🌙🔴🌎آیندگان می نویسند کشور ما در چند مرحله از تاریخ از صفر و زیر صفر دوباره شروع کرد. 🔺بعد از حمله مغول 🔺بعد از پهلوی 🔺بعد از تدبیر و امید *مرتضی قربانی* eitaa.com/baradaranebasiji ایتا sapp.ir/baradarane_basiji سروش

💠 شماره 329 ام هفته نامه ۹دی؛ امروز روی دکه های مطبوعات 🔸مجلس خبرگان، تریبون درد مردم 🔹انتقادات علما، روحانیون و اعضای مجلس خبرگان از بی تدبیری دولت در حل مشکلات معیشتی مردم 🔸امید جوانان به نسل جدید مدیران جوان در انتصابات اخیر رهبر انقلاب هفته نامه ۹ دی 👇 eitaa.com/joinchat/389742592Cfbd77cc21a مدیر مسئول 👇 eitaa.com/joinchat/389677056C798a6dc5a1

بسم الله الرحمن الرحیم تمام صفحات روزنامه کیهان با کیفیت عالی امروز شنبه ۱۷ شهریور ۹۷ 🌷 @dini12

چرا غیر مذهبیها خوش اخلاقترن❓‼️ #استاد_رائفی_پور ‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9

برف شدید میبارید و هوا خیلی سرد بود. دختری با سر و وضعی ژولیده در خیابان ها قدم میزد، و هر وقت به ویترین مغازه ای میرسید کمی مکث میکرد و با حسرت به آنها نگاه میکرد.! دو رو برش شلوغ بود و پر از آدمهایی که برای خرید آمده بودند، دخترک احساس سرما کرد و فکر جایی برای گرم ماندش بود، بیخیال ویترین ها شد و به راهش ادامه داد تا به یک رستورانی رسید ، بوی غذا اون رو دیوونه کرده بود، از پشت شیشه مرغ های بریانی رو میدید که به سیخ شده بودن و داشتند روی آتیش میچرخیدند.! دخترک عمیق بوی آنها رو استشمام می کرد، دستانش را به شیشه زد تا با آن آتیش دستانش را گرم کند در همین حین یکی از کارکنان رستوران با عصبانیت بیرون اومد و گفت: چیکار داری میکنی ، شیشه رو کثیف کردی،!! دخترک گفت داشتم دستاموو ... خدمت کار رستوران حرفش راقطع کرد و گفت: سریع از این جا برو! دخترک خسته و ناراحت به راهش ادامه داد تا بیرون مغازه ای کنج دیواری رو دید ، آنجا نشست و سرش را پایین انداخت و سخت زانو هاشو بغل کرد تا شاید گرم شود، بعد از گذشت چند دقیقه دخترک حس کرد سکوت همه جا رو فرا گرفته است، و خیابان خلوت شده مردی را دید که به سمتش می آید یک مرد حدودا چهل ساله با کت و شلوار و چهره ای زیبا.! دخترک بهش گفت شما کی هستین؟؟ مرد لبخندی زد و گفت مهم نیست ولی تو با این سرو وضع تو این سرما چیکار میکنی ؟ پدر و مادرت کجان؟ دختر گفت: من تنهام نه پدری دارم نه مادری چند سال پیش اون ها رو از دست دادم.!! مرد ناراحت شد و دست دخترک رو گرفت و او را از زمین بلند کرد و گفت با من بیا تا برویم برایت لباس گرم بخریم و بعد از آن به خانه من بیا همسرم عاشق دختر است و ما هم بچه دار نمیشیم حتما با دیدن تو خوشحال می شود. دخترک خوشحال شد و قبول کرد، رفتن و لباس ها رو خریدن و در هنگام بازگشت از جلوی همون رستورانی که رد شده بود در حال گذشتن بودن که دوباره چشم دخترک به آن مرغ های بریان شده افتاد، مرد فهمید دخترک گرسنه است و به دخترک گفت: میخواهی برایت از آن مرغ های بریان شده بخرم؟! دخترک سرش را پایین انداخت و از خجالت حرفی نزد! مرد از این سکوت فهمید که دخترک خجالت می کشد که بگوید اره و به داخل رستوران رفت و مرغ بریان شده را گرفت و به دخترک گفت حالا بریم خونه و مرغ را آنجا در کنار همسرم بخوریم. سوار ماشین شدن و به راه ادامه دادن تا به یه خونه خیلی بزرگ و شیک رسیدن دخترک که از دیدن خانه مات و مبهوت شده بود به آن خیره شد. مرد دست دخترک را گرفت و وقتی تو حیاط خونه رسیدن فریاد زد عزیزم ببین کی اومده...! وقتی به در خانه رسیدن، زن آن مرد با دیدن دختر خوشحال شد و دخترک رو محکم بغل کرد و همان جا از مرد پرسید که اونو را از کجا آورده؟ مرد هم تمام ماجرا رو برای زنش تعریف کرد، همسر مرد ناراحت شد و رو به دخترک کرد و گفت آخه دختری به این معصومی چرا سرنوشتش اینگونه است، بعد از آن پتویی به دور دخترک کشید و به او گفت برو کنار شومینه تا گرم شوی من هم میروم تا غذا رو آماده کنم. بعد از چند ساعت غذا آماده شد ؛ همسر مرد دخترک را صدا زد، دختر وقتی به میز غذا رسید اون چیزی رو که میدید باور نمیکرد یه میز بزرگ و با چندیدن نوع غذا متفاوت، دخترک شروع به خوردن غذا ها کرد از هر نوع غذا تا میتوانست مقداریش رو میخورد و همسر مرد محو تماشای غذا خوردن دخترک شده بود..! بعد از اتمام غذا چشمان دخترک داشت سنگین و سنگینتر میشد همسر مرد دخترک رو به اتاق برد و تخت خوابش را نشان داد دخترک روی تخت دراز کشید و همین که همسر مرد خواست پتو رو ، روی دخترک بکشه... ناگهان دخترک دوباره صدای شلوغ خیابون و مردمو شنید و سرش رو بالا آورد و دید همون کنج دیواره و چیزهایی که دیده بود چیزی جز خواب نبود :( 💫داستان میخواد بگه خیلیا هستن داشتن چنین وضعی رو فقط توی خواب میتونن ببینن، خیلیا تو حسرت یه لقمه نون درستو حسابین نمونش بچه های کار!😢 خدایا تو این اوضاع اقتصادی و این گرونیا که مسئولین کاری برا مردم نمیکنن، خودت هوای دست پایینا و ضعفا رو داشته باش🙏💫 👈 در کانال 📚داستانڪ📚 هر روز با بهترین #داستانهای_ڪوتاه و #مطالب_خواندنی همراه ما باشید↙ http://eitaa.com/joinchat/2574188547C196ea40fc2 #کپی_بدون_لینک_ممنوع👆

#عاقبت_خود_نمایی_اینه❓ 🎥کلیپ تصویری 🍃عاقبت خودنمایی کردن زنان در خیابان از زبان حجت الاسلام قرائتی #کانال_عارفین 🆔 : @Arefin

سلام بر حسین 🌹 به یک چشم برهم زدن دوباره محرم اومد...😍

✅ آیا رهبری همه کارست؟ ⭕️یکی از بزرگترین ظلم هایی که به #رهبری عزیز میشه اینه که دائما اتهام میزنن رهبر همه کارست چرا جلوی فلان کارو نمیگیره... 🔸اولا؛ جمله خود ایشان هست که میگه "هرکس ادعا کرد #رهبر همه کارست کاملا در اشتباهه" 🔹دوما؛ قانون اساسی همچین اجازه ای نمیده 🔸سوما؛ فقط زمانی میتونه جایی مستقیما ورود کنه که شرایط به حالت بحران برسه مثل سال 88 و قضایای #فتنه 🔹چهارما؛ ما سه سطح مدیریت داریم؛کلان،عمومی و بخشی مدیریت عمومی به عهده رئیس جمهور،مدیریت بخشی مربوط به وزار و فقط مدیریت کلان به عهده #ولی_فقیه هستش... ضمنا جماعتی که هنوز وظایف رهبری را نمیدانند کتاب قانون اساسی را باز کنند و اصل 110 قانون اساسی را مطالعه کنند و ببینند تنها کسی که به وظایفش عمل میکند رهبریست ⛔️چرا باید هزینه ای که مردم با رای و انتخاب خودشان به کشور تحمیل کردن رو به رهبری منتصب کنیم❗ #کانال_ولایتی_ها https://eitaa.com/VELAYATEHA321

⭕️ 🎥اگر این دولت دوره بعد بیاید فتنه ای بزرگتر از فتنه ۸۸اتفاق خواهد افتاد حرفهایی که شنیده نشد...! #بیشتر_بخوانید 👇 👇 👇 http://eitaa.com/joinchat/3253993472C49609b6f21

هر چند عده ای شنیدند و باز خود را به نفهمی و نادانی زدند و به مملکت خود و به خون هزاران شهید خیانت کردند

این فهمید بعضی ها هنوز نه😏 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 @Daanstaniha 🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹