‹ غریـب ∣ ɢʜᴀʀɪʙ ›
- با روضهی ِحسین ، نفس تازه میکنیم ؛
وقتی هوای ِشهر نفس گیر است .
‹ فقال أحبَ مُحَرَّمک ینسی التّعب النّاس ›
و گفت: مُحرّمت را دوست دارم(:
خستگیها را از یادم میبرد و آدمها را🖤.
کسیچهمیداند
شایدقلبقرآن،
سورهی'یاسین'
همان'یاحـسین'
استکه«بیسر»شدهاست..!❤️🩹
-علامهطباطبایی
‹ غریـب ∣ ɢʜᴀʀɪʙ ›
شعروشاعریبلدنیستم
امادلتنگکربلابودنراخوباستادم...
رسیدمتاحرمگوییکسیمیگفتدرگوشم
بیاایخستهازدنیاکهمنبازاستآغوشم:)))
یکیازحقیقیترینجملههاییکهشنیدم؛اونجابود
کهآقایستودهتویکیازمداحیهاشونگفتند:
هرموقعازتودورشدم،چوبشوخوردم..!
#عزیزقلبـم