فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز بنام حضرت مسلم نامگذاری شده
بیا من تو با هم روضهخوان بشیم، پس با من زمزمه کن زبانحال حضرت مسلم رو وقتی در کوچههای کوفه غریبانه قدم میزد و زیر لب با امام زمانش مناجات میکرد
من از محلهی آهنگران بیاحساس
گذر نموده و دل، پرستاره میکردم
یکی سفارش تیر سهشعبهای میداد
دعا برای سرشیرخوارهات کردم
دلها بسوزه برا اون وقت و ساعتی که حضرت مسلم رو بالای دارالاماره بردند،اشک از چشمان مبارکشون جاری شد دشمنان تا دیدند مسلم داره گریه میکنه شروع کردند به طعنه زدن و گفتند مسلم تو که پهلوان بودی پس چرا الان از مرگ میترسی؟!
مسلم فرمود من برا خودم گریه نمیکنم،گریهی من برا اون آقائیِ که با اهل و عیال داره به سمت کوفه میاد،همه بگیم غریبم حسین۲
دلها بسوزه برا اون وقت و ساعتی که پیکر بدون سر مسلم رو از بالای دارالاماره به زمین پرتاب کردند. همه دور بدن بیسر مسلم حلقه زدند دیدند از بین جمعیت یه پیرزنی جلو اومد گفت من این مَرد رو میشناسم این مرد دیشب مهمان من بود حضرت مسلم فقط یک شب مهمان طوعه بود اما او بدن بیسر مسلم رو شناخت
اما یا صاحبالزمان من یه بانوی مجللهای رو سراغ دارم که ۵۴ سال با حسینش بود اما تا وارد گودال قتلهگاه شد بدن برادر رو نشناخت،یا للعجب مگه با بدن حجت خدا چه کرده بودند که تا عقیلهی بنیهاشم رسید بالای سر پاره پاره و برهنه و عریان برادر با تعجب صدا زد
ءانت اَخی؟! ءانتَ ابنُ اُمی (آیا تو برادر منی؟! آیا تو پسر مادر منی؟!)
بابی انت و امی یا اباعبدالله
حسین جان
معجرم هست ولی پیرهنت نیست حسین
روضه کوتاه، سری در بدنت نیست حسین
تنظیمکننده:مرضیهرمضانقاسم
#مسلم