواهد به سپاه امام ملحق شود، به قتل برساند. همراهان او 500 نفر بودند. 🔹ولی با تمام محدودیت‌هایی که برای نپیوستن احدی به سپاه امام حسین علیه‏ السلام صورت گرفت، در پنجم محرم افراد زیر خود را به امام علیه ‏السلام رسانده و سرانجام در کربلا در روز عاشورا به شهادت رسیدند: عامر بن ابی سلامه- امیة بن سعد طائی- حجاج بن بدر تمیمی - سالم بن عمرو کلبی - عمرو بن قرظه انصاری - کنانة بن عتیق تغلبی 🇮🇷به منتظران نور 👉دعوتید 🇮🇷
🔸: 🔻ضحاک به همراه مالک بن نضر ارحبی، در میانه راه کاروان حسینی به سوی کوفه، با امام حسین علیه السلام ملاقات کردند. امام حسین(ع) آن دو نفر را به یاری خود خواند. مالک بن نضر عذر خواست و گفت: من بدهی و نان‌خور دارم. اما ضحاک دعوت امام را مشروط قبول کرد و گفت: اگر به من اجازه دهی، فقط تا آنجا برایت بجنگم که برایت سودمند باشد و بتوانم از تو دفاع کنم. امام(ع) پذیرفت. 🔺ضحاک در صبح روز عاشورا در حمله اول شرکت کرد و شجاعت‌های بسیاری از خود به نمایش گذاشت و نماز ظهر را همراه امام به جای آورد. او اسب خود را در خیمه‌ای پنهان کرد و خود پیاده به نبرد با دشمن پرداخت. ضحاک خود نقل کرده که در مقابل امام (ع)، دو نفر از دشمن را به قتل رسانده و حضرت هم در حق او دعا کردند . 🔹ضحاک میگوید: وقتی دیدم یاران امام حسین(ع) کشته شده‌اند و نوبت به وی و خاندانش رسیده خدمت اباعبدالله آمدم و گفتم: یابن رسول الله! به خاطر دارید که بین من و شما چه شرطی بود؟ حضرت فرمود: آری، من بیعت خود را از تو برداشتم؛ ولی تو چگونه می‌توانی از بین سپاه دشمن فرار کنی؟ ضحاک گفت: من اسب خود را در خیمه‌ای پنهان کرده‌ام و به همین جهت بود که پیاده می‌جنگیدم . پس ضحاک سوار بر اسب شد و از صحنه نبرد گریخت. 🇮🇷به منتظران نور 👉دعوتید 🇮🇷