eitaa logo
گل یاس
332 دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
9.7هزار ویدیو
189 فایل
"سرباز امام زمانمان باشیم حتی در فضای مجازی" به کانال گل یاس خوش آمدید لینک کانال: https://eitaa.com/GOOLLEYAS 👇👇راه ارتباط با مدیر کانال👇👇 https://eitaa.com/Fatima_3516
مشاهده در ایتا
دانلود
گل یاس
🔸 هم‌اکنون تیتر یک سایت Khamenei_ir 🔹 رهبر انقلاب: نباید کسب و کار کشور را معطل برجام نگه داشت. ۹۷/
🔴سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت ۵) ◾️عجب پرونده‌ای! کوچک‌ترین عمل خوب یا زشت مرا در خود جای داده بود. در آن لحظه تمام اعمالم را حاضر و ناظر می‌دیدم... 💠در فکر سبک و سنگین کردن اعمال خوب و بد بودم که رومان پرونده اعمالم را بر گردنم آویخت، بطوریکه احساس کردم تمام کوه‌های عالم بر گردنم آویخته‌اند. 💥چون خواستم سبب این کار را بپرسم گفت: اعمال هرکسی طوقی است بر گردنش. گفتم تا چه زمان باید سنگینی این طوق را تحمل کنم؟ گفت: نگران نباش. بعد از رفتن من نکیر و منکر برای سؤال کردن می‌آیند و پس از آن شاید این مشکل برطرف شود. 🍀رومان این را گفت و رفت.. ✅هنوز مدت زیادی از رفتن رومان نگذشته بود که صداهای عجیب و غریبی از دور به گوشم رسید. صدا نزدیک و نزدیک تر می‌شد و ترس و وحشت من بیشتر... 🔘 تا اینکه دو هیکل بزرگ و وحشتناک در جلوی چشمم ظاهر شدند. اضطرابم وقتی به نهایت رسید که دیدم هر یک از آن‌ها آهنی بزرگ در دست دارند که هیچ‌کس از اهل دنیا قادر به حرکت آن نیست، پس فهمیدم که این دو نکیر و منکراند. ☑️در همین حال یکی از آن دو جلو آمد و چنان فریادی کشید که اگر اهل دنیا می‌شنیدند، می‌مردند. ✨ لحظه‌ای بعد آن دو به سخن آمده و شروع به پرسش کردند: پروردگارت کیست؟ پیامبرت کیست؟ امامت کیست؟ ⚜ از شدت ترس و وحشت زبانم بند آمده بود. و عقلم از کار افتاده بود.، هرچند فهم و شعورم نسبت به دنیا صدها برابر شده بود، اما در اینجا به یاریم نمی‌آمدند. ⚡️ سرم به زیر افتاد، اشکم جاری شد و آماده ضربت شدم. 💥درست در همین لحظه که همه چیز را تمام شده می‌دانستم، ناگهان دلم متوجه رحمت خدا و عنایات معصومین علیهم سلام شد و زمزمه کنان گفتم: ای بهترین بندگان خدا و ای شایسته‌ترین انسان‌ها، من یک عمر از شما خواستم که شب اول قبر به فریادم برسید، از کرم شما به دور است که مرا در این حال و گرفتاری رها کنید. 💠و این بار آن‌ها با صدای بلندتری سؤالشان را تکرار کردند. چیزی نگذشت که قبرم روشن شد، نکیر و منکر مهربان شدند، 🌺دلم شاد و قلبم مطمئن و زبانم باز شد. با صدای بلند و پر جرأت جواب دادم: پروردگارم خدای متعال(الله)، پیامبرم حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم، امامم علی و اولادش، کتابم قرآن، قبله‌ام کعبه می‌باشد... 🔷نکیر و منکر در حالیکه راضی به نظر می‌رسیدند از پایین پایم دری به سوی جهنم🔥 گشودند و به من گفتند: اگر جواب ما را نمی‌دادی جایگاهت اینجا بود، 💐 سپس با بستن آن در، در دیگری از بالای سرم باز کردند که نشان از بهشت داشت. آنگاه به من مژده سعادت دادند. با وزش نسیم بهشتی قبرم پر نور و لحدم وسیع شد. حالا مقداری راحت شدم.🍀 🍂از اینکه از تنگی و تاریکی قبر نجات یافته بودم، بسیار مسرور و خوشحال بودم. سرور و شادمانیم ار اینکه در اولین امتحان الهی سربلند بیرون آمدم، چندی نپایید و رفته رفته نوعی احساس دلتنگی و غربت به من روی آورد. ❄️ با خود اندیشیدم: من کسی بودم که در دنیا دوستان، اقوام و آشنایان فراوانی داشتم؛ با آن‌ها رابطه و انس فراوان داشتم. اما اینک دستم از همه آن‌ها کوتاه است. ♦️سر به زیر گرفتم و بی اختیار گریه را آغاز کردم. چندی نگذشت که عطر دل انگیز و و روح نوازی به مشامم رسید، عطر بیشتر و بیشتر می‌شد. ✨در حالیکه پرونده اعمال بر گردنم سنگینی می‌کرد با زحمت سرم را بلند کردم و ... ✍ادامه دارد.. *کانال امام زمانی ام* 🆔 @Emamzamaniam313 🌻🍃🌻🍃🌻🍃🌻🍃🌻🍃🌻
🔴(سرگذشت ارواح در عالم برزخ قسمت ۶) ♻️در حالیکه پرونده اعمالم بر گردنم سنگینی میکرد با زحمت سرم را بلند کردم و از دیدن شخصی که روبرویم نشسته بود در تعجب فرو رفتم. جوانی خوش سیما و خوش سیرت بود، که با انگشت، اشک از گوشه چشمانم پاک کرد و لبخندی هدیه ام نمود. 🌸به نشانه ادب،سلام کردم و در مقابلش دو زانو، برجای نشستم و خیره به چشمان زیبایش، حیرت زده زیر لب زمزمه کردم: فتََبارکَ اللهُ احسُنُ الخالقینَ. 💥پس آنگاه با صدایی رسا پرسیدم: شما کیستید که دوست و همدم من در این لحظه های وحشت و غربت گشته اید؟ در حالیکه لبخندی بر لبانش، نقش بسته بود، پاسخ داد: غریبه نیستم، از آشنایان این دیار توام و همدم و مونست در این راه پرخطر. ❄️گفتم: زهی توفیق... اما به راستی تو کیستی؟ بی شک از اهالی آن دنیای غریب نیستی، زیرا در تمام عمر کسی به زیبایی تو ندیده و نیافته ام. 🌷با همان لبخند که بر لبانش نقش بسته بود با طعنه گفت: حق داری مرا نشناسی! چرا که در دنیا به من کم توجه بودی. من نتیجه ذره، ذره اعمال خیر توام که اینک مرا به این صورت می بینی. نامم نیک و هادی و راهنمای تو در این راه پر خطر می باشم. 🔵آنگاه از من خواست که پرونده سمت راستم را به او بسپارم. پرونده را به او سپردم و گفتم: از اینکه مرا از تنهایی رهایی بخشیدی، و همدم و همراه من در این سفر خواهی بود بسیار ممنونم و سپاسگذار. 🌹گفت: تا آنجایی که در توانم باشد، برای لحظه ای تنهایت نخواهم گذاشت. مگر آنکه... ⚡️رنگ از رخسارم پرید، وحشت زده پرسیدم: مگرچه؟ گفت مگر آنکه آن شخص دیگر که هم اکنون از راه می رسد بر من غلبه یابد که دیگر خود می دانی و آن همراه! پرسیدم آن شخص کیست؟ 💥 گفت: تا آن جا که به یاد دارم، فقط نامه اعمال سمت راستت را به من سپردی... 🔥اما نامه اعمال سمت چپ تو، هنوز بر شانه ات آویزان است و چیزی نمی گذرد که شخصی دیگر که نامش گناه است، آن را از تو باز پس خواهد گرفت. آنگاه اگر او بر من غلبه پیدا کند با او همنشین خواهی شد، وگر نه در تمام این راه پر خطر تو را همراه خواهم بود. 〽️گفتم: پرونده او را می دهم تا از اینجا برود. نیک گفت: او نتیجه اعمال ناپسند و گناه توست و دوست دارد در کنارت بماند. گفتگوهامان ادامه داشت، تا اینکه احساس کردم بوی بسیار نامطبوعی شامه ام را آزار می دهد. آن بوی متعفن تمام فضا را پر کرد و باعث قطع گفتگوهایمان شد. در این لحظه هیکل زشت و کریهی در قبر ظاهر شد.... ✍ ادامه دارد.. *کانال امام زمانی ام* 🆔 @Emamzamaniam313 🍁🍂🌸🍁🍂🌸🍁🍂🌸🍁🍂
گل یاس
⭕️ نظر روحانی درباره تعامل مستقل با اروپا درکتاب امنیت ملی و دیپلماسی هسته‌ای: 🔸برای ما کاملا روشن
🔴سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت ۷) ♨️از ترس خودم را به نیک رساندم و محکم او را در برگرفتم. ناگهان گناه دست کثیف و متعفنش را بر گردنم آویخت و قهقهه زنان فریاد بر آورد: خوشحالم دوست من، خوشحالم و... و باز همان قهقهه مستانه اش را سرداد. 🔰ترس و اضطراب سراسر وجودم را فراگرفت. زبانم به لکنت افتاد و طپش قلبم شدت یافت و دیگر هیچ نفهمیدم. وقتی به هوش آمدم، سرم بر زانوی نیک بود. 💠اما با دیدن چهره خون آلود نیک غم عالم در دلم نشست. گمان کردم که آن هیکل متعفن یعنی گناه بر او فائق آمده و پیروز گشته. اما نیک که دانست چه در قلبم می گذرد، صورت بر صورتم نهاد و آهسته گفت: غم مخور، بالاخره توانستم پس از یک درگیری و کشمکش پرونده اش را بدهم و او را برای مدتی از تو دور سازم. ♦️برخواستم و در حالی که اشک در چشمانم حلقه زده بود، دست بر گردن نیک انداختم و گفتم: من دوست دارم تو همیشه در کنارم باشی. از آن شخص بد هیکل زشت رو بیزارم و ترسان. راستی که تنهایی به مراتب از بودن در کنار او، برایم لذت بخش تر است. چرا که وقتی گناه، در کنارم قرار می گیرد، وحشتی بزرگ به من دست می دهد. 🔶نیک با حالتی خاص گفت: البته او هم حق دارد که در کنار تو باشد، زیرا این چیزی است که خودت خواسته ای. با تعجب گفتم: من؟! من هرگز خواهان او نبودم. گفت: به هر حال هر چه باشد اعمال خلاف و گناه تو او را به این شکل درآورده است، و به ناچار بار دیگر او را در کنار خویش خواهی دید. 🔘از این گفته نیک خجل زده شدم و سخت مضطرب، و در حالیکه صدایم به شدت می لرزید، پرسیدم: کی؟ کجا؟ گفت: شاید در مسیر راهی که در پیش داریم.... 💠گفتم: کدام راه؟ کدام مسیر؟ گفت: به واسطه بشارتی که نکیر و منکر به تو دادند، جایگاه تو منطقه ای است در وادی السلام، و تو باید هر چه زودتر خودت را آماده سفر به آن مکان مقدس کنی. 💥گفتم: وادی السلام کجاست؟ گفت: مکانی است که هر مومنی را آرزوی رسیدن به آنجاست و بناچار بایستی از بیابان برهوت نیز بگذری، تا در مسیر راه از هر ناپاکی و آلودگی پاک گردی، 🔴 و البته به واسطه رنج و مشقتی که خواهی برد، گناهانت ذوب خواهد شد. آنگاه با سلامت به مقصد خواهی رسید. 🍃گفتم: برهوت چگونه جایی است؟ گفت: کافران و ظالمان در آن جای گرفته و عذاب برزخی می شوند. آنگاه از من خواست که خود را برای آغاز این سفر پر مشقت آماده سازم. ✍ادامه دارد... *کانال امام زمانی ام* 🆔 @Emamzamaniam313 🍃🍂🌼🍃🍂🌼🍃🍂🌼🍃🍂
گل یاس
🎥 فیلم/ «رجز حرمله» با صدای «مجتبی الله‌وردی» منتشر شد 🔹«باشگاه ترانه و موسیقی راه» در واکنش به اظه
🔴سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت ۸) 🏴 از قبر بیرون رفتیم. نیک جلو رفت و من با کمی فاصله از پشت سر او حرکت می کردم. 💠ترس واضطراب مرا لحظه ای آرام نمی گذاشت. هر چه جلوتر می رفتیم، محیط بازتر و مناظر اطراف آن عجیب تر می شد. ✨از نیک خواستم که از من فاصله نگیرد، همدوش و همقدمم باشد و اندکی نیز آهسته تر گام بردارد. ✨نیک ایستاد و گفت: تو را به من سپرده اند که یار و مونس ات باشم. تا آنگاه که به سلامت قدم به وادی السلام گذاری به همین خاطر اندکی جلوتر از تو در حرکتم تا راه را بشناسی. 🍃پس از لحظه ای سکوت، بدین گونه سخنش را ادامه داد: البته اگر گناه بتواند فریبت دهد و یا به اجبار تو را همراه خود سازد، بدون شک دیرتر به مقصد خواهی رسید... 💥اضطرابم بیشتر شد و از آن به بعد هر آ ن احتمال آشکار شدن گناه را می دادم. مسیر راه را با همه مشکلاتش پیمودیم تا به کوهی رسیدیم که البته با سختی فراوان توانستیم خود را به اوج آن برسانیم. 🌪در چشم انداز ما، بیابانی قرار داشت که از هر طرف، بی انتها و آسمان آن مملو از دود و آتش بود. 🌹نیک خیره به چشمانم گفت: این همان وادی برهوت است که اکنون فقط دورنمایی از آن را می بینی. ❄️خودم را به نیک رساندم و گفتم: من از این وادی هراسانم. بیا از راه ایمن تری برویم. نیک ایستاد و گفت: راه عبور تو، همین است اما تا آنجا که در توان من باشد تو را رها نخواهم کرد و در مواقع خطر نیز به یاریت خواهم شتافت. 🌾حرفهای نیک اندکی از اضطراب و وحشتم کاست اما با این همه، هنوز نگرانی در وجودم قابل احساس بود. لحظاتی به سکوت گذشت. سپس رو به نیک کردم و دوباره گفتم: راه امن تری وجود ندارد؟ صورتش را به سمت من چرخاند و گفت: بهتر است بدانی که: در عالم برزخ نیز، که تنها سایه ای از بهشت و جهنم است بیابان برهوتی قرار دارد، که همانند پل صراط در قیامت است و به ناچار باید از آن گذشت. تا در صورت لیاقت به وادی السلام رسید. 📛اما وای بر آنان که می مانند و به عذاب مبتلا می گردند و یا دست کم گرفتار و سرگردان می شوند... ◾️به سمت آن دشت بی پایان به راه افتادیم. هرچه پایین تر می رفتیم، هوا گرم و گرمتر🔥 می شد. وقتی به سطح زمین رسیدیم، نفسم به شماره افتاد. از نیک خواستم که لحظه ای برای استراحت توقف کند، اما او نپذیرفت و گفت: راه طولانی و خطرناکی در پیش داریم. بنابراین وقت را تلف نکن. 💫گفتم: من دیگر نمی توانم چون شدت گرما مرا از پا درآورده است. در همین حال و در حالی که عرق از سرو روی من فرو می ریخت، نقش بر زمین شدم. 🍃 نیک از آبی که همراه داشت به من نوشانید.سپس در حالی که هنوز از زخمش رنج می برد، مرا بلند کرده و بر کول خود نهاد و به مسیر همچنان ادامه داد. 🌼از این که رهایم نکرد و با وجود زخمهای بیشمارش، چون دوستی مهربان برایم دل سوزاند، خوشحال بودم و شرمگین... ✍ادامه دارد... *کانال امام زمانی ام* 🆔 @Emamzamaniam313 💠🌺💠🌺💠🌺💠🌺💠🌺
گل یاس
#تلاوت_سی_جز_قرآن در سی روز ماه مبارک رمضان 🔹 ترتیل جزء سیزدهم - استاد منشاوی 👇👇👇 🆔 @TebyanOnlin
🔴سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت ۹) 💠همان طور که به راه خویش می رفتیم، صدای وحشتناکی، توجه مرا به خود جلب کرد. 💥 به سمت چپ بیابان نگاه کردم، آنچه دیدم باعث شد که وحشتزده خود را از دوش نیک به زمین اندازم و بی اختیار خود را پشت او مخفی کنم. ❌دو شخص با قیافه هایی بزرگ و سیاه که از دهان و بینی شان، آتش و دود شعله ور بود و موهایشان بر زمین کشیده می شد، در حالی که در دست هر کدام یک گرز آهنی تفتیده به چشم می خورد، در حرکت بودند...🔥 🔅با نگرانی به نیک گفتم: اینها کیستند، نکند به سمت ما می آیند؟! نیک لبخند زنان گفت: نترس. اینها نکیر و منکرند، می روند از کافری که تازه از دنیا آمده، بپرسند آنچه از تو پرسیدند. ❇️ گفتم: اینها وحشتناک ترند. گفت: زیرا با کافر سروکار دارند. فاصله ای نشد که صدای فرود آمدن چیزی، زمین زیر پاهایم را به شدت لرزاند، وقتی از نیک علت را جویا شدم، گفت: ضربه آتشی بود که بر آن کافر فرود آمد. ⭕️از این به بعد نیز این گونه صداها که زمین را به لرزه می آورد بسیار خواهی شنید. 🔰 نیک مسیر راه را از روی تپه‌ها و گاه از درون دره‌هایی کوچک و بلند انتخاب می‌کرد تا اینکه به ناگاه خود را لب پرتگاه بزرگ و عظیمی دیدم. 🌀 از نیک پرسیدم: باید از پرتگاه نیز بگذریم؟ گفت: آری. با وحشت به ته دره نگاه کردم، به قدری عمیق بود که انتهایش پیدا نبود. برگشتم و به نیک گفتم: تو که دوست و همراه منی چرا اینهمه آزارم می‌دهی؟! گفت: چطور؟ گفتم: آیا واقعا در این برهوت راه دیگری، که اندکی راحت‌تر باشد وجود ندارد؟! 🔶نیک دستی به سرم کشید گفت: راه عبور در این وادی بسیار است، اما هرکس را مسیری است که به ناچار باید از آن بگذرد. 🔘 با ناراحتی گفتم: آیا لیاقت من این بود که از بالا، آتش و دود آزارم دهد و از پایین، تپه‌ها و دره‌های سخت و جان فرسا محل عبورم می‌باشد؟! ♦️یک لبخندی زد و گفت: دوست من بدان این زجرها، بازتاب کردارهای زشت تو در دنیاست. اگر در این مسیر عذاب آن‌ها را تحمل نکنی هرگز به وادی السلام نخواهی رسید. کوچک‌ترین عمل زشت تو در دنیا ضبط گردیده، این‌ها تاوان آن‌هاست... ⚡️ مدت‌ها با رنج و مشقت بسیار مشغول پایین رفتن از دره بودیم که ناگاه، صدای ریزش سنگلاخ‌ها، از بالای دره، مرا به خود آورد. فورا خود را به نیک رساندم، تا چنانچه مشکلی پیش آید، به کمکم بشتابد ☄ وحشتزده و مضطرب، در حالیکه چشمانم از حدقه بیرون آمده بود، دیدم که مردی همراه با سنگ‌های کوچک و بزرگ در حال سقوط به ته دره می‌باشد. 🌷نیک به من اشاره کرده و گفت: نگاه کن! به بالای دره نگاه کردم، هیکل بزرگ و سیاهی که قهقه زنان شادی می‌کرد، بر بالای دره ایستاده بود. نیک گفت: این هیکل، گناه آن شخص است که در حال سقوط بود و به واسطه قدرتی که داشت، توانست بر عمل نیک آن مرد چیره گردد و در نتیجه او را به ته دره پرتاب کند... ✍ادامه دارد... *کانال امام زمانی ام* 🆔 @Emamzamaniam313 🌴🍂🍃🌴🍂🍃🌴🍂🍃🌴🍂🍃
گل یاس
✨﷽✨ ♥️الهـی ... دست نياز را بہ درڪَاه تو دراز می ‌ڪنم و از ڪسی خواستہ‌هايم را طلب می کنم ڪہ هيچ‌
🔴سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت ۱۰) 💠نگاه نیک دستش را بر شانه‌ام نهاد و گفت: این است عاقبت پیروی از هوای نفس. ◾️با شنیدن این سخن، ترس از گناهانم و اینکه شاید گناه نیز لحظه‌ای بر من چیره گردد، وجودم را فرا گرفت. 🍀پس از طی یک راه طولانی، سرانجام به انتهای دره رسیدیم. آن مرد را نقش بر زمین دیدم که بیچاره همدم و همراه او یعنی نیک، چنان لاغر و ضعیف بود که هرچه تلاش می‌کرد او را بر دوش خود بکشد، نمی‌توانست. 🌼از نیک خواستم به او کمک کند. اما نیک، عذر خواست و گفت: من فقط مأمورم تو را همراهی کنم. گناه هر کس نیز در کمین خود اوست. 💥گفتم: اما ما انسان‌ها در دنیا به کمک هم می‌شتافتیم! نیک گفت: در این عالم، هر کس، خود جوابگوی اعمالش است. اگر هم لیاقت شفاعت داشته باشد، من شفیع نیستم. 🙏 فقط دعا کن از دوستداران اهل بیت (علیه السلام) باشد، شاید که شفاعت آنان نصیبش شود... ⚡️شاید به حساب دنیا، ساعت‌ها در اعماق دره راه پیمودیم، تا به مسیری رسیدیم که به سمت بالا ختم می‌شد. در این لحظه نیک رو به من کرد و گفت: دوست من! خود را برای بالا رفتن از این دره هولناک، آماده کن! 🔴هدیه‌ای از دنیا 💠پس از پیمودن مسیری بسیار طولانی، دوباره به دره خطرناک و لغزنده‌ای رسیدیم. 🔥از ترس اینکه مبادا این بار گناه از کمینگاهش بیرون آید و مرا پرت کند، بدنم به لرزه افتاد. 🌷نیک برگشت و گفت: چرا ایستادی؟ حرکت کن. گفتم: می‌ترسم. گفت: چاره‌ای نیست باید رفت.با نگرانی به سمت پایین حرکت کردم، 🍃اما هنوز چند قدمی از لب دره پایین نرفته بودیم که یک موجود بالدار نورانی از آن سوی دره ظاهر شد و در یک چشم برهم زدن، خود را به نیک رساند و پس از اینکه جویای حال من شد، نامه را به او داد و پس از خداحافظی با همان سرعت بازگشت. 🌻نیک پس از خواندن نامه، آن‌را در پرونده اعمالم نهاد و لبخند زنان به طرفم آمد و گفت: مژده‌ای دارم. شگفت زده پرسیدم: چه شده؟ گفت خویشاوندان و دوستانت، برایت هدیه‌ای فرستاده‌اند، که هم اکنون توسط این فرشته الهی برایت آورده شده است و به همان اندازه از غم و اندوه تو کاسته خواهد شد. 🎋گفتم چطور؟ نیک در حالیکه به سمت آن دره وحشتناک اشاره می‌کرد، گفت: به خاطر این هدیه که عبارت است از خواندن قرآن و گرفتن مجالسی که در آن ذکر مصیبت حسین ابن علی (علیه السلام) خوانده شده و اشک‌هایی که بر ماتم آن عزیز ریخته‌اند، از این دره عبور نخواهیم کرد. 🌸از شنیدن این خبر شادمان شدم و برای همه‌شان طلب مغفرت کردم. آن اندک راه رفته را بازگشتیم و در مسیر آسان‌تر قدم نهادیم. ✍ادامه دارد.. *کانال امام زمانے ام* 🆔 @Emamzamaniam313 🍃🌻🍃🌻🍃🌻🍃🌻🍃🌻🍃 📗غررالحکم/ ص797 و الحدیث/ ج3 ص385) 📗سوره فاطر آیه 18 📗کتاب سرگذشت ارواح در برزخ/اصغر بهمنی. با تایید عده ای از علمای حوزه علمیه قم
گل یاس
#ایده_معنوی اگر در حال ختم قران هستید به جزء ۱۵ که رسیدید آیه ۱۹ سوره کهف کلمه "ولیتلطف" میزان قرآ
🔴سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت ۱۱) ◾️پس از مدتی به عبور گاه باریکی رسیدیم که دو طرف آن را پرتگاه‌های هولناکی احاطه کرده بودند. 🌹 نیک که گویا منتظر سوال من بود، رو به من کرد و گفت: این پرتگاه‌های وحشت آور، "دره‌های ارتداد"هستند که برای رسیدن به کف آن به حساب دنیا، سال‌ها راه است. 🔥در کف آن هم، کوره‌هایی از آتش قرار دارد که نمایی از آتش جهنم است و انسان‌هایی که درون آن جای گرفته‌اند تا قیامت، در عذاب الهی گرفتار خواهند ماند. ⚡️چنان وحشتی به من روی آورد که ناخواسته بر جای نشستم. در این میان فریادی دره را فرا گرفت. با وحشت صورتم را برگرداندم. ☄شخصی را دیدم که در حال سقوط به ته دره بود. در میان جیغ و فریادهایش که دلم را به لرزه درآورده بود، فریاد شادی گناهش را می‌شنیدم. ✨نیک که مانند من نظاره گر این صحنه بود، گفت: بیچاره تا اینجا را به سلامت گذراند، اما تا بر پا شدن قیامت، در ته دره خواهد ماند. 🍃با تعجب پرسیدم: چرا؟ گفت: او پس از سال‌ها دین داری، مرتد شده بود. (ارتداد در اسلام به معنی برگشتن از دین اسلام به دین دیگری می‌باشد) 💥از آن پس در راه رفتن بیشتر دقت می‌کردم و از ترس سقوط، پای خود را بر جای پای نیک می‌نهادم. هر چند گه گاه پایم می‌لغزید، اما سرانجام به سلامت، آن راه صعب و دشوار را پشت سر گذاشتیم. ❄️نیک همچنان به پیش می‌رفت و من مشتاقانه، اما با دلهره بسیار در پی او در حرکت بودم. وقتی به یک دو راهی رسیدیم، نیک پا به سمت راست نهاد. ⛔️اما ناگهان دست سیاه بزرگی، جلو دهان و چشم‌هایم را گرفت و به واسطه بوی متعفنی که از او متصاعد بود، دریافتم که این، همان گناه است. ♨️سعی کردم آن دست سیاه و پشم آلود را کنار بزنم و چون موفق شدم با هیکل زشت گناه روبرو گردیدم. وحشت زده خواستم فرار کنم و خود را به نیک برسانم، اما گناه دستانم را محکم گرفت و گفت: مگر قرارت را فراموش کردی؟ ❗️با وحشتی که در وجودم بود گفتم: کدام قرار؟! گفت: همانکه در دنیا همراه من می‌شدی خود قراری بود بین من و تو برای اینکه اینجا هم با هم باشیم. ❎گفتم: من اصلا تو را نمی‌شناختم. گفت: تو مرا خوب می‌شناختی اما قیافه‌ام را نمی‌دیدی، حالا که قوه بینایی‌ات وسیع شده است مرا مشاهده می‌کنی. 🔆گفتم: خب حالا چه می‌خواهی؟! گفت: من از آغاز سفر تا اینجا سایه به سایه دنبالت آمدم، در پرتگاه ارتداد تلاش بسیار کردم که خود را به تو برسانم، اما موفق نشدم. ▪️با عجله گفتم: مگر آنجا از من چه می‌خواستی. گفت: می‌خواستم از آن دره عبورت دهم. با ناراحتی تمام فریاد کشیدم: یعنی می‌خواستی تا قیامت مرا زمین گیر کنی؟ 🔘گفت: نه! می‌خواستم تو را زودتر به مقصد برسانم، اما مهم نیست، در عوض اکنون یک راه انحرافی آسان می‌شناسم که هیچ کس از وجود آن آگاه نیست. 🔷گفتم: حتی نیک؟! گفت: مطمئن باش اگر می‌دانست از این مسیر سخت تو را راهنمایی نمی‌کرد. دریک لحظه به یاد نیک افتادم که جلوتر از من رفته بود و فکر می‌کند من به دنبال او در حرکتم. دلم گرفت و به اصرار از گناه خواستم که مرا رها کند. ⚫️ اما این بار در حالیکه چشمانش از عصبانیت چون دو کاسه خون شده بود، با تهدید گفت: یا با من می‌آیی، یا به اجبار تو را به همان مسیری که آمدی باز می‌گردانم...🔥 ✍ادامه دارد..‌ *کانال امام زمانے ام* 🆔 @Emamzamaniam313 🌿🌺🌺🌿🌺🌺🌿🌺🌺🌿 📗کتاب سرگذشت ارواح در برزخ/اصغر بهمنی. با تایید عده ای از علمای حوزه علمیه قم
عکس ارسالی از کاشان: #fatf @ansoyesisat
🔷 از این اتفاقاتی هم توی مجلس و دولت می افته نیاز نیست زیاد دچار اضطراب بشید 👌 اینا میگذره و روسیاهیش میمونه به این افراد غربزده. در نهایت هم هیچ کاری نمیتونن بکنن. فقط خودشون رو پیش خدا و مردم خراب میکنن.☺️ 🔴 در طول انقلاب هم وقتی نگاه کنید میبینید سردسته های غربگراها یا اعدام شدن مثل سید مهدی هاشمی 💢 یا فرار کردن توی دامن صهیونیست ها و جیره خوار اونا شدن مثل مهاجرانی و محسن سازگارا و اکبر گنجی و امثال اینا 💢یا توی کشور خودمون توی حصر زندگی کردن مثل منتظری و موسوی و کروبی 💢 یا ممنوع التصویر شدن مثل خاتمی 💢 یا دیگه بزرگترینشون که توی استخر فرح غرق شد! واقعا هیچ کدومشون با عزت زندگی نکردن با آبرو نبودن پیش خدا و شهدا 🔴💢👆
هدایت شده از بصیرت افزایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺عوام فریبی به سبک کودک کُش اسرائیلی #نتانیاهو پیشنهاد می‌دهد که دانش #اسرائیل در زمینه #آب را با ایران به اشتراک بگذارد! اما این وضعی است که اسرائیل برای آب #غزه ایجاد کرده!☝️ 🔸دزدیدن سرچشمه ها، محاصره ظالمانه، نابود کردن سفره های زیرزمینی، مسموم کردن چاههای آب و… کاری است که اسرائیل برای آب فلسطین کرده تا آب پاک برای مردم به یک کالای لوکس و نایاب تبدیل شود؛ ♨️ #کودک_کش حیله گر @basiratafzayi
🍁 از حضرت علی (ع ) روایت است که قرائت ده سوره مانعی برای ده حالت است : ۱ - قرائت سوره حمد ← مانع از خشم و غضب خداوند، ۲ - قرائت سوره یس ← مانع عطش روز محشر، ۳ - قرائت سوره دخان ← مانع از هول روز قیامت، ۴ - قرائت سوره واقعه ← مانع از فقر و پریشانی، ۵ - قرائت سوره ملک ← مانع عذاب، ۶ - قرائت سوره کوثر ← مانع از خصومت و تسلط دشمنان، ۷ - قرائت سوره کافرون ← مانع از کفر در حال مرگ، ۸ - قرائت سوره اخلاص ← مانع نفاق است، ۹ - قرائت سوره فلق ← مانع از حسد حاسدین، ۱۰ - قرائت سوره ناس ← مانع قروض و وسوسه شیطان می باشد. 🌎 @mojtahedie
هدایت شده از  اخبار ویژه
◀️روحانی صبح می داند سکّه ظهر چند می شود؟! 📊دلار در بازار کمیاب شده و به گزارش خبرگزاری های دولتی، 6800 تا 7 هزار تومان در بازارهای غیر رسمی خرید و فروش می شود. قیمت سکه از 900 هزار تومان در شهریور پارسال به 2 میلیون و پانصد هزار تومان صعود کرده و در برخی روزهای اخیر 100 تا 150 هزار تومان افزایش داشته است. در کمتر از یک سال بالغ بر 35 درصد بر قیمت مسکن و اجاره بها افزوده شده، یعنی تقریبا ماهانه 3 درصد! 🔴کافی است در این میان طعنه و نیش و کنایه های آقای روحانی در گذشته را مرور کنیم و دست حسرت از این همه تکبر بی محتوا و آمیخته به بی کفایتی بزنیم. او در سفرهای تبلیغاتی انتخابات 96 می گفت "صبح نمی دانستیم ساعت ۱۱ یا ۱۲ ظهر قیمت دلار چقدر می شود (کف و سوت حضار: روحانی دوست داریم). نمی دانستیم قیمت سکه چند می شود". 🔵 روحانی همچنین سال 92 و پیش از انتخابات ریاست جمهوری در برنامه «با دوربین» شبکه یک تلویزیون درباره افزایش قیمت ارز گفته بود: "مشکل کجاست؟ مشکل عدم مشورت، مشکل خودشیفتگی، مشکل عدم استفاده از ابزار علمی برای اداره کشور، مشکل بی‌ثباتی است. این ثباتی چگونه به مردم اطمینان و آرامش خواهد داد؟ مردم مدیریت کارآمد، ثبات، آرامش، و آینده نگری می‌خواهند". ◀️🎥 ویدئوی سخنان روحانی را ببینید: http://www.alef.ir/news/3970118178.html @akhbarevijeh
هدایت شده از  اخبار ویژه
◀️با تصویب ، بنظر میرسد مسکوت ماندن دو ماهه‌ی تصویب لایحه صرفاً بمنظور فراموش شدن و کاهش حساسیت ها در جامعه باشد؛ باید مراقب اجرای زیرپوستی آن همچون ۲۰۳۰ بود!! @akhbarevijeh
هدایت شده از طنزیم
بیا بغلم که #روز_قدس بخاطر ناراحت شدن اسرائیل راهپیمایی شرکت نکردی...😜😁 🔺محمد مهدی طیبی🔺 طنزیم| @tanzym_ir
مجلس علی لاریجانی میخواهد "خودرویِ نظام" رو تا انتهای جاده برجام و فرابرجام ببره یه حس آشنایی به من میگه اینقدری که برجام و مشتقاتش _ _برای لاریجانی مهمه، برای روحانی مهم نیست! فروریختن برجام، شیشه عمر سیاسی روحانی و ایضاً لاریجانی رو درهم خواهد شکست! 🌷🕊 ☫ @bazgashtaznimehrah
🔸 با تصویب FATF چه بلایی میتواند سر اقتصاد ایران بیاورد⁉️ 💠اکنون به برکت وجود FIU (واحد اطلاعات مالی)، اطلاعات کلیه تراکنش‌های ایران کاملاً در اختیار طرف غربی است 💠کافی است اسرائیل اراده کند از تراکنش ریالی رخ داده در فلان ایرانی و طرفین و ذینفعان آن خبر بگیرد، آنگاه براحتی به نمایندگی یک کشور دیگر مثلاً این اطلاعات را با کمال میل تقدیم خواهیم کرد
هدایت شده از شبکه جهانی الکوثر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آتش زدن پرچم رژیم صهیونیستی توسط خاخام‌ها به آتش کشیدن پرچم رژیم صهیونیستی به دست خاخام‌های یهودی ضد صهیونیسم در تظاهرات روز جهانی قدس در لندن @alkawtharchannel
بر اساس اطلاع و بررسی در نرم افزار مربوطه تا ساعت ۱۴ امروز دوشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۷ مبلغ دو میلیاردو ششصد میلیون تومان از طرف مردم به حساب اعلام شده در برنامه ماه عسل برای پروژه تولید واکسن HPV واریز شده است. مورد جهت اطلاع مردم شریف ایران و مسئولین نظارتی اعلام می گردد. با توجه به مباحث مطرح شده توسط دانشمندان انتظار می رود این کمک های مردمی صرف تولید واکسن های با اولویت بالاتر در موسسه واکسن و سرم سازی رازی که بخش اعظم واکسن های اساسی مردم را تولید می کند شود. با توجه به فناوری بالای تولید این واکسن چندگانه که اینک ۹ گانه آنهم موجود است در حالی که نوع وارداتی به ایران ۴ سویه ویروسی را پوشش می دهد و احتمالا بیش از ۵ سال تا تولید واکسن hpv ایرانی طول خواهد کشید و بدیهی است در این ۵ سال واردات باید صورت گیرد و با توجه به گرانی این واکسن یعنی ۳۰۰ هزارتومان و بیمه نبودن آن افرادی که به این واکسن نیاز دارند باید از انواع خارجی استفاده کنند. چرا این تبلیغ صورت گرفت؟ این سوال به ذهن می رسد که با اینکه مسئولین می دانستند حداقل ۵ سال تا تولید واکسن داخلی طول خواهد کشید به چه دلیل این موضوع را در یک برنامه پر مخاطب توسط یک فرد غیر متخصص مطرح و با نگران کردم مردم تقاضا را افزایش دادند و در نتیجه واردات واکسن از کمپانی مرک افزایش خواهد یافت؟ آیا این ابهام ایجاد نمی شود که برخی قصد افزایش واردات را داشته اند؟ چرا مردم بجای اگاه شدن باید توسط آن خانم با سوابق مبهم انگونه نگران کننده سخن بگوید تا علاوه بر نزدیک به سه میلیار پول واردات واکسن امریکایی ادامه یابد؟ مردم منتظر پاسخ شفاف هستند نه سیاسی کردن موضوع و اینکه اینها حاشیه است؟ خیر اینها دقیقا اصل سوال مردم است. @proffessorkarami https://eitaa.com/professorkarami http://sapp.ir/proffessorkarami
🚨 ضربه مهلک وزارت اطلاعات به تیم های تروریستی در رمضان ۹۷/ دستگیری ۲۷ نفر و کشف مقادیر زیاد سلاح و مهمات 🔹سربازان گمنام امام زمان (عج) ۲۷ نفر از اعضای شبکه تروریستی که قصد جنایت گسترده در ماه مبارک رمضان به ویژه شب های قدر و روز قدس را داشتند، شناسایی و دستگیر کردند. 🔹از این شبکه تروریستی مقادیر زیادی سلاح و مهمات شامل چندین قبضه اسلحه کلاشینکف، کلت، نارنجک جنگی، بمب و تجهیزات ساخت مواد انفجاری کشف و ضبط شده است. 🆔 @Bisto30_IRIB
🔺تلگرام طلایی 👤وزیر اطلاعات گفته «تلگرام طلایی متعلق به جمهوری‌اسلامی ایران است و هم‌اکنون این تلگرام 25 میلیون عضو دارد و قانونی است». 🔸 تاکید بر تعلق «تلگرام طلایی» به جمهوری‌اسلامی ایران چه ضرورتی دارد؟ قاعدتاً این تاکید با هدف برطرف نمودن نگرانی‌هایی صورت پذیرفته که با طرح عقبه صهیونیستی تلگرام ایجاد شده‌اند. می‌توان گفت وزیر اطلاعات بصورت ضمنی صهیونیست بودن مالکین تلگرام را پذیرفته و خواسته «تلگرام طلایی» را از این اتهام مبرا نماید. 🔹اما «تلگرام طلایی» چیست؟ یک رده از نرم‌افزارهای توزیع‌شده از یک کلاینت تشکیل می‌شود که کاربران با آن مستقیماً کار می‌کنند و تعدادی سرور که داده‌ها برای پردازش و ارسال به دیگر کاربران به آنها منتقل می‌گردند. به زبان ساده، «تلگرام طلایی» یک کلاینت خاص است که در ایران ساخته شده که ابتدا داده‌ها را به سرورهایی در ایران منتقل می‌کند و آن سرورها نهایتاً داده‌ها را به سرورهای اصلی تلگرام می‌رسانند. به عبارت دیگر، ارائه‌دهنده اصلی خدمات همان تلگرام است و «تلگرام طلایی» بیشتر از یک واسط بین کاربران ایرانی و سرورهای تلگرام نیست. 🔹به بیان دیگر، در وضعیت امروز کارکرد اصلی «تلگرام طلایی» فراهم نمودن سازوکار عبور از فیلترینگ برای کاربران ایرانی است. سرورهایی که در ایران قرار دارند برای کاربران ایرانی فیلتر نیستند و خود نیز در پشت سد فیلترینگ قرار دارند و می‌توانند براحتی به سرورهای اصلی تلگرام متصل شوند. بدیهی است استقرار سرورهایی در پشت سد فیلترینگ برای هر شرکتی میسر نیست بلکه نیازمند تایید و مساعدت دستگاهی امنیتی و البته همراهی نهادهای متولی اینترنت در دولت است. 🔹بطور خلاصه آنچه را در سخنان وزیر اطلاعات مستتر است به این شکل می‌بایست بازنویسی نمود: نهادهایی در جمهوری‌اسلامی ایران برای شرکت متولی «تلگرام طلایی» سازوکاری فراهم کرده‌اند تا وسیله دورزدن «قانونی» فیلترینگ تلگرام برای 25 میلیون ایرانی گردد که خود جمهوری‌اسلامی ایران به دلایلی من‌جمله عقبه صهیونیستی آن فیلتر نموده است! مرحبا! 🌐 تنها کانال های رسمی استاد رائفی پور و جنبش مصاف در پیام رسان ها ✅ T.me/masafsapp.ir/masafiranianeitaa.com/masafiranianble.im/masafiraniangap.im/masafiGap.net/masafiranian
ببینم چند روز مونده به عید فطر؟!😍😍
عضو ستاد استهلال دفتر مقام معظم رهبری: پیش‌بینی می‌شود هلال ماه شوال بعد از ظهر پنجشنبه با تجهیزات نجومی رویت شود و جمعه اول ماه و روز عید باشد.
هدایت شده از اخبار تهران20:20
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌩 هم اکنون| یک دقیقه همراه با رعد و برق تهران ✴️ @Bisto30_irib
مسیح علینژاد که در سالهای اخیر با استفاده از حمایت دولت‌های غربی بخصوص آمریکا و انگلیس، با ایجاد کمپین‌هایی مانند «آزادی یواشکی» و «چهارشنبه‌های سفید» به مقابله با ارزش‌های اسلامی و حجاب بانوان ایرانی پرداخته، در این مصاحبه تلویحاً از ریشه‌ها و دلایل انحراف امروزش پرده برداشت و با اذعان به اینکه در دوران جوانی ترجیه می‌داده که یک مرد باشد، گفت: “من هیچ‌وقت دوست نداشتم که مادر شوم و وقتی در ۱۹ سالگی فهمیدم که حامله هستم، خیلی ترسیدم. قبل از مادر شدن حتی از زن بودن هم می‌ترسیدم و زمانی هم که ازدواج کردم می‌خواستم از زندگی روستایی با خانواده‌ام جدا شوم. این اپوزیسیون فراری در حالی به بی‌اعتقادی خود با ارزش‌های اسلامی ، خانوادگی و اخلاقی ملت ایران اذعان کرد که اعتراف نمود از کودکی به باورهای اسلامی اعتقادی نداشت و در دوران جوانی می‌خواست در خارج از ایران و بخصوص غرب زندگی کند. این خود فروخته فراری در ادامه سخنانش با ادعای اینکه حکومت ایران در پی تضعیف اپوزیسیون خارج کشور است و می‌خواهند آنها را دلتنگ و پژمرده کند، به افسردگی خود اعتراف کرد و گفت رویایش این است که خانواده و بخصوص پدر و مادرش را ببیند. وی برای نشان دادن میزان دلتنگی خود برای شهر محل زندگی‌اش و بخصوص خانواده‌اش، گفت که وقتی در خیابان و مترو پیرمرد و پیرزنی را می‌بیند به یاد پدر و مادر خودش می‌افتد. سرگذشت علی‌نژاد همانند احوال بسیاری از عناصر اپوزیسیون فراری است که با آرزو و اعتقادات واهی به اروپا و ینگه دنیا گریختند و اکنون دست و از پا درازتر خواهان بازگشت به وطن خود هستند. افرادی مانند علینژاد با آنکه خود را در فرهنگ غربی حل کرده و به سیاست‌های دولت‌های استعماری خدمات بسیاری کردند، اما با گذشت سنشان تازه فهمیده‌اند که هیچ‌جا مانند وطن و در کنار خانواده بودن نمی‌شوند. هرچند که افرادی مانند «مسیح علی‌نژاد» امروز در آرزوی بازگشت به وطن می‌سوزند و برخی از آنها حتی حاضرند با وجود گذشته سیاه و خیانت‌های متعدد تنها با یک معذرت‌خواهی به شهر و دیار خود بازگردند، اما افرادی مانند علی‌نژاد و امثال او باید بدانند با خوش‌خدمتی که به دشمنان ملت ایران انجام داده‌اند هیچ راهی برای بازگشت به وطن ندارند و این بدترین مجازات برای آنها است که هیچ‌گاه نمی‌توانند وطن و خانواده خود بخصوص پدر و مادرشان را ببیند و در نهایت هم باید در غربت بمیرند و در خاکی بیگانه دفن شوند. 🆔 @Chadoria 🌺🍃